قوانین عادت‌ساز ـ بخش اول

مقدمه

 

برای شناسایی قوانین عادت‌ساز، ابتدا به این سؤالات پاسخ می‌دهیم: ضرورت شناخت قوانین عادت‌ساز چیست؟ عادت به چه معناست؟ عادت‌ها چه نقشی در زندگی ما دارند؟ آیا عادت‌ها تغییر پذیرند؟ راهکارهای تغییر عادت چیست؟

 

ضرورت آشنایی با قوانین عادت‌ساز

 

عادت‌ها تکرار دائم رفتارها هستند و در نهایت شخصیت ما را تشکیل می‌دهند. عادات نادرست، شخصیتی نامناسب و عادات صحیح، شخصیت مناسبی را برای ما رقم می زنند؛ به همین علت ضروری است بعضی از عادات را تغییر دهیم  و با قوانین عادت‌ساز آشنا شویم.

اگر از کسی بارها عصبانیت یا کنجکاوی یا توقع را مشاهده کردیم، می‌گوییم: «فلانی عادت به گِله کردن و کنجکاوی دارد!» بدین‌ترتیب شخصیت او در نظر ما تنزل می‌یابد؛ چون تکرار آن رفتار، شخصیتش را به ما معرفی می‌کند و اگر فردی را ببینیم که بارها و بارها دیگران را بخشیده است، او را به‌عنوان شخص کریم می‌شناسیم؛ بنابراین عادت‌ها، در نهایت شخصیت ما را معرفی می‌کند. ضرورت آشنایی با قوانین عادت‌ساز به این جهت است که نمی‌خواهیم، شخصیت سوء و ناقصی از خود به دیگران معرفی کنیم.

 

تعریف عادت

 

عادت‌ها، رفتارهای همیشگی و منظمی هستند که در ناخودآگاه ما قرار گرفته‌اند و بدون تأمل، به نمایش درمی‌آیند. هنگامی که ما به کاری عادت داریم، برای ظهور آن رفتار، اصلاً نیازی به فکر کردن نیست؛ بلکه خودبه‌خود و بدون اندیشیدن آن فعل بروز و ظهور دارد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در تعریف عادت می‌فرماید:

«العادةُ طَبيعَةٌ ثانيةٌ غالِبَة»[1]

عادت، طبیعت دوم ماست؛ یعنی طبع اول ما امر دیگری بود؛ امّا به قدری یک رفتار را تکرار کردیم که جزئی از ذات و طبیعت ما شده و بر ما غالب است. ناخودآگاهِ ما تحت تأثیر عادتهای ماست و عادت‌ها مسلط بر ما هستند.

 

تغییر عادات، رهایی از وابستگی‌ها

 

برای مثال در آغاز طلبگی و حضور در خوابگاه، هر کسی به امری عادت دارد، یکی معتاد به چای بعد از ظهر است و دیگری به خواب صبح یا به بالش خاصی عادت دارد!و …؛ اما به فرمودۀ شهید قدوسی اولین گام ورود به طلبگی آن است که عادت‌های خود را تغییر دهید! در واقع بایستی از وابستگی‌ها رها شد؛ چون برخی از وابستگی‌ها برای ما بسیار مضرند.

 

غلبه بر عادات، برترین عبادات

 

آیا هر عادتی را باید ترک کنیم؟  خیر. البته داشتن عادت نیک، بسیار پسندیده است؛ اما همین عادت خیر هم گاهی به عزت نفس ما آسیب می‌زند! مثلاً، پزشک جراحی که عادت به نماز اول وقت دارد، وقتی وظیفۀ او رسیدگی به بیمار بدحال است، باید بر عادت خود غالب شود! یا مادری که عادت او نماز اوّل وقت است؛ در صورتی که فرزندش در شرایط خاصی است و به حضور او نیاز دارد، باید عادت خود را کمی جابجا کند. بنابراین با وجود این که عادت نیک، بسیار پسندیده است؛ امّا باید بدانیم که گاهی اوقات لازم است که بر عادات خیرمان غلبه کنیم و جابجایی مناسب انجام دهیم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ غَلَبَةُ الْعَادَةِ»[2]

«بالاترین عبادت، غلبه بر روزمرگی است.»

 به این معنا که نباید عادت‌های زندگی بر ما مسلط شوند، بلکه مهم این است که ما بر آن رفتارها مسلط باشیم. مثلاً اگر عادت ما نرم‌خویی است، در مقابل دشمن نباید این نرمی دیده شود، بلکه باید با کفار به شدت برخورد کرد:«أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّار».

یکی از ضروریات زندگی ما غلبه بر عادات است؛ به این معنا که با وجود اینکه رفتار ما از روی عادت است؛ اما با آگاهی لازم انجام می‌شود به گونه‌ای که با وجود اولویت دیگر، می‌توانیم آن را تغییر دهیم. مثلاً طولانی کردن سجده عادتی پسندیده است؛ امّا هنگامی که بدانیم با طولانی کردن سجده، همسفرهای ما منتظر می‌مانند و موجب بدبینی آن‌ها به متدینین می‌شود، بایستی بتوانیم بر این عادت نیک غلبه کنیم.

 

انتخاب عادت‌ها بر مبنای تعیین شخصیت

 

برای شناخت و ایجاد عادت‌های مناسب لازم است یک گام به عقب برداریم. ابتدا در خلوت خود صادقانه برای خودمان تعیین شخصیت کنیم. اگر این گام را بر نداریم، همه عادت‌های ما اصلاً عادت نمی‌شود و تاریخ مصرف آن بسیار موقت و گذراست. با توجه به این مطلب که عادات، مُعرف شخصیت ماست، قبل از هر چیز از خود بپرسیم، می‌خواهیم چه کسی باشیم؟ در جامعه می‌خواهیم شخصیتی عقب‌مانده باشیم یا موفق؟ شخصیت نافع یا غیرنافع؟ خیررسان یا فقط مصرف کنندۀ خیر؟ بر مبنای انتخاب هر شخصیتی، مجموعه رفتارهایی را انتخاب می‌کنیم  که به‌تدریج به عادت تبدیل می‌شود.

امکان ندارد خواهان شخصیت اندیشمند و فرهیخته و عالم باشیم؛ امّا دارای عادات جُهّال مانند بی‌نظمی، توقع، پرسشگری و فاقد ادب، باشیم! شهید قبل از شهادتش شهید بوده و بعد شهید شده است! پشت پردۀ شخصیت هر شهید مجموعه‌ای از عادات خیرمشاهده می‌شود. ممکن نیست با مجموعه‌ای از عادات سوء، طالب شخصیت شهید باشیم!

آیا واقعاً ما این قابلیت را داریم که برای خودمان تعیین شخصیت کنیم؟  آیا ممکن است با عادت و تکرار آن، همان شخصیت انتخابی خود بشویم؟! اگر این امکان وجود نداشت، به آن امر نمی‌شدیم! در فرمایشات امیرالمؤمنین امر به عادت دادن را مشاهده می‌کنیم: «عَوّد نَفسَک»[3] (نَفست را عادت بده.)، «عَوّد لِسانَک»[4]؛ (زبانت را عادت بده)، «عَوّد أُذُنَک»[5] (گوش خود را عادت بده.).

گاهی اوقات با نَفَس یکی از اولیای الهی، عادات زندگی ما تغییر پیدا می‌کند و فرد دیگری می‌شویم. حتماً انفاس قدسیه کارایی فراوانی دارد و جزو علل تکمیلی محسوب می‌شود؛ امّا فعلاً در صدد طرح این قضیه نیستیم، بلکه می‌خواهیم بدانیم آیا می‌توانیم عادات خود را تغییر دهیم؟

 

دشواری انتقال از عادات

 

گر چه در بعضی از روایات به سختی تغییر عادت اشاره شده است:

«أَصْعَبُ‏ السِّيَاسَاتِ نَقْلُ الْعَادَات»[6]

«دشوارترین برنامه‌ریزی‌ها انتقال از عادتی به عادت دیگر است.»

اما خدای سبحان فرمود:

«فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‌»[7]

«به زودى ما او را براى پيمودن بهترين راه آماده خواهيم كرد.»

 با حول و قوۀ الهی همۀ امور سخت آسان می‌شود. وقتی صحبت از نقل عادات به میان می‌آید، حتماً پای صبر و مقاومت هم در میان است، چون بدون مقاومت و قدرت،  انتقال از عادات ممکن نیست!

 

تاثیر عادت‌های جزئی در شخصیت ما

 

اگر بعضی از عادت‌های ناهنجار را داشته باشیم، مثلاً عادت به تجسس داریم و توجیه می‌کنیم: «نیش عقرب نه از ره کین است / اقتضای طبیعتش این است». می‌گوییم:«ما خانوادگی عادت به این رفتار داریم!» و به این وسیله می‌خواهیم از زیر بار تغییرات خود را رها سازیم.

شریعت به ما می‌گوید امکان تغییر رفتار در هر سنی و در هر شرایطی وجود دارد و با توجیهات واهی نمی‌توان از آن شانه خالی کرد؛ چون عادتها در یک نگاه، جزئی هستند؛ اما در نهایت بسیار اساسی‌اند؛ زیرا هویت و شخصیت ما را می‌سازند. پس در هر سنی تغییر عادت ممکن است و عادت ناشایست را گرچه اندک، ناچیز نمی‌دانیم و درصدد رفع آن بر می‌آییم.

یک عادت کوچک ناصحیح می‌تواند شخصیت ما را تحت‌الشعاع قرار بدهد  و تا آنجا پیش رود که همۀ حَسنات ما نادیده گرفته ‌شود! کما اینکه اگر یک عادت صحیح در ما ثابت شود، بدی‌های ما با خوبی آن عادت پسندیده، نادیده گرفته می‌شود.

«انَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»[8]

«خوبی‌ها، بدی‌ها را از بین می‌برد.»

 

عادت‌ها در قرآن

 

در قرآن کلمۀ «عادت» وجود ندارد؛ امّا افعالی که با «کان» یا «کانوا» یا با اسم فاعل آن فعل آمده است چه با فاصله و چه بدون فاصله، عادات افراد را نشان می‌دهد. در قرآن حتی اعتقادات افراد هم به‌عنوان عادت بیان شده است؛ یعنی اعتقادات در وجود فرد، نهادینه  می‌شود و به روزمرگی زندگی و طبیعت ثانویه او تبدیل خواهد شد و از وی قابل گسست نیست.

 

عادت به تسبیح، عامل نجات یونس

 

خدای سبحان در معرفی حضرت یونُس می‌فرماید:

«فَلَوْلا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحين‏ لَلَبِثَ فی‏ بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون‏»[9]

«پس اگر از تسبيح‌گويان نبود، تا روز قيامت در شكم ماهى مى‌ماند

امری که یونُس را از شکم ماهی نجات داد، عادت خیر او بود! عادتی که اعتقاد او شده بود. عادت‌ها حتی در بحران‌ها نقش‌آفرین‌اند. هنگامی که عادت به حِلم، گذشت، تکریم دیگران و هر عادت خیر دیگری داشته باشیم، در بحران‌ها  خود را نشان می‌دهند.

 

عادت خودبرتربینی، عامل سوء‌عاقبت فرعون

 

خدای سبحان دربارۀ فرعون می‌فرماید:

«إِنَّهُ كانَ عالِياً»[10]

«او خودبرتربین بود.»

 عادت فرعون خودبرتربینی بود و همیشه دیگران را تحقیر می‌کرد. همین عادت سوء او را گرفتار قهر و غضب الهی کرد و در نهایت در زمرۀ اشقیاء قرار گرفت و ابدیت شومی را برای خود رقم زد.

 

عادت نیک، عامل سرنوشت زیبای اسماعیل

 

خدای سبحان در معرفی حضرت اسماعیل  می‌فرماید:

«إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ»[11]

«اسماعیل صادق‌الوعد بود.»

آن قدر صدق وعده از حضرت اسماعیل دیده شد که تحقق وعده‌ها عادت او شده بود و هیچ زمان خُلف وعده‌ای از او مشاهده نشد. و در معرفی دیگری از اسماعیل می‌فرماید:

«كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» [12]

«همواره خانوادۀ خود را به نماز و زکات امر می‌کرد.»

عادت حضرت اسماعیل این بود که از ولایت خود در خانواده حُسن‌استفاده را می‌کرد و اطرافیانش را به نماز و زکات توصیه می‌فرمود. این عادت، سرنوشت زیبایی را برای او رقم زد.

«كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»[13]

«پيوسته نزد پروردگارش مورد رضايت بود.»

 

 اهمیت داشتن عادات خیر

 

داشتن عادت‌های  شایسته، مهم است؛ چون عادات خیر، سرنوشت ما را رقم می‌زند و معرف هویت ماست. قدرت ایجاد عادت خیر را هم به حول و قوۀ الهی داریم؛ چون اگر این توانایی را نداشتیم، به ما توصیه «عَوِّد» (خود را عادت بده) نمی‌شد. اصلاً یک دلیل تکرار بسیاری از عبادات در زندگی ما، این است که عبادت، طبیعت ثانویۀ ما بشود. آن قدر نماز بخوانیم که دائم‌الصلاة  شویم.

خوشا آنان که دائم در نمازند

آن قدر توجه داشته باشیم که دائم‌الذکر شویم، به قدری مراقبه کنیم که دائم الصیام شویم.

 

تاریخ جلسه: 1402/4/14 ـ جلسه 1

«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»

 


[1] . شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج 20، ص 302.

[2] . غررالحکم، حدیث 2873

[3] . غرر الحکم، حدیث ۶۲۳۶.

[4] . غرر الحكم، حدیث 6231.

[5] . غرر الحكم، حدیث ۶۲۳۴.

[6] غررالحکم،حکمت 2969

[7] . سوره لیل، آیه 7

[8] . سوره هود، آیه 114.

[9] . سوره صافات، آیه 143.

[10] . سوره دخان، آیه 31.

[11] . سوره مریم، آیه 54.

[12]. سوره مریم، آیه 55.

[13] . سوره مریم، آیه 55.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *