شرح فرازهایی از زیارت عاشورا – بخش دهم

به واسطۀ ارتباط صحیح و مؤدبانه با اباعبدالله توفیق معرفت نصیب بنده می‌شود و خودشناسی برای او صورت می‌گیرد؛ زیرا حقیقت وجودی او در عالم ماده گم شده بود؛ اما با نورانیت اباعبدالله به شناسایی آن حقیقت دست می‌یابد.

 

«وَاَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ»

«و در راستای معیت با شما از خدا می‌خواهم که در کنار شما با تمام صدق و صفا استوار بمانم، چه در دنیا و چه در آخرت.»

 

شکوفایی در درخواست فردی

 

درخواست فردی در این فراز چشم‌گیر است؛ زیرا در هر درخواستی قابلیت و گنجایش فرد شکوفا و در مستی آن مستغرق می‌شود. به همگی اجازه داده شده است که این درخواست‌های متعالیِ فردی را داشته باشند.

«قدم صدق» چیست که زائر در زیارت عاشورا درخواست این مقام را دارد؟

 

«قدم صدق»؛ یعنی رعایت ادب در حضور معصوم

 

یکی از مفسرین می‌فرماید: «قدم صدق» یعنی در حریم اهل بیت مؤدبانه گام نهادن.

زائر درخواست می‌کند که خدای سبحان نزد حضرات، جایگاه متعالی برای او قرار دهد؛ مقامی که مؤدبانه باشد؛ زیرا ادب قرب‌آفرین است و مؤدبین مقربین‌اند. هر چقدر ادب بیشتر رعایت شود، زائر از امتیازات بیشتری بهره‌مند می‌شود؛ به همین جهت زائر، سلوک و حضور مؤدبانه را درخواست دارد.

در مباحث عرفانی مبحثی به نام «حال» و «مقام» مطرح است. «حال» یعنی توفیقات و عنایات و فضایلی که نصیب فرد می‌شود، موقت است که به آن «تلوین» هم گفته‌اند؛ اما «مقام» یعنی جایگاهی ماندگار و باقی.

زائر در مدرسه اباعبدالله به مقام مؤدبین دست می‌یابد و با بیان این فراز ضرورت این خواسته را بیان می‌کند و می‌خواهد که در جایگاهِ ادب، پایدار باشد. در جایگاه ادب، شکایت و اعتراض راهی ندارد. شکایت ناشی از بی‌ادبی است. در «قدم صدق» تسلیم محض هویداست؛ یعنی حضوری مؤدبانه.

در «مقام صدق» «هر چه از دوست رسد نیکوست» به ظهور می‌رسد. مؤدب به آداب الهی، تسلیمِ دادن‌ها و گرفتن‌هاست.

نیم‌جان بستاند و صد جان دهد

آنچه در وصف تو ناید آن دهد

ثبات در قدم صدق

 

زائر در این فراز علاوه بر «قدم صدق» ثبات آن و همراه بودن با حُسن ادب را خواستار است. یکی از شارحین می‌گوید: «قدم صدق» جایگاهی است که در آن عبادت خالصانه از بنده ظهور پیدا می کند و زائر تثبیت جایگاه عبادت خالصانه را می‌خواهد.

عبادت بر سه قسم است:

  1. عبادت تجار که بنده، خدا را برای ورود به بهشت و پاداش عبادت می‌کند؛
  2. عبادت بردگان که عبادت برای رهایی از عذاب است؛
  3. عبادت آزادگان که عبادت برای آزادی از اسارت دنیا و آخرت است.

امام حسین علیه‌السلام به محمد حنفیه می‌فرماید: « فَكَأَنَّ اَلدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ»[1]« گويا دنيا نبوده است.» دنیا، یعنی نیستی. زائر در این فراز از خدای سبحان با وساطت اباعبدالله درخواست دارد که عبادت او خالصانه باشد؛ زیرا عبادتی که از ترس عذاب انجام شود، خالصانه نیست. در واقع با این فراز بیان می‌کند که برای رفع عذاب، بندگی نمی‌کند، و حتی برای دریافت ثواب هم بندگی ندارد. «قدم صدق»، یعنی خدایا! در عبادتم فقط کُد اخلاص لحاظ شود.

لازم به ذکر است باید در محاورات خود دقت کنیم و اگر کسی را تشویق به انجام عبادت می‌کنیم برای دریافت ثواب نباشد، بلکه او را به عبادت خالصانه ترغیب کنیم.

زائر در این فراز به این حقیقت واقف می‌شود که خداوند این قابلیت را به او داده است که در حضور و مشهد حق قرار بگیرد، بدون اینکه ذره‌ای انتظار ثواب داشته باشد، مانند اصحاب اباعبدالله که این حقیقت در وجود آنان به ظهور رسیده بود؛ به همین جهت هیچ کدام از بهره‌ای که بعد از این پیکار نصیب‌شان می‌شود، سؤال نکردند!

این پتانسیل در وجود بندگان قرار داده شده است که صِرف بندگی و عبادت خالصانه را از خداوند خواستار باشند؛ زیرا قیمت عبادت خالصانه بسیار زیاد است؛ چون مورد رضا و پسند خداست.

این ظرفیت در وجود انسان قرار دارد که مقام «قدم صدق» را طلب کند؛ یعنی درخواست حضور در محضر معصومین بدون هیچ درخواستی! به‌میزان ارتباط و پیوست با حضرات، معاش و معاد تامین می‌شود؛ پس چرا با درخواست ثواب، عمل صالح را خدشه‌دار کنیم؟!

خدایا! عبادت خالصانه در محضر تو را خواستارم، نه برای دنیا و نه آخرت. در دعای بعد از زیارت امام رضا علیه‌السلام دو  واحد درسی پاس می‌شود: 1.شکر؛   ۲ .استغفار. زائر برای درخواست‌هایی که داشته است، استغفار می‌کند.

آیا برای انسان وصول به این درجات امکان پذیر است؟ در جواب می‌گوییم: آری؛ چون کشتی امام حسین علیه‌السلام مسیر را سریع طی می‌کند و باسرعت انسان را به مقصد اعلی می‌رساند‌.

زاهد از تو حور می‌خواهد قصورش بین

به جنت می‌گریزد از درت یا رب شعورش بین

گفتنی است طلب بهشت‌آفرین، دنیا و عقبی را در اختیار بنده قرار می‌دهد؛  این ظرفیت برای همگی میسر است  و با وساطت اباعبدالله از قوه به فعلیت می‌رسد.

 

درخواست دریافت و تثبیت شفاعت پیامبر

 

یکی از مفسرین می‌گوید: «قدم صدق» جایگاهی است که زائر، دریافت و تثبیت شفاعت پیامبر را از خداوند می‌خواهد. بی‌تردید شفاعت در مرحله اول در شأن حضرات معصومین است و به ترتیب اصحاب و یاران حضرات و در مرحله پایین‌تر مؤمن هم می‌تواند هفتصد نفر را شفاعت کند. زائر در این فراز می‌خواهد که مشمول شفاعت پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام قرار گیرد؛ زیرا این شفاعت، موجب قرب مکان بهشتی است.

 

بهره‌مندی از جذبۀ معصومین

 

«قدم صدق» یعنی زائر از مقام خاص و متعالی و جذبۀ پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام، بی‌واسطه بهره‌مند شود. این درخواست برای همه امکان دارد. در روایات آمده است که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مانند مرغی که دانۀ خوب را از دانۀ پست جدا می‌کند، موالیان خود را در محشر از دیگر افراد جدا می‌کند. سنخیت با پیامبر و تحت جذبه هدایتی پیامبر قرار گرفتن در دنیا، شفاعت را به‌همراه دارد.

 

«قدم صدق» یعنی «قدم محبت»

 

یکی از مفسرین می‌گوید: «قدم صدق» یعنی «قدم محبت». زائر از خداوند در خواست دارد که با قدم عشق در وادی اهل بیت علیهم‌السلام گام نهد، نه با اکراه و اجبار. «قدم صدق»، یعنی قدم عاشقانه و پیوسته. بر عاشق هر امری آسان می‌شود. حضور در محضر اهل بیت علیهم‌السلام، عبادت عاشقانه، با انواع تسهیلات را میسر می‌کند؛ زیرا در هنگام جذبۀ معشوق، کلیه اوامر الهی، آسان و عاشقانه جلوه‌گری دارد.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافری‌ست رنجیدن

 

«وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[2]

«و به مؤمنان بشارت بده كه براى آنان نزد پروردگارشان جايگاه نيكويى است.»

زائر جایگاه قدیمی خود را می‌خواهد؛ همان جایگاهی که خداوند به پیامبر فرمود: به مؤمنان بشارت بده که از جایگاهی غیرمتزلزل نزد پروردگار بهره‌مندند. زائر طالب این سِیر عاشقانه و ثبات در محضر حق است.

 

«قدم صدق»، یعنی جایگاه عنایت

 

یکی از مفسرین می‌فرماید: «قدم صدق» جایگاه «عنایت» است؛ جایگاهی که از زائر دست‌گیری می‌شود. «عنایت»، یعنی توجه ویژه‌ای که همیشگی است؛ زائر از خداوند حضور دائمی در محضر معصوم را خواستار است؛ جایگاهی که متزلزل نباشد؛ زیرا متزلزلین به عاشورا نرسیدند.

گفتم از پای فتادم که بگیرد دستم

عشوه‌ای کرد و بفرمود به‌یادت هستم

«قدم صدق» یعنی بندۀ ذاکر خدابودن. «فَاذکُرُونِی اَذکُرکُم»[3]« پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم.» یعنی جایگاهی که همواره نزد معصومین از عنایت ویژه بهره‌مند شود.

«قدم صدق» قدم اهل یقین است. زائر بر این باور است که کارهای خدا قطعی و حتمی است و قطعاً با درخواست، این منزلت هموار می‌شود.

یک صبح ز اخلاص بیا بر در ما

گر کام تو بر نیاید آنگه گله کن

در جریان عاشورا آموزش غنیمت دانستن فرصت‌هاست:« فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ»[4] «پس، فرصت‌هاى كار خوب را غنيمت شمرید.» روزیِ فردا با روزیِ امروز متفاوت است. عنایات فردا با عنایات امروز جداست. خدایی که فیاضیّت او علی‌الدوام است هر روز جلوه ای از آن فیاضیت را به نمایش می‌گذارد: «کُلَّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ»[5] «خداوند هر روز در شأن و کارى است.»

زائر یقین دارد که خداوند توجهی خاص به او دارد؛ به همین جهت ذاکر خداوند می‌شود: « فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»[6] «پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم.» زائر بر این یقین است که اگر برای حمایت از دین به میدان آید، خدا در همۀ زمینه‌ها به او کمک می‌کند: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»[7]«اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‌كند.»

 

«قدم صدق» یعنی باور به وعده‌های الهی

 

«قدم صدق» یعنی باور داشته باشیم که تمام وعده‌های الهی قطعی است. وعده‌های الهی در همین دنیا محقق می‌شود و مخصوص آخرت نیست؛ ولی در آخرت دریافت، کامل است. زائر با بیان این فراز بر این باور است که پیوست و ارتباط صادقانه و خاشعانه با خداوند، بارش الطاف الهی را از همان لحظه به‌همراه دارد. مقتضی پیوست با این درخواست به‌وجود می‌آید و  مانعی هم نیست؛ بنابراین بارش الطاف ادامه دارد.

 

«قدم صدق»، یعنی معرفت به ربوبیت

 

در «قدم صدق» معرفت به ربوبیت خداوند وجود دارد؛ قدم عاشقانه، بایقین و مؤدبانه که موجب شفاعت پیامبر می‌شود. قدمی که «معرفة‌الرب» است. ربوبیت خداوند یعنی خدا رب و صاحب است؛ پس چرا احساس بی‌صاحبی می‌کنیم؟

 

« قدم صدق»، یعنی قدم امیدوارانه

 

« قدم صدق» یعنی قدم امیدوارانه. اعتقاد به اینکه او همه‌کاره است و تنها امید به او، جاری است. معنی دیگر «رب» کامل‌کننده، رشد‌دهنده و برطرف‌کننده نواقص است؛ زائر بر این باور است که با وساطت معصوم از نقصان جدا می‌شود.

زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید

زائر بر این باور است که صاحب کمال می‌شود و همۀ وجود او مملو از بندگی است. با وساطت حضرت، ثبات کمالات صورت می‌گیرد تا این حضور، عاشقانه و خالصانه باشد.

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] . بحار الأنوار، ج۴۵، ص۸۷

[2] . سوره یونس، آیه 2

[3] . سوره بقره، آیه 152

[4] . نهج‌البلاغه، حکمت 21

[5] . سوره الرحمن، آیه 29

[6] . سوره بقره، آیه 152

[7] . سوره محمد، آیه 7

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *