بازاندیشی ـ بخش دوم

مقدمه

 

بحثی که به حول‌و‌قوۀ الهی آغاز کردیم، اشاره به این امر است که گاهی اوقات قول‌، فعل، فکر و حال ما نیاز به بازاندیشی، بازنگری، تجدیدنظر و توجه دوباره دارد.

امیدواریم با وساطت حضرت اباعبدالله، با نورانیت حضرت مصباح الهدی، با عنایت این خاندان، توجه مجددی به بعضی از امور خود داشته باشیم.

«اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‌ بِنَفْسِكَ الْیوْمَ عَلَیكَ حَسِیباً»[1]

«(در قیامت به انسان گفته مى‌شود:) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خودت حسابگر خویش باشی.»

هرکسی خودش باید بازنگری کند و مجدداً در بعضی از امور زندگی فکر کند که آیا با موازین شرع و عرف منطبق است؟ با معیارهای دینی ما سازگار است؟ اگر انطباق دارد از خدای سبحان استحکام و تشدید و تقویت این امر را بخواهیم و اگر خدای نکرده، زاویه داریم، انحرافی داریم، بخواهیم میزبان بسیار کریم ما عنایتی کند.

 

آیا به نعمات الهی توجه داریم؟

 

«یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیای فَارْهَبُونِ»[2]

«اى فرزندان اسرائیل! نعمت‌هایم را كه به شما ارزانى داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم (كه بسته‌اید) وفا كنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا كنم و تنها از من پروا داشته باشید.»

ظاهرا مخاطب بنی‌اسراییل است ؛ ولی مخاطب همۀ ما هستیم. توجه کنیم واقعاً در زندگی خود به نعمات اختصاصی که خدای سبحان نصیب‌مان کرده است، دقت داریم؟ نعمات برای ما مذکور است یا مغفول؟ هر یک از ما در زندگی خود یک نعمات خاصی داریم، نعمات خصوصی زندگی برای ما مذکور است یا مغفول؟ ما خیلی که آدمهای خوبی می‌شویم خیلی اهل توجه و مراقبه می‌شویم، می‌گوییم نیمۀ پُر لیوان را می‌بینیم در حالی‌که اساساً نیمۀ خالی وجود ندارد، هر چه هست فقط نعمت است نه اینکه طلبکار شویم که ما نیمۀ خالی را نمی‌بینیم.

«اذْكُرُواْ نِعْمَتِی» یعنی توجه ما فقط به نعمت‌های اختصاصی که به ما داده شده است، باید باشد. نعمت‌های اختصاصی، گاه اختصاص به کشور ما، خاندان و شخص ما دارد. افراد، بسیاری از اوقات در خلوت خود به جای ذکر نعمت، ذاکر نداشته‌ها و کم‌و‌کسری‌ها هستند، نه ذاکر الطاف و نعمت‌ها! در حالی‌که در بازنگری متوجه می‌شویم، نعمت، تمام وجود ما را پوشش داده است! برای مثال همین یک نعمت ولایت که اگر ما هیچ نعمتی به‌جز این نعمت نداشتیم، برای ما کفایت می‌کرد.

یکی از مفسرین می‌گوید پیام این آیه این است که توجه به نعمات دیگران نداشته باشید؛ چون خودتان مملو از نعمت هستید. گاهی اوقات ما مسیر را اشتباه می‌رویم و فقط روی نعمات دیگران متمرکز می‌شویم، گاه نعمات آنان را با خود مقایسه می‌کنیم و با اینکار موجب چشم زدن نعمات دیگران می‌شویم که عواقب سوئی نیز به‌دنبال دارد.

با توجه به آیه به بازنگری در خود می‌پردازیم:

1.ذاکر نعمتیم یا غافل از نعمت؛

۲. نعمت‌های خود را می‌بینیم یا نعمت‌های دیگران را؛

۳. آیا وقتی نعمت را می‌بینیم، خدا را به‌عنوان منعم می‌شناسیم یا آنچنان غرق در نعمت می‌شویم که خود را ولی‌نعمت می‌بینیم، مثل تفکر قارونی که می‌گوید:

«قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی»[3]

«با تخصص خودم به این نعمت‌ها رسیدم.»

اگر چنین نیست، الحمدلله! و از خدا دوامش را طلب کنیم و اگر خلاف این قضیه است از خدای سبحان طلب می‌کنیم ما را متوجه و شاکر این امور قرار دهد و از بی‌توجهی و عصیان دور کند.

در ادامه فرمود: «وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» پُرو پیمان برایم کار کنید، با وفاداری کامل کار را انجام دهید. در بازنگری دقت کنیم به پیمانی که با رب خود دربارۀعبودیت بستیم؛ آیا پُروپیمان انجام می‌دهیم یا سستی داریم؟ وقتی با چشم منصفانه، بازنگری می‌کنیم فقط کم‌وکسری را می‌بینیم، هیچ کدام به خود نمرۀ قبولی نمی‌دهیم؛ چون تعهدات خود را پُروپیمان انجام ندادیم! گاهی اوقات پیمانه‌ها خیلی خالی است؛ اما عادت کردیم به کم‌گذاشتن و به حداقل‌ها راضی شده‌ایم!

در بازاندیشی در کارنامۀ خود متوجه خیلی از نواقص و کمبودها می شویم. چه باید کرد؟

گرتو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم نخور

قرار نیست غصه بخوریم، باید متوجه کم‌و‌کسری‌ها بشویم.

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق

لیک چودرد در تو نبیند که را دوا بکند

 

بازنگری در الطاف الهی

 

قرآن به بازنگری دیگر اشاره می‌فرماید:

«وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَینَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ »[4]

«هنگامى كه دریا را براى شما شكافتیم و شما را نجات بخشیدیم و فرعونیان را در حالى‌كه شما نظاره می‌کردید غرق كردیم.»

گاهی آلبوم های قدیمی را ملاحظه می‌کنیم، متوجه تغییرات زیادی در خود و اطرافیان می‌شویم! داستان حضرت موسی در زندگی همۀ ما هست. گاهی اوقات شیطنتی، معصیتی، غفلتی و طغیانی ما را تعقیب می‌کرد؛ اما خدا ما را نجات داد، خدا فاصله انداخت و نگذاشت دست شیاطین به ما برسد. خدا اجازه نداد ذلیل شویم. آنها را از بین برد. آن فکر نادرست، آن فعل نادرست که در منظر ما بود به لطف خدا از بین رفت.

بازاندیشی، یعنی یادم بیاید که خدا گاهی اوقات کارهای خیلی عجیبی در زندگی ما کرده؛ دریا را تبدیل به خشکی کرده است، در حالی‌که یک گروه را در همان دریا غرق کرد! ما را از پیچ و خم خیلی از حوادث عبور داد! هیچ وقت در مورد لطف خدا به خود فکر کرده‌ایم؟  اگر تصمیم با ما بود می‌گفتیم در این گرفتاری قطعاً آسیب می‌بینیم؛ اما اگر بازاندیشی کنیم، متوجه می‌شویم خدا ما را از بسیاری از مشکلات عبور می‌دهد و اجازه نمی‌دهد در یأس و ناامیدی و نگرانی و بن‌بست بمانیم.

خدایی خدا علی‌الدوام جاری است. چرا فکر می‌کنیم مورد توجه نیستیم؟ او همان خداست، این ما هستیم که تغییر می‌کنیم! آن زمان گروهی تابع موسی بودند، خدای سبحان نیروهای تعقیب‌کنندۀ آنها را منع کرد. اکنون هم همان الطاف جاری است، فیض فیاض دائمی و لایتغیر است این ما هم هستیم که مرتب تغییر می‌کنیم.

 

بازنگری در حساب کردن روی غیرخدا

 

«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‌ أَرْبَعِینَ لَیلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ‌»[5]

«و (به خاطر بیاورید) هنگامى كه با موسى چهل شب وعده گذاردیم وشما پس از (آمدن) او (به میقات،) گوساله را (معبود خود) گرفتید، در حالى كه ستمكار بودید.»

در غیبت چهل‌روزۀ موسی، مردم گوساله‌پرست شدند؛ یعنی موقتاً و ظاهراً از آنها سلب خیرات شد. ظاهراً در یک تنگنا و فشاری قرار گرفتند. گمان نکنیم گوساله‌پرستی فقط برای قوم بنی اسراییل بود. اگر بازنگری به خود داشته باشیم، متوجه گوساله‌پرستی‌های خود می‌شویم! به جای این که در تمام مراحل زندگی فقط و فقط روی خدا حساب باز کنیم، به مجرد اینکه به بعضی از تنگناها می‌رسیم، گاهی روی مال خود حساب باز می‌کنیم، گاهی روی مدرک گاهی روی خانواده گاهی روی منصب … . همۀ آنها در بزنگاههای زندگی چه کمکی به ما کردند؟

بسیاری از اوقات گوسالۀ زرین در زندگی ما وجود دارد. هرچه غیر از خدا، گوساله است، هرچه غیر از خدا، بت است. روی دعای خود حساب می‌کنیم! روی ذکر خود حساب می‌کنیم!

پیشنهاد گوساله‌پرستی درهمۀ زمانها داده می‌شود؛ اما بعضی از زمان‌ها مقبول می‌افتد. حساب کردن روی غیرخدا در مقاطع مختلف زندگی انواع گوساله‌پرستی است. راحتی خیال ما باید به لطف و عنایت خدا باشد.

 

بازنگری در استفادۀ بهینه از نعمات

 

«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْیةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَیثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَایاكُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»[6]

«و [یادكنید] زمانى را كه گفتیم: «در این شهر (بیت‌المقدّس) وارد شوید؛ و از نعمت‌هاى فراوان آن، از هرجا مى‌خواهید بخورید؛ و از در [معبد بیت‌المقدس] با خضوع وارد گردید؛ و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز». تا خطاهاى شما را ببخشیم؛ و به نیكوكاران پاداش بیشترى خواهیم‌داد.»

آیا مصرف بهینۀ فراوان داریم؟ مصرف صحیح ما از تمام نعماتی که دراختیار داریم حداقلی است یا حداکثری؟ مبادا از همۀ نعمت‌هایی که خدای سبحان نصیب‌مان کرده است، به حداقل اکتفا کنیم و در یوم‌الحسره، دچار حسرت شویم!

آیا همۀ اعضای بدن را در راه صحیح خرج کرده‌ایم، مثلا با زبان‌مان سخن مناسب گفته‌ایم؛ آیا با دستان‌مان هم انفاق کرده‌ایم؟ با پاهایمان قدم درست برداشته‌ایم؟ آیا از موجودی قریۀ وجود، استفادۀ بهینه داشته‌ایم؟ یا بی‌رغبت هستیم و اعراض داریم؟

وقتی عرض می‌کنیم «السَّلامُ عَلیکَ یا رَحمَةُالله الواسِعَه» یعنی فیض فیاض فراوان است؛ اما ما چقدر مصرف می‌کنیم؟ همه چیز تاریخ مصرف دارد. نعمت‌های ما هم تاریخ مصرف دارد. خدای سبحان می‌فرماید: از نعمت‌ها، فراوان استفاده کنید؛ اما استفاده‌های ما حداقلی است. از عمر خود، مال خود، توان خود، عافیت خود، استفادۀ بهینه نداریم و آن‌ها را بایگانی می‌کنیم! غافل از آنکه روزی تاریخ مصرف آن‌ها به پایان می‌رسد و دیگر قابل بهره‌برداری نیست!

 

تاریخ جلسه: 1403/4/17 ـ جلسه 2

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی» 

 


[1] . سوره اسراء، آیه 14.

[2]. سوره مبارک بقره آیه 40

[3].  سوره قصص آیه 78.

[4]. سوره بقره، آیه 50.

[5]. سوره بقره، آیه 51.

[6]. سوره بقره، آیه 58.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *