آیت الله سید محمد علی علوی گرگانی

صفحات زرین کتاب پر برگ تاریخ، مردان بزرگی را به ما می‌نمایاند که در راه نجات انسان‌ها، از گرداب فساد و تباهی و گمراهی و منجلاب ضلالت و نقشه‌های شیطانی، از هیچ کوششی فرو گذار نکردند. مردانی که زندگی و حیات جسمانی خود را برای هدایت بشر، در طبق اخلاص نهادند و برای إعلای کلمه حق، مردانه کوشیدند، و در کوران حوادث از بلایا و خطرات نهراسیدند.

پیامبران خدا و اوصیاء ایشان قافله سالار این گروهند. آنان در تاریخ بشریت، جلودار روشنی و آگاهی بوده و در رشد و اعتلای ارزشهای الهی و اخلاقی برترین مرتبه را به خود اختصاص دادند. عقلها را برانگیختند و مردم را از سستی و رخوت، جهل و نادانی به تلاش و تفکر و ایمان فرا خواندند و سر خویش بر سرِ این هدف نهادند.

عالمان دین هم ادامه دهندگان این راهند، آنان مصداق روشن گفتار حضرت ابوعبدالله الصادق علیه‌السلام هستند که فرمود:

«فانّ فینا اهل البیت فی کل خلفٍ عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین»

«همانا در میان ما اهل بیت، در هر زمان جماعتی از عدالت پیشگان هستند که نفی می‌کنند از علم، تحریف غلو کنندگان (در دین) و انتحال مبطلین (بدعت گذاران) و تأویل جاهلین (آیات و اخبار متشابه را».

اینک، یکی از آن مردان نامی میدان علم و پهلوانان پهنة دانش، فقیه اهلبیت عصمت و طهارت  علیه‌السلام حضرت آیت‌الله العظمی آقای سید محمد علی علوی حسینی گرگانی – مدظله الوارف  است، که با این نوشتار کوتاه در صدد بیان اندکی از تلاش‌ها و رنج‌ها و کوشش‌ها و آثار و خدماتش هستیم. امید آنکه خداوند متعال، بر عمر و عزت و صحت ایشان بیافزاید.

 

خاندان

 

پدر بزرگوارشان، مرحوم آیت‌الله حاج سید سجاد علوی گرگانی‌‌[1]، بزرگترین شخصیت علمی منطقه «گرگان و دشت» و از مشهورترین علمای استان مازندران به شمار می‌رفت.

والدة آیت ‌الله علوی هم، صبیة مرحوم حجة الاسلام شیخ علی اصغر مؤید الشریعه (شاگرد و محرّر آیت ‌الله سید محمد حجت کوه‌کمری و داماد مرحوم حجة الاسلام حاج ملا محمود زاهد قمی – نماینده مردم قم در اولین دوره مجلس شورای ملی و پدر مرحوم آیت ‌الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی) بوده است.

 

ولادت

 

آیت ‌الله العظمی علوی در خرداد ۱۳۱۸ش (بیستم جمادی الثانی ۱۳۵۹ق)، در نجف اشرف‌ به دنیا آمد. این ولادت، موجی از شادی در دل پدرش برانگیخت، چرا که تا آن زمان چند پسر برایش متولد شده اما در همان کودکی از دنیا رفته بودند. و او به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام  متوسل شد و از آن حضرت، درخواست فرزندی عالم و صالح نمود.

 

رؤیای صادقه

 

پدرش- آیت ‌الله حاج سید سجاد – شبی در عالم رؤیا، به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف شد و حضرت به او مژدة ولادت پسری را در آینده نزدیک داد و از او خواست تا فرزندش را «علی» نام نهد. هنگامی که این پسر به دنیا آمد، او را به نام «محمدعلی» نهادند تا هم رعایت استحباب – نامگذاری اولاد پسر به نام «محمد» – و هم رعایت قولش به امیرمؤمنان شده باشد. پدرش بارها به ایشان می‌گفت:

«محمد علی! تو با برادران دیگرت فرق خواهی داشت و در آینده به مقامات عالی علمی خواهی رسید، چون تو را با توسل به ذیل عنایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از خدا گرفته‌ام».

معظم‌له، در دامان پاک پدر و مادرش – رحمة الله عليهما– پرورش یافت و بسیاری از مسائل دین و خواندن و نوشتن را نزد پدرش آموخت و تکلم زبان عربی را هم در آنجا فرا گرفت. (که هم اینک به زبان عربی با لهجه محلی نجف صحبت می‌کند).

 

تحصیلات

 

آیت ‌الله العظمی علوی، در هفت سالگی (۱۳۶۵ق) همراه پدر بزرگوارش به ایران آمد و نزد ایشان قرآن و حساب و گلستان و پس از آن ادبیات و مغنی و مطول و شرح لمعه را آموخت. در ۱۶ سالگی (۱۳۷۴ق) همراه پدر و گروهی از حجاج گرگانی، به زیارت عتبات عالیات، بیت ‌الله الحرام، مدینه منوره، بیت المقدس، الخلیل (حرم حضرت ابراهیم) و سوریه نائل آمد و در طول مسیر برای کاروانیان به خواندن مناسک و کتابهای دینی می‌پرداخت. در بازگشت از سفر حج، که کاروانیان به نجف آمدند، مرحوم آیت ‌الله العظمی حکیم به دیدار پدر بزرگوارش آمد و وقتی که از تصمیم معظم‌له برای اقامت در نجف آگاه شد، به او فرمود:

«اگر ایشان در حوزه علمیه قم به تحصیل بپردازد، بهتر است. چون حوزه قم و اجد دو ویژگی است: فن تدریس و فن سخنوری. شخصی که در آن حوزه تحصیل نماید هر دو را فرا می‌گیرد، هم درس می‌خواند و هم درس می‌دهد و هم به تبلیغ دین می‌پردازد».

لذا معظم‌له به قم آمد و در حوزه علمیه قم به تحصیل سطوح عالیه نزد اساتیدی چون حضرات آیات:  شیخ مصطفی اعتمادی، (مطوّل) ستوده، (شرح لمعه) میرزا محمد مجاهدی تبریزی (مکاسب) و سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (کفایه) پرداخت و این دروس، ۴ سال به طول انجامید.

 

استادان

 

ایشان، در خلال تحصیل خویش، در حوزه علمیه قم توفیق یافت از دانش سرشار استوانه‌های علم و فقاهت توشه‌ها برگیرد و مبانی علمی‌اش را استوار سازد. بعضی از آنان عبارتند از:

  • آیت ‌الله العظمی بروجردی،
  • آیت ‌الله العظمی امام خمینی
  • آیت‌ الله سید محمد محقق داماد،
  • آیت ‌الله حاج آقا مرتضی حائری یزدی، که استاد مدت ۱۵ سال از درس فقه ایشان بهره برد. و تقریرات آن را هم نگاشتند و مورد توجه بسیار استادش قرار گرفت و استاد به نظرات ایشان، در مجلس درس گوش فرا می‌دادند و قوه اجتهادش را تأیید کردند و به او گفت: «آقای علوی! دیگر لازم نیست شما به درس من بیایید و خودتان درس خارج شروع کنید».
  • آیت ‌الله العظمی سید محمد رضا موسوی گلپایگانی
  • آیت ‌الله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی
  • آیت ‌الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی. استاد در بحث طهارت ایشان شرکت جستند و تقریرات آن را هم نگاشتند. استاد از کثرت حفظ و قوت حافظه معظم‌له تعریف و تمجید می‌کردند و می‌فرمود: ایشان، سرِ درس، وسائل را نمی‌آوردند و احادیث مورد استناد را با سندش از حفظ می‌خواندند.

 

به سوی نجف

 

استاد بزرگوار ما، در خلال تعطیلات تابستانی حوزه علمیه قم، به مدت هفت سال به نجف اشرف مهاجرت می‌کردند و در خانه دامادشان مرحوم آیت ‌الله حاج سید حبیب الله طاهری گرگانی اقامت می‌گزید و به درسهای اساطین نجف مانند آیات عظام: آقای خویی، آقای شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و نیز استادش امام خمینی شرکت می‌کردند و از مستشکلین درس به شمار می‌رفت.

روزی، پس از درس آیت ‌الله العظمی خویی، معنای روایتی را که از استادش محقق داماد فرا گرفته بود را بازگو کرد. مرحوم آقا پرسید: شما کیستید و از کجا آمده‌اید؟ و در درس چه کسی شرکت کرده‌اید؟

ایشان پاسخ داد: من از قم آمده‌ام و در درس آیت ‌الله محقق داماد – داماد آیت ‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری – شرکت می‌کنم و این را هم از ایشان فرا گرفته‌ام.

آقا فرمود: استادتان، واقعا محقق است.

و مرحوم آیت ‌الله شهید حاج میرزا احمد انصاری قمی: که عموی همسر ایشان هم هست – نیز ایشان را به آقای خویی به درستی معرفی کرد که «ایشان از افاضل مدرسین حوزه علمیه قم است و سطوح عالیه تدریس می‌نماید و داماد برادرم حاج شیخ محمد علی انصاری و فرزند آیت ‌الله حاج سید سجاد علوی گرگانی است».

آیت ‌الله خویی هم ایشان را به منزل خود دعوت نمودند و در آنجا عبای نفیسی به ایشان هدیه دادند.

 

تدریس

 

آیت الله العظمی علوی گرگانی، از همان سالهای نخستین تحصیل علوم دینی، به تدریس آموخته‌های خود پرداخته است. وی، بارها سیوطی و مغنی و مطول: شرح شمسیه و شرح نظام را تدریس کرد و در همان زمان نوجوانی (۱۷ سالگی، ۱۳۷۵ق) حاشیه ملا عبدالله را به نام «رفع کشف الغاشیة عن وجه الحاشیة» شرح نمود.

وی، از سال ۱۳۸۲ق به تدریس سطوح (معالم، قوانین، شرح لمعه و شرح تجرید) پرداخت و به زودی درس شرح لمعه‌اش – که در زیر گنبد مسجد اعظم تشکیل می‌شد – یکی از شلوغ‌ترین درسهای حوزه علمیه قم شد و دروس رسائل و مکاسب و کفایه‌اش هم – که در حسینیه ارک برگزار می‌شد – از پرجمعیت‌ترین دروس حوزه بود. ایشان گاه، روزی چهار درس را تدریس می‌نمود و به درس اساتیدش هم حاضر می‌شد.

«معظم‌له، از فضلاء و مدرسین و اساتید سطوح عالی حوزه علمیه است، که به زیور علم و تقوا و متانت و بزرگواری آراسته است[2]

مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری هم نوشته است:

«یک روز حضرت حجة الاسلام آقای حاج سید محمد علی علوی – که یکی از افاضل و برجستگان حوزه علمیه قم‌اند – به منزل آمده، گفتند: فلانی! دیشب خوابی دیدم. گفتم: بیان فرمائید. گفتند: شب دوشنبه هفده ربیع‌الاول ۱۳۸۲ – که شب میلاد مسعود حضرت رسول اکرم (ص) نیز می‌باشد – در عالم رؤیا دیدم که شخصی با صورتی مانند قرص ماه، نورانی، آثار بزرگواری از رخسارشان هویدا بود، با لبانی متبسّم و چهره‌ای گشاده مرا مخاطب فرموده، نزدیکشان رفتم. صفحه بسیار زیبا و بزرگی را که در آن مطالبی به نظم و نثر نوشته شده بود، به من دادند و فرمودند: «این هم مال خودت باشد».

و آن کارت، حاوی عکس ضریح حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود که من در پای آن به خواندن زیارت امین ‌الله مشغول بودم» [3]

(این خواب، نشانگر موقعیت والا و درجات عالیه ایشان در آینده بوده است، که این خواب و تعبیر نویسنده دربارة ایشان درست درآمد و سی سال بعد، معظم‌له، یکی از مراجع تقلید شیعه شد).

استاد، در سال ۱۴۰۵ق، به امر آیت ‌الله حاج آقا مرتضی حائری و درخواست گروهی از شاگردان درس مکاسب و کفایه‌اش تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در حدود ۳۰ سال تدریس خارج، کتابهای طهارت و زکات و دو دوره اصول را به پایان برده و اکنون به تدریس کتاب صلاة، اشتغال دارد.

 

شیوه تدریس

 

درس معظم‌له، از ملاحت گفتار، تتبع اقوال و دقت و بررسی آنها، تحقیق مبسوط در روایات (فقه الحدیث) و جمع بین اخبار متعارض و بررسی رجال حدیث برخوردار است. ایشان، با نظر افکندن در کتابهای متداول (جواهر و مستمسک و مصباح الفقیه و مدارک و مستند العروه و مستند الشیعه) و غیر متداول (مناهج و غنائم الایام میرزای قمی، وسیلة المعاد فی شرح الارشاد ملا اسماعیل عقیلی نوری، جامع المدارک آیت‌الله خوانساری) و نقد و بررسی آنها و کاویدن ادله، سرانجام قولی را برمی‌گزیند. ایشان، در درس به شاگردانش میدان می‌دهد، سخن آنها را با دقت گوش می‌کند و پاسخ اشکالشان را می‌دهد. از آنان سؤال می‌کند و ایشان را به تفکر و پاسخ دادن فرا می‌خواند، از شاگردان سخت کوش خود به شایستگی تقدیر به عمل می‌آورد و بر فراز منبر تدریس، از آنان احترام می‌نماید.

ایشان، در خلال درس نیز به ذکر مطالب مناسب از تاریخ و تفسیر و رجال و مواعظ و نصایح پرداخته و درسشان، آمیزه‌ای از مطالب ارزشمند و گران‌قیمت است که نتیجه سالیان فراوان مطالعات و تجربیات بسیار معظم‌له می‌باشد. نیز در روزهای چهارشنبه به شرح حدیثی از فرمایشات پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم می‌پردازد و اگر روزی چهارشنبه تعطیل باشد، این کار را در روز پیشین انجام می‌دهد و از این رهگذر، شرح وصایای پیغمبر (ص) به علی (ع)، ابوذر و عبدالله بن مسعود را به پایان رسانیده است.

 

تبلیغ دین

 

قرآن مجید، یکی از وظایف فقیهان را انذار مردم و تبلیغ رسالات الهی برمی‌شمرد

«الذین یبلّغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احداً الا الله»

آیه شریفه «نَفْر» هم وظیفه یکایک عالمان را تعیین نموده و آن «ابلاغ تکلیف» است

«فلو لانفر من کل فرقة طائفة لیتفقهوا فی الدین وَلِیُنذِرُوا قومَهم اذا رجعوا الیهم لَعَلَّهُمْ یحذرون».

آیت ‌الله العظمی علوی هم برای ادای وظیفه، از همان اوان طلبگی‌اش به تبلیغ دین پرداخت و سالیان فراوان در ایام ماه مبارک رمضان و محرم و صفر بر مسند وعظ و ارشاد تکیه زده و هزاران نفر را با بیان شیوا و سخنان زیبایش، از سرچشمة فیض علوم اهلبیت (ع) سیراب نموده و این شیوه پسندیده – حتی پس از مرجعیت معظم‌له – تاکنون ادامه دارد. ایشان، در ماه رمضان (ظهرها) و ایام محرم (شب‌ها)، در مسجد جامع گرگان، به منبر می‌رود و هزاران نفر از اطراف و اکناف – با وسائل گوناگون – خود را به پای منبر و نماز ایشان می‌رسانند و مستفیض می‌گردند.

ایشان، به جز این ایام، سالیان فراوان، قبل از رسیدن به مرجعیت (۱۸ سال متمادی)، در گرما و سرما، در تابستان و زمستان، هر پنجشنبه و جمعه به تهران می‌رفتند و در مسجد فاطمیه (خیابان هفده شهریور جنوبی) سخن می‌گفتند و در آنجا هیئت محترم وحدت فاطمیه و صندوق قرض الحسنه آن را هم تأسیس نمودند و همزمان به تدریس شرح منظومه و شرح تجرید و اصول اعتقادات به گروهی از اساتید دانشگاه و دانشجویان محترم می‌پرداختند.

 

مرجعیت

 

معظم‌له، یکی از چهره‌های مشهور علم و تقوا و فقاهت در حوزه علمیه قم بوده و در زمان مرجعیت آیات عظام و مراجع تقلید پیشین، چشم‌های بسیاری به سویش دوخته شده بود. حتی، پس از وفات پدر بزرگوارشان – که ایشان به محضر مرحوم آیت ‌الله العظمی گلپایگانی رفته بودند – مرحوم آقا به ایشان فرمودند: مبادا شما به گرگان بروید، وظیفه شما ماندن در قم و درس و بحث است و پس از دیدن کتاب فقهی‌شان، معظم‌له را به چاپ و نشر این کتاب تشویق و ترغیب فرمودند. پس از ضایعة وفات آنان بود که بسیاری از مردم مؤمن و متدین – به ویژه اهالی مازندران – از ایشان تقاضای رساله عملیه نمودند و معظم‌له در سال ۱۴۱۲ق، فتاوای خویش را در اختیار همگان قرار دادند – که به زبانهای عربی و اردو هم ترجمه شد – و هم‌اینک دفاتر ایشان در شهرهای مختلف و سایت معظم‌له، پاسخگوی مسائل شرعی مؤمنان است.

 

رفتار و کردار

 

آیت ‌الله العظمی علوی را همگان به تواضع و فروتنی‌اش می‌شناسند، او، با اینکه سنین کهولت را سپری می‌کند اما خود، حتی المقدور در را به روی میهمانان می‌گشایند، در مقابل آنان دست به سینه می‌گذارند و با فروتنی می‌نشینند و ابتدا به سلام می‌نمایند، بسیاری هم اصلا متوجه نمی‌شوند و جواب سلامشان را نمی‌دهند. خود ایشان می‌فرماید:

«در سالهایی که به تهران می‌رفتم، روزی خیاط سرکوچه – که همیشه داخل مغازه‌اش می‌شدم و با او سلام و احوالپرسی می‌کردم – پیش من آمد و گفت: حاج آقا! من می‌خواهم مسلمان بشوم.

گفتم: مگر تو چه دینی داری؟

گفت: من یهودی هستم، اما این اخلاق شما مرا جذب کرده و این تواضع‌تان، مرا گرفته است. و همان جا مسلمان شد».

معظم له تقیّد به شرکت در مراسم عزا و عیادت از بیماران و بازدید از زوار عتبات عالیات دارند. در یک کلام اهتمام عجیبی به رعایت مستحبات دینی و پرهیز از مکروهات دارند. در ابتدای غذا و سر سفره، تا نمک نباشد لب به طعام نمی‌گشایند (روزی ایشان را به خانه‌ام دعوت کرده بودم و سرِ سفرة نهار، نمک نبود. فرمود: پس چشم و چراغ سفره، کجاست؟ پرسیدم: چشم و چراغ سفره کدام است؟ فرمودند: نمک).

ایشان مقیّد است سحرها برای تهجد، حدود یک ساعت قبل از اذان برمی‌خیزند (و خانوادة ایشان می‌گوید: این کار را در پنجاه سال زندگی با ایشان، هر شب دیده‌ام و یک شب هم ترک نشده است) و هنگام صبح، در ایوان حیاط با صدای بلند اذان می‌گویند و دیگران از خواب برمی‌خیزند و نماز صبح را به جماعت می‌خوانند و سپس یک از فرزندان، با صدای بلند تعقیبات را می‌خواند.

ایشان، به هنگام بحث از «اعداد الصلوات» – شمار رکعتهای نماز – و گفتار محقق در شرایع: که شمار رکعتهای نماز، ۵۱ رکعت است: ۱۷ رکعت نماز واجب و ۳۴ رکعت نافله و تعداد نافله‌های روزانه و ۱۶ رکعت نافله ظهر و عصر – از همان روز تاکنون به صورت مقیّد و مرتب، نافله‌های ظهر و عصر را هم (علاوه بر نوافل نمازهای دیگر) می‌خوانند. نیز ایشان مقید است، در سفر و حضر، در نافله وتیره، حتماً سوره «واقعه» را قرائت نمایند. برای رعایت استحباب، مُهر تربت امام حسین (ع) را داخل عمامه خود نگهداری می‌کنند.

ایشان مقید به نماز اول ماه و غسل روز جمعه و اغسال مستحبی دیگر و ادعیه شب و روز جمعه می‌باشند و هر روز برای دیدار مردم با ایشان، یک ساعت و نیم پیش از ظهر و پیش از مغرب، در دفتر، می‌نشینند

 

حمایت از نظام

 

آیت ‌الله العظمی علوی گرگانی، در پیش از انقلاب در راهپیمائی‌های طلاب و فضلای حوزة علمیه قم همواره شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب هم، از سوی حضرت امام به عضویت «دادگاه عالی قم» درآمد و بسیاری از پرونده‌های سخت و مشکل قضایی را به سرپنجه تدبیر علم خود، رسیدگی کرد و برای شرکت در جبهه‌های نبرد حق و دفاع مقدس، چند بار جلسه درس خود را تعطیل نمود و خود همراه با شاگردانش به جبهه‌ها شتافتند.

پس از وفات حضرت امام، بیشترین حمایت‌ها را از نظام جمهوری اسلامی و رهبری حضرت آیت ‌الله العظمی خامنه‌ای به عمل آورده و در سخنرانی‌های عمومی و دیدار اقشار مختلف با ایشان، از مواضع حکیمانه رهبری تقدیر نموده و همگان را به اطاعت از ایشان و تقویت معظم‌له، توصیه می‌نماید.

 

تألیفات

 

آیت ‌الله العظمی علوی گرگانی – مدظله – به جز تدریس منظم فقه و اصول، و منبرهای سالیان بسیار – که نوارهای فراوان از آن موجود است

– دارای تألیفات متعدد چاپی و خطی (در حدود ۶۰ جلد) است، که بعضی از آنها عبارتند از:

الف) آثار چاپی:

  • المناظر الناضرة فی احکام العترة الطاهرة (ج ۱، بخشی از کتاب طهارت)

این اثر مورد تشویق و تقدیر مرحوم آیت‌الله العظمی گلپایگانی قزاز گرفته بود و به اصرار ایشان به چاپ رسید.

  • انوار اخلاقی یا ره توشه پارسایان (۳ ج) شرح وصایای پیامبر اکرم به امیر المؤمنین علیه السلام و ابوذر غفاری و عبدالله بن مسعود.
  • استفتائات و مناسک و ادعیه حج
  • احکام جوانان
  • احکام بانوان
  • کلید سعادت (احکام و استفتائات و نصایح اخلاقی ویژه بانوان). نوشته:سید مجتی فاطمی
  • گلچینی از درسهای اخلاق

 

ب) آثار غیر چاپی:

– تعلیقه بر منهاج الصالحین

-زبدة اللئالی – خلاصه لئالی الاصول

– …

 

آثار ماندگار

 

رسول معظم و نبی مکرم پیامبر اکرم (ص) فرمود:

«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الاعن ثلاث: صدقة جاریة و ولد صالح یستغفر له و ورقة علم ینتفع به الناس» –

هنگامی که فرزند آدم بمیرد عملش به پایان می‌رسد مگر از سه چیز (که برایش باقی هستند): چیزهایی که خیرش جاری است (مانند مساجد و مدارس)، فرزند پاک و شایسته‌ای که برای پدر استغفار کند و کتابی که مردم از آن بهره‌مند شوند. و استادِ – به شکرانه خداوند – دارای هر سة آن است…

 

فرزندان

 

معظم‌له در شعبان المعظم ۱۳۸۰ق، با صبیة ادیب نامی قم، شاعر اهلبیت، شارح و ناظم نهج‌البلاغه مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری قمی [4] قمی پیوند نمود، که فرزندانش عبارتند از حجج اسلام:

  • آقای حاج سید محمد علوی (متولد: ۱۳۴۳ش / ۱۳۸۳ق) – امام جماعت مسجد جامع گرگان – (شبستان حاج سید سجاد) که تفسیرش و منبرهایش در گرگان، از شهرت و محبوبیت خاصی برخوردار است و در میان اقشار مختلف – به ویژه جوانان – جایگاه شایسته‌ای دارد[5]. وی داماد مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی است.
  • آقای حاج سید مهدی علوی (متولد: ۱۳۴۹ش). او بازوی توانای پدر خویش و داماد مرحوم آیت‌الله حاج سید مهدی روحانی نمایندة فقید مجلس خبرگان از استان قم و کوشا در امر مسجدسازی است. هر جا که به تبلیغ می‌رود سعی در عمران و آبادی مساجد محل تبلیغ دارد.
  • آقای حاج سید محمود علوی (متولد: ۱۳۵۲ش): آقای حاج سید محسن علوی (متولد: ۱۳۵۹ش). وی یکی از طلاب و فضلاء خوش فهم و خوش استعداد است، که چند سالی است به تدریس مکاسب اشتغال دارد و به طور جدّی در درسهای فقه و اصول پدر بزرگوارش شرکت می‌کند و تقریرات آن را نگاشته و به پاسخگویی استفتائات معظم‌له می‌پردازد.

 

 


[۱] . ناصرالدین انصاری، اختران فقاهت، ج ۲، ص ۳۳۹ – ۳۴۸ و شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۴۱۳ – ۴۱۵.

همو، آثار الحجة، ج ۲، ص ۳۴۲.

ریحان یزدی، آینه دانشوران، ص ۲۷۲.

[۲]  شرح مفصل زندگی او را ببینید:

ناصرالدین انصاری، اختران فقاهت، ج ۲، ص ۳۳۹ – ۳۴۸.

[۳] . گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۲۰۶. وی، این مطلب را در سال ۱۳۵۰ش، نگاشته است.

[3]   . محمد علی انصاری، دیوان اشعار (مقدمه)، ص «یه». ایشان این مطلب را در سال ۱۳۴۲ش، یعنی ۲۴ سالگی آیت‌الله علوی، نگاشته است (رعایت ادب و احترامِ نسبت به معظم‌له را بنگرید).

[4]   . و از رهگذر این وصلت با حضرات آیات: حاج شیخ مرتضی انصاری قمی، حاج شیخ احمد انصاری و حاج شیخ محمود انصاری (عموهای همسرش)، خویشاوند است.

[5]   . و منبرهایش یادآور منبرهای جدّ بزرگوارش – حاج سید سجاد علوی – و پدرش و ابوالزوجه‌اش می‌باشد. (لازم به ذکر است که متعلقه‌اش و امّ الزوجه‌اش و برادران خانواده‌اش نیز همه در سطح گرگان به تعلیم و تربیت دینی و مذهبی مردم (آقایان و بانوان) اشتغال داشته و برادرخانمش حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید علی طاهری نماینده مردم گرگان و آق قلا در مجلس شورای اسلامی است و برادر خانم دیگرش حجة الاسلام شهید سید محمد طاهر طاهری، یکی از شهدای سرافراز دفاع مقدس و مسؤل عقیدتی لشکر ۵ نصر خراسان بود که به شهادت رسید).

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *