در سوره مبارکه آل عمران آیه191 آمده است:
در آیه قبل توضیحاتی درباره اولی الالباب بیان شد و این آیه اشاره میکند اولی الالباب در هر حالی به خدای سبحان توجه دارند، در حال قیام (ایستاده) و در حال نشسته (قعود) و در حالی که بر پهلویهای خویش قرار گرفتند (جنوبهم)؛ در خلقت آسمان و زمین فکر میکنند و با خدا نجوا دارند (ربنا) این اندیشه سبب ارتباط آنان در هر حالی با خدای سبحان میشود.
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ»
ویژگیهای اولی الالباب
مفسری میگوید: اولی الالباب سیره صحیح دائمی دارند، یعنی گرفتار رنگ به رنگ شدن نیستند، «يَذْكُرُونَ … وَيَتَفَكَّرُونَ» این دو فعل مضارع افاده حال و آینده میکنند یعنی برنامه همیشگی اولی الالباب چنین است. آنان هم برای حال و هم برای آینده برنامه صحیحی دارند، و بر تداوم آنچه انجام میدهند تأکید دارند. صاحبان خرد مرتکب عملی نمیشوند که بعداً از آن توبه کنند بلکه در زمان حاضر، فعلی را انجام میدهند که قرار بر تداوم آن دارند در حالیکه بسیاری از افراد زود تصمیم میگیرند و زود عقب نشینی میکنند اما اولی الالباب چنین نیستند، آنان بهترین انتخاب را مینمایند تا مجبور به توبه نشوند.
اولیالالباب پیش از توجه به مخلوق توجه به خالق دارند و توجه آنان توجهی جامع است یعنی هر لحظه به نام «الله» حضرت حق پناهنده میشوند. چنین نیست که اگر گرفتار بحران اقتصادی شوند به رزاقیت خدا پناه برند و یا هنگام بیماری به نام شافی پناهنده شوند بلکه آنان در همه حال خدایی را مورد توجه قرار میدهند که جامع همه صفات کمالی است به همین جهت هرگز نیازی به خلق در خود احساس نمیکنند، «اللّهَ» اسم جامع است این نام جلوه تامه حضرت حق است از این رو آیه از اسامی «رب» و «قادر» و «قیوم»… استفاده نکرده بلکه همه خدایی خدا را با نام الله مورد توجه قرار داده است.
برنامه زندگی صاحبان خرد در یک راستا قرار دارد قیام و قعود و خواب آنان متغایر و جدای از یکدیگر نیست، حتی در خواب «یذکرون الله»اند، کارشان از تعطیلاتشان و تعطیلاتشان از کارشان جدا نیست بلکه همه زندگیشان هم سو است.
«وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
از ذکر آنان فکر تولید میشود، ذکرشان ثمره فکر دارد و ابتر نیست اینان در نظام آفرینش همواره باطناً به سوی خالق در حرکتاند.
حاج ملا هادی سبزواری (ره) میگوید: «الفکر حرکة من المبادی الی المرادی» فکر حرکتی است از مبداء به مقصد. اولیالالباب ذاکرینی هستند که علیالدوام در حال سیر هستند اینان در نظام ماده و معنا تفکر میکنند و پس از تفکر خدای خویش را مورد خطاب قرار میدهند.
در نظام عالم همه امور قطعاً بر مبنای حکمت است به همین جهت صاحبان خرد از خدای سبحان درخواست میکنند که ایشان را از غیرحکیمانه دیدن نظام عالم حفظ نماید،
- اولیالالباب در یک نگرش صحیح جلوه توحید را در کل نظام جلوهگر دانسته و عاجزانه از ربّ خود استدعا میکنند آنان را به نحوی پرورش دهد که کثرات عالمَ مانع شهود وحدت نشود، چنان نشود که با دیدن مردم خدا را فراموش کنند.
مفسری میگوید: عذاب النار آنست که با دیدن مخلوق از خالق دور بیافتد، این نار را نماد دوری از حق دانسته از این رو اولی الالباب از خدای سبحان طلب میکنند با ورود در عالم ماده گرفتار ماده و مادیات نشوند بلکه با ذکر و فکر قدرت عبور از این عالم به سلامت به آنان عطا شود،
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
یکی دیگر از مفسرین در ذیل آیه میفرماید: «يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ» اگر کسی میخواهد در شمار عقلا قرار گیرد باید از ذکر شروع کند. ذکر، گام اولیهای است که اولیالالباب بر میدارند، ذکر با توجه، در همه حالات موجب تزکیه و تصفیه باطن میشود.
گام دیگری که اولیالالباب در پی توجه به حق بر میدارند ادب خدمت است. «قِيَامًا» نماد خدمت دائم در محضرحق است، آنان ابتدا در محضر حق قائم به خدمتاند و هیچ امری حتی قعود و نوم، مانع خدمتگزاری آنان نمیشود اگر مینشینند و میخوابند به جهت آماده شدن برای خدمت مجدد است.
- اولی الالباب علی الدوام مشغول تفکرند و همان گونه که نظام آفرینش دائم در حرکت است اینان نیز در درون خویش حرکت را لازم میدانند تا از هماهنگی با کائنات دور نشوند (این همان تسبیحی است که در کل عالم حاکم است).
- اولی الالباب میاندیشند تا حرکت دائم موجب خستگیشان نشود همانگونه که حرکت سماوات و ارض مانع حرکت این دو نمیشود آن چه موجب خستگی میشود جدا شدن از عرصه بندگی است اما اولی الالباب با حرکت دائم و خدمت کامل رقص شوقی در محضر حضرت حق دارند که هرگز احساس خستگی نمیکنند.
کمتر از ذره نهای پست نشو مهر بورز تا به سر چشمه خورشید رسی رقص کنان
- اولی الالباب میاندیشند که عناصر در زمین قابلیت تبدیل و تغییر و فساد را دارند به همین جهت در درون خویش تفکر میکنند که چگونه بندگی نمایند تا از تغییر نامناسب و تبدیل ناصحیح و فساد مصون بمانند.
- اولیالالباب میاندیشند همان گونه که درآسمان کواکبی علیالدوام در حال درخشیدن هستند قطعاً خدای سبحان در وجود آنان ستارگان درخشانی قرار داده است زیرا شعری به وجود مقدس حضرت امیرالمومنین علیهالسلام نسبت داده شده که فرمودند: در درون تو عالمی بزرگتر از عالم ظاهری قرار دارد
وَ تَزْعُمُ أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِيرٌ وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ[1]
- اولیالالباب در زمین وجودی خویش قابلیت انواع رویشها را ملاحظه مینمایند به همین جهت هرگز یأس برآنان حاکم نمیشود، به رویش محدود و مختصر قناعت نمیکنند، بر این باورند همان گونه که زمین یک بذر را قبول نموده است و هفتصد برابر تحویل میدهد با کاشت ارادهها و نیات خالص در درون فرد برکات فراوانی ظهور و بروز مینماید که وصف ناپذیر است.
«ربنا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
آیه مجموعه آفرینش را محل جلوهگری خدای سبحان بیان میکند و اظهار میدارد عالم باطل آفریده نشده و نظام خلقت تجلیگاه رب العالمین است .
اولیالالباب با خدای سبحان نجوا دارند. در قسمت پایانی آيه آمده است «سُبْحَانَكَ» خدایا تو این مجموعه را بیهوده خلق نکردهای! تو منزه از آنی که عالم را بیهوده خلق کنی، تو ما را از عذاب آتش حفظ کن!
مفسرين میگويند: از نگاه اولیالالباب «عذاب النار» عذاب ناصحیح دیدن عالم است. انسان اگر جلوهگریهای خدای سبحان را در عالم مشاهده نکند دنیا برایش جهنم میشود.
انسان اگر چندان غرق عالم ماده شود که از خالق غافل بماند گرفتار عذاب آتش شده و اگر معنویات با تمامی قداستی که دارد او را به خود مشغول سازد چنان که از قرب به حق غافل گردد گرفتار آتش عذاب شده است، زیرا اساس عالم در توجه به ماده و معنا پیوست به حق و قرب به خدای سبحان است، و اگر كسی در هر یک از این دو گرفتار آید گرفتار بُعد و دوری از حق شده و این بُعد خود جهنمی است که سرمایه انسانیّت انسان را میسوزاند، به همین جهت اولیالالباب با ادراک این خطر عاجزانه از خدای سبحان تقاضا میکنند آنان را از چنین گرفتاریهایی مصون داشته و محفوظ نماید «فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
مفسری میگوید: اولیالالباب عاشقانه عبادت میکنند به همین جهت در آسمان و زمین معشوق خود را میبينند، تنها دوری از معشوق موجب نگرانی آنها میشود از اين رو دست نیاز به سوی محبوب دراز مینمایند تا در عرصه عاشقی پايدار بمانند و از این صحنه عقبنشینی ننمایند. عشق اولیالالباب چون با ذکر و فکر قرین است سبب ميشود تا مادام پناهنده به حق گردند همین پناهندگی سبب ميشود هر لحظه تربیت جدیدی را از مربی خویش طلب کنند.