مقدمه
انسان در زندگی اشتباهات فکری و عملی زیادی دارد. گاهی آنها را به عنوان اشتباه نمیشناسد، گاهی قصد ترک ندارد، گاهی اشتباهات را با تعصب یا انکار توجیه میکند و حتی آن را جزء موارد ضروری و لازم تلقی میکند. اما در حقیقت شناخت اشتباهات زندگی با عزم ترک و بدون توجیه آنها گنجینهای بسیار سودمند برای انسان است. در محضر معصوم و با نور وجود ایشان به اشتباهات واقف میشویم و با اجرای صحیح، مشکلات زندگی را مرتفع میکنیم.
بزرگنمایی خدمات
«لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنَأً»[1]
«شايسته نيست روا نمودن درخواستها مگر به سه چيز: (نخست) به كوچك شمردن آن تا (نزد پروردگار) بزرگ شود (دوم) به پنهان داشتن آن تا (هنگام پاداش) آشكار شود (سوم) بشتاب در انجام آن تا (براى خواهنده) گوارا باشد.»
اولین عبارتی که در این حکمت مورد بررسی قرار میگیرد: «بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ» است. گاه انسان در زندگی، مسئول تأمین نیازهای اطرافیان و افراد خاصی میشود. هرچند به انجام این خدمات علاقه دارد؛ اما گاهی آن را با سختی، سنگینی و تکلّف به انجام میرساند؛ چراکه از یکسو میپندارد این کار، دشوار و گسترده است و از سوی دیگر، تصور میکند انجام آن نیازمند صرف نیروی فراوان است. در حالیکه با نگاهی درست و موحدانه، باید این خدمات در نظر انسان ناچیز و کماهمیت جلوه کند.
در مسیر تأمین نیازهای عاطفی، مالی، فکری یا عملی دیگران، انسان دو راه پیش رو دارد:
یا کار را بسیار بزرگ میبیند و در نتیجه، در انجام آن ناتوان و دچار اضطراب میشود؛
یا آن را در مقایسه با خدمات دیگران کوچک میشمارد و به آسانی از عهدۀ آن برمیآید.
مثلاً عهدهدار بودن تدبیر یک خانه هزارمتری در مقایسه با ادارۀ یک خانه پنجهزارمتری، کار سبکی است. همچنین تأمین مالی یک نفر در برابر هزینههای یک گروه، ناچیز جلوه میکند. بنابراین یکی از خطاهای زندگی، بزرگ دیدن کارها و مسئولیتهاست.
در نگاهی توحیدی، حقیقت این است که انسان در رفع نیاز دیگران نقش مستقلی ندارد. او عروسکی کوکی است که به اراده و تدبیر الهی، وادار به حرکت و انجام کار میشود. این خداوند است که در پس پرده، امور را به سامان میرساند و انسان تنها وسیلهای در دست اوست. چنانکه در دعا میخوانیم:
«بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُد»
«به حول و نیروی خداست که برمیخیزم و مینشینم.»
اگر انسان این حقیقت را باور کند و کارهای خود را کوچک ببیند، از اتلاف توان و دغدغه بیمورد در مسیر انجام امور رها میشود. در نتیجه، بدون فرسودگی و سنگینی، با آرامش و سرعت، نیاز دیگران را برطرف میکند. جالب آنکه هر چه کار در نظر انسان کوچکتر باشد، در پیشگاه خدا و در نگاه مردمی که از آن بهرهمند میشوند، بزرگتر جلوه خواهد کرد.
پس، یکی از خطاهای بزرگ زندگی این است که کارها را بزرگتر از آنچه هست ببینیم. در حالیکه اگر کار را ناچیز بدانیم و خود را عامل مستقل ندانیم، خدمات ما با کمترین زحمت و نگرانی، به بهترین شکل به سرانجام میرسد.
نمایاندن خدمات
دومین عبارتی که در این حکمت چشمگیر است به یک اشتباه دیگر اشاره میکند: «بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ». برطرف کردن نیاز دیگران، در حقیقت منت و لطفی از سوی خدای سبحان به انسان است. اوست که با بخشیدن توان و کارایی، زمینۀ تأمین نیاز بندگانش را از طریق انسانها فراهم میکند؛ اما در این مسیر، نکتۀ مهم آن است که خدمات و کمکها، بهویژه در امور مالی، فکری، عاطفی و اجتماعی، تا حد ممکن پنهانی و بیهیاهو انجام شود.
برخی چنین میپندارند که هرچه یاریرسانی و خدماترسانی آشکارتر، رسمیتر و تشریفاتیتر باشد، ارزش بیشتری دارد. در حالیکه حقیقت آن است که دریافت کمکهای پنهانی برای افراد، دلنشینتر، آرامبخشتر و اثرگذارتر است. خدمات رسمی و نمایشی، گرچه در ظاهر کار ارزشمندی به نظر میرسد؛ اما در باطن، آن لطف و تأثیر مطلوب را در دل نیازمند باقی نمیگذارد و گاه حتی با احساس خجالت یا تحقیر همراه میشود.
خدمت پنهانی، مقبول خدا و محبوب دلها
از سوی دیگر، سنت الهی این است که خدمات پنهانی را خودِ خداوند در جای مناسب آشکار میکند. مثلاً مادری که شبها بیخوابی میکشد و بیهیاهو از فرزند مراقبت میکند، روزی محبت و زحمتش در دل همان فرزند و نزد مردم جلوهگر میشود. یا پدر و مادری که بیسروصدا و بدون منتگذاری، گره از کار فرزند باز میکنند، ارزش کارشان در دل فرزند ماندگار خواهد بود.اما اگر همین خدمتها آشکار شود و بر زبان آید، از بار مثبت و ارزش افزوده معنوی و روانی آن کاسته میشود.
پس، یکی از خطاهای رایج در مسیر خدمت به خلق، رسمی و نمایشی کردن آن است. در حالی که خدمتِ پنهان، هم نزد خالق ارزشمندتر است و هم در دل مخلوق، اثری ماندگارتر میگذارد.
تأخیر در ارائۀ خدمات
اشتباه سوم و البته بسیار فراگیر در مسیر خدمت به دیگران، ارائۀ خدمت با تأخیر است. انسان در زندگی مسئول ارائه خدمات گوناگون به اطرافیان خود است؛ اما متأسفانه آن را به وقتش انجام نمیدهد. این در حالی است که تأخیر، از ارزش و اثرگذاری خدمت میکاهد و آن را از حالت دلنشین و گوارا خارج میکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام در جملهای کوتاه اما ژرف میفرماید:
«بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنَأ»
«خدمت را با شتاب انجام ده تا برای طرف مقابل گوارا باشد.»
مقصود این است که صرف تأمین نیاز دیگران کافی نیست؛ مهم آن است که این خدمت بهموقع، با کیفیت و در زمانی مناسب انجام گیرد، به گونهای که فرد دریافتکننده، علاوه بر برآورده شدن نیاز، احساس احترام و ارزشمندی کند.
اگر خدمتی با تأخیر ارائه شود، گرچه در ظاهر نیاز را برطرف میکند، اما حال خوش و رضایت روانیِ مورد انتظار را برای فرد باقی نمیگذارد. زیرا شخصیت و حرمت او در تأخیر آسیب میبیند و بهنوعی احساس میکند به جای یک انسان محترم، چونان فردی کماهمیت با او برخورد شده است.
لطف بهموقع؛ ماندگار و گوارا
تأخیر در خدمات، از کیفیت میکاهد. مثال آن، نانی است که تازه از تنور درآمده باشد؛ گرما، طراوت و طعم آن چیز دیگری است؛ اما اگر همان نان، مدتی بماند و سپس گرم شود، دیگر آن طعم و اثر را ندارد. خدمات انسانی هم همینگونه است؛ هر لطف و محبتی که در وقت مناسب ادا شود، اثری تازه و ماندگار دارد. تأخیر، طراوت و شیرینی آن را میگیرد.
متأسفانه بسیاری از نارضایتیها، دلخوریها و حتی تلخکامیهای روزمره در خانواده، دوستی و اجتماع، به دلیل همین تسویف (امروز و فردا کردن) است. در روایات آمده است:
«أَکثَرُ صِیاحِ أَهلِ النّارِ مِن سَوفَ»[2]
«بیشترین فریادهای اهل دوزخ، از این است که کارهای خیر را به آینده موکول کردند.»
بسیاری از خیرات و محبتها در نیت ما بوده است؛ اما آن را به وقت دیگری حواله کردیم؛ غافل از آنکه گاه تأخیر، سرنوشت را تغییر میدهد. مثلاً در روابط همسران، محبت و لطفی که میتواند تلخیها را از بین ببرد و دل را نرم کند، اگر به تعویق بیفتد، ممکن است کار به جایی برسد که جبرانش ممکن نباشد. امام علی علیهالسلام میفرماید:
«إِذَا صَلَّيتَ فَصَلِّ صَلاَةَ مُوَدِّعٍ»[3]
«چون نماز میخوانی، نماز کسی را بخوان که گویی آخرین نماز اوست.»
این نگاه در همۀ اعمال و خدمات جاری است. مؤمن خدمتی را که باید انجام دهد، به تأخیر نمیاندازد. چراکه نمیداند فردا و ساعتی بعد، خود یا آن نیازمند در این دنیا خواهد بود یا نه. پس، اگر میخواهیم خدمات ما در جان و دل انسانها بنشیند و در پیشگاه خدا مقبول افتد، باید آن را بهموقع، با شتاب و بیتعلل انجام دهیم.
قربانی کردن دین به پای دنیا
«لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْه»[4]
«مردم چيزى از كار دينشان را براى بدست آوردن سود دنياشان از دست نمیدهند مگر آنكه خدا پيش مىآورد بر آنها چيزى را كه از آن سود زيانش بيشتر است (زيرا بى اعتنائى در امر دين مستلزم دورى از رحمت حقّ تعالى است.»
یکی از خطاهای بزرگ و رایج در زندگی انسان این است که برای بهبود امور دنیوی، امور دینی را قربانی میکند. افراد برای رسیدن به برخی منافع مادی یا جایگاههای اجتماعی، گاه به دروغ، رشوه، غیبت و ظلم متوسل میشوند، یا در برابر این رفتارها سکوت اختیار میکنند. گاهی نیز به خیال محبوبیت بیشتر نزد مردم، بخشی از دین و اصول الهی را کنار میگذارند و تصور میکنند این کار آنها را در چشم مردم مقبولتر و در اجتماع موجهتر جلوه میدهد.
برای نمونه، کسی که برای حفظ ظاهر و همراهی با مد، از حجاب شرعی تخطی میکند و در عین حال، دلخوش است که همچنان محجبه است، در حقیقت به دین خود خیانت کرده است. ظاهرش را حفظ کرده؛ اما حقیقت و باطن را فدای رضایت مردم کرده است.
نکتۀ مهم اینجاست که قربانی کردن دین برای دنیا، نه تنها دین را از انسان میگیرد، بلکه دنیا را هم از دست او میرباید. گمان نکنیم که آسیب این کار تنها متوجه دین است. کسی که دین را فدای دنیا میکند، به تدریج برکت، آرامش و رونق دنیای خود را نیز از دست میدهد و در دام خسارتهای گوناگون گرفتار میشود.
برکت در سایۀ اولویت دین
اما در نقطۀ مقابل، اگر انسان دین را اولویت اول زندگی خود قرار دهد و حتی برای حفظ و پاسداشت دین، از بخشی از منافع دنیوی بگذرد، یقیناً تصمیم درستی گرفته است. در این حالت، هم دین در زندگی او جلوهگر میشود و هم خداوند به او دنیایی نافذ، نافع و پر از برکت میبخشد.
مثلاً اگر پس از شنیدن ندای «حیّ علی الصلاة»، کار دنیایی را متوقف کرد و به نماز و عبادت پرداخت، بهزودی در خواهد یافت که چقدر در زمان و توانش برکت ایجاد میشود و چگونه امور دنیوی او به شکل بهتری پیش میرود؛ اما اگر بیتفاوت ماند و به کار دنیا ادامه داد، کمکم گره در کارهایش میافتد. در واقع خودش با دست خویش، راه را بر خیرات و گشایشها میبندد.
در یک نگاه کلان، گویا خدای سبحان سپاهی از کائنات را برای یاری انسان مؤمن به حرکت درمیآورد. با برکتهای شگفتانگیز و الطاف پنهانی، کارهای او را سامان میدهد. اما اگر دین قربانی شود و دنیا در جایگاه نادرست قرار گیرد، همان سپاه از حمایت دست میکشد و انسان در برابر سیل ضررها و آفات بیپناه میماند.
تقدم مال بر عقل
«لا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ»[5]
«هيچ دارائى پرسودتر از خرد نيست (زيرا خرد سعادت دنيا و آخرت را در بر دارد.)»
معمولاً انسان در زندگی به دنبال سرمایهگذاری مالی است؛ میکوشد دارایی خود را در مسیری قرار دهد که هم ارزش آن حفظ شود، هم از آسیب تورم در امان بماند و هم بیشترین سود را نصیبش کند؛ اما کمتر کسی به این فکر میافتد که عقل نیز سرمایهای است قابل افزایش، و حتی سودآورتر از مال.
یکی از اشتباهات مهم و رایج در زندگی انسان این است که به همان عقلی که از آغاز در نهاد او به ودیعه نهاده شده، بسنده میکند و گمان میبرد که عقل، مانند ثروت، قابلیت رشد و فزونی ندارد. یا اگر هم چنین امکانی را باور کند، تلاشی در جهت تقویت و افزایش آن انجام نمیدهد.
در حالیکه در منطق دین و تجربه زندگی، هیچ سرمایهای سوددهتر و پربهاتر از عقل نیست.
در روایات تعبیر زیبایی آمده است:«أعوَدُ»؛ یعنی آنچه بیش از هر چیز به انسان بازمیگردد.
برای مثال، اگر اطرافیان انسان دچار خسارت مالی شوند، او نگران و ناراحت میشود؛ اما اگر همان اطرافیان در اثر غفلت، گناه و تسلط شیطان، عقل خود را ضعیف و تباه کنند، کمتر کسی برای این زیان بزرگ دل میسوزاند. در حالیکه عقل، اصلیترین عامل نجات، سعادت و اصلاح دنیاست. افراد خانواده و نزدیکان را به سرمایهگذاری مالی و پرهیز از ضررهای اقتصادی تشویق میکنیم؛ اما کمتر کسی را به سرمایهگذاری عقلانی و رشد خرد در مسیر بندگی خدا توصیه میکنیم.
عقل؛ سرمایهای برتر از مال
کارایی عقل، در مقایسه با کارایی مال، بینهایت برتر است. مثلاً اگر کسی بخواهد با مال طیب و حلال خود کار نیک انجام دهد، به اهل ایمان کمک کند و در مسیر خدمت دینی هزینه کند، قطعاً کار پسندیدهای است؛ اما اگر همان شخص، عقلی ورزیده و رشد یافته نداشته باشد، ممکن است در تشخیص راه صحیح و مصرف درست مال دچار خطا شود.
سوددهی عقل، هم در دنیا و هم در آخرت، بیش از سوددهی مال است.
یکی از خطاهای فکری رایج انسانها این است که تصور نمیکنند عقل تا این اندازه میتواند در زندگی، خیر، برکت و منفعت ایجاد کند؛ در حالی که عقل سالم، مسیر مال و زندگی و آخرت را هم درست میکند.
تاریخ جلسه: 1400/11/11 ـ جلسه 15
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1] . نهجالبلاغه مرحوم فیضالاسلام، حکمت 97.
[2]. جامع السعادات، ج 3، ص 46.
[3]. مستدرکالوسائل و مستنبط المسائل، ج 4، ص 99.
[4] . نهجالبلاغه مرحوم فیضالاسلام، حکمت 103.
[5]. نهجالبلاغه مرحوم فیضالاسلام، حکمت 109، فراز 1.