قرآن در آیه 25 سوره مبارکه مائده میفرماید:
موسی چون از همراهی قوم خویش مأیوس شد و از اثرگذاری سخنانش بر بنیاسرائیل ناامید گشت؛ رو به خدای خود كرد و گفت:
«قَالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلّا نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»
«(موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهكار، جدایى بیفكن!»
توضیحات آیه
این آیه نشان غربت موسی است؛ او چنان غریب و تنها در میان قوم خویش گرفتار آمده است كه از شدت این غربت به خدای خود پناه میبرد و میگوید: خدایا! من جز بر خویشتن و برادرم تسلط ندارم پس میان ما و تبهكاران فاصله بینداز.
قبل از آنكه به تفسیر آیه بپردازیم در همین ابتدا به امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه پناهنده میشویم تا گرفتار فراق از ایشان نشویم.
«قَالَ رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلّا نَفْسِی وَأَخِی»
اتحاد نظر و عقیده میان برادارن دینی
در این آیه، حضرت موسی علیهالسلام به اتحاد نظر و اتحاد عقیده میان خود و برادرش اشاره دارد، اطمینان نسبت به برادر، او را به ابراز این سخن وا میدارد كه اگر او امری را بر نفس خود واجب كند به یقین برادرش مطیع این امر خواهد بود و پذیرای فرمان او خواهد بود.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«الْمُؤْمِنُونَ مُتَّحِدُونَ مُتَآزِرُونَ مُتَضَافِرُونَ كَأَنَّهُمْ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ.» [1]
«مومنان … همه مثل یك نفس واحد هستند.»
این جملهی زیبای پیامبر صلیاللهعلیهوآله در سخنان موسی به وضوح خودنمایی میكند، مؤمنین چون به مبداء خلقت متصلاند و نور خویش را به لطف ولی زمانشان از خدا دریافت میكنند؛ چون نفسی واحدند این عبارت به این معناست كه اگر خیری هست برای دیگران طلب میكنند و اگر شری تهدیدشان میكند به یقین برادر دینی خود را از آن دور میسازند از این رو موسی چون از ایمان برادرش آگاه است اطمینان خود را تنها به او نسبت میدهد و میگوید: من جز بر خویش و برادرم بركس دیگری تسلط ندارم.
در رابطه با اطمینان موسی نسبت به پایبندی برادرش میتوان گفت هرگاه خدا و شریعت حاكم بر رابطههای افراد باشد به یقین آن رابطه الهی میباشد و ارتباط الهی ماندگار و ثابت است.
موسی به خدای خویش میگوید: به غیر از خود و برادرم به كس دیگری اطمینان ندارم كه مطیع فرمان حق باشد.
«رب»
آنچه در این آیه چشم گیر است عبارت «رب» است، موسی خدای خویش را با نام الله، قاهر، جبار، … فرا نمیخواند بلكه پروردگارش را با نام رب صدا میزند زیرا در ذات و حقیقت این اسم تربیت نهفته است.
ای خدایی كه مربی من و برادرم بودهای، این قوم نافرمان را تربیت كن تا پذیرای فرامین تو باشند واز سوی دیگر میتوان گفت موسی خدای خویش را به نام رب منادا قرار میدهد تا نشان دهد كه او و برادرش تحت نام رب خداوند سبحان قرار گرفتهاند واگر لحظهای خود را بینیاز از تربیت رب تلقی كنند؛ بیگمان آنها نیز دچار سقوط و دوری از حق میشوند.
موسی با نام رب از خدا میخواهد تا بر مبنای این نام خویش برای او و برادرش حكمی صادر كند كه این حكم برای آن دو كمال آفرین و رشد افزا و برای قومش هشدار دهنده و آگاه كننده باشد، شاید این هشدار آنها را متوجه نقصان و كم كاریهایشان سازد به همین دلیل موسی پس از عبارت «رب» اعلام میكند «لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسىِ وَ أَخِى» او با بیان این جمله متذكر میشود در دعوت او به سوی حق هیچ اجباری دركار نیست زیرا امر تربیت با اجبار سازگاری ندارد.
«فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»
قرآن در آیهی 23 از دو مرد سخن میگوید: كه مترجمین قرآن از آنها با عنوان خداترسان یاد میكنند، خداترسانی كه به لطف خدای سبحان از نعمت عقل، ایمان و شهامت برخوردار بودند امّا موسی در آیه 25 از این دو مرد سخنی به میان نمیآورد.
تفاسیر این عمل موسی را از دو دیدگاه بررسی میكنند.
- اینكه موسی به پایداری آن دو نفر اطمینان خاطر نداشت زیرا او بارها شاهد تلون و رنگ به رنگ شدن عقاید بنیاسرائیل بوده است و میترسید كه این دو نیز چون سایر قوم ثبات قدم نداشته باشند.
- تفسیر دیگری میگوید: چون آن دو مرد از سوی قوم به سنگسار شدن تهدید شده بودند و موسی چون نگران جان آنها بود نامی از آن دو بر زبان نیاورده است.
هركدام از این دو تفسیر نشانگر غربت موسی در میان قوم است؛ رهبرِ جامعه پرجمعیتی چون قوم بنیاسرائیل از بیان عقایدش در میان مردم نگران است و همین امر سبب شود تا علیه آنان زبان به سخن گشاید «خدایا بین ما و این قوم حكم كن» یا «بین ما و این قوم فاصلهای بینداز» تا با آنان معاشرت و هم صحبتی نداشته باشم.
دلایل موسی برای درخواست فاصله میان او و قومش
چه عاملی سبب شد تا موسی در این زمان قوم خویش را نفرین كند و از خدا درخواست كند تا میان او و قومش فاصله بیندازد؟
در پاسخ این سوال باید بگویم: بنیاسرائیل در اجرای فرامین پیامبرانشان بارها دچار سرپیچی و یا كندی در عمل شدهاند اما حضرت موسی علیهالسلام در گذشته هیچ گاه علیه آنان تقاضای چنین درخواستی را از محضر ربوبی نكرده بود مثلاً در پرستش گوساله و یا زمانی كه قوم دیدن خدا را بیان كردند موسی علیه آنان سخنی نگفته بود.
آنچه باعث شد پیامبر بنیاسرائیل این گونه در حق قوم خود دعا كند این بود كه در این مرحله آنان صریحاً و بدون كمترین حیا و شرم از فرمان موسی سرپیچی كردند و اگر این بار پیامبرشان آنان را به حال خود رها میكرد و از سرپیچی فرمان خود (كه در حقیقت فرمان خدا بود) چشمپوشی میكرد، اساس دعوت الهی از بین میرفت و نابود میگشت و هیچ اثری از دعوت به حق برجا نمیماند، ثمرهی اركان وحدتی كه پایهگذاری كرده بود نابود میشد، موسی به نزد پروردگارش شكایت كرد تا در این شكایت از حضرت حق مددخواهی كند.
عاقبت سرپیچی و گستاخی در مقابل ولی زمان
قرآن در این آیه قوم بنیاسرائیل را فاسق میخواند، آنان به دلیل گستاخیها، رفاه طلبی و سهلانگاریهای پی درپیشان، عنوان فاسق را در سابقه تاریخی خود ثبت كردند.
شدت گستاخی آنها به میزانی بود كه ولی زمانشان آنها را در آتش بیادبیهایشان رها ساخت و از خدا تقاضای انقطاع و دوری از آنان نمود، بنیاسرائیل گرفتار مجازاتی شدند كه هر صاحب عقلی را به توبه و پشیمانی وا میدارد. دوری و انقطاع ولی زمان به معنای پایان نعمتهای خاص افراد است؛ بنیاسرائیل چنان در جهل خویش غوطه ور بودند كه متوجه پیامد ناگوار این دوری و انقطاع نبودند.
گفتهاند: قرآن در این آیه از زبان موسی ذكر میكند كه او قوم خویش را فاسق خوانده است، چرا حضرت كلمه دیگری را جایگزین صفت فاسق نكرده است؟ قبل از آنكه این سوال را پاسخ دهیم باید بگوییم فسق از جهت لغوی به معنای خارج شدن خرما از پوست خود به طور كامل است و چون خرما از لایهی بیرونی خود خارج میشود به شدت آسیبپذیر میگردد از این رو موسی عبارت فاسق را به كار میبرد تا بگوید هركس از پوستهی انسانیت خود خارج شود به شدت در معرض آسیبهای فردی و اجتماعی قرار میگیرد و به طور قطع هیچ كس نمیتواند در مقابل آسیبهای واردهی سالم بماند و همین امر سبب میشود تا از پوستهی انسانی خارج شود و دیگر نام انسان از او سلب شود.
پیام آیه برای زندگی امروز ما چیست؟
این آیه چنان تكان دهنده و عجیب است كه باید از پیامدهای آن هر لحظه به خدا پناه برد اگر امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه از سرپیچیو مخالفتهای ما دلگیر و ناراحت شود، به یقین از همراهی با ما روی برمیگرداند و عنوان فاسق در این سرپیچی بر ما بار میشود زیرا از پوستهی انسانیت خویش جدا شدهایم.
آنچه ما را در ركاب حضرت جای میدهد تسلیم بودن در مقابل فرامین شریعت است زیرا هر سرپیچی از فرمان امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه در حقیقت سرپیچی از فرمان خدای سبحان به شمار میرود و این بیادبیها انسان را از پوستهی حقیقی خود جدا میكند و در معرض آسیبهای فردی و اجتماعی قرار میدهد.
در همین جا از امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه درخواست میكنیم تا غفلتهایمان را جاهلانه بپندارند و ما را به لطف خویش از آن آگاه سازند.
حضرت موسی پروردگار خویش را به نام «رب» خواند از حضرت ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجه تقاضا میكنیم تا با جلوهی نام رب خدای سبحان لحظهای ما را از محضر تربیتی خویش محروم نسازد كه محرومیت از محضر ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجه عنوان فاسق را بر ما بار میكند.
تاریخ جلسه: 89/7/10 ـ جلسه 25
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحار الانوار (ط-بیروت) ج 58 – ص150