شناخت امام منتظَر (عج) ـ بخش پنجم

آفتاب آمد دلیل آفتاب

 

به  لطف حضرت حق در کلاس امام زمان‌شناسی قرارمان بر این است که موانع معرفت آن حضرت را مرتفع کنیم. در جلسات گذشته عرض شد: امام معرفی شده است. نور است و نور، دائماً در حال جلوه‌گری است، خودش، خود را معرفی می‌کند.

آفتاب آمد دلیل آفتاب

نور نیازی به معرفی ندارد. اگر ما به امام خود معرفت نداریم، به‌دلیل جهالت‌ها یا غفلت‌ها یا اشتغالات نامناسبی است که مانع شناخت ما شده است.

امام، قدیمی‌ترین آشنای ما در میان مخلوقات است و اگر  بین ما و او فاصله افتاده، به جهت بی‌وفاییِ ماست نه بی‌توجهی امام!

امام ،کلّ‌الکمال و جلوۀ کامل خدای سبحان در میان خلق است. او متصف به همۀ صفات الهی است. اگر ما در مورد خدای سبحان بر این باوریم که او قیّوم است؛ قائم به ربوبیت و قائم به امر بندگان، در مورد جلوۀ کامل خدای سبحان هم قائلیم که او قیام دارد به امر ولایت. ذرّه‌ای غفلت یا سهو به ولیّ، عارض نمی‌شود.

 

شوق ارتباط

 

در این مباحث، به‌دنبال افزایش معرفت امام هستیم تا با آن بزرگوار، بیش از پیش ارتباط برقرار کنیم. امام، خود نیز خواهان این ارتباط است؛ به همین جهت به همۀ ما پیام داده است که هر روز با چهل عنوان به او سلام بدهیم؛ چهل سلامی که در زیارت آل یاسین بر زبان جاری می‌كنیم؛ بنابراین امام نه‌تنها ارتباط ما را با خودش طلب می‌کند؛ بلکه طالب شدّت ارتباط است. اما ما آنچنان به امور دنیایی خود مشغول شدیم که مقصد را گم کردیم. جزو ضالّینی شدیم که اصلاً فراموش کردند امام دارند! فراموش کردند امام «ولیّ»شان است، فراموش کردند که امام آنها را سِیر می‌دهد و فراموش کردند که باید دائم از امام کسب نور کنند.

اما مهم این است که هر زمان  به امام رجوع کنیم، آن بزرگوار نه‌تنها از ما گله و شکایتی ندارد؛ بلکه با اشتیاق از ما استقبال می‌کند. اگر حضرت به علی‌بن‌مهزیار فرمود: «کنَّا نَتَوَقَّعُک لَیلًا وَ نَهَاراً»[1] (ما شب و روز منتظرت بودیم)، به عقیده بنده، قضیۀ جزئیۀ و شخصیه نیست و فقط علی‌بن مهزیار مخاطب این کلام به حساب نمی‌آید.

امام، پدر امت است و پدر، برای در آغوش گرفتن یکایک فرزندانش اشتیاق دارد. حال، مهم این است که فرزندان هم این میل‌و‌رغبت را داشته باشند.

پس در مسیر شناخت امام گام بر می‌داریم، به این امید که معارف جدید با جاذبه‌ای که برایمان ایجاد می‌کند، موجب شود میل‌مان برای توجه به او و رفتن به‌سوی او، افزون شود.

 

پیام امام

 

امام باقر علیه السلام در روایتی که دربارۀ زمان ظهور است، می‌فرماید: «امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، پیکی را به مکه می‌فرستد و به او می‌گوید: به آنهاپیام من را برسان و بگو:

«إنّا أهلُ بَیتِ الرَّحمَة وَ معدنُ الرّسالَة وَ الخِلافَة وَ نحنَ ذُریةِ مُحَمّد و سُلالة النَبّیین، وَ إنّا قَد ظَلَمَنا وَ أَضطَهَدنا، وَ قَهَرنا و أبتزَّ مِنّا حَقَّنا، منذَ قبض نَبینا إلى یومِنا هذا، فنَحنُ نَستَنصِرُكُم فَانصُرونا»[2]

 «ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم، ما ذریه محمد و سلالۀ انبیا هستیم. به ما ظلم شده، شکسته شدیم، مغلوب شدیم، و بعد از رحلت پیغمبر تاکنون ، حقّ ما از ما جدا شده. ما از شما کمک می خواهیم ، پس ما را یاری کنید.»

امام اینگونه خود را معرفی می‌کند، معرفی‌ای که فقط به عصر  ظهور اختصاص ندارد و در همۀ زمان‌ها جاری است. در متن پیام امام، دو عبارت قابل تأمل است:

١. «إنّا أهلُ بَیتِ الرَّحمَة»

٢. «فنَحنُ نَستَنصِرُكُم فَانصُرونا»

 

کانون رحمت

 

برخلاف ذهنیتی که برخی افراد دارند و تصور می‌کنند حضرت به‌مجرد ظهور، شمشیر می‌کشد و مخالفان خود را از دم تیغ می‌گذراند! امام می‌فرماید:

«خاندان ما، کانون رحمت است، من از خانواده‌ای هستم که همۀ آنها اهل رحمت بودند. پس  از من نهراسید، خود را از من دور نگه ندارید.»

امام همچون پدر امت است، اصلأ چرا باید از پدر خود بترسیم ؟! خاندان رحمت جذب حداکثری دارند و در پرتو ارتباط با آن‌هاست که می‌توانیم مورد محبت و تفقد قرار بگیریم.

 

طلب نصرت

 

امام، جلوۀ کاملۀ خداست. امام مظهر قدرت خداست؛ پس چرا از ما کمک می‌خواهد؟! به چند دلیل:

  1. حضرت می‌خواهد ما به بهانۀ کمک کردن، سراغشان برویم و با امام خود ارتباط برقرار کنیم. اگر اندکی عاطفه داشته باشیم، همین که حضرت می‌گویند به ما ظلم شده و حقمان را گرفته‌اند، برای یاری مظلوم اقدام می‌کنیم. گویا امام می‌خواهد درخواست ظهور را امضا کنیم. این سند باید امضاهای زیادی داشته باشد، آن هم نه امضاهایی معمولی؛ بلکه با اسم و فامیل.
  2. وقتی امام می‌فرماید: «نَحنُ نَستَنصِرُکُم»، یعنی چرا خودتان را دست کم می‌گیرید؟! چرا فکر می‌کنید از شما کاری برنمی‌آید؟!چرا خودتان را عاجز و ناتوان می‌بینید؟! شما آنقدر توانمند هستید که امام‌تان از شما کمک می‌خواهد. هر یک از شما در حد توان خود، می‌توانید امام خویش را یاری کنید.

 

از تو به یك اشاره، از ما به سر دویدن

 

در عبارت بعدمی‌فرماید: «فَانصُرُونا» ( پس یاریمان کنید)، یعنی کمک به ما را به تعویق نیندازید. توجه کنیم که امام، ابتدا مظلومیت خود را اظهار می‌کند و سپس اعلام می‌فرماید که همۀ شما قابلیت کمک به ما را دارید. مهم این است که خواستۀ حضرت را در اولویت زندگی خود قرار دهیم، عاشقانه و خالصانه در خدمت حضرت باشیم و بگوییم:

از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن

هر صبح که در زیارت آل یاسین می‌گوییم:«وَ نُصرَتی مُعدَّةٌ لًکُم» ( یاری من برای شما آماده است)، توجه داشته باشیم که به طلب نصرتی که امام از ما دارد، لبیک می‌گوییم.

 

غربت اسلام

 

روزی ابوبصیر،  در محضر امام صادق علیه‌السلام ، دربارۀ سخنی از امیرالمؤمنین سؤال می‌کند و می‌گوید:

«إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیعُودُ غَرِیباً كَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِالاسلامُ»[3]

«اسلام با غربت آغاز شد و در آینده نیز غریب خواهد شد، پس خوشا به حال غریبان»

چیست؟ امام صادق علیه‌السلام، در پاسخ می‌فرماید:

«یستَأنِفُ الدّاعی مِنّا دُعاءً جَدیدا كما دَعا إلَیهِ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله»

«دعوت کننده ما [امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه]دعوت جدیدی می کند، همانگونه که رسول الله به آن دعوت کرد.»

به این کلام دقت کنید . زمان ظهور آنقدر اسلام غریب است که شرایط مانند دورۀ جاهلیت شده است و حضرت ولیّ‌عصر عجل الله تعالی فرجه، دوباره مردم را به دین دعوت می‌کند. گویا چیزی از دین افراد متدین باقی نمانده است.

آری، آنقدر اسلام غریب می‌شود و مردم آنقدر از اسلام فاصله گرفته‌اند که هرچه امام می‌گوید ، تصور می‌کنند در مورد دین جدیدی صحبت می‌کند!

 

برنامۀ حکومت مهدوی

 

وقتی امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ظهور می‌کند، می‌فرماید:

«یا اَیُّهَا النّاس نَحنُ الَّذینَ وَعَدَکم اللّه فِی کِتابِه»[4]

«ای مردم، ما آن خانواده‌ای هستیم که خدا در کتابش به شما وعدۀ داده است.»

و سپس این آیه را تلاوت می‌کند:

«الَّذِینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ.»[5]

«كسانى كه اگر آنان را در زمین به قدرت رسانیم، نماز بر پا مى‌دارند و زكات مى‌دهند و (دیگران را) به خوبى‌ها دعوت مى‌كنند و از بدى‌ها باز مى‌دارند؛ و پایان همه‌ى امور براى خداست.»

و امام برنامۀ خود را اقامۀ صلاة، ایتاء زکاة، امر به معروف و نهی از منکر، معرفی می‌کند. این چهار امر، محور حاکمیت امام در زمان ظهور است. آنچه که جای تأمل دارد این است که همین موارد موجب تعجب مردم می‌شود و دعوت امام را به‌عنوان دین جدیدی تلقی می‌کنند! آنقدر این امور در زندگی افراد متدین مورد بی‌توجهی و غفلت قرار گرفته است که وقتی به عنوان محتوای سخنرانی امام مطرح می‌شود،  مردم آن‌ها را دعوتی تازه و نو قلمداد می‌کنند!

 

شرط انتظار

 

وقتی حضرت با اشاره به قرآن برنامۀ خود را اعلام می‌کند، در صورتی می‌توانیم ادعا کنیم منتظر او هستیم که به همۀ این امور پایبند باشیم. مگر می‌شود امام را طلب کنیم؛ ولی امر به معروف را نخواهیم، مگر می‌شود از سوی امام امر شود و ما بگیریم؟! مگر می شود اهل اقامه نماز باشیم؛ ولی به امور اقتصادی اسلام عمل نکنیم و زکات نپردازیم؟!

کل برنامۀ حکومت امام در چهار امر خلاصه شده است، به‌میزانی که برای تحقق این امور کوشا باشیم، با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هم‌خوانی داریم و می‌توانیم در انتظار او باشیم.

 

شیوه مهدی ، همان شیوه پیامبر است

 

روزی عبدالله‌بن‌عطا از شیوه و روش امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه  از امام صادق علیه‌السلام می‌پرسد و می‌گوید:

«کیفَ سیرتُه؟»

 حضرت در پاسخ می‌فرماید:

«یهْدِمُ ما كانَ قَبْلَهُ كَما هَدَمَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله اَمْرَ الْجاهِلیةِ وَ یسْتَأْنِفُ الاِسْلامَ جَدیدا»[6]

«او (مهدى) آنچه را پیش از او بوده است در هم ریزد؛ آنگونه كه رسول خدا امور جاهلیت را در هم ریخت. مهدى علیه السلام اسلام را به گونه‌اى تازه و جدید مى‌آغازد.»

در دورۀ غیبت، اسلام به گونه‌ای مغشوش و تحریف شده است که پس از ظهور ، وقتی امام، اسلام ناب را عرضه می‌کند، گویا دین جدیدی آورده است. به ما توصیه شده است که هر صبح، زیارت آل یاسین را بخوانیم، زیارتی که در آن اعتقادات دینی خود را به ولیّ‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه عرضه می‌کنیم.

اگر دینی که ابراز می‌کنم، نادرست باشد، اسلامی باشد که در آن تصرف کرده‌ام، بخشی از آن را حذف و اموری را به آن اضافه کرده‌ام! امام آن را نابود می‌کند و فرمان می‌دهد تا دوباره مسلمان شوم.

 

گریز از امام ، هرگز

 

پس از سخنرانی امام، پس از ظهور، مردم به حضرت می‌گویند:

«اِرجِع مِن حیثُ جئتَ…لا حاجةَ لَنا فیک!»[7]

«از همان جایی که آمدی برگرد، ما به تو هیچ نیازی نداریم.»

…پس از اینکه امام به همراهی یارانش، با دشمنان مبارزه می‌کند، عده‌ای فرار می‌کنند. امام به همراهان خود دستور می‌دهد:

«ألّا تَتَّبعِوا مُولّیا وَ لا تَجهَّزوا عَلی جَریحاً»

«هرکس پشت کرده است، تعقیبش نکنید [اگر کسی مرا نمی‌خواهد ، لازم نیست دنبالش بروید] و هرکس را که مجروح است، نکُشید.»

امروز از طرف خودم و شما به مولایمان عرض می‌کنم:

آقاجان! خدا نکند ما از  فراری‌هایی باشیم که فرستاده‌های تو دنبال ما نیایند! ما دلمان می‌خواهد در شمار مدعوّینی باشیم که فرستاده‌های تو ما را به زیر پرچمت دعوت کنند.

آقاجان! همه ما به گونه‌ای زخمی هستیم. قلب و دلمان مجروح است، به ما فرصت دهید تا دریابیم که محتاج امام هستیم.

 

امام، دِین شیعیان را ادا می کند

 

امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«أَوَّلُ مَا یبْتَدِئُ الْمَهْدِی ع أَنْ ینَادِی فِی جَمِیعِ الْعَالَمِ أَلَا مَنْ لَهُ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا دَینٌ فَلْیذْكُرْهُ»[8]

«اولین کلام مهدی، که در همۀ عالم شنیده می‌شود، این است که: هر کس از شما به شیعیان ما بدهی و قرضی دارد بگوید [ تا من آن را ادا کنم ]»

از یک سو، امام مهربان و شفیق ما، راضی نمی‌شود مدیون بمانیم و حق‌الناس به گردن‌مان باشد، پس دیونمان را پرداخت می‌کند. از سوی دیگر، امام می‌خواهد رابطۀ بین مردم سالم باشد و بدون مشکل. دِین‌ها را ادا می‌کند تا بدهکار، از طلبکار خجالت نکشد و خود را از او دور نگه ندارد. وقتی مشکل بین طلبکاران و بدهکاران حل شود، کدورت بین آن‌ها از بین می‌رود و می‌توانند بدون دغدغۀ فکری، پیرو و همراه امام باشند.

به محضر حضرت عرض می‌کنیم:

آقاجان! همۀ ما بدهی‌های سنگین داریم و به‌عنوان بدهکار خدمت شما می‌آییم. به خدا بدهکاریم، به شما اهل بیت بدهکاریم، به دوستان شما بدهکاریم، به خلق خدا بدهکاریم؛ اما یقین داریم با رحمت واسعۀ خود، یاری‌مان می‌کنید تا حقوقی را که به گردن ماست، پرداخت کنیم و زیر بار آن‌ها کمر خم نکنیم.

 

گوش فرا دهید و اطاعت کنید

 

«یَکونُ فی رایَةِ المَهدیّ اِسمَعُوا وَ اَطیعُوا»[9]

«روی پرچم امام زمان [ این نوشته نقش بسته است:]بشنوید و مطیع شوید.»

حضرت از ما دوچیز می‌خواهد:

  1. شنیدن. در زمان غیبت که در محضر امام نیستیم، چه چیز را بشنویم؟ حضرت، داعی الله است و همواره ما را فرا می‌خواند. دعوت کنندۀ خدا ما را به چه دعوت می‌کند؟ به نفس؟! به گناه ؟! به دنیا؟! .. یا به‌سوی خدا و اولیای الهی؟

امام دائم برای ما پیام دارد، دعوتش را بشنوید.

  1. اطاعت کردن. امام از ما نمی‌خواهد تنها فرمانش را بپذیریم و امتثال امر او را داشته باشیم؛ بلکه می‌فرماید: «اطیعوا».

اطاعت، یعنی انجام فرامین با رغبت، نه با کسالت و کراهت. از امام بخواهیم که یاری‌مان کند با میل‌و‌رغبت در خدمتش باشیم و از اینکه توفیق، رفیق راهمان می‌شود و می‌توانیم در جهت رضایت امام خود کاری انجام دهیم، لذت ببریم. بر آن باشیم که عاشقانه برایش کار کنیم.

 

ارتباط مستقیم

 

حال که صحبت از سمع و شنیدن به میان آمد، روایت زیبایی را برایتان نقل می‌کنم. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«إنّ قائمَنا إذا قامَ مَدَّ اللّه ُ عزّ و جلّ لِشیعتِنا فی أسْماعِهِم و أبْصارِهِم ، حتّى (لا) یكونَ بینَهُم و بینَ القائمِ بَریدٌ ، یكلِّمُهُم فیسْمَعونَ ، و ینظُرُونَ إلیهِ و هُو فی مكانِهِ»[10]

«زمانى كه قائم ما قیام كند، خداوند عزّوجلّ گوش‌ها و چشم‌هاى شیعیان ما را چنان توانا مى‌كند كه میان آنان و قائم، پیكى نباشد. از همان جایى كه هست با شیعیان سخن مى‌گوید و آنها سخنانش را مى‌شنوند و او را مى‌بینند.»

 

جالب است بدون اینکه هیچ پیکی، هیچ وسیلۀ ارتباطی و مخابراتی در این میان نقش داشته باشد، شیعیان صدای حضرت را می‌شنوند و او را می‌بینند.

همانطور که بارها بیان کردیم، امام یک ظهور اجتماعی دارد که برای  همۀاهل عالم اتفاق می‌افتد و یک ظهور فردی دارد که در قلب و دل افراد محقق می‌شود.

از امام بزرگوار‌مان تمنا می‌کنیم و می‌گوییم: مولای مهربان! دعایمان کنید تا شاهد ظهور شما در درون خود باشیم و بتوانیم با گوش جان خود، صدای شما را بشنویم و دعوت‌های دائم شما را پذیرا باشیم.

 

برتری طاعت امام

 

به‌عنوان حسن ختام این جلسه، فرمایش آیت الله بهجت(ره) را به خودم و به شما یادآوری می‌کنم. ایشان می‌گوید: «طاعت امام زمان، خود، بالاترین دعا و بالاترین ذکر عملی است. این را توجه کنید که الان ایشان هست و عنایاتش عام الشمول است و توجه کنید هر لحظه ممکن است که خدمتش برسید، همین الان ممکن است برایتان تشرف حاصل شود!»

گویا همان لحظه که به حضرت توجه کنیم، او نیز ما را مورد توجه خود قرار می‌دهد و برایمان پیام می‌فرستد. لازم نیست آن بزرگوار را ببینیم و تا دعوتش را دریافت کنیم.

 

تاریخ جلسه:1401/9/30 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. دلائل الإمامة، ص542.

[2]. الامام المهدی  من المهد الی‌الظهور، ج 1، ص 446.الیلامام المهدي (عج) من المهد إلى الظهور

[3].  بحارالانوار، ج 64، ص 200.

[4]. نورالابصار، ص 172.

[5]. سوره حج، آیه 41.

[6]. الغیبة نعمانی، ص 152.

[7]. ارشاد مفید، ج 3، ص 347

[8]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏53، ص 34.

[9]. منتخب الاثر، ص 319.

[10]. لكافي، ج8، ص 241.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب

مطالب مرتبط