شناخت امام منتظَر (عج) ـ بخش سوم

مقدمه

 

در این جلسه، مى‌خواهیم نگاهی به عصر غیبت داشته باشیم و چند موضوع را بررسى کنیم.

  1. در این دوره، چه افرادی آسیب می‌بینند؟
  2. اگر قرار است ما در عین اینکه در عصر غیبت زندگی می‌کنیم، پاداشی بیش از پاداش افراد عصر ظهور نصیب‌مان شود، باید خود را به چه اموری ملزم کنیم؟
  3. آفات دورۀ غیبت چیست و برای مصونیت از آن‌ها چه باید کرد؟

 

معرفه بودن ما برای امام

 

شکی نیست همین زمان که من و شما در دوران غیبت به سر می‌بریم، وجود مقدس امام عصر عجل‌الله‌تعالى فرجه‌ در حال جلوه‌گری است، ولایت ما را بر عهده دارد و به اذن خدای سبحان، حاضر است و ناظر. در امور ما متصرف است و واسطۀ فیض بین ما و خداوند. هرآنچه از عالم اعلی در زندگی ما وارد می‌شود، هر برکت و لطف، با وساطت امام است: «بِیُمنِه رُزِقَ الوَری».

از سوى دیگر، هر عمل خالصانۀ ما بالا می‌رود، با وساطت آن جلودار پذیرفته می‌شود. پس، در همین دورۀ غیبت، رد پای امام در جاى جاى زندگی ما مشاهده می‌شود.

در تأیید این مطلب ، روایتى از امام صادق را بیان می‌کنیم:

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«لَکنَّ اَلْحُجَّةَ، یعْرِفُ اَلنَّاسَ وَ لاَ یعْرِفُونَهُ کمَا کانَ یوسُفُ یعْرِفُ اَلنَّاسَ وَ هُمْ لَهُ مُنْکرُونَ»[1]

«حجّت خدا در روی زمین، همه را می‌شناسد؛ ولی کسی او را نمی‌شناسد، چنان‌که یوسف مردم را می‌شناخت،ولی کسی او را نمی‌شناخت.»

حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه تک‌تک ما را می‌شناسد. آن چیزی که موجب می‌شود ما امام خود را نشناسیم، جفایی است که از طرف ما به امام رسیده است؛ همان طور که جفای برادران یوسف مانع شد که یوسف را بشناسند. آن‌ها دائماً نزد یوسف می‌رفتند و شترهایشان را بارگیری می‌کردند، از نزدیک با یوسف در ارتباط بودند:«جَهَّزَهُم بِجَهازِهِم»؛ اما او را نمی‌شناختند!

امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در عصر غیبت، همواره مِهر و لطفش را به سوی زندگی ما روانه می‌کند؛ ولی او را نمی‌شناسیم.

 

خطرات دوره غیبت

 

1.  شک و تردید

 

یکی از خطراتی که در عصر غیبت ما را تهدید می‌کند، شک و تردید است.

روایتی از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده است که در آن، برای جابربن‌عبدالله انصاری ویژگی‌های زمان غیبت را بازگو می‌کند و می‌فرماید:

«إِیاک وَ اَلشَّک فِیهِ فَإِنَّ اَلشَّک فِی أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کفْرٌ»[2]

«از شک در آن بر حذر باش، چراکه تردید در امر خدای عز و جل، کفر است.»

دورۀ غیبت ممکن است من و شما گرفتار تردید شویم. ممکن است در «ولیّ» بودن امام، حاضر و ناظر بودن امام و نافع بودن امام شک کنیم! ممکن است برایمان سؤال باشد که واقعاً امامی هست؟! واقعاً از شرایط زندگی ما اطلاع دارد ؟! واقعاً حضور دارد؟! واقعاً کاری از دستش برمی‌آید؟!

طبق فرمایش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، شک، کفر محسوب می‌شود. ما در زمانۀ خود شاهد هستیم بسیاری از کسانی که تردید داشتند، تردیدشان به انکار منجر شد. ابتدا مردّد بودند که در دوره غیبت امامی هست یا نه و در نهایت او را انکار کردند و حضورش را نپذیرفتند! به همین جهت وظیفه‌ای که برای ما در دورۀ غیبت تبیین شده،کسب یقین است. دائم باید با تمسک به خود امام از تردیدهایی که بر ما عرضه می‌شود، گذر کنیم. میزان یقینی را که از قبل داشتیم، کافی ندانیم و مرتباً یقین‌مان را به‌رورزسانی کنیم.

 

لازمۀ کسب یقین

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام به حضرت اباعبدالله علیه‌السلام، دربارۀ زمان غیبت، فرمود:

«لا یثْبُتُ فِیهَا عَلَی دِینِهِ إِلَّا الْمُخْلِصُونَ الْمُبَاشِرُونَ لِرَوْحِ الْیقِینِ»[3]

«در زمان غیبت تنها افرادی در دین ثابت‌قدم می‌مانند که اخلاص داشته باشند و زندگی‌شان پر از یقین باشد.»

 اگر به تردیدهای خود توجه نکنیم و به‌سوی یقین نرویم، شک، همچون یک بیماری در وجودمان گسترده می‌شود وخدای نکرده به حذف امام زمان از زندگی‌مان منجر می‌شود.

اگر بخواهیم حضور لحظه‌به‌لحظۀ امام را در زندگی‌مان باور کنیم، باید مراقب باشیم در تردیدهای خود نمانیم و اگر نمی‌توانیم به عین‌الیقین و حق‌الیقین برسیم باید با افزایش معرفت، حداقل، علم‌الیقین را کسب کنیم. در غیر این صورت، در تندباد حوادث، خطر جدایی از امام ، یکایک ما را تهدید می‌کند.

 

2. خطر جهل

 

امام صادق در روایتی به نکته‌ای دردناک اشاره می‌کند:

«حَتَّى یقُولَ اَلْجَاهِلُ: مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ»[4]

«در عصر غیبت، جاهل قائل است: برای متدین زندگی کردن، نیازی به امام نیست.»

کلام امام، حاکى از این است که جهالت موجب به خطر افتادن اعتقادات انسان مى‌شود. براى حفظ ارتباط‌مان با امام، در دورۀ غیبت وظیفه‌مان این است که دائماً معرفت خود را افزون کنیم و اجازه ندهیم لحظه‌اى، عنوان «جاهل» بر ما بار شود.

البته اینجا، منظور از جاهل، جاهل به حقیقت ولایت است، نه صرف علم نداشتن. شاید کسى مدرک فوق دکترا داشته باشد؛ اما به جهت شناخت و معرفت نداشتن،خود را از امام مستغنی بداند.

 

3. خطر ارتداد

 

نکته دیگری که در عصر غیبت بسیار قابل توجه است آن است که طبق روایات در دورۀ طولانى غیبت، بسیارى از افراد مرتد مى‌شوند و از امام بر مى‌گردند.

«یَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ طَوِیلَهٌ یَرْجِعُ عَنْهَا»[5]

این امر، واقعیت دردناکى است که در حوادث روزگار خود، مکرر شاهد آن هستیم! در دورۀ غیبت، دائماً غربال مى‌شویم و در معرض آزمون قرار مى‌گیریم، به گونه‌اى که متأسفانه، به طور مستمر، گروهى ریزش دارند و از صف اهل ایمان جدا مى‌شوند.

«لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً»[6]

«در غربال آزمايش، به هم درآميخته و غربال می‌شوید.»

 

تسلیم، رمز نجات

 

از امام صادق علیه‌السلام سؤال شد: «چرا به او [أمام زمان عجل‌الله‌تعالى‌فرجه] «مُنتَظَر» گفته می‌شود؟

حضرت فرمود:

«ینْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ، ینْکرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ، یسْتَهْزِئُ بِهِ اَلْجَاحِدُونَ، یَهْلِک فِیهَا اَلْمُسْتَعْجِلُونَ و ینْجُو فِیهَا اَلْمُسَلِّمُونَ»[7]

«اوغیبتی طولانی دارد که فقط افراد خالص منتظر او هستند، اهل شک او را انکار می‌کنند و منکران مسخره‌اش می‌کنند و کسانی که [ در امر ظهور او] تعجیل می‌کنند، هلاک می‌شوند [و تنها یک گروه در امان هستند] کسانی که تسلیم او شوند، نجات پیدا می‌کنند.»

رمز نجات، تسلیم شدن در برابر امام است. اینکه خود را به او بسپاریم و با زبان حال و قال بگوییم: «آقا جان! ما در خدمت شماهستیم، بفرمایید در این زمان وظیفۀ ما چیست؟ در جهت ثبات دین چه کاری از ما بر می‌آید؟»

هر کس اینگونه خود را به امام تسلیم کند، در دوره‌ای که مردم اهل تردید و انکار و استهزاء امام هستند، او نجات خواهد یافت.

در مباحث گذشته دو امر مهم را به‌عنوان عامل نجات شناخته بودیم: 1. یقین؛ 2. معرفت  و حال، امری بالاتر را شناختیم: تسلیم، اینکه در برابر خواسته‌ها و اوامر مولای‌مان، هیچ چون و چرایی نداشته باشیم.

حضرت از اینکه هنوز به اندازۀ کافی یار ندارد، از اینکه دوستدارانش این همه در معرض ظلم و جنایت و کشتار هستند و…، بسیار در رنج است؛ پس ضروری است ما با چون و چراها و شکایت‌ها قلب مطهرش را به درد نیاوریم! تسلیم محض امام خود باشیم تا به واسطۀ وجود مقدس او، به ساحل نجات برسیم.

 

تمسک به ولایت، وظیفۀ دورۀ غیبت

 

زراره  از امام صادق علیه‌السلام درباره دوران غیبت سوال کرد: «مَا یصْنَعُ اَلنَّاسُ فِی ذَلِک اَلزَّمَانِ؟» (مردم در آن زمان چه کنند ؟) حضرت فرمود:

«یتَمَسَّکونَ بِالْأَمْرِ اَلَّذِی هُمْ عَلَیهِ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ»[8]

«تا زمانی که امام برایشان آشکار شود ، آن امرولایتی را که بر او بودند،محکم بگیرند.»

در دوران غیبت وظیفۀ ما این است که به‌شدت مراقب اعتقادات‌مان باشیم و با جان و دل از باورهایمان محافظت کنیم تاهیچ مخالفی نتواند به اعتقادات ما نفوذ کند و به آن‌ها آسیب بزند.

«یتَمَسَّکونَ»، از «تمسک» است به‌معنای محکم‌گرفتن و از آن رو که در باب «تَفَعُّل» آمده است حکایت از آن دارد که این امر با تکلف و زحمت انجام می‌شود؛ یعنی در عصر غیبت، به هر قیمتی باید مراقب اعتقاد خود به ولایت باشیم تا ازهر گزندی محفوظ بمانیم.

 

ظهور نزدیک است

 

امام هادی علیه‌السلام در روایتی بسیار قابل تأمل می‌فرماید:

«تَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکمْ»[9]

«از زیر پاهای خود ، منتظر فرج باشید.»

این کلام امام، برای ما پیام‌های زیادی دارد. مولوی در مثنوی داستان گنج‌نامه را نقل می‌کند: مردی برای پیدا کردن نقشۀ گنج مسافت بسیار زیادی را طی می‌کند و تا سرزمین مصر می‌رود. وقتی به نشانی مورد نظرش می‌رسد، زمین را می‌کَند و گنج‌نامه را پیدا می‌کند و مشاهده می‌کند آدرسی که برای گنج نوشته شده است، نشانی خانۀ خود اوست! بازمی‌گردد و و در خانۀ خود ، گنج رامی‌یابد!

«تَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکمْ»؛ یعنى فرج خیلی نزدیک است، خیلی در دسترس است.

«إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً»[10]

در همین زمان غیبت، می‌توان با امام ارتباط نزدیکی داشت. کافی است به الطاف بسیار امام در زندگی‌مان توجه کنیم تا او را در کنار خود ببینیم.

دوست نزدیک‌تر از من به من است

وین عجب‌تر که من از وی دورم!

چه کنم، با که توان گفت سخن؟

در میان من و من مهجورم

 

میانِ عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

 

«تَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکمْ.»؛ یعنی لازم نیست حرکتی داشته باشید، کافی است به خود توجه کنید؛ یعنی مانع خود ما هستیم،حجاب خود ما هستیم و این ما هستیم که فاصله ایجاد کرده‌ایم.

میانِ عاشق و معشوق ، هیچ حائل نیست

تو خود حجابِ خودی حافظ از میان برخیز

گنج، دست خود ماست! کلید آن زیر پای ماست! ما حجاب شدیم و همچون ابر، مانع تابش نور امام در زندگی خود هستىم، وگرنه نور وجود مقدس او همواره تابان است.

 

دستورالعمل رفع دلتنگی

 

آیت‌الله بهجت برای کسانی که دلتنگ امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه می‌شوند، می‌فرماید: «بسیار می‌شود می‌آیند، می‌گویند می‌خواهیم خدمت حضرت برسیم. چه کار کنیم؟ چه ختمی انجام بدهیم؟ به آن‌ها می‌گویم واقعاً راست می‌گویی؟ می‌خواهی خدمتش برسی؟ این‌قدر مشتاقی؟ کاری ندارد! برو منزل، کتاب [اصول] کافی را باز کن، بگذار در دامنت؛ در محضرش هستی! مگر نمی‌خواهی با تو حرف بزند؟! همان حرف پدرانش را به تو می‌زند! چیز جدیدی نمی‌گوید.»

آری، هر گاه دلمان هوای امام را کرد و دوست داشتیم با ما سخن بگوید، می‌توانیم در محضر کلام ائمۀ هدی قرار بگیریم و بدین طریق، گویا در محضر خود حضرت هستیم؛ زیرا آنچه که او می‌خواهد به ما بگوید، همان سخنان اجداد طیبین و طاهرینش خواهد بود.

 

جهل، دلیل سرگردانی

 

امام حسن عسکری علیه‌السلام در کلامی به ما متذکر می‌شود که در دورۀ غیبت، جهل موجب سرگردانی است.

«أمَا إنّ لَه غَیبةٌ، یُحارِ فیها الجاهلونَ»[11]

کسانی که امام را نمی‌شناسند در دوران غیبت، به دور خود می‌چرخند. کسی که امام را نشناسد، سرگردان است؛ اما کسی که او را بشناسد، بی‌صاحب نیست، حیران نیست. می‌داند حضرت در تمام صحنه‌های زندگی او حضور دارد و در همۀ عرصه‌های زندگی او نقش خاصی ایفا می‌کند. می‌داند در همۀ زمینه‌ها با وساطت امام، روزی‌اش می‌رسد و همۀ توفیقاتش با عنایت و دعای اوست. کسانی که حضرت را می‌شناسند و به او تمسک دارند حیران نیستند.

وقتی به ریسمان ولایت متمسک شویم امام نمی‌گذارد در حضیض بمانیم، در مسیر کمال پیش نرویم و زندگی‌مان سیر نزولی داشته باشد؛ دائماً شرایط رشد و تعالی را برای ما فراهم می‌کند.

 

تهدید را به فرصت تبدیل کنیم

 

برای درک بهتر کلمۀ «یُحارُ»، به مقطعی از تاریخ بنی‌اسرائیل نگاه می‌کنیم: قوم موسی در یک دوره از زندگی، چهل سال سرگردان بودند. «…أَرْبَعِینَ سَنَةً یتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ…»[12] هر روز صبح به راه می‌افتادند و شب، سر جای اول خود بودند. چهل سال دور خودشان گشتند. چهل سال یک قدم پیشروی نداشتند!

به ما توصیه شده است که «تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم». یکی از بهترین مصداق‌های این مطلب، زندگی در عصر غیبت است. در این دوره به جای اینکه دائم ایمان‌مان تهدید شود، فرصت خوبی است برای ارتقاء، برای رشد، برای دستیابی به بالاترین میزان قرب و برای همراه شدن با امام.

عصر غیبت دو رو دارد؛ یک روی آن نگرانی است و روی دیگر آن، فیوضاتی است غیرقابل توصیف! در همین دورۀ غیبت، به بعضی‌ها فیض‌های عجیبی می‌رسد. من وشما هم، به‌جای اینکه دائم از غیبت دل‌خور باشیم و آزرده‌خاطر، روی دیگر سکه را نگاه کنیم و ببینیم که همین غیبت برای بسیاری‌ از افراد، غیبت نیست، حضور است.

ما هنگام سلام دادن به حضرت می‌گوییم:«السَّلامُ عَلیکَ یا صاحِبَ الزَّمان»؟ ضمیر مخاطب «کَ»؛ یعنی آقاجان، اینکه من تو را نمی‌بینم، دلیل بر این نیست که تو حاضر نیستی! تو حاضری! تو را نمی‌بینم ولی با همۀ وجودم، حضورت را احساس می‌کنم. در تمام صحنه‌های موفق زندگی‌ام، نور تو را حس می‌کنم، دست یاری و حمایت تو را حس می‌کنم ، دعای تو را حس می‌کنم.

 

هدیۀ الهی

 

ما در دعای «ندبه»، از خداوند در خواست می‌کنیم: «هَب لَنا رَأفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعائَهُ  وَ خَیرَه ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِن رَحمَتِک وَ فَوزاً عِندَک» «هَب لَنا رَأفَتَهُ»؛ یعنی خدایا! دلسوزی امام را به ما هدیه بده؛ زیرا همچون فرزندی هستیم که از پدرش دور افتاده و جای دلسوزی دارد. می‌خواهیم امام به ما افاضۀ فیض خاصی داشته باشد: «وَ رَحمَتَهُ». امام نیازهای ما را از خدا طلب کند: «وَ دُعائَهُ»؛ با دعای والدین زمینى‌مان تسهیلات برای ما فراهم می‌شود! حال تصور کنید با دعای پدر آسمانی و معنوی‌مان، با دعای آن پدر مهربان و دلسوز، آن امام معصوم که دعایش مستجاب است ، چقدر خیر و کمال برایمان رقم می خورد!

می‌خواهیم بهترین برکات از امام به سوی زندگی ما روانه شود: «وَ خَیرَه». آن قدر گسترده می‌خواهیم که به وسعت رحمت تو باشد: «ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِن رَحمَتِک». آن‌قدر از امام، افاضۀ فیض می‌خواهیم که در زمرۀ فائزین قرار بگیریم و از موفق‌های دنیا باشیم:«فوزاً».  و به مقام حضور دست پیدا کنیم:«عِندَک».

 

ضرورت معرفت امام

 

در روایات از حضرت ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه در زمان غیبت به «بِئر مُعَطَّله» تعبیر شده است. «بِئر مُعَطَّله» عبارتی قرآنی است، به‌معنای چاه پُرآبی که معطّل می‌ماند، هیچ زمینی از آن سیراب نمی‌شود و هیچ انسانی از آن نمی‌خورد، چاهی که هیچ‌کس از آن آب نمی‌کشد.

امام صادق علیه‌السلام در توصیف «بِئر مُعَطَّله» می‌فرماید:

«بِئر مُعَطَّله هُوَ الَّذِی لَا یُسْتَقَی مِنْهَا وَ هُوَ الْإِمَامُ الَّذِی قَدْ غَابَ فَلَا یُقْتَبَسُ مِنْهُ الْعِلْمُ إِلَی وَقْتِ الظُّهُورِ»[13]

«بئرٍ مُعَطَّلَةٍ؛ چاهی است که آبی از آن برداشته نمی‌شود و منظور، امامی است که غائب باشد و تا زمانی‌که ظهور کند از دانش او استفاده نمی‌شود.»

اگر برای کسب علم و معرفت، سراغ امام نرویم و تنها برای رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات، با او ارتباط بر قرارکنیم، مثل کسانی هستیم که چاهی پُرآب را رها کرده‌اند و از آن آب نمی‌کشند.

افراد دین‌دار زمانی می‌توانند همچنان متدین بمانند که معرفت داشته باشند. وگرنه دین‌شان سطحی و صوری است و در فتنه‌ها، ریزش خواهند داشت.

برای اینکه در هجمه‌های فکری و اعتقادی آخر‌الزمان نلغزیم، باید همواره از امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه بخواهیم که به علم و معرفت ما بیفزاید و خودش را به ما معرفی کند.

 

راه شناخت روزافزون

 

برای بعضی این سؤال مطرح است که چگونه به امام نزدیک‌تر شویم و او را بهتر بشناسیم؟ پاسخ را با مثالی بیان می‌کنم: وقتی کسی را دورادور می‌شناسید، به اجمال با شخصیتش آشنا هستید؛ اما زمانی که با او به سفر می‌روید، می‌گویید: بعد از اینکه چند روز را با او گذراندم، او را بیشتر شناختم و خیلی به او علاقمندتر شدم!

هرچقدر بیشتر با امام باشیم، او را بهتر می‌شناسیم. بسیار تفاوت است بین اینکه امام را دور از خود ببینیم، با اینکه در جای‌جای زندگی‌مان حضورش را احساس کنیم. در همۀ عرصه‌‌های زندگی او را حاضر و ناظر بر خود بدانیم؛ چه در مسائل شخصی، چه در روابط اجتماعی. حتی در زمینه‌های عبادی، حضورش را باور داشته باشیم و اعمال‌مان را خالصانه و عاشقانه به جا آوریم و از ابتدا تا انتها، با حضور قلب  عبادت کنیم.

اگر یاران نزدیک ائمه اطهار، مانند زراره و محمدبن‌مسلم، در زمان امام باقر علیه‌السلام و امام صادق علیه‌السلام، بیش از دیگران امام خود را می‌شناختند، به این دلیل بود که بیش از سایرین در کنار امام بودند.

ما هم از این پس، بیشتر با امام خود وقت بگذرانیم. از کم شروع کنید. ابتدا روزی پنج دقیقه را به یاد، توجه و صحبت با حضرت اختصاص دهید، سپس ده دقیقه و سپس، این زمان را بیشتر کنید.

در اول وقت نیت کنید که پشت سر امام زمان نماز بخوانید. در صحنه‌های مختلف زندگی به این دلیل که خود را در حضور او می‌دانید، مرتکب خلاف گفتاری و رفتاری نشوید؛ دروغ نگویید، تفاخر نکنید، تنبلی و مسامحه نداشته باشید و … .

باید کم‌کم و به‌تدریج زندگی‌مان را به سمت «با امام بودن» ببریم. در غیر این صورت، زمان ظهور نمی‌توانیم با شرایط همراه شویم و خودمان را گم می‌کنیم.

 

آمادگی برای فرا خوان

 

روزی که حضرت ظهور می‌کند، انتظار به پایان می‌رسد و فراخوان می‌دهند که «بیایید با امام باشید.» کاش هریک از ما، در زمان غیبت به گونه‌ای زندگی کرده باشیم که آن روز بگوییم:«عمری است منتظر همین روز بودیم! سال‌هاست تمرین کرده‌ایم و خود را آماده ساخته‌ایم که روزگاری با امام زندگی کنیم!

 

امام؛ دری همیشه گشوده

 

امام، «باب الله» است: «البابُ المُبتَلی بِهِ النّاس»[14] نکند کسی گمانش این باشد که امام به او اجازۀ ارتباط نمی‌دهد! این در همیشه باز است.

گر گدا کاهل بُود، تقصیر صاحب‌خانه چیست؟

شبانه‌روز ندارد، ساعت ندارد. هر لحظه بخواهى خود را به او نزدیک کنى، تو را راه می‌دهد. نکند کسى بگوید آلوده‌ام، خجالت می‌کشم به امام نزدیک شوم! اصلا پاک شدن ما با خود اوست. وجود مقدس امام، آب «مطهِّر»ى است که باید براى طهارت سراغ او برویم. اگر خود را از امام دور نگه داریم، چه کسى ما را پاک کند؟  قرار نیست هیچ آلوده‌اى از آب شرمنده باشد و از آن فاصله بگیرد.

به محضر مقدس ولى عصر عجل‌الله‌تعالى‌فرجه عرض مى‌کنیم:

مولاجان! هرصبح، در زیارت آل‌یاسین با عنوان «داعِیَ اللّه» به شما سلام می‌دهیم. «السَّلامُ عَلیکَ یا داعِیَ‌اللّه». شما هر روز، ما را دعوت می‌کنی. مهربان پدری هستی که همیشه درِ خانه‌ات به روی فرزندان باز است. آقا جان! ببخش که دعوتت را اجابت نکردیم. ببخش که مشغول روزمرگی‌ها بودیم و برای ارتباط با امام خود وقت نگذاشتیم.

حال، با قلبی نادم و چشمی گریان می‌گوییم: «یا اَبانا اِستَغفِر لَنا ذُنوبَنا اِنّا کُنّا خاطِئِین»[15] پدر مهربان! ما همیشه خطاکار بودیم، تو برایمان استغفار کن تا در خطاهایمان نمانیم.

می‌خواهیم از این پس، در قبال دعوت شما بگوییم:

از تو  به یک  اشاره، از من به سر دویدن

 

تاریخ جلسه:1401/9/2 ـ جلسه3

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]. معجم موضوعی امام مهدی، ص ۶۴۴

[2]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 645.

[3]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 145.

[4]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 645.

[5]. بحار الانوار، ج ٢٢، ص١٨.

[6]. نهج‌البلاغه، خطبه 16.

[7]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 655.

[8]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 652.

[9]. معجم موضوعی امام مهدی، ص۶۵۶.

[10]. سوره معارج، آیه 6.

[11]. معجم موضوعی امام مهدی، ص 657.

[12]. سوره مائده، آیه 26.

[13]. بحارا لأنوار، ج۲۴، ص۱۰1.

[14]. مفاتیح‌الجنان، زیارت آل یس

[15]. سوره یوسف، آیه 97.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *