خداوند در آیه 30 سوره نحل میفرماید:
«وَ قیلَ لِلَّذینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَیراً لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ»
«و به پرهیزكاران گفته شد: پروردگارتان چه نازل كرده است؟ گویند: خیر (نازل كرده است) براى كسانىكه نیكى كردهاند در این دنیا نیكى است و قطعاً سراى آخرت بهتر است و چه نیكوست سراى پرهیزكاران.»
پاسخ پرهیزکاران به وحی الهی
در برخی تفاسیر آمده است که این آیه در برابر شرح حال کافران، به بیان وضعیت نیکوکاران و اهل تقوا میپردازد. خداوند میفرماید: آنان که پرهیزکاری ویژگی همیشگیشان است، وقتی از ایشان پرسیده میشود: «پروردگارتان چه نازل کرده است؟» تنها با یک واژه پاسخ میدهند: «خیر» این پاسخ کوتاه اما ژرف نشان میدهد که قرآن را سراسر خیر و نیکی میدانند؛ کتابی که دربرگیرندۀ بایدها و نبایدها، دستورها و احکامی است که اگر به آنها عمل شود، سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان میآورد.
نگاه زیبابین متقین
در واژۀ «خَیراً» دو نکته نهفته است:نخست، پذیرش اینکه خداوند قرآن را نازل کرده است؛ دوم، اعتراف به اینکه هر آنچه از جانب حضرت حق فرو فرستاده میشود، نیکو و برترین است.
این پاسخ نشان میدهد که متقین نگاهی زیبابین دارند؛ هر آنچه را از سوی محبوب فرود آید، زیبا میبینند. آنان در هر حال، چه در خوشی و چه در ناخوشی، جلوهای از خیر الهی را مشاهده میکنند. متّقی در روزگار آسایش، لطف و احسان خداوند را میبیند و در روزگار رنج و ابتلا، نعمتِ تطهیر از گناه و آلودگی را درمییابد. چنین دیدگاهی، او را در برابر فراز و فرودهای زندگی آرام، شاکر و راضی نگه میدارد.
از دیدگاه متّقین، احکام شرعی و تقدیراتی که پروردگار مقدّر کرده همیشه بهترین است به همین جهت هیچ گاه ناراضی نیستند. آنان ربّ خود را رشد دهندۀ خویش میدانند و باور دارند مربّیِ حکیم، خواهان رشد و تربیت مربوب خود است. اهل احسان در این عالم (دنیا) وضعیت نیک و مطلوبی دارند. آنان از عزت، نصرت، رضایت، هدایت و معرفت، بهرهمندی از جمع سالم برخور دارند.
تلازم احسان و تقوا
آیا «الَّذینَ أَحْسَنُوا» همان «الَّذینَ اتَّقَوْا» هستند؟
در پاسخ گفته شده: آنان که از مخالفت با خداوند پرهیز میکنند، گرفتار شرک و خودبینی نیستند و از هرگونه آلودگی به دور ماندهاند؛ چنین کسانی همان اهل احساناند.
اگر پرسیده شود چرا عبارت تکرار نشده است!؟ پاسخ این است که نتیجه پرهیز انسان از مخالفت با حق، خودبینی و شرک، رسیدن به مقام شهود و زیبابینی است. پرهیز از انواع آلودگیها انسان را به رؤیت دائمی الطاف الهی و مشاهدۀ نیکوترینها میرساند؛ و این، همان احسان است که ثمرهی تقواست.
راه شهود در پرتو احسان
شهود چگونه حاصل میشود؟ در پاسخ به این پرسش، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در تعریفی عمیق از «احسان» میفرماید:
«الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یرَاكَ.»[1]
«احسان یعنی بندگی خداوند چنانکه گویی او را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی، یقین داری که او تو را میبیند.»
شهود در حقیقت از دلِ همین احسان میجوشد؛ یعنی انسان یا در حضور است یا در محضر. یا جمال حق را به چشم دل میبیند، یا با تمام وجود باور دارد که در محضر اوست و نگاه او را بر خویش احساس میکند.
خداوند در سورۀ مبارکه فتح آیه ٢٠، نعمات دیگری که مؤمنین در دنیا از آن بهرهمندند را این چنین بیان میفرماید:
«وَعَدَكُمُ اللَّهُ مَغانِمَ كَثیرَةً وَ كَفَّ أَیدِی النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آیةً لِلْمُؤْمِنینَ وَ یهْدِیكُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً»
«خدای سبحان به مؤمنین وعده انواع غنائم، نصرت غیبی، عزّت، آبرو، غلبه بر دشمن و هدایت به صراط مستقیم را داده است.»
خوشگذرانیِ اهل احسان
از آنجا که واژۀ «نعمت» به معنای نرمی، آسایش و لذّت آمده است، میتوان گفت «الَّذینَ أَحْسَنُوا» همان خوشگذرانانِ معنویاند؛ کسانی که در هر لحظه حضور خدای سبحان را در زندگی درک میکنند و کنار هر نعمتی، مُنعِم را میبینند.
در حقیقت، هر کس در همهجا خدا را ببیند، خوشگذرانِ حقیقی است؛ زیرا لذّت او از دیدن محبوب است، نه از بهرهبردنِ مادی. چنانکه گفتهاند:
الهی، تو را دارم، پس چه غم دارم؟
تو را دارم، پس چه کم دارم؟
خدای سبحان «محسن» است؛ و کار دائمِ محسن، ایجادِ «حُسن» است. پس هر آنچه او برای بندهاش فرود آورد و مقدّر کند، نیکوترین و زیباترین است.
نشانه با خدا بودن
هرگاه درباره اوضاع و احوال زندگی و مقدّرات الهی از مؤمنان پرسش شود، میگویند: «بیتردید آنچه خدا برای ما مقدّر کرده، بهترین است.» زیرا آنان تنها در پی خشنودی محبوباند و همواره خود را در حضور او میبینند.
یکی از مفسران میگوید: علت آنکه تمام مقدّرات الهی در نگاه پرهیزکاران زیباترین و نیکوترین جلوه میکند، رضایتمندی آنان از خدای سبحان است.
فرد باید خویشتن را در محضر او ببیند و در پی رضای او باشد؛ و باور داشته باشد که اگر خود خدا را نمیبیند، خدا او را میبیند. اهل احسان، به سبب همین حضور و رضایت، در همین جهان نیز در حال خوش و نیکو بهسر میبرند.
مراتب حسنه در نگاه مفسران
مفسران دربارۀ واژۀ «حَسَنَه» تعابیر گوناگونی بیان کردهاند که هر یک، بُعدی از زیبایی و عمق این واژه را روشن میسازد:
- حسنه، حلاوت معرفت است. آنکس که از معرفت بیبهره است، از زندگی لذّتی نمیبرد تا بتواند شیرینی الطاف الهی را درک کند؛ چنین انسانی تنها نواقص و کاستیهای امور را میبیند، نه آنچه از درون همین امور، کمال و لطف خداوند پدید میآید. او به جنبۀ عدمیِ حوادث مینگرد، نه به جنبۀ وجودی و الهی آنها؛ ازاینرو زندگی برای او تلخ و دشوار میشود. شاید بتوان گفت: نداشتن معرفت، زیبابینی را از انسان سلب میکند؛ زیرا زیبابین، همه چیز را بهترین عنایت خدا نسبت به خویش میبیند و شیرینی آن را میچشد.
- حسنه، شیرینی طاعت است. وقتی بنده، فرمان خدا را نه از روی تکلّف و رنج، بلکه با لذّت و عشق انجام میدهد، در حقیقت به حسنه دست یافته است.
- حسنه، استقامت در فعل خیر است. پایداری در انجام مداوم نیکیها، حسنهای است که آرامش درونی و ثبات قلبی برای انسان بهارمغان میآورد.
- حسنه، رسیدن به مقامات متعالی است. بزرگان، توفیق ارشاد و هدایت دیگران را از بزرگترین حسنات میدانند.
چناچه رسول اکرم به امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:
«یا علی…لَان یهدی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلی یدَیکَ رَجُلاً خَیرٌ لکَ مِمَّا طَلَعَت عَلیهِ الشَّمسُ وَ غَرَبَت وَلَکَ وَلاؤُهُ»[2]
«یاعلی! اگر خدای عزّوجلّ یک نفر را بدست تو هدایت کند برای تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن می تابد و از آن غروب می کند و تو بر چنین کسی حق ولایت و سرپرستی داری.»
- حسنه، رجوع به محسنین است. در فواصل میان تکبیرات نماز میخوانیم:
«یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِیءُ»
خدای سبحان، نخستین «محسن» است؛ و هر بار که انسان به درگاه او باز میگردد، چه در نماز، چه در دعا و چه در تلاوت قرآن، در حقیقت به حسنهای تازه دست مییابد.
در یک کلام، حسنه یعنی چشیدن طعم حضور الهی در معرفت، طاعت، استقامت، خدمت و رجوع به محسن مطلق؛ و هر که از این چشمه بنوشد، شیرینی زندگی را در سایۀ رضای خدا مییابد.
پیوند حسنه با ولایت و برتری نعمت آخرت
اگر پرسیده شود با توجه به آیۀ ۲۰۱ سورۀ مبارکه بقره:«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» که در روایات، حسنه به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام تفسیر شده است، این معنا چگونه با مفاهیم پیشگفته دربارۀ احسان و بندگی سازگار است؟
پاسخ آن است که هر کس آداب خدمت و بندگیِ مولا را بهجا آورد، خداوند توفیق تبعیت از ولیّ الهی و معیّت با او را نصیبش میسازد. بدین ترتیب، ولایت نه مفهومی جدا از احسان، بلکه ثمرۀ نهایی آن است؛ زیرا ادب در بندگی، انسان را به همراهی با ولیّ خدا میرساند و این همان حسنۀ حقیقی در دنیاست.
مراد از «الَّذینَ أَحْسَنوا» در نگاه مفسران
یکی از مفسران میفرماید: مراد از «أَحْسَنُوا»، شاکراناند؛ یعنی آنان که از نعمتهای الهی بهدرستی بهره میبرند و سپاسگزاری را در عمل نشان میدهند. هر کس اهل احسان باشد، در حقیقت شکر نعمت را بهجا آورده است؛ ازاینرو خدای سبحان در دنیا معرفت و شهود و در آخرت مجاورت با اولیای الهی را نصیب او میگرداند.
در ادامه، برخی از مفسران معنایی دیگر برای «أَحْسَنُوا» بیان کردهاند و آن را بندگیِ مؤدبانه و مطابقِ نظرِ مولا دانستهاند. به تعبیر آنان، محسنین کسانی هستند که نهتنها بندگیِ خدا را بهجای میآورند، بلکه آداب بندگی را نیز بهدرستی رعایت میکنند؛ یعنی در بندگی، ادب حضور دارند.
چنین رعایتی، انسان را به حسنۀ وصال میرساند؛ مقامی که در آن، بنده در سایۀ ادب و اخلاص، به اولیای الهی نزدیک میشود و طعم قرب الهی را میچشد.
برتری آخرت بر دنیا
در ادامۀ آیه آمده است:
«وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ»
«قطعاً سراى آخرت بهتر است و چه نیكوست سراى پرهیزكاران.»
پاداش اخرویِ متقین بهمراتب برتر از پاداش دنیوی آنان است. آخرت، سرای نیکوی پرهیزکاران است؛ چرا که نعمتهای دنیوی فانی و ناپایدارند، اما نعمتهای آخرت جاودان و فناناپذیرند.
برتری جایگاه متقین زمانی آشکارتر میشود که بنگریم خدای سبحان، آفرینندۀ همۀ نعمتهاست، اما در میان آنهمه، تنها بهشت را با فعل مدح ستوده و فرموده است:«وَلَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ». در حالیکه در نگاه الهی، دنیا با همۀ زینتهایش پست و ناچیز است، خداوند در آفرینش بهشت، از خود به نیکی یاد کرده است.
حتی دربارۀ آفرینش فرشتگانِ عظیمالجثه مانند جبرئیل که یک بالش در مشرق و بال دیگرش در مغرب و پایش در زمین هفتم است، هیچگاه فعلِ مدح به کار نبرده است؛ اما هنگامیکه بهشت را آفرید، خود را ستود و فرمود: «وَلَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ»؛ زیرا بهشت، مظهر رضوان و جایگاه وصال اولیای الهی است، و این همان حسنۀ جاودان است که وعدهاش به اهل احسان و ولایت داده شده است.
تاریخ جلسه: 1389/9/27
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. كنز العمّال، حدیث 5254
[2] الکافي، ج5، ص36