قرآن در آیه 65 سوره مائده میفرماید:
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ»
«و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مىبخشيم؛ و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مىسازيم»
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ»
توبه اهل کتاب، نشانی از رحمت حق
این آیه نشانی از رحمت حق است. خداوند سبحان نسبت به همه بندگان مهربان است، و با جلوه نام رحمان خود با همگان برخورد میکنند، و رحمت عام خویش را از کسی دریغ نمیورزد.
این آیه به گفته علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه بازگشتی به ابتدای حکایت اهل کتاب است. همچین خداوند سبحان در آیه 15 همین سوره میفرماید:
«يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ»
به اهل کتاب متذکر شود هنوز زمان رجعت و بازگشت برای شما هست، هنوز امکان توبه برای شما وجود دارد.
آنگاه که خداوند سبحان به اهل کتاب میگوید : ای اهل کتاب همانا پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به سوی شما آمد، در حالیکه بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما پنهان میکردید بیان میکند؛ و اگر اهل کتاب که طاغی و شریعت پذیر نیستند، دلداده حق شوند و از مخالفت با خدا پرهیز کنند، حتما ما سیئات گذشته آنها را نادیده میگیریم، و به باغهای پرنعمت بهشت واردشان میکنیم.
این آیه نویدی برای اهل کتاب است تا بدانند اگر تقوای الهی پیشه کنند نسبت به گذشته خود مؤآخذه نمیشوند. نه تنها مواخذه و محاکمهای نمیشوند، بلکه به باغهای پر از نعمت بهشت وارد میشوند.
تفاسیر میگویند: باب توبه در هر زمان به روی هر کس باز است. حتی برای کسانی که آگاهانه دست به گناهان و خطاهای سنگین و بزرگ میزنند. اگر بگوئید چرا از لفظ آگاهانه استفاده میکنید. خواهیم گفت که مخاطبین آیه، اهل کتاب بودند؛ یعنی کسانی که آگاهانه و عالمانه دست به تحریف کتب آسمانی زدند و در این تحریف هیچ ترسی از مخالفت با شریعت نداشتند. اسلام چنان برای نوع بشر، ارزش قائل است و چنان کریمانه با او برخورد میکند که گناهان و تقصیرات او را در صورت توبه میبخشد، حتی گناهانی که آگاهانه مرتکب شده باشد.
بخشیدن گناهان گذشته افراد تنها نگاه کریمانه اسلام به انسان نیست؛ بلکه برای ایجاد انگیزه در وجود افراد است تا به آنها آیندهای مناسب و دلچسب را نوید دهد.
عاقبت به خیری متقی با انتخاب صحیح
آیه از انتخاب صحیح اهل کتاب، سخن میگوید. انسان انتخابگر است، اگر تقوا را ضمیمه انتخاب خود کند وارد بهشت ميشود، و گذشته پر از گناهش به لطف خداوند سبحان بخشیده میشود؛ و اگر از چنین انتخابی روی برگرداند، حقیقتاً در دنیا گرفتار جهنم فراق مولی، و در قیامت گرفتار جهنم عذاب میشود. البته نمیتوان گفت که کفار از نعمت انتخاب و اختیار بیبهرهاند؛ بلکه آنها خود، دوری و خلود در آتش را برگزیدهاند؛ و گرنه بهشت با تمام نعماتش منتظر آنها است. در این آیه خداوند نوید زندگی بهشتی را به کسی میدهد که تقوای الهی پیشه کند.
عدم سرزنش فرد بعد از توبه کردن
مفسرین میگویند: اگر فردی متنبه شد و رسماً در جهت رفع خطای خویش گام برداشت نباید دیگران از گذشتهی ناصحیح او سخن بگویند، بلکه باید تنها آیندهای واضح و روشن و پر از نعمت را برای او ترسیم کنند. همان کاری که حضرت حق در این آیات برای کافری که تقوا پیشه کند، انجام میدهد.
تفاسیر عرفانی اهل کتاب را علمای یهود و نصاری بیدین میدانند. علمایی که میتوان تفکر آنها را با زر و زور و تزویر خریداری کرد. حال چنانچه قبلا هم گفتیم چنین کسی آخرت، خود را میفروشد. تا دنیایش حفظ شود و برای حفظ دنیای خویش، بدون هیچ ترسی از خداوند به تحریف دین میپردازد.
این آیات میگوید که اگر عالمی متنبه شد، و از سرسپردگی زر و زور و تزویر دور شد و توبه کرد، و از خطای گذشتهاش بازگشت او را در جمع خود بپذیرد. همین بازگشت برای او کافی است؛ که اگر چنین کنند همه چیز درست میشود. چنانچه در این آیه آمده است: گناهان آنها را مىبخشیم؛ و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مىسازیم.
تقوا آن است که نگاه انسان به گذشتهاش تغییر کند
از کاربردیترین نکات آیه آن است که تکفیر سیئات، مشروط است نه مطلق. خداوند سبحان اگر وعده بخشش گناهان را به کفار میدهد آن وعده را مشروط به تقوای الهی میکند، خداوند سبحان با این روش به بنده متذکر میشود برای رسیدن به جنات نعمیم باید تلاش کرد، و تلاش باید به گونهای باشد که دیدگاه اعتقادی افراد را تغییر دهد. در این آیه سخن از عبادت و اطاعت نیست؛ بلکه سخن از تقوای الهی است و تقوا آن است که نگاه انسان به زندگی گذشتهاش تغییر کند، و امید عفو و بخشش از خداوند را داشته باشد.
قرآن میگوید: به شرط تقوا و ایمان، سیئات ندیده گرفته میشود. آنان که بدون تغییر در نیت و دیدگاه، چشم به رحمت خدا دوختهاند سخت در اشتباه هستند. اگر كسی آگاهانه خلافی مرتکب شود، نباید دل به رحمت واسعه حق ببندد، و منتظر عفو و بخشش او باشد؛ زیرا چنین روش تربیتی از مربی حکیم بعید است، از خدای حکیم تنها امر حکیمانه انتظار میرود. از این رو حضرت حق در جایگاه تربیتی خویش بنده را تربیت میکند. او رب است و خود میداند تا به گونهای بنده را تربیت کند که مجدداً به انجام خلاف فکر نکند از این رو بخشش خود را مشروط به پایبندی به تقوای الهی میکند، «لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیئاتِهِمْ».
اگر اهل کتاب بر مخالفت خود با خدا باقی بمانند، جایی برای تکفیر سیئات آنها وجود ندارد. بلکه قبایح آنها آشکار میشود و حضرت حق جایی برای چشم پوشی از جرائم آنها نمیبیند. اما اگر از خطای گذشته خویش رویگردان شود، خداوند سبحان نیز با رحمانیت خود با آنها برخورد میکند و طعم سخت قهاریت خود را به آنها نمیچشاند.
بخشش همه گناهان با توبه کردن
نکته دیگری که در آیه قابل توجه میباشد آن است که خداوند سبحان عبارت «سیئات» را به صورت جمع به کار برده است؛ یعنی همه گناهان بنده را بعد از تقوای الهی میبخشد. در این جا تنها سخن از یک گناه نیست، مثلا تنها گناه پایبندی یهود و نصاری به کتب تحریف شده تورات و انجیل منظور نیست؛ بلکه خداوند سبحان میگوید تمام گناهان آنان را میبخشد. تقوا چنان آبرویی به فرد میبخشد که هیچ کس انسان را با چهره گذشتهاش نمیشناسد. در روایات ما از ایمان و تقوا تعبیر به لباس شده است، یعنی لباس معنوی تقوا، پوششی به انسانیت فرد میدهد که شخصیت جدیدی از او میسازد.
خیانت در امانت نشانه بیتقوایی
اما مفسرین میگویند: علمای یهود، تقوا در پیش نگرفتند و هر تغییری که آنها در تورات و انجیل اعمال کردند نشان از بیتقوایی آنها بود و بیشرمانه نام پیامبر صلیاللهعلیهوآله را از دو کتاب آسمانی خود حذف کردند. اگر کسی مؤمن و متقی باشد به خود اجازه نمیدهد تا در امانت خیانت کند، مخصوصا اگر کسی که امانت را به او سپرده خدای سبحان باشد. ایمان و تقوا مانع از هر گونه تفسیر و تحریف است.
میان ایمان و تقوا، با جسارت نکردن در محضر حق تلازمی است. زیرا سیئه خود به نوعی جسارت و بیادبی بنده در پیشگاه حق است. به میزانی که انسان متقی باشد از انجام سیئات پرهیز میکند.
خودبینی به جای خدابینی ریشه همه سیئات بشر
گروهی از مفسرین حقیقت سیئه را، دیدن خود به جای خدا معنا کردهاند. آنان معتقدند، خود بینی به جای خدابینی ریشه همه سیئات بشر است. مفسرین میگویند : اگر کسی خدا را شاهد و ناظر به عمل و نیت خویش ببیند، مرتکب سیئه نمیشود.
اگر علمای یهود و نصاری از تقوا بهرهای برده بودند در محضر خدای سبحان دست به تحریف کتب آسمانی نمیزدند. آنچه سبب شد آنان گرفتار چنین غفلتی شوند، خودبینی به جای خدابینی بود. علمای یهود به دلیل خودخواهیهای افراطی خویش، کار تحریف را چنین توجیه میکردند و میگفتند که چون پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به درخواستهای ما بها نمیدهد باید نامش از کتب آسمانی ما حذف شود.
«وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیم»
جنات برای مؤمنین
قرآن از یک جنّت سخن نمیگوید، بلکه از جنات حرف میزند «وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیم»؛ زیرا اگر کسی مؤمن و متقی باشد، هم افعال و هم نیات و هم اعتقاداتش صحیح و درست میشود و به همین جهت به سه جنت راه مییابد؛ جنتی به جهت اعمال و جنتی به جهت نیات و جنتی برای خلقیات صحیح.
پیامهای آیه
در ذیل این قسمت «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا» میتوان گفت:
- بكاربردن حرف شرط « وَ لَو » در آیه سبب میشود تا امكان بازگشت از خطا برای افراد ممكن شود.
- «وَ لَو» اگر ما از دیگران انتقادهای تند و دندانشكن داریم بعد از گفتن انتقادها راه بازگشت را برای آنها باز بگذاریم.
- میان اهل كتاب بودن و دلداده، معشوق (خدا) شدن فرق بسیار است. (چه بسیار مسلمانانی كه خود را اهل قرآن میدانند اما دلداده حق نیستند)
- دردناك است كسانی كه روزی خدای سبحان را بدون هیچ چون و چرایی پذیرفته بودند و نامشان در زمره اهل كتاب ثبت شده بود، اما حال بر داراییها و نعمات خویش چشم بستهاند و این عملشان سبب شد تا حضرت حق آنها را مجدداً به داشتههای گذشتهشان دعوت كند.
- میان دلدادگی حق و تقوای الهی رابطهای تنگاتنگ و دو طرفه است.
- خداوند سبحان به عنوان مربی، امید دارد تا بندگان ایمان بیاورند و تقوای الهی پیشه كنند. (امید به اصلاح افراد امیدی سازنده است.
در ذیل این قسمت «لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیئاتِهِم» میتوان گفت:
- (این قسمت نكته تربیتی دارد) چنانچه مربیای، گروهی را از انجام امور ناپسند بازمیدارد به یقین انجام خیراتی را جایگزین آن میكند. (به عنوان مثال چنانچه فرزندانتان را از انجام اموری نازیبا باز میدارید جای خالی آن را با امور خیر پر كنید.)
- خداوند سبحان با بخشیدن گناهان امید را در دل افراد زنده میكند. (شما نیز از امید بخشیدن به دیگران دریغ نورزید.)
- (كفر) به معنای پوشش كامل است. خداوند سبحان به طور كامل از گناه بندگان خویش در میگذرد، تا جایی كه حتی اثری از آن گناه باقی نماند. شما نیز از خطاهای دیگران پس از توبه به طور كامل درگذرید. اصلا شایسته انسانیت شما نیست كه از روزگار جهالت افراد بعد از توبه آنها چشم نپوشید.
- نا (ضمیر متكلم مع الغیر) است. خداوند میفرمایند: ما با همه خدایی خویش میبخشیم.اگر شما از خطاهای دیگران چشم بپوشید باور كنید این چشم پوشی عنایتی از سوی حق نسبت به شماست؛ انسان در ذات اهل بخشش نیست ، مگر در سایه الطاف الهی.
- «عَنْهُمْ» خطا كار غایب از محضر خداوند سبحان است، از این رو حضرت حق از آنها با ضمیر (هم) یاد میكند.
- «سَیئاتِ» جمع سیئه است. اگر به لطف حق قصد بخشیدن دیگران را دارید، از تمام گناهان آنها در گذرید، نه تنها از یك سیئه آنها.
- به كار بردن واژه سیئات از آن جهت است تا تواب دیگر نگران هیچ یك از خطاهای گذشته خود نباشد. (شما از بیان کردن خطاهای دیگران بعد از توبه خوداری كنید)
- هر آنچه تحت عنایت حضرت حق پنهان شود هیچ اثری از آن باقی نمیماند. خداوند با ضمیر (هم) متذكر میشود گناهان كفار بعد از توبه از نظر همگان پنهان میشود.
در ذیل این قسمت «لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ» میتوان گفت:
- افراد برای ورود به فضایی سالم باید تلاش كنند، قرآن میگوید: ایمان بیاورید و تقوا پیشه كنند تا ما شما را در بهشت نعمات داخل كنیم.
- کسی که توبه کند با ایمان و تقوایی الهی، به رنگ بهشتیان درمیآید كه خداوند او را در بهشت داخل میكند.
- خداوند میفرمایند: ما با خدایی خویش آنها را به بهشت وارد كنیم، «لَأَدْخَلْناهُم» یعنی خداوند عهدهدار تواب میشود و با خدایی خویش او را به بهشت وصل وارد میكند. دقت كنید شما نیز بعد از بازگشت افراد از خطاهایشان، آنها را رها نكنید. بلكه به آنها كمك كنید تا در جمع خوبان داخل شوند، زیرا با توجه به آیه وارد كردن آنها به جمع خوبان وظیفه شماست.
- كلمه «جنات» وعده حضور در تمام خوبیها را به تواب میدهد. اگر در اطراف شما كسانی هستند كه توبه كردهاند و از خطاهای خویش بازگشتهاند، شما نیز امكان بهرهمندی از تمام نعمات را برای او میسر كنید.
- خداوند سرسبزترین نعمتها را به تواب وعده میدهد. شما نیز بهترین خیرات را به آنكس كه از خطای خویش بازگشته است وعده دهید.
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»