در بیان فضیلت علم
امام رضا علیهالسلام در حدیثی به نقل نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله به بیان فضیلت علم پرداختند:
«إِنَّ الْعِلْمَ حَیاةُ الْقُلُوبِ مِنَ الْجَهْلِ وَ ضِیاءُ الْأَبْصَارِ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ قُوَّةُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْفِ یبْلُغُ بِالْعَبْدِ مَنَازِلَ الْأَخْیارِ وَ مَجَالِسَ الْأَبْرَارِ وَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِی الدُّنْیا و الآخِرة…»[1]
«به درستی که علم موجب زنده شدن دل از جهل و روشنایی دیدهها از تاریکی و علم قوت بدنها از ناتوانی است. علم، بنده را به منازل بهترینها و همنشینی خوبان و درجات بالا در دنیا و آخرت میرساند…»
مایه حیات قلب
در این حدیث، امام علم را مایه حیات قلب دانسته اند. جاهل به واسطه جهل دچار دلمردگی شده و دل او با علم زنده میشود.
اگر انسان کسب علم نداشته باشد؛ دلمرده و غمگین شده و در نهایت مبتلا به افسردگی خواهد شد و از دارائیهای خویش لذت نمیبرد. علمآموزی موجب میشود انسان عالم پیرامون خود را به خوبی شناخته و به ارزش حقیقی امور پی ببرد. به علاوه، بر دارائیها و نعمات خویش آگاه گشته و زندگی پر شور و نشاطی خواهد شد.
جالب توجه آن که بر خلاف تصور افراد، تأثیر علم در پرورش عقل نیست بلکه بر قلب تأثیرگذار است.
علمآموزی، قلب فرد را به زندگی حقیقی -که به فرموده عرفا شهود حق است- میرساند و خدای سبحان را امیر سرزمین دل مینماید.
نوری در تاریکیها
علم، روشنایی چشمها در تاریكیهاست. به بیان دیگر، علم بصیرت آفرین است. انسان در تاریکی، قدرت شناخت و تشخیص اجسام و افراد را از دست داده و وحشت وجود وی را فرا میگیرد اما در روشنایی، به خوبی با محیط پیرامون خویش ارتباط برقرار کرده، افراد را شناسایی میکند و ترس و وحشتی به دل ندارد. علم نیز مانند نوری در تاریکیهای عالم ماده[2]، عاملی برای شناخت و درک بهتر امور بوده و آرامش آفرین است.
یکی از اموری که به وسیله نور علم، اتفاق میافتد؛ «خودشناسی» است. به میزانی كه انسان نور علم را در زندگی خویشجاری سازد؛ تاریکیهای جهالت مرتفع شده و به شناخت نفس خویش دست مییابد. همچنین نور علم نواقص عملکردی وی را نمایان ساخته و او را نسبت به نقصان بندگیاش آگاه میگرداند؛ لذا او در رفع عیوب و نواقض خویش اقدام کرده و به صلاح خود میپردازد.
امر دیگری که به واسطه نور علم به دست میآید؛ «فرقان» یا قدرت تشخیص حق از باطل است. انسان به واسطه نور، زشت را از زیبا، معیوب را از سالم ، ناقص را از کامل و بد را از خوب شناسایی میکند. آن کس که در خود چنین قابلیتی نمیبیند؛ میبایست در عرصه آموختن علم همت گمارد.
علم توانمندی است
در عبارت بعدی، حضرت به نکته شایان توجهی اشاره دارند: «علم موجب تقویت جسم میشود!»
علم، امری است مجرد از ماده، لکن بر مادیاتی مانند جسم اثر دارد. خاصیت علم، تقویت قوای جسمی است. تقویت جسم از آن جا اهمیت دارد که فردی كه توان جسمی و روحی خود را از دست بدهد؛ کیفیت و کمیت بندگی او نیز تحت تأثیر قرار گرفته و كاهش مییابد.همچنین هنگام ناتوانی جسم و روح، شیطان فضایی برای خودنمایی پیدا کرده،به راحتی بر فرد اثر میگذارد و او را از بندگی دور مینماید.
ممکن است یکی دیگر از دلایل آن که «علم، موجب تقویت جسم میشود» آن باشد که افق فکری عالِم، فراتر از عالم ماده بوده و به همین دلیل میزان وابستگی او به امور ناپایدار و فانی دنیا در حداقل میزان ممکن است. بر همین اساس، میزان نگرانیها و اضطرابهای او نیز بسیار کم است. از آنجا که بسیاری از بیماریهای جسمی ریشه در نگرانیها، اضطرابها و اندوههاست؛ جسم عالم از آن بیماریها مصون است.
روح و جسم عالم آزاد از هر تعلقی است. در وجود او روح حاكمیت کرده و چنان بر جسمش مسلط است كه مادام آن را چون مَركبی به بندگی خدای سبحان وا میدارد. آنكس كه همواره بندگی كند؛ از نگرانیها و اضطرابهای دنیا و آخرت درامان است.
علاوه بر آن که عبارت بعدی، به صورت مجزا قابل بررسی است؛ لکن امکان دارد که حضرت، عبارات بعدی را در توضیح جمله سابق (یعنی قُوَّةُ الْأَبْدَانِ مِنَ الضَّعْفِ) بیان نموده باشند. لذا با این دید عبارت بررسی میشود:
«علم، قوای جسمی انسان را تا آنجا تقویت میکند که او را به سر منزل بهترین بندگان و مجالس نیکان رسانده و در دنیا و آخرت جایگاه او مترقی خواهد شد!»
همنشینی با خوبان
علم انسان را همنشین خوبان و بهترینهای عالم میگرداند و موجب ارتقاء درجات مادی و معنوی خواهد بود.
علم، موجب میشود انسان صلاحیت حضور در جمع خوبان را داشته باشد. با قرار گرفتن در جمع خوبان، تواناییهای پنهان فرد هویدا شده، استعدادهای گمشدهاش شكوفا گشته و او از جایگاه معنوی پیشین خود ارتقاء مییابد. این ارتقای معنوی سبب میشود تا جسم برای همراهی با روح تلاش كند و مَركبی برای سیر صعودی روح گردد. لذا یكی از عوامل قوت بدن علمآموزی میباشد.
ارتقاء درجات مادی و معنوی
علم آموزی درجات دنیوی و اخروی بنده را ارتقاء میبخشد. اگر سؤال شود درجات بالای دنیوی به چه معناست؟ آیا درجات دنیوی اهمیتی در شرع دارد که نتیجه فراگیری علم، ارتقاء آن است؟!
پاسخ آن است که:
در دنیا، حتی جاهلترین افراد نیز برای اهل علم ارزش قائلاند و این میزان عزت،یکی از درجات مطلوب دنیوی است. دانشمندان و علما نزد همه افراد محترم هستند و در اجتماع از جایگاه خاصی برخوردارند. البته دانشمندی که در راه رضای خدا قدم برداشته؛ برای کسب احترام و عزت اجتماعی تلاش نمیکند و رفتار اطرافیان موجب تغییر هدف او از فراگیری علم نخواهد شد.
ارتقاء درجات معنوی نیز با علم میسر است. با کسب علم، انسان بیش از گذشته به شناحت پروردگار خویش دست مییابد در نتیجه میزان عبودیت او افزایش مییابد.
ممکن است که عبارت «یبْلُغُ بِالْعَبْدِ… الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِی الدُّنْیا و الآخِرة» نتیجه عبارت قبل یعنی «یبْلُغُ بِالْعَبْدِ مَنَازِلَ الْأَخْیارِ وَ مَجَالِسَ الْأَبْرَارِ» نیز باشد که در آن صورت، همنشینی با خوبان و افراد برگزیده، منجر به کشف و شکوفایی استعدادهای نهفته فرد شده و او به مقامات مادی و معنوی دست مییابد. یعنی عامل ارتقاء درجات فرد، حضور در محفل خوبان است.
برای مثال علم فرد را در مجموعه خوبان جای میدهد؛ مجموعهای كه در میان آنان ناشكری و شكایتی به گوش نمیرسد بلكه همه ذاكرِ منعماند. همراه شدن با این جمع، بنده را شاكر میكند و شكر نیز جایگاه قیامتیاش را ارتقاء میبخشد. همچنین جمع خوبان و ابرار، آراسته به حسنات و فضایل اخلاقی فراوانی هستند كه فرد با تأثیرپذیری از آنان، آن فضائل را بدست میآورد.
پاسخ به یک پرسش
ممکن است پرسیده شود اهمیت حضور در جمع خوبان چیست که به عنوان یکی از ثمرات علم اهمیت دارد؟
در پاسخ عرض میكنیم: هر یك از افراد ناگزیر از حضور از توده مردم هستند. به فرموده قرآن، مردم دو گروهاند: مؤمنین که با عنوان «یا أَیّهَا الَّذینَ آمَنُوا» مورد خطاب قرار گرفته و یا کافران که با عنوان «یا أَیّهَا الَّذینَ كَفَرُوا» خطاب میشوند.
از سوی دیگر میدانیم همنشینی اثر دارد و انسان به رنگ کسانی در میآید که بیشترین ارتباط را با آنان دارد. اگر كسی در جمع مؤمنین نباشد، به ناچار در میان کافرین قرار میگیرد و زیر مجموعهای از مجموعه ناسالم آنان میگردد.
کافران کسانی هستند که در عقاید خود گرفتار خطا گشته و به حق ایمان ندارند. در تفاسیر عرفانی کافران، کسانی هستند که به رذائل و صفات نازیبایی چون حسد، كبر، غرور، ناشكری و … آلودهاند. همنشینی و همراهی با این گروه پیامدهای نامطلوبی دارد از جمله آن که حضور در این مجموعه فرد را از بندگی خدای سبحان غافل میسازد؛ زیرا شاید خود او دروغ نگوید؛ اما مجبور به شنیدن دروغ میشود. شاید خود ناشكری نكند امّا ناشكری دیگران را میشنود. به دلیل ارتباط مستقیم قوه سامعه با قلب، شنیدههای ناصحیح بر قلب وی اثر داشته و آن را از سلامت محروم میدارد.
به علاوه، به دلیل از دست رفتن سلامت قلب و روان، جسم او نیز گرفتار شده و تواناییهای خویش را از دست میدهد. بنابراین ضعف قوای جسمانی پیامد دیگر حضور در محفل غیر مؤمنین است.
در بخش دیگری از این روایت، حضرت میفرمایند:
«لِأَنَّهُ مَعَالِمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مَنَارُ سُبُلِ الْجَنَّةِ وَ الْمُونِسُ فِی الْوَحْشَةِ وَ الصَّاحِبُ فِی الْغُرْبَةِ وَ الْوَحْدَةِ وَ الْمُحَدِّثُ فِی الْخَلْوَةِ وَ الدَّلِیلُ عَلَى السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ السِّلَاحُ عَلَى الْأَعْدَاءِ وَ الزَّینُ عِنْدَ الْأَخِلَّاءِ»[3]
«به راستی که علم، نشانههای شناخت حلال و حرام و روشناییبخش راههای بهشت است. علم، مونس انسان در وحشت، همنشین او در غربت و تنهایی و همکلام با او در خلوت است. علم، راهنمایی در آسانی و سختی زندگی بوده، سلاحی است در مقابل دشمنان و زینت انسان نزد دوستانش میباشد»
نشانه های حلال و حرام
دانش، نشانهها و علامات حرام و حلال را معلوم میكند. علم نور است و خاصیت نور آن است كه به انسان قدرت تشخیص و تمییز داده تا حلال را از حرام، خوب را از بد و زشت را از زیبا بشناسد. به بیان دیگر، علم، به انسان فرقان میبخشد.
سخن حضرت قابل تأمل است! چه بسا افرادی که سالهاست مشغول تحصیل هستند لکن نه تنها حلال را از حرام تشخیص نداده، بلکه توانایی تفکیک امور صحیح را از امور اشتباه ندارند و نمیتوانند بین خیر و شر تمییز قائل شوند. بنابراین میان صرف تحصیل کردن و کسب علم فاصله فراوان است.
راه های بهشت
در گذشته، مکانی به نام مناره وجود داشت که در مسیرهای عبور ساخته میشد. همیشه در آن آتشی روشن بود تا عابران به وسیله روشنایی آن مسیر حرکت خویش را به درستی تشخیص دهند. حضرت در این عبارت بیان میدارند که علم، همچون منارهای روشنیبخش راههای رسیدن به بهشت است. به بیان دیگرعلم، طریق قرب به حق را به افراد میآموزد.
یار تنهایی و غربت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در سه عبارت بعدی بیان میدارند که علم، به هنگام تنهایی، ترس و غربت همنشین و یاور انسان میباشد.
علم، مونس انسان به هنگام وحشت است؛ مونسی از جنس معنویات که نگرانیهای او را مرتفع میسازد. مونسی که فرد هیچگاه نگران از دست دادن او نیست زیرا علم از جنس ماده نبوده و نابود شدنی نمیباشد.
عالِم هیچگاه از تنهایی ظاهری ملول و رنجیدهخاطر نمیگردد زیرا او دوستی دارد که همواره با اوست و در خلوت با وی سخن میگوید.
ممکن است این سؤال در نظر آید که چونه علم، با صاحب خویش تکلم میکند؟ پاسخ آن است که گویا علم در هر لحظه، کیفیت و کمیت عملکرد او را مورد بررسی قرار داده و ارزیابی میکند. برای مثال به او میگوید: «فلان عمل تو صحیح و مورد رضایت الهی است» یا «با بیان فلان گفتار از حدود الهی تعدی کرده و خطا میکنی!» این تذكرات نوعی سخن گفتن است.
در روایات آمده است بهترین دوست انسان کسی است که وی را از خطا بازداشته و به سوی بندگی و انتخابهای صحیح سوق دهد. بنابراین اگر در سیره علمای ربّانی اشتباه و خطای كمتری دیده میشود؛ به جهت داشتن مصاحب خوبی همچون علم است. علم الهی بهترین دوست عالِم است كه او را از اشتباه و خطا در امان نگه میدارد.
بهترین راهنما
ویژگی دیگر علم، راهنمایی فرد به هنگام خوشی و ناخوشی و سختی و آسانی زندگی است. در خوشیها و آسانیها به انسان میآموزد که چگونه با پروردگار خویش نجوا کرده و شاکر باشد. در ناخوشیها نیز به فرد یادآوری میکند که این عرصه زندگی، صحنه ابتلاء و آزمایش بوده و صبوری بهترین راهکار است. به طور کلی، در هر حالی به انسان میآموزد که هیچ حالی ماندگار نیست و خوشی و ناخوشی میگذرد.
اسلحهای در برابر دشمن
علم، اسلحهای است در برابر دشمنان، که از فرد محافظت کرده و خصم را زمین میزند. به بیان دیگر، همانطور که دشمن از مخالفی که دارای اسلحه است میترسد؛ از سوی عالِم نیز احساس خطر و ناامنی میکند. مؤمنین، به وسیله علم بر دشمنان خویش غالب میگردند.
زینت نزد دوستان
علم، مایه زینت و جلوهگری فرد نزد دوستان است. او در میان دوستانش بیش از دیگران به چشم میآید زیرا علم، او را مزین و درخشان میکند.
استحکام روابط خویشاوندی
در بخشی از این روایت آمده است:
«بِهِ تُوصَلُ الْأَرْحَامُ»[4]
«به وسیله علم، خویشاوندان به یکدیگر متصل میشوند(صلهرحم میشود)»
صلهرحم یکی از واجبات است. علم موجب میشود که انسان نسبت به انجام این واجبات ترغیب شود. همچنین، علم موجب انجام رفتارها و بیان گفتارهایی میشود که هر چه بیشتر قلوب افراد را به یکدیگر نزدیک کرده و پیوست بین خویشاوندان ایجاد میکند.دیگران در كنار عالِم از امنیت كامل برخوردارند زیرا رفتار او آسیبرسان نبوده و امری را اجرا میكند که موجب رضایت خدای سبحان باشد.
درمقابل، جهالت باعث میشود که گاه از انسان رفتارهای ناپسندی سر زده یا بیان نادرستی داشته باشد که موجب رنجش خاطر دیگران میشود و زمینهساز قطع ارتباطات میشود.
لازم است دراین قسمت بیان شود كه رَحِم اصلی هر یك از افراد، وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهمالسلام هستند زیرا پیامبر صلیاللهعلیهوآله در روایتی فرمودند:
«أَنَا وَ عَلِی أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ»[5]
«من و علی پدران این امت هستیم»
هر عالِم ربّانی، فرزند خلف نیاكان خود است و بر او واجب است كه حقوق نیاكان اصلی خویش را بیش از پیش حفظ نماید.
رابطه علم و عمل، مانند امام و مأموم است!
در پایان روایت حضرت میفرمایند:
«الْعِلْمُ إِمَامُ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ تَابِعُهُ»[6]
«علم پیشوای عمل است و عمل از آن پیروی میکند»
علم، امام عمل است و عمل پیرو آن؛ علم به هر سو رود عمل نیز در پی آن حرکت میکند.
مانند فردی که بدون جلودار و راهنما در مسیر نامشخصی حرکت میکند؛ عملی که بدون علم انجام شود ارزشی نداشته و ماندگار نیست. برای مثال دیده میشود كه فردی اعمال عبادی فراوانی دارد؛ نمازهای طولانی، روزه مستحبی، پرداخت صدقات و… اما همه این اعمال را تنها با یك برخورد نامناسب یك تهمت نابود میكند؛ چنین رفتارهای ناپسندی ریشه در جهالت فرد دارد.
خوش به حالشان!
در ادامه حدیث آمده است:
«یلْهِمُهُ السُّعَدَاءَ وَ یحْرِمُهُ الْأَشْقِیاءَ فَطُوبَى لِمَنْ لَمْ یحْرِمْهُ اللَّهُ مِنْهُ حَظَّهُ»[7]
«(خداوند) علم را به سعداء الهام کرده و آن را از اشقیاء بازمیدارد. خوشا به حال کسی که خداوند او را از بهره علم محروم نمیسازد!»
خوشبختان عالم، از علم بهرهمندند و نگونبختان از آن محروم! بنابراین به تعبیر نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله ملاك سعادت و شقاوت انسان علمی است كه خداوند در اختیار وی قرار داده و یا شخص را از آن محروم میکند.
در ادامه حضرت میفرمایند: «خوشا به حال كسی كه خداوند او را از علم محروم نكرده و لذت علم را به او میچشاند»
یک نکته لطیف!
با استناد به منابع روایی، طوبی نام درختی در بهشت است که در تمام بهشت سایهگسترده است و از سوی دیگر حقیقت طوبی، وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها میباشد.
با درنظر گرفتن این دو معنا، اهل علم اهب بهشت هستند و از محبت و معرفت خاص حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بهرهمند میگردند.
صندوقچههای گنج!
امام رضا در حدیثی به نقل از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِیحُهُ السُّؤَال ُفَاسْأَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ تُؤْجَرُ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُتَكَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ»[8]
«علم، صندوقچههای گنج است که کلید آن پرسش است. پس سؤال کنید؛ خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد! به راستی (به وسیله سؤال کردن) چهار نفر اجر میبرند: پرسشگر، پاسخ دهنده، شنونده (سؤال و جواب) و کسی که آنان را دوست داشته باشد!»
علم گنج است، یعنی عالِم دارنده گنجهای معنوی فراوانی است، كه به سبب آن مستغنی از سایر مخلوقات و چشم طمع از آنان فرو میبندد. او تنها به لطف خدا تكیه کرده زیرا بر این باور است علم، توفیقی است از جانب خداوند سبحان و به لطف الهی او از هر نوع گرفتاری ایمن است.
اگراین عبارت را در كنار قسمتی از روایت قبل كه بیان کرد: «علم موجب تقویت جسم است» قرار دهیم؛ میتوان نتیجه گرفت:
«وقتی كسی گنجی در دست دارد از جهت مالی بینیاز و مستغنی از دیگران است و این بینیازی در اعتماد به نفس انسان مؤثر خواهد بود. اعتماد به نفس قوی، از بروز بسیاری از بیماریهای روحی و به تبع آن بیماریهای جسمی جلوگیری میکند. عالم نیز به واسطه بهرهمندی از علم، احساس استغنا از مخلوقات کرده و این امر خودباروری او را تقویت میکند (البته فراموش نمیکند که تنها به فضل الهی توفیق فراگیری علم داشته است) همین امر مانع بروز بیماریهای روحی و جسمی خواهد شد»
کلید صندوق گنج چیست؟
علم صندوقی است که کلید آن پرسش میباشد؛ یعنی بدون پرسش و کنکاش، انسان به ثمرات علوم دست پیدا نمیکند. در پرسشها، مجهولات فرد مطرح شده و با دریافت نقطههای تاریک ذهنی او مرتفع میشود.
در ادامه حضرت برای افراد پرسشگر دعا کرده و رحمت الهی را برای ایشان خواستارند. سؤالات علمی و مفید، زمینهساز جلب رحمت الهی است!
چه کسانی از گنج بهره میبرند؟
چهار گروه از یک پرسش علمی سود میبرند:
- پرسشگر، که اولین اجر برای اوست.
- پاسخ دهنده
- شنونده پرسش و پاسخ
- کسی که این افراد را دوست داشته و از عمل آنان لذت میبرد ولو خود در آن محفل حضور نداشته باشد.
تاریخ جلسه:87/2/16 ـ جلسه بیست و ششم
برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی
[1]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 1، ص 171
[2]به عقیده اهل معنا، تاریک ترین عالم، عالم ماده است.
[3]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 1، ص 171
[4]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 1، ص 171
[5]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 16، ص 364
[6]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 1، ص 171
[7]بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 1، ص 171
[8]تحف العقول، النص، ص41