زیارت آل یس – «يَا مَوْلايَ شَقِیَ مَنْ خالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ»

مقدمه

 

حضور در مجالس امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه با معرفت صحیح و کامل، توفیقی از ناحیه خداوند سبحان است که شکر ویژه‌ای را می‌طلبد. انسان همیشه با اینکه به قصورات خود نسبت به معارف امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه واقف است! در این عذاب فکری به‌سر می‌برد که چگونه غفلت و جهالت به حضور امام حاضر و ناظر را ترمیم کند!؟

در جواب بیان می‌شود که زیارت آل‌یس مائدۀ گسترده برای کسب معارف است تا معرفت صحیح صورت گیرد؛ گویا سرچشمۀ معارف از زیارت آل‌یس می‌جوشد و زائر با وصول به این سرچشمۀ حیات به آب‌مَعین دست می‌یابد.

 

معرفتی از جانب امام

 

زیارت آل یس مسیری برای معرفی و شناخت امام است که از لسان مطهر امام صورت می‌گیرد. وجود زائر با چهل سلام، گسترش می‌یابد و صیقلی می‌شود؛ چرا که سلام زائر(السَّلامُ عَلَیکَ) در شهود و مشهد امام، وجود او را مصفا می‌کند.

زائر در زیارت آل یس با توجه به فراز «وَ عادتُکُمُ الاحسان وَ سَجِّیتُکُمُ الکَرَم» در زیارت جامعه کبیره به این حقیقت واقف می‌شود که جواب سلام امام را یقیناً می‌یابد؛ بنابراین با جواب سلام امام وجود او گسترده می‌شود.

 

«يَا مَوْلايَ شَقِیَ مَنْ خالَفَكُمْ وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ»

 

«مولای من! شقی و بدبخت آن کسی است که با شما مخالفت کند و خوشبخت آن کسی است که از شما اطاعت کند.»

 

زیارت آل‌یس دعوت‌نامۀ خصوصی است و درسنامۀ آن آموزش زندگی حقیقی و حیات طیب است که در ملحق شدن به امام صورت می‌گیرد و این پیوست در جواب سلام امام به عبارت «یا مَولایَ شَقِیَ مَن خالَفَکُم وَ سَعِدَ مَن اَطاعَکُم»، بیان می‌شود.

در واژۀ «یا مَولایَ» انسان به حریم مغناطیس امام نزدیک می‌شود و قابلیت ارتباط و پیوست به امام را می‌یابد. آنقدر زائر جذب امام است که ندای «یا مَولایَ» از او شنیده می‌شود.

در لفظ «یا مَولایَ» درخواست شخصی فرد بیان می‌شود که طالب وصول به حقیقت و کمال است. در این فراز رمز خوش‌بختی و سعادت افراد، پیوست به امام بیان می‌شود و در مقابل دوری از امام، بدبختی و شقاوت را به‌همراه دارد.

 

رستگاری در پیوست به امام

 

امام که مظهر اسم حیّ خداوند است در کل عوالم احاطۀ کامل دارد. پیوست به امام انسان را به فلاح و رستگاری سوق می‌دهد. زائر احاطۀ کامل امام را در این فراز بیان می‌کند و با تمام وجود می‌یابد که با پیوست و معرفت به امام، عمل صالح را برای خود به ثبت می‌رساند و در جادۀ سعادت گام می‌نهد.

 

معرفت امام مصداق عمل صالح

 

در واقع معرفت امام، اصل عمل صالح است. در تفسیر آیه ۱۱۰ سوره کهف:

«مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

«پس هر كه به ديدار پروردگارش (در قيامت و به دريافت الطاف او) اميد و ايمان دارد، كارى شايسته انجام دهد. و هيچ‌كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

«الْعَمَلُ اَلصَّالِحُ اَلْمَعْرِفَةُ بِالْأَئِمَّةِ»[1]

«معرفت امام از مصادیق عمل صالح است.»

معرفت امام که در درون و جان انسان نهفته است و جزو  فطرت اوست، سرمنشأ و ریشۀ کلیۀ افعال مثبت و خیرات است .در واقع انسان به هر کمال و رشدی که نائل شود این ثمرات و کمالات از ناحیۀ معرفت امام است که در اعضا و جوارح او به ظهور رسیده است.

گفتنی است شعاع نوری معرفت امام در اعضا و جوارح زائر می‌تابد و او قابلیت انجام عمل صالح را دارا می‌شود؛ در نتیجه صلاحیت عرضۀ عمل به بارگاه حضرت حق را کسب می‌کند. عمل صالح عملی است که قابلیت عرضه به خداوند را دارد و ریشه و بنیادش معرفت امام باشد.

 

رمز قیمتی شدن عمل

 

چگونه در اثر معرفت امام، اعمال انسان قیمتی می‌شود و صلاحیت عرضه به پیشگاه حق را می‌یابد؟

انسان در پرتو معرفت امام از منیت و انانیت جدا می‌شود و نقش و وجودی برای خود قائل نیست؛ بنابراین می‌تواند به مفهوم «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»[2] دست یابد و مصدر تمام افعال خیر را خداوند بداند. او در مقابل طلب اجر و پاداش به مقام شکر نائل می‌شود که توفیق انجام خیرات به او داده شده است.

معرفت امام انسان را به مرحله‌ای می‌رساند که تمام امور مثبت و خیرات را به‌نام خداوند سند می‌زند و از خودبینی و دیگربینی رها می‌شود، زیبابینی و نگاه توحیدی بر او حاکم می‌شود و به این قوۀ درک می‌رسد که نیروی جاذبه و کشش امام او را در انجام خیرات راهبر بوده است؛ پس سند خیرات هم به‌نام امام ثبت و ضبط می‌شود.

 

برترین نماد عمل صالح

 

در واقع حضور در مجالس اهل بیت به اذن امام صورت می‌گیرد که برترین نماد عمل صالح در عالم است؛ زیرا که در این مجالس، معرفت امام حاصل می‌شود که بازگردان این معرفت در زندگی فرد به نمایش گذاشته می‌شود.

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

در روایتی امام صادق علیه‌السلام کسب معرفت امام را وظیفۀ انسان می‌داند:

 «إِنَّمَا كُلِّفَ اَلنَّاسُ ثَلاَثَةً مَعْرِفَةَ اَلْأَئِمَّةِ، وَ اَلتَّسْلِيمَ لَهُمْ فِيمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ وَ اَلرَّدَّ إِلَيْهِمْ فِيمَا اِخْتَلَفُوا فِيه»[3]

«مردم به سه امر مكلف شده‌اند: ائمه علیهم‌السلام را بشناسند، هر چه به آنها مى‌رسد به ائمه تسليم كنند(رفع مشكلاتشان را به آنها واگذار كنند)، و در اختلافات به آنها مراجعه کنند.»

 

پیوست با امام و انجام تکالیف عاشقانه

 

زمانی‌که انسان رابطه و پیوست صمیمی با امام داشته باشد و مصدر همۀ کمالات و خیرات عالم را از خداوند بداند؛ انجام تکالیف را بر محور عشق و محبت انجام می‌دهد؛ زیرا که محبت اهل بیت از زمرۀ احکام کلیدی و رکنی انسانیت انسان است و او را به مقام شکر و تسلیم و اطاعت می‌رساند.

معرفت و شناخت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه ریشۀ همۀ خیرات و امور مثبت انسان است. او دعای «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ…اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ»[4] را سر لوحۀ دعاهای خود قرار می‌دهد و دعای دیگران را در انجام امور مثبت و خیر به امام رجوع می‌دهد و مصدر افعال مثبت و خیرات را امام معرفی می‌کند.

 

ارجاع همۀ خوبی‌ها به امام، نماد معرفت

 

ارجاع همۀ خیرات و خوبی‌ها به امام، نماد شناخت و معرفت امام است.

این همه آوازه ها از شه بود

گر چه از حلقوم عبدالله بود

اثر محبت و مودت امام اثر تربیتی است که تربیت نفوس و تخلق به خلق الهی را راهبرست که این محبت و معرفت از سوی خداوند بر هر مؤمنی واجب شده است؛ در نتیجه مصدر و ارجاع همۀ دعاها به امام بازگشت دارد.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام وارد شده است:

«إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لَيُتْحِفُ أَخَاهُ اَلتُّحْفَةَ قُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ اَلتُّحْفَةُ قَالَ مِنْ مَجْلِسٍ وَ مُتَّكَإٍ وَ طَعَامٍ وَ كِسْوَةٍ وَ سَلاَمٍ فَتَطَاوَلُ اَلْجَنَّةُ مُكَافَأَةً لَهُ وَ يُوحِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا أَنِّي قَدْ حَرَّمْتُ طَعَامَكِ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْيَا إِلاَّ عَلَى نَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا أَنْ كَافِئِي أَوْلِيَائِي بِتُحَفِهِمْ فَيَخْرُجُ مِنْهَا وُصَفَاءُ وَ وَصَائِفُ مَعَهُمْ أَطْبَاقٌ مُغَطَّاةٌ بِمَنَادِيلَ مِنْ لُؤْلُؤٍ »[5]

«همانا مؤمن به برادرش تحفه می‌دهد، گفتم: تحفه چيست‌؟ فرمود: مانند جاى نشستن، متكا، خوراک، پوشاک، سلام. پس بهشت براى پاداش او گردن كشد، و خداى عز و جل به بهشت وحى فرمايد كه: من طعام ترا بر اهل دنيا حرام ساختم مگر بر پيغمبر و وصى پيغمبر و چون روز قيامت شود، خداى عز و جل به بهشت وحى كند كه دوستانم را در برابر تحفه‌هايشان پاداش ده، پس غلمان و حوريانى بيرون آيند كه طبق‌هائى از مرواريد سرپوش دارد.»

در واقع آدمی با هدیه‌هایی که به مؤمنین عطا می‌کند بهشت‌زایی می‌کند و ساختمان و بنای بهشت را در همین عالم می‌سازد.

انسان هر کاری برای امام خود انجام می‌دهد اعم از سلام، درود، صلوات، دعا و اطعام دادن به دوستان امام، بازگردان آن به خود اوست. زمانی که خداوند در مقابل هدیۀ انسان به هم‌نوعان خود بهشت را مأمور خدمات‌رسانی به او می‌کند، در مقابل هدیه به امام پذیرایی‌ای از انسان صورت می‌گیرد که از تصور بشر خارج است!

 

آغاز بهشت از دنیاست

 

بهشت آخرت از همین دنیا آغاز می شود؛ زیرا در قیامت چیزی احداث نمی‌شود. با سلام، دعا و معرفت نسبت به امام بهشت‌سازی انسان آغاز می‌شود. امنیت، آسایش، نشاط و شادابی بهشتی او را فرا می‌خواند. زائر در زیارت آل یس که دارای چهل سلام به امام است با اظهار اعتقادات حقه و ایمان قلبی خود در بهشت مهدوی قرار می‌گیرد.

من که امروزم بهشت وصل حاصل می‌شود

وعدۀ فردای زاهد را چرا باور کنم؟

 

اذن ورود به خیمۀ مهدوی

 

یکی از شارحین گوید:امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه که ذخیرۀ خداوند برای اصلاح تمام جوامع بشری است با تجلی نام «سمیع» و «علیم» خداوند اذن و اجازۀ ورود به خیمۀ مهدوی را داده است تا جوامع بشری هر لحظه قابلیت پیوست و ارتباط با حضرت را داشته باشند. باب خیمۀ مهدوی هر زمان برای بشر مفتوح است تا انسان با درود و سلام خود را در طیف دوستان امام قرار دهد. اذن ورود و پیوست به «باب الله» از ارزش و قابلیت انسان حکایت دارد.

در زیارت آل یس ،انسان با چهل سلام و اعلام شهادتین به حضرات معصومین و اظهار اعتقادات حقه در بهشت مهدوی در حال چرخش و گردش است در بهشتی که ندای امام به قلب او می رسد:  «تو هم از آن مایی» و در این بهشت مهدوی انسان از غریبه بودن رها می‌شود و اذن پیوست و خطاب به بزرگتر و امام به‌صورت دیگری به او داده می‌شود.

 

هنگامۀ اظهار عشق

 

«یا مولایَ» زمان اظهار عشق و محبت به امام است؛ مولایی که رحمت و لیلةالقدر زندگی انسان است. به دو چیز از هم جدا، هنگامی که به هم بچسبند و کاملا بر یکدیگر منطبق شوند «ولیّ» گویند. زائر با این ندا خواستار منطبق شدن با امام است که صفات امام را جلوه‌گر باشد .زمانی که زائر به امام خود چسبید و انطباق صورت گرفت از ظلمات و نفسانیت و نجاست جدا می‌شود؛ یعنی به چشم امام خود آمده است که اذن این ندا به او داده می‌شود .با ندای «یا مولایَ» گویا زائر زندگی در مشهد و حضور امام را طالب است که او را از نواقص جدا می‌کند و رنگ و لعاب الهی به‌خود می‌گیرد.

بندۀ فراری با ندای «یا مولایَ» خود را در زمرۀ فرزندان امام قرار می‌دهد و به همۀ عوالم فخر می‌فروشد که پدر و بزرگتری چون امام دارد که اوج لذت خوشی اوست و امام هم که سالها منتظر فرزند گم‌گشته و فراری خود بوده است با شنید ندای «یا مَولایَ» دامن پُر از مهر و محبتش را می‌گستراند تا از محبت و دل‌نوازی او فرزندان سیراب شوند.

چه مستی است ندانم که رو به ما آورد

که بود ساقی و این باده از کجا اورد

 

اقسام افراد در پیوست به امام

 

زائر در خیمۀ مهدوی می‌یابد که سعادت و رستگاری در پیوست به امام صورت می‌گیرد و در کلاس آموزشی مهدوی فرا می‌گیرد که انسان‌ها در نسبت به امامشان به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  1. گروهی که پشت به امام کردند و از او گریزان بوده‌اند؛
  2.  گروهی که به دامان پُر از مهر و محبت امام روی آوردند و مطیع امام شدند؛ که در نتیجه خود را به فلاح و سعادت رسانده‌اند.

گفتنی است هر معصیت‌کاری در مرحلۀ اول از امام روی برگردانیده و پشت به امام کرده که جرأت خلاف کردن را پیدا کرده است که در نتیجه بدبختی و شقاوت را برای خود رقم زده است؛ اما زمانی که زائر خود را در محضر و مشهد امام قرار دهد از معصیت و گناه گریزان می‌شود

 

آغوش همواره باز امام

 

آنچه در این فراز ذهن زائر را مشغول می‌کند: آیا در «خالَفَ» که باب مفاعله و طرفینی است، این پشت کردن و گریزانی دو طرفه است؛ یعنی زمانی که انسان به امام پشت کند امام هم به او پشت می‌کند؟

امام به‌عنوان رحمت واسعه در مقابل گریزان بودن افراد آغوش خود را می‌گشاید و منتظر بازگشت آنهاست تا در زمرۀ سعدای عالم قرارشان دهد.

نقش وفا می‌کند پشت به ما کی کند

پشت ندارد چو شمع، او همگی روست روست

 

شقی کیست؟

 

انسانی که در اثر تعلق به دنیا به امام زمانش پشت می‌کند و درقبال عذرخواهی به مادیات سرگرم و از سرچشمۀ خیر و برکت زندگی که امام است، غافل می‌شود؛ از امام محروم می‌ماند. «شقی» به فردی گویند که از امام خود غافل است؛ بنابراین نه از بندگی در دنیا لذت می‌برد و نه توشۀ آخرتی کسب می‌کند. در دنیا زندگی می‌کند؛ اما نمی‌تواند با مال، مقام و اعتبار و مدرک، محبوبیت و آرامش و آسایش را بدست آورد؛ زیرا که از سرچشمۀ کمالات جداست.

خداوند در قرآن می‌فرماید:

«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»[6]

«امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.»

انسان با غفلت از امام در صنف افراد شقی و بدبخت قرار می‌گیرد که جایگاهشان در فراق از رب‌العالمین است. در آتشی که سرمایه و عمرش را می‌سوزاند و در تنگنا و عذاب، خوشی و آرامش ندارد. انسانی که در عذاب و فراق قرار گرفته است ناله و نعرۀ شکایت و اعتراض از او شنیده می‌شود و فقط بازخوانی ناملایمات زندگی را دارد و حمد و سپاس پروردگار از او شنیده نمی‌شود.

چرا نگاه او به ناملایمات خیره مانده است؟ زیرا با روی برگرداندن از قطب عالم امکان تدبیر و الطاف الهی از او سلب می‌شود و به اذن امام از فیوضات الهی بی‌بهره می‌شود.

 

تسبیح همۀ موجودات

 

در واقع تمام موجودات از جمله زمین، شعور دارند و زمین همراه موجودات عالم در حال تسبیح خداوند است؛ اکنون اگر انسانی در روی زمین از امام خود جدا شود، زمین او را در تنگنا و فشار قرار می‌دهد و خدمات‌رسانی به او ندارد.

 

خوش‌بختی، یعنی تحت ولایت امام واقع شدن

 

انسانی که هر لحظه به امامش مایل شده است و آمادگی عبودیت محض و وظیفۀ الهی را به اذن امام داراست، خوش‌بخت عالم است. انسان سعید با تمام وجود به امام روی می‌آورد و کسب تکلیف از امام می‌کند؛ زیرا که با تمام وجود می‌یابد که سرچشمۀ فیوضات و الطاف عالم از امام همواره در حال جوشیدن است. این فرد انرژی خود را از تابش امام کسب می‌کند تا در روز ظهور، غفلت و جهالت و معصیت از او دور شود و دعای خیر امام نور و چراغ مسیر او شود.

 

درخواست پیوست به امام

 

«رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[7]

«پروردگارا! در دنيا به ما نيكى عطا كن و در آخرت نيز نيكى مرحمت فرما و مارا از عذاب آتش نگهدار

در این دعای قرآنی انسان الهی در دنیا معرفت و اطاعت و پیوست به امام را خواستار است و آخرت خود را هم با دنیای آباد تضمین کرده است. در واقع انسان با ایمان و عمل صالح روی به امام می‌آورد و با میل و رغبت در حال خدمات‌رسانی به امام خویش است.

 

رغبت به امام و جدایی از منیت

 

گفتنی است توجه و رغبت کامل به امام منیت و انانیت را از انسان سلب می‌کند و انسان مجری اوامر و نیات امامش می‌شود و کار خیر انجام می‌دهد. چنین فردی ذوب در خالق خود می‌شود، اطاعات و بندگی نه‌تنها سنگینی و وزنی برای او ندارد؛ بلکه سبک‌بال در حال بندگی است؛ زیرا که میل و رغبت امام بر او حاکم شده است.

 

خستگی ناپذیری

 

«سَعَدَ مَن اَطاعَکُم» «طوع» به معنی میل و رغبتی است که خستگی ندارد. انسان از بندگی و خدمات‌رسانی خود خسته نمی‌شود.  این بندۀ بانشاط که شوق و سبقت او را فرا گرفته است طبق نظر امام در حرکت و سیر است و در زندگی فقط لطف و فیوضات امام را ناظر است و با ذکر« الحمد الله رب العالمین» می‌یابد که امام به‌صورت مستمر در حال گزینش و استخدام است. در سرای مهدوی که میل و رغبت امام حاکم است همه با شور و عشق به‌سوی قلعۀ توحید در حرکت‌اند. در این سرای، فقط نشاط و امنیت و آرامش هویداست و انسان با تمام وجود می‌یابد که نواقص و سختی‌ها در اثر جدا شدن از امام صورت می‌گیرد.

نکتۀ درخور توجه آنکه انسان به اندازه‌ای که به امام نزدیک می‌شود سبک‌تر و عاشقانه‌تر بندگی می‌کند و آرزوی اوست که توانش، مقامش، مالش و عمرش را برای امام خرج کند. نگران است که آیا مولا مرا پسندیده است؟ آیا افعال و نوشته‌ها و اقوال او به چشم مولا آمده است؟ آیا اگر روزی از چشم امام پنهان شود، امام با آوای «ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ»[8]«مرا چه شده كه هدهد را نمى‌بينم؟ آيا از غايبان است او را صدا می‌زند؟ چقدر خوشبخت است انسانی که امیر زندگانی او امامش شود.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

مگر تعلق خاطر به ماه رخساری

که خاطر همه عالم ز روی او شاد است

 

«برداشتی از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . بحارالانوار، ج81، ص 349

[2] . سوره حدید، آیه 3

[3] . کافی، ج 1، ص 390

[4] . فرازهایی از دعای عهد، مفاتیح الجنان

[5] . بحار الأنوار، ج ۸، ص۱۵۶

[6] . سوره هود، آیه 106

[7] . سوره بقره، آیه 201

[8] . سوره نمل، آیه 20

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *