در آیه ۷۸ سوره مریم خداوند می فرماید:
«أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا»
«آیا ﺧﺒﺮی از غیب ﺑﻪ او رسیده ﻳﺎ از خدای رحمان عهدی ﮔﺮﻓﺘﻪ است؟!»
نگرش کفرانگیز
در آیات قبل ذکر شد که جایگاه رفاهی کفار در عالم علتی برای گرایش بعضی از مسلمانان به آنان شد؛ زیرا مسلمانان در اثر تحریم و جنگهای متعدد از وضع مالی مناسبی برخوردار نبودند؛ بنابراین با دیدن وضعیت رفاهی کفار، متمایل به آنان شدند.
علامه طباطبایی (ره) میفرماید: «شعار و طرز فکر مسلمانان بر این محور بود که مشرکین از لحاظ وضعیت مادی، سرمایهدار و متمول هستند؛ بنابراین بعضی از افراد ضعیفالایمان بر این باور شدند که بین کفر و رفاه تلازم وجود دارد؛ یعنی اگر کسی بیدین شد، حتماً امکانات مادی برتر و بهتری خواهد داشت.»
خداوند دراین آیه میفرماید: «آیا این فرد از غیب اطلاع دارد؟ آیا افرادی که این شعار را سرلوحۀ زندگی خود قرار دادهاند، از عالم دیگر اطلاع دارند؟ آیا یقین دارند که درعالم دیگر از انواع امکانات بهرهمند میشوند؟ آیا خداوند سبحان تعهدی به این افراد داده است؟ که چون در عالم دنیا متمول و از لحاظ مالی سرمایه دارند، درعالم دیگر هم همین وضعیت مالی ادامه خواهد داشت؟!
گفتار بدون علم
بیتردید این افراد نظریۀ بدون فکری را بیان میکنند؛ زیرا خداوند سبحان تعهدی به آنان نداده است. در واقع خداوند به کفار و افراد بیدین هیچ تعهدی نمیدهد که در همۀ عوالم از امکانات خاصی برخوردار باشند! پس گفتار آنان صرفاً ادعاست و هیچ پایۀ علمی ندارد.
در مقابل، خداوند به مؤمنینی که اهل ایمان و عمل صالحاند، تعهد داده که در عالم قیامت جایگاه برتری خواهند داشت. خداوند حکیم است؛ بنابراین همۀ تعهدات او بر مبنای حکمت و قانون و دلیل است.
لازمۀ ایمان به قیامت، باور تعهدات الهی
مفسری میفرماید:«خداوند سبحان از طریق این آیه انکار نظریۀ کفار را اعلام میکند تا همۀ انسانها متوجه این قضیه شوند؛ چون در مرحلۀ اول انسان باید عالم دیگر را پذیرا باشد تا به تعهدات خداوند ایمان داشته باشد و این گروه که قیامت را باور نداشتند؛ چگونه گمان میکردند که وضعیت آنان در عالم دیگر وضعیت مناسبی است!»
حُسنظن به خداوند
مفسری میفرماید: «مؤمن گمان نیکو به خداوند دارد و از لوازم ایمان، حُسنظن به خداست؛ اما بتپرست، مشرک و کافر قابلیت گمان نیکو به خداوند را ندارند؛ چون اصلاً خداوند را قبول ندارند.»
از اوامر خداوند به مؤمن این است که حُسنظن به خداوند داشته باشد. خداوند درمقابل حُسنظن مؤمن برای خود قانون گذاشته است که برای مؤمن امکانات خاص و بینهایتی قرار دهد؛ اما برای کافر چنین التزامی داده نشده است؛ بنابراین فرد کافر که خداوند را قبول ندارد، چگونه التزام تعهد الهی را برای خود درنظر گرفته است؟!
محرومیت از نعمات
مفسری میفرماید: «اگر کسی در این عالم حق را انکار کرد؛ خود را از همۀ فیوضات و کمالات الهی محروم کرده است و انتظار دریافت نعمات، انتظار نابجایی است.»
کافر همانطور که در عالم دیگر از نعمت خاص محروم است، در این عالم هم از امور موهبتی بیبهره است. کمرنگ شدن ارتباط با خداوند، محرومیت از ارزاق خاص را بههمراه دارد. کافر از ارزاق عام و امکانات مادی در این عالم بهرهمند میشود؛ اما از رزق خاص یقین، علوم نافع و انواع کمالات معنوی بیبهره است؛ چون حقیقت توحیدی را کتمان کرده است.
قانونمندی تعهدات الهی
مفسری میفرماید: «لفظ «عِندَ الرَّحْمَٰنِ» فقط به تعهد خاص و رسمی خداوند دلالت ندارد؛ بلکه هر نبی و ولیّ میتواند به فرد مؤمن تعهد دهد؛ اما اگر کسی کافر شد، هیچ نبی و ولیّ به او تعهد نعمت پایدار اخروی را نمیدهد.»
تعهداتی که از جانب اولیاء به مومنین داده میشود، همه قانونمند و قانونمدار است؛ چون هیچ نبی و ولیّ در مقابل خداوند از خود نظری ندارند؛ بلکه خواست خداوند، توسط آنان اعلام میشود. فرد کافر که خداوند را قبول ندارد، پیامبر و اولیای دینی را هم به رسمیت نمیشناسد؛ در نتیجه هیچ تعهدی برای رفاه اخروی خودش دریافت نمیکند؛ پس گفتار او، یک گفتار بیدلیل و بیپایه است.
خطر لرزش اعتقادی اهل ایمان
انسان باید توجه داشته باشد که گفتار یقینی اهل کفر برای او لرزش اعتقادی ایجاد نکند. مؤمنین صدر اسلام از گفتار مشرکین، گرفتار شبهه و لرزش اعتقادی شدند و با خود نجوا میکردند: «اگر مشرکین در این دنیا وضعیت خوبی دارند و ادعا دارند که چنین وضعیتی در آخرت هم برای آنان ادامهدار است؛ پس زحمات و رنجهایی که ما برای حفظ دین متحمل شدهایم، بیاساس است!» اما قرآن تبیین میکند که گفتار آنان صرفاً ادعاست.
تاریخ جلسه: 1400/9/6 – ادامه جلسه سی و پنجم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»