در آیه 21 سوره مبارکه دخان آمده است:
«وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ»
«و اگر به من ایمان نمیآورید، از من کنارهگیری کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید)!»
حضرت موسی به قوم فرعون میگوید: اگر رسالت مرا باور ندارید و پیامم را تکذیب میکنید از من کنارهگیری کنید و جدا شوید.
پیوست قلبی با اولیای الهی
اولین شرط باقی ماندن درکنار اولیا الهی پیوست قلبی با آنهاست اگر قلوب به یکدیگر نزدیک نباشد، حتی نباید در ظاهر پیوستی میان آنان باشد، از این رو موسی به قوم میگوید: «فَاعْتَزِلُونِ»
در آیه 19 همین سوره آمده است:
«وَأَنْ لَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ ۖ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ»
«در برابر خداوند تکبر نورزید و من برای شما دلیل روشنی هستم»
اگر خود را در مقابل خدای موسی بزرگ میبینید و فرستاده خدای او را قبول ندارید و پیوست و موالاتی میان پیک الهی و شما نیست در نتیجه از وی عزلت گیرید.
باتوجه به آیه باید گفت افراد باید در مسائل اعتقادی موضعگیری واضح و روشنی داشته باشند، زیرا نوعاً مردم دو دستهاند یا پذیرای کلام الهی هستند و یا از آن رو گردانند. منافق نیز در نهایت باید به یک سو برود و همین امر سبب میشود که اولیا الهی موضعگیری خود را رسماً اعلام میدارند.
زمانی که انسان ولایت رسولان الهی را میپذیرد، باور دارد هر فیض و کمال و نوری تنها به واسطه ولی الله به او می رسد و بدون وساطت ولی به هیچ خیری دست نمی یابد.
کنارهگیری از اولیای الهی
آیه از جایگاه پیامبران الهی نزد خدای سبحان پرده برمیدارد زیرا در آیه گفته نمیشود اگر به خدای موسی ایمان ندارید از او کنارهگیری کنید بلکه میگوید: اگر موسی را به عنوان پیام رسان الهی نپذیرفتهاید از او جدا شوید! زیرا موسی فرستاده خداست و فرستاده خدا از خدا جدا نیست، در حقیقت هر کس پیک و دستور خدا را بپذیرد خدا را پذیرفته است.
«اعتزال» باب افعال است وپذیرش از معانی باب افعال است با عبارت «فَاعْتَزِلُونِ» در حقیقت موسی بیان میدارد شما جدا شدن از مرا قلباً پذیرفتهاید، پس بپذیرید در ظاهر نیز از من جدا شوید و فاصله بگیرید.
یکی از مفسرین میگوید: هرگاه کسی از رسولان الهی عزلت گزیند، حقیقتاً از خدا کنارهگیری کرده چنین فردی باطناً کافر بوده و با عزلت از رسول، کفر خود را برملا ساخته است، منافق حتی در ظاهر اجازه ندارد در کنار رهبر الهی جای گیرد.
مفسری میگوید: موسی اعلام میکند: اگر نپذیرید که شما از طریق من به رشد و تعالی دست مییابید، کنارهگیری کنید و به سوی دیگر روانه شوید!
قلباً پذیرای حق بودن
در آیه، عبارت «ان لم تطیعوا یا ان لم تتبعوا» بکار نرفته و این نشان میدهد موضوع اطاعت و تبعیت افراد از اولیای الهی نیست بلکه در قدم اول قلب پذیرای حق باشد و ایمان بیاورد «تُؤْمِنُوا» اگر قلب ایمان آورد اطاعت و تبعیت قطعاً از پی آن میآید.
در زندگی روزمره نیز چنین است که چون قلباً پذیرای کسی باشیم و وی را قبول داشته باشیم، عاشقانه با او همراه خواهیم شد و سخنان و نظراتش را با اشتیاق میپذیریم از این رو موسی ابتدا با کلام الهی دلها راتسخیر کرد و سپس پیام حق را به آنان اعلام کرد.
دل عرش الله است و فقط پذیرای کلام حق است، غیر حق در آن جای نمیگیرد. حق و باطل در یک جا جمع نمیشوند، زیرا اجتماع اضداد محال است.
- مفسری می گوید:اولین شرط همراهی با ولی خدا پذیرش قلبی و باطنی اوست. پس از پذیرش قلبی توفیق همراهی با ولی خدا نصیب انسان میشود.
- اولیای الهی مأمور هدایت خلقاند و در ابتدای این هدایت با سستیها و کاستیها مدارا میکنند اما در نهایت اگر قلوب پذیرای هدایت اولیای الهی نباشد ازآنان فاصله میگیرند از این رو موسی به قوم فرعون میگوید: من دلداده خدا هستم اگر شما دلداده حقاید با من بمانید و اگر دلداده او نیستید از من جدا شوید!
نکته کاربری
- مؤمن، ممکن است بارها در موقعیت انتخاب میان حق و باطل قرار بگیرد اگر موسوی یا(حق گرا)باشد از باطل دوری میکند و اگر فرعونی باشد عزلت از حق را انتخاب میکند.
- یکی از درخواستهای مومن در زیارت جامعه این است:
«فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ غَيْرِكُمْ»
«ما میخواهیم با شما خانواده (اهل بیت )باشیم،نه با غیر شما»
هرچه باور انسان قوی باشد، همراهی و نزدیکی او با اهل بیت علیهمالسلام بیشتر میشود و فیوضات فراوانتری را دریافت میکند و اگر باورهایش ضعیف باشد از همراهی با این خاندان محروم میماند.
- اولیاء الهی حلقه اتصال میان خدای سبحان و خلقاند. برای هدایت باید به این حلقههای در امتداد یکدیگر متوسل شد هیچ کس به تنهایی و بدون پذیرش ولایت اولیاء هرگز راه به جایی نمیبرد.
در آیه 22 سوره مبارکه دخان آمده است:
«فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ»
«(آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسی) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومی مجرماند!»
توضیح آیه
موسی حجتها و بینههای لازم را برای قوم فرعون به همراه آورده است اما آنان همچنان از پذیرش وی روگردانند و بر عادات و اعتقادات باطل خویش پایدارند.
حضرت موسی به خدای سبحان پناه برده و رهایی از قوم را از پروردگارش طلب میکند.
به مناجات موسی میتوان با دو منظر نگریست:
- اول: آنکه طلب جدایی موسی از قوم، جلوه رحمت اوست، زیرا ماندن درمیان امتی که به دعوت او لبیک نمیگویند پیامدهای ناصحیحی به دنبال دارد و سبب میشود قوم بیشتر به عذاب و قهر الهی گرفتارشوند.
- دوم: اصرار بر گناه و اشتباه سبب میشود حتی پیامبران الهی با آنکه جلوه رحمه واسعه خدای سبحاناند و آراسته به خُلق عظیماند از گناهکار دوری نمایند.
اگر هر یک از ما مأمور به استغفار هستیم، از آنروست که استغفار قلبی و توبه گناهان و خطاها را پوشش میدهد و توفیق همراهی با ولی خدا را نصیب ما میکند.
اهل لغت (غفر) را در معنای (ستر) معنا کردهاند و ستر به معنای پرده و پوشش است.
مجرم تحت تربیت الهی نیست
موسی می گوید: «فَدَعَا رَبَّهُ» و نمیگوید «فدعا ربهم». مفسرین می گویند: موسی در این عبارت خدای خود را میخواند نه خدای آنان (مجرمان) را. و این نشان میدهد مجرم تحت تربیت الهی قرار ندارد زیرا مجرمان بزرگتر و تربیتکنندهای برای خود قبول نداشته و با انتخاب خود از دایره تربیت الهی خارج شده و بر خطا و عصیان خویش پافشاری میکنند و هرگز از معصیت جدا نمیشوند؛ در نتیجه مدارا با آنان ثمرهای نداشته و موسی آگاه است که مسیر حرکتی او از آنان (مجرمین) جداست.
ممکن است این شبهه به وجود آید که با توجه به آیه اجازه مجازات و نفرین داده شده؟
درپاسخ گفته میشود هرگز چنین نیست! موسی ولی خداست و با برخورداری از علم درباره عدم هدایت مخاطبین آیه به قطعیت رسیده که میگوید: «أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ» اماسایر افراد اجازه چنین نسبتی را به دیگران ندارند!
اگر به گفته حضرت موسی با چشمی مربوط به خویش نگاه کنیم باید باور کنیم که اگر گرفتار اعتقادات غلط هستیم و بر آن اعتقادات پایدار بمانیم به عبارتی برجرم خویش باشیم امام زمان (عج) پذیرای ما نخواهد بود.
یکی از مفسرین می فرماید: مجرم در مقابل خدا سرخم نمیکند و به درگاه الهی تضرعی ندارد. او خود را بینیاز از خدای سبحان میبیند و دست نیاز به سوی پروردگار خویش دراز نمیکند از مفهوم مخالف گفته ایشان معلوم میشود آنکس که اعلام نیاز به درگاه احدیت دارد و این اعلام نیاز در اعمال و رفتارش نمودار است مجرم نیست.
نگاه دیگر:
اولیای الهی بدون علت از مردم عزلت نمیگیرند زیرا مأموریت اولیه آنان رفق و مدارا و همراهی با خلق است باید همراهان خویش را از هر نوع آسیب اخلاقی اعتقادی و… حفظ کنند و زیرا هر مجرمی نه تننها به خود آسیب میزند، بلکه گمراهی گمراهان به دیگران آسیب میزند و همین سبب میشود پیامبران الهی از مجرمین کنارهگیری کنند.
پناهندگی به خداوند برای کنارهگیری از مجرمان
یکی از مفسرین میگوید: این آیه به نوعی استعانت موسی از خدای سبحان است. او به پروردگار خویش میگوید: ای خدایی که مرا به پیامبری منصوب کردهای و مرا در مقابل چشمان فرعون پرورش دادی! اکنون تقاضای نصرت دارم تا ستمکاران ال فرعون را از غیر فرعونیان جدا سازم و این فقط با کمک تو ممکن است.
نگاه دیگر:
موسی برای کنارهگیری از قوم فرعون به خدا پناه میبرد «دعا ربه». این پناهندگی نشان میدهد اگر ذرهای امید به بازگشت آل فرعون بود به یقین رب موسی پیامبرخود را از حال فرعونیان آگاه میساخت اما هیچ یک از زحمات موسی برای آل فرعون کارساز نبود و آنان همچنان برباطل خویش اصرار میکردند.
موسی نزد خدای سبحان از مقام خاصی برخوردار است که حضرت حق در آیه 41 سوره طه به او میگوید:
«وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»
من تو را برای خودم ساختم!
او مستجاب الدعوة است، اما پس از سالیان متمادی که هدایت قوم را به دوش کشید از خداوند سبحان تقاضای دوری از آل فرعون را کرد زیرا هدایتپذیر نبودند و خدای سبحان درخواست موسی را در آیه 23 اینگونه اجابت میکند.
در آیه 23 سوره مبارکه دخان آمده است:
«فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ»
«(به او دستور داده شد:) بندگان مرا شبانه حرکت ده که شما تعقیب میشوید!»
سیر کمالی انسانها
ای موسی! بندگان مرا شبانه سیر بده. حتماً شما گروهی هستید که قوم فرعون برای تعقیب شما خواهند آمد ورهایتان نخواهند کرد تا به شما آسیب وارد کنند.
تفاسیر میگویند:
علت سیر شبانه موسی با قومش این بود که از غفلت شبانه فرعونیان استفاده کنند و چون فرعونیان بیدار شوند موسی پیروان خود را از آب عبور داده باشد.
تفاسیر عرفانی میگویند: سیر شبانه تنها به هوادارن موسی اختصاص ندارد، بلکه هر کس پذیرای هدایت اولیای الهی شود به یقین از سیر کمالی آنان برخوردار شده و سیر داده میشود.
تاریخ جلسه؛ 98.10.24 ـ جلسه 10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»