مقدمه
در کلاس امام زمانشناسی، قرارمان بر این است که به حول و قوۀ الهی پردههای جهالت را کنار بزنیم و با آشناترین آشنای زندگیمان و با قدیمیترین یارمان ارتباط مجددی برقرار کنیم. مکرر عرض کردهام فاصلۀ بین ما و امام را خودمان ایجاد کردهایم وگرنه
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم؟ با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم
ضیافت رمضان، زمان جلوهگری امام
این جلسه از کلاس، با ماه مبارک رمضان مقارن شده است. گرچه در همۀ زمانها میتوانیم در پی کسب معرفت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه باشیم؛ اما در این ماه خاص، زمینۀ دستیابی به معرفت امام، بیش از زمانهای دیگر فراهم است. شناخت حضرت برایمان مقدورتر و موانع قرب، مرتفعتر است. اگر طالب وصال آن بزرگوار هستیم، در این ماه امیدمان بیشتر و پُررنگتر است.
شاهد بر این مدعا این است که به ما توصیۀ مؤکد شده است که در ماه رمضان، هر شب دعای افتتاح را بخوانیم. بخشهای قابل توجهی از این دعا شامل عباراتی است که وجود مقدس ولیّعصر عجلاللهتعالیفرجه را به ما معرفی میکند و ارتباط ما را با آن حضرت برقرار میسازد.
گویا خدا این ضیافت را برپا کرد که در شرایطی خاص از ولیّ خود رونمایی و او را به مهمانان این ضیافت معرفی کند. یکی از مصادیق اَتّم اکرام خدای سبحان، از میهمانان ماه رمضان، همین معرفت الامام است.
امام؛ قرآن ناطق
طبق روایات، قرائت قرآن در ماه رمضان، بسیار با فضیلتتر و ارزشمندتر از سایر ایام است؛ پس یقیناً امام در این ماه، بیش از زمانهای دیگر، قرآن تلاوت میکند و ما هم بالتبع، بیشتر از سایر ایام با قرآن ارتباط برقرارمیکنیم.
وجود مقدس امام، قرآن ناطق است. با قرار گرفتن قرآن صامت در کنار قرآن ناطق،«نُورٌ عَلى نُور»ی صورت میگیرد و خدای سبحان، در میان آیات قرآن صامت، ولّی خود را به ما معرفی میکند.
هرگاه در محضر کلام الله قرار میگیریم و میخواهیم آیاتش را تلاوت کنیم، به قرآن ناطق نیز توجه داریم. ابتدا به امام سلام میدهیم:
«السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَینُ»[1]
«سلام بر شما ، آن زمان که قرآن را قرائت می کنید و تفسیر می کنید.»
و با این سلام، تلویحاً از حضرت درخواست میکنیم که اجازه دهد زمان قرائت قرآن، به وجود مقدسش، عرض ادبی داشته باشیم و از تبیین و تفسیر حضرت بهرهمند شویم.
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رُخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن
متأسفانه غالبا به این جنبۀ ماه ضیافت الله، توجه نداریم. ماه رمضان را ماه قرائت قرآن میدانیم، ماه روزه میدانیم، ماه احسان و خیرات میشناسیم؛ اما فراموش میکنیم که روح ماه رمضان، وجود مقدس حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه است.
اگر رمضان را بدون توجه به امام سپری کنیم، تنها از برکات ظاهری شهرالله بهرهمند میشویم و از باطن این ماه پُرکرامت، محروم میمانیم.
امام شناسی در دعای افتتاح
در دعای افتتاح که مخصوص شبهای ماه رمضان است، با عبارات متعدد به وجود مقدس ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه اشاره میکنیم و از خداوند میخواهیم که به واسطۀ او، درخواستهای ما را برآورده کند.
در واقع، با هر کدام از طلبهایمان، به یکی از نقشهای حضرت در زندگیمان اشاره میکنیم. با کمی تأمل در این عبارات، متوجه میشویم بدون نقشآفرینی امام، به هیچ وجه امکان برخورداری از یک زندگی صحیح، برایمان وجود ندارد.
در فرازهای مختلف دعای افتتاح، بیستوسه بار با لفظ «بِهِ»، واسطه بودن امام برای دریافت فیوضات را مورد توجه قرار میدهیم.
در ادامه، به چند عبارت این دعای شریف اشاره میشود.
عزت
«اللَّهُمَ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ»
«خدایا! عزیزش بدار و به واسطه او، به دیگران عزّت بده.»
اگر طالب عزت هستیم؛ آن هم عزتی باقی و پایدار، باید بدانیم که با وساطت امام زمان عجلاللهتعالیفرجه نصیبمان میشود. بدون نقشآفرینی امام، بندگانی خوار و بیمقدار هستیم که هیچ چیز موجب ارزشمندیمان نمیشود.
نصرت
«وَانْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ»
«خدایا یاریاش کن و دیگران را از سوی او یاری ده.»
همۀ ما، به یاری خداوند نیازمندیم؛ یاری خدا برای مقابله با شیاطین، برای مقابله با نفس اماره و برای مقابله با بیگانگان. در صورتی نصرت الهی شامل حالمان میشود که وساطت امام در میان باشد.
سامان
«اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا»
«خدایا پریشانی ما را به وسیله او جمع کن.»
در خطبۀ حضرت زهرا سلاماللهعلیها میخوانیم:
«فَجَعَلَ اللّه ُ . . . إطاعَتَنا نِظاما لِلمِلَّةِ و إمامَتَنا أمانا لِلفُرقَة»[2]
«خدا اطاعت از ما را رشتۀ سامان ملّت و امامت ما را مایۀ ایمنى از تفرقه قرار داده است.»
به بندِ گردنبند «نظام» گفته میشود، بندی که بهصورتی منظم، دانههای گردبند را کنار هم قرار میدهد و مانع تفرق آنها میشود. با امامت معصومین، زندگی ما سامان مییابد، همۀ امور منظم میشود و با یکدیگر تداخل و تعارض ندارد.
وقتی از خداوند طلب میکنیم: «اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا»، تلویحاً اقرار میکنیم که زندگیمان آشفته است و امورمان، بیسامان، برای انجام یک کار تصمیم میگیریم و از کار دیگر باز میمانیم، برای یک امر مهم اقدام میکنیم و ناتمام و بی نتیجه رهایش میکنیم و… زندگیمان نابسامان است و امورمان بر یک رشته قرار ندارد! نمیتوانیم در ابعاد مختلف، نقش خود را بهخوبی ایفا کنیم، امور عبادی، امور اجتماعی، فرزندداری، همسرداری و… با هم در تعارض هستند! چه کنیم؟
راهکار آن سپری کردن زندگی با امام است، وقتی با امام زندگی کنیم، از آشفتگیها و پراکندگیها رها میشویم. دیگر هیچ امری مانع امر دیگر نمیشود و همۀ کارها به صورت منظم، در یک راستا قرار میگیرد.
یکپارچگی
«وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا»
«به وسیلۀ او، گسیختگی و پراکندگی ما را به وصل بدل ساز.»
خدایا! هم در بیرون از وجود خود، دچار گسیختگی و فاصله شدهایم، هم در درون و این شکافها، به مرور زمان، همچون گسلهایی عمیق شده است! خدایا، به واسطۀ امام، این گسستها را اصلاح فرما.
خدایا! بین ما و خوبان و صلحا، فاصله افتاده است، این فاصله را بردار. در درونمان نیز، فاصلهای که بین قلب و نفس ایجاد شده است، برطرف کن تا هر دو در یک جهت قرار گیرند. قلبمان عاشقی کند و نفسمان هم عاشقانه در خدمت معبود باشد.
یگانگی
«وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا»
«خدایا! به واسطۀ او، تفرقۀ ما را به یگانگی برسان.»
علاوه بر تفرقههای بیرونی و اختلاف در ارتباطها در وجود خودمان هم دچار تفرقه هستیم! گاهی اعضای بدن، با هم هماهنگ نیستند؛ گاهی پا، میل به سِیر دارد؛ ولی دست، میل به عطا ندارد! گاهی گوش، حرف حق را میشنود؛ ولی چشم عبرت نمیگیرد؛ گویا وجودمان دچار اختلال است! از خدای سبحان مىخواهیم این تفرق را به واسطۀامام، اصلاح کند.
دعای افتتاح با معرفى ولى عصر عجلاللهتعالیفرجه، روح امید را در کالبد ما میدمد. در فرازهای دعا به این حقیقت میرسیم که با وجود امام، هیچگاه در بنبست نمیمانیم. با او همۀ نابسامانیها، قابل رفع و همۀ مشکلات، قابل حل است.
کثرت
«کثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا»
«اندک ما را با او زیاد فرما.»
«قِلَّت» از دو نگاه قابل توضیح است: یک قلت، ظاهری است. در هجمههای فکری و اعتقادی آخرالزمان، متدینین ریزش دارند و روزبهروز، تعدادشان کاهش مییابد! افزایش اهل ایمان، به واسطۀ امام است. بهمیزانی که ولایتپذیری جامعه نسبت به حضرت بیشتر باشد، دینداری افزایش پیدا میکند. در نگاه دیگر، هر یک ازما، درخواست میکند که خودش زیاد شود.
در دعای ابو حمزه ثمالی میگوییم:
«وَ أَنَا الْقَلِیلُ الَّذِی کثَّرْتَهُ»
«خدایا! من همان کمی هستم که تو زیادش کردی.»
زیاد شدن یک فرد، یعنی نقشآفرینی او افزون میشود، یک نفر است؛ ولی کار آیی هزار نفر را دارد!
همانگونه که خداوند در مورد حضرت ابراهیم فرمود:
«إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّة»[3]
«هماناابراهیم [ بهتنهایی] یک امت بود.»
هر یک از ما با وساطت امام، میتوانیم اثر وجودی یک امت را داشته باشیم و این، امر عجیبی نیست. قطرهای که به دریا بپیوندد، دیگر قطره نیست، دریاست.
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا، دریاست
پُرواضح است که وقتی مأموم به امام متصل شود، از قدرت بیپایان امام بهرهمند میشود. اگر هر یک از ما اینگونه قوی و نقشآفرین شویم، بهراحتی میتوانیم قلّت تعداد متدینین را نیز جبران کنیم.
بینیازی
«أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا»
«خانوادۀ ما را به وسیلۀ او، بینیاز فرما.»
در پرتو پیوست با امام و افزایش ارتباط با حضرت، روزیهای خاص به زندگی انسان روانه میشود؛ زیراکه «بِیُمنِه رُزِقَ الوَریٰ». باور داریم روزیِ همۀ ما، به یُمن وجود امام است؛ پس در پرتو ارتباط نزدیکتر با حضرت، ارزاق خاصتر و برکات بیشتری را دریافت میکنیم.
ادای دِین
«وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنَا»
«به وسیلۀ او ، بدهیها و دِینهای ما را ادا کن.»
بدهکار بودن هم در جنبههای مادی مطرح است و هم در جنبههای معنوی. اتفاقاً در ماه رمضان، زمانی که به اعمالمان دقت میکنیم، بدهیهای معنوی خود را بسیار بیشتر از بدهیهای مالی و مادی مییابیم.
در محاسبۀ نفس، مییابیم که چقدر به اطرافیان خود بدهکاریم! به والدین، به همسر، به فرزند، به استاد، به شاگرد، به دوستان و آشنایان و به هر کس که بر گردن ما حقی دارد، بدهکاریم. گاهی از اکرام و احترام به فردی کم گذاشتهایم، گاهی به اندازۀ کافی به کسی محبت نکردهایم و گاهی نسبت به اموری مهم و ضروری بیتوجهی داشتیم و غفلتمان موجب آسیب روحی و عاطفی دیگران شده است!
قرضهای سنگین، کمرشکن است، مخصوصاً زمانی که بدهی معنوی باشد، این بار سنگین، موجب بدحالی انسان میشود.
کدام پدری به بدحالی فرزندش راضی است؟! و علیرغم توانایی برای رفع بدهیهای او، طاقت میآورد که شاهد تنگنا و سختی او باشد؟! پدر هرچه داراتر و تواناتر باشد، بیشتر و سریعتر برای رفع دیون فرزندش اقدام میکند.
امام، نسبت به ما، از پدر مهربانتر است و با وساطت خود، برای پرداخت بدهیهای مادی و معنوی، فراتر از حد تصور، ما را یاری میکند.
آسانی
«یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا»
«به وسیلۀ او سختیها را برایمان آسان کن.»
خیلی از امور به نظر ما مشکل است؛ تغییر و تحول مثبت و جبران عمر بربادرفته مشکل است، سلوک مشکل است، قطع تعلقها مشکل است، داشتن قلب سلیم مشکل است، اخلاص در عمل مشکل است، بهسلامت از فتنههای آخر الزمان گذر کردن و سالم و خداپسند زندگی کردن مشکل است و بسیاری امور دیگر؛ اما دشواری همۀ این موارد تا وقتی است که پای امام به زندگی ما باز نشده باشد. بهمجرد توجه به امام و توسل به او، حضرت به میدان میآید و سختیها را برایمان آسان میکند.
خدای سبحان میفرماید:
«وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب»[4]
«و امر قیامت [بقدری نزدیک و آسان است]درست همانند چشم برهم زدن، و یا از آن هم نزدیکتر.»
یکی از مصادیق «أَمْرُ السَّاعَةِ»، جلوهگری امام در زندگی ماست، جلوهگری که میتواند در یک چشم به هم زدن و یا سریعتر از آن، زندگی ما را متحول کند و همه چیز را تغییر دهد.
ما یک عالم «خلق» داریم و یک عالم «امر». در عالم خلق که همین دنیای مادی ماست، تحقق همۀ امور زمانبَر است و بهتدریج انجام میشود؛ ولی عالم امر، عالم بیزمانی است؛ تحقق «کن فیکون».
«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَن یقُولَ لَهُ کن فَیکونُ»[5]
«فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود!»
امام زمان عجلاللهتعالیفرجه، ولیّامر است، ولیّ امرِ عالَمی که زمان در آن نقشی ندارد. اگر در سختیها و مصائب زندگی، امام خود را فراموش نکنیم و با توسل و تمسک به آن بزرگوار، طالب گشایش و رفع مشکل باشیم، تحت توجه و حمایت خاص حضرت قرار میگیریم و بهواسطۀ لطف امام، سختیها برایمان سهل و آسان میشود.
روسپیدی
«وَ بَیضْ بِهِ وُجُوهَنَا»
«به وسیلۀ او، چهرهمان را سپید کن.»
وقتی انسان با امامش زندگی کند، امیدوار است و در مقابل او درِ بستهای وجود ندارد! گویا همواره این کلام خداوند در گوش جانش طنینانداز میشود که:
«إِنَّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبیناً»[6]
«همانا ما گشایش آشکارى را براى تو پیش آوردیم.»
چنین فردی حتی در شرمندگی از نوع بندگی باقی نمیماند. اطمینان دارد با یک نگاهِ از سر مِهرِ امام، روسپید میشود. یقین دارد با عنایت امام «مُسْوَدَّةٌ وُجُوهُهُمْ» به «مُبْیضَّةً وُجُوهُهُمْ» بدل میشود.
مولوی در مثنوی با اشاره به یک روایت، شرحی از یک ماجرا را ذکر کرده است:
در اوائل بعثت پیامبر اکرم گروهی به سمت مکه میآمدند که به شدت منکر پیامبر بودند. در بین آنها غلامی بود که نسبت به بقیه انکار بیشتری داشت. در نزدیک مکه، آب کاروان تمام شد و اهل قافله به تشنگی شدیدی دچار شدند. این خبر به پیامبر رسید. حضرت با چندین مَشک آب از شهر خارج شد و به سراغ آنها رفت. به همۀ کاروان آب داد و سیرابشان کرد؛ اما غلام سیاه که عناد و الحاد زیادی داشت، حاضر نشد لطف پیامبر را قبول کند و از نوشیدن آب امتناع کرد. حضرت به کنار او رفت، آب را در اختیارش گذاشت و دست مبارک را به صورت او کشید، بهمحض تماسِ دست پیامبر با صورت غلام، رنگش سپید شد!
روسیاهی، یعنی سوءعاقبت و روسپیدی، یعنی حُسنعاقبت. اگر ولایت امام در زندگی ما جاری باشد، عاقبتمان، عاقبت زیبایی است. روزی که فوج عظیمی از مردم در قیامت، روسیاهاند، کسی که زندگیاش را با امام خود سپری کرده است، روسپید محشور میشود.
رهایی
«وَ فُکَّ بِهِ أَسْرَنَا»
«به واسطۀ امام اسرای ما را آزاد کن.»
این عبارت یک معنی ظاهری دارد و یک معنی باطنی. گروهی از متدینین در زندان به سر میبرند و در بند ظالمین اسیر هستند. از خدا میخواهیم بوسیلۀامام، زندانیان را آزاد کند
در نگاهی دیگر، عمری است که نفس ما اسیر عالَم ماده است، اسیر زندان دنیاست. نگرشمان مادی و ظاهری است، تمناهایمان مادی است، تعلقاتمان مادی است، پایبند دنیا هستیم و نتوانستیم روحمان را به عالم معنا پرواز دهیم!
مرغ باغ ملکوتم ، نیَم از عالَم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
انسان هر چقدر هم از امکانات برخوردار باشد، باز هم در این دنیا زندانی است، محبوس است و محدودیت دارد و محدودیت، مانع حال خوش انسان میشود؛ به همین جهت از خدای سبحان درخواست میکنیم با وساطت امام، نفس ما را از زندان عالَم ماده خلاص کند.
کامروایی
«وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا»
«خدایا، به واسطۀ او ما را موفق و کامروا ساز و خواستههایمان را برآورده کن.»
تمام موفقیتها و تمامی دستیابی به خواستهها به واسطۀ امام محقق میشود، چه درخواستهای دنیوی و چه درخواستهای اخروی؛ زیرا «بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى».
اگر به این واسطه، بیتوجه باشیم، به مطلوب خود نمیرسیم. برای اینکه درخواستهایمان به نتیجه برسد، امضای امام را لازم داریم، سفارش وجود مقدسی را که بزرگتر این عالم است.
تحقق وعدهها
«أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِیدَنَا»
«خدایا! وعدههایی که به ما دادی، به واسطۀ او، برایمان عملی کن.»
خدایا! به ما وعده دادهای اگر به یاد من باشید، به یاد شما هستم: «فَاذْکرُونِی أَذْکرْکمْ،»[7] میخواهیم این وعدهات را برای ما محقق کنی. میدانیم به خودی خود، این قابلیت را نداریم که مذکور تو باشیم. باید امام واسطه فیض شود تا معبودمان به ما توجه خاص داشته باشد.
«وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا»[8]
خدایا! به ما وعده دادهای کسانی که در راه تو (با خلوص نیّت) جدّوجهد داشته باشند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد و مسیر را به آن ها نشان خواهیم داد. میدانیم تحقق این وعده به واسطۀ امام است. اگر تو بخواهی مسیر را به ما نشان دهی، باید امام، بهعنوان واسطۀ فیض، به زندگیمان راه یابد تا این وعدۀ الهی محقق شود.
«إِنْ تَنْصُرِ اللَّهَ ینْصُرْکم»[9]
«اگر دین خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری میکند.»
میدانیم که اگر طالب نصرت الهی هستیم، باید به امام متمسک شویم؛ زیرابا وساطت او، کمکهای خدا شامل حال ما میشود.
استجابت
«اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا»
«دعاهای ما را بوسیلۀ او، به اجابت برسان.»
در فراز دیگری از دعای افتتاح به خدای سبحان عرض میکنیم:
«اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِک وَ مَسْأَلَتِک»
«خدایا! تو برای دعا و درخواست از خودت، به من اجازه دادی.»
و حال، میگوییم: «وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا». حال که به ما مجوز دعا دادی، دعاهایمان را مستجاب کن. باور داریم اجابت دعای ما و پاسخ درخواست ما، منوط به وساطت امام است.
چقدر دردناک است اگر از این واسطۀ فیض غفلت کنیم! تنها یک دعا ببینیم و یک اجابت! و توجه نداشته باشیم که با امام، ارتباط بین ما و خدا بر قرار شد و با امام، این ارتباط موفق و نتیجهبخش بود.
آرزومندی
«بَلِّغْنَا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ آمَالَنا»
«به وسیلۀ او ما را به آرزوهای دنیوی و اخرویمان برسان.»
همه آمال و آرزوهای ما در دو دنیا دستیافتنى است؛ ولی با وساطت امام. اگر خواهان عزت هستیم، اگر طالب رفعت معنوی هستیم، اگر میخواهیم قدرت سلطۀ بر نَفس را داشته باشیم ، اگر میخواهیم در هر کجا که هستیم وجود پُربرکتی باشیم، به واسطۀ امام قابل تحقق است.
اگر آرزو داریم «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیک مُقْتَدِر»[10] قرار بگیریم، اگر تمنا داریم «إِنَ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَر»[11] نصیبمان شود و دیگر مواهب اخروى، تنها به واسطۀ امام قابل تحقق است.
جای بسی تأسف است که این واسطۀ فیض، در جایجای زندگی ما ایفای نقش میکند و کسی به او توجه ندارد!
عطای فراتر از تصور
«أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا»
«به واسطۀ او، فوق میل و رغبتمان به ما عطا کن.»
چقدر این عبارت جای تأمل دارد! بعضی امور را میخواهیم و طلب میکنیم؛ اما چیزهایی هست که اصلا عقلمان نمیرسد درخواست کنیم؛ چیزهایی که فراتر از میل ماست، فوق تصور ماست، بهواسطۀ وجود حضرت، این امور هم به ما عطا میشود.
برای مثال ما خواستار دیدار امام هستیم و فراوان دعا میکنیم که : «اللَّهُمَّ أَرِنِی طَلْعَتَهُ الرَّشِیدَةَ»؛ امّا اینکه ملازم رکاب حضرت باشیم، امری فوق تصور ماست.
در فراز دیگر دعای افتتاح به ما آموزش داده شده است که این جایگاه را درخواست کنیم:
«وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِک وَ الْقَادَةِ فِی سَبِیلِک»
«و ما را در آن دولت از دعوتكنندگان به سوى طاعتت و رهبران بهسوى راهت قرار دهى.»
نمیخواهیم در دورۀ ظهور یک شهروند عادی باشیم، میخواهیم در شمار مقامات آن دولت کریمه قرار بگیریم. میخواهیم امام آنقدر قبولمان داشته باشد که در حکومت خود، به ما مسئولیت بدهد. حضرت کار حکومتی را به کسی میسپارد که خردمند باشد، امین باشد، توانمند باشد و از همۀ جهات برای دریافت پست و مقام، قابلیت داشته باشد.
اگر تا به حال میخواستیم صرفاً زمان ظهور را درک کنیم، حال ، یک درخواست را یاد گرفتیم؛ اینکه هر شب ماه رمضان از خدا بخواهیم در زمان ظهور در شمار سردمداران قرار بگیریم و در محضر امام، بیشترین خدمت را داشته باشیم.
شفا
«اِشفِ بِهِ صُدُورَنَا»
«به واسطۀ او، سینههای ما را شفا بده .»
بسیاری از امور اخلاقی نازیبا مانند بخل و حسد و حرص سینۀ ما را بیمار میکند، حتی اگر از کسی نفرت داریم و نمیتوانیم او را ببخشیم، نشان از این است که صدرمان به بیماری کینه گرفتار شده است.
در ماه ضیافت الهی، هر شب از خداوند تمنا میکنیم آن طبیب جانها را برایمان بفرستد و دردهای سینهمان با او درمان شود.
به یکایک ما اجازه داده شده است که در دعای افتتاح، این امور را طلب کنیم و هر آنچه در این دعا میگوییم، شدنی است؛ اما به واسطۀ امام.
تمنا از امام
مولاجان! در این جلسه، سر سوزنی، بیش از پیش شما را شناختیم!دریافتیم که چقدر به گردن ما حق دارید و از محضرتان شرمنده شدیم.
آقاجان! ما را ببخش؛ به جهت همۀ ناامیدی و همۀ نگرانیهایی که تاکنون گرفتارش بودیم. تاکنون به وجود گرانقدر و پُرفیض شما بىتوجه بودیم و نقشآفرینى شما را در همۀ امور زندگیمان، مشاهده نمىکردیم! به همین دلیل، تصور میکردیم کارهایمان درست نمیشود و زندگیمان سامان نمیگیرد! حال از امام مهربان خود، حلالیت میطلبیم.
مولاجان! بر ما ببخشایید اگر این همه از شما غافلیم. شما جلوۀ نور خدایی! شما همواره در حال جلوهگری هستی؛ ولی هنوز وجودتان برای ما غایب است. آنقدر مشغول به دیگران هستیم که حضور شما را نمیبینیم.
آقاجان! شما برای همۀ ما دعوتنامه فرستادید. در یکی از توقیعات خود فرمودید:
«وَ اجْعَلُوا قَصْدَکمْ إِلَینَا»
«ما را مقصد و مقصود خود قرار دهید.»
آقای ما! در ادعیه هر شب و هر روز ماه رمضان، میگوییم:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیتِک الْحَرَام فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٌ»
«خدایا! حج خانهات در امسال و هرسال روزیام فرما.»
حج ، یعنی قصد و «تَمامُ الحَجِّ، لقاءُالامام»
کعبه آن سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست
آقاجان! همانگونه که اگر کسی برای حج، استطاعت نداشته باشد، به او مالی هبه میکنند تا مستطیع شود، با همۀ وجود از شما تمنا میکنیم تا با یک نگاه ، ما را برای لطف خود مستطیع کنید، برای عنایت خود مستطیع کنید، برای قرب و وصال خود مستطیع کنید.
و آن زمان، زبان حال و قالمان این میشود:
روز و شب با تو بودنم هوس است
بیتو بودن، نبودنم هوس است
تاریخ جلسه:1402/1/16 ـ جلسه 10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]. زیارت آل یس، مفاتیحالجنان.
[2]. دلائلالامامة، ص 30
[3]. سوره نحل، آیه 120.
[4]. سوره نحل، آیه 77
[5]. سوره یس، آیه 82.
[6]. سوره فتح، آیه 1.
[7]. سوره بقره، آیه 153.
[8]. سوره عنکبوت، آیه 69.
[9]. سوره محمد، آیه 7.
[10]. سوره قمر، آیه 55.
[11]. سوره قمر، آیه 54.