در محضر امام سجاد علیهالسلام آسیبهای مختلف را بررسی میکنیم.
آفات ثروت
در دعای سیام صحیفه سجادیه آمده است:
«وَ ازْوِ عَنِّي مِنَ الْمَالِ مَا يُحْدِثُ لِي مَخِيلَةً أَوْ تَاَدِّياً اِلَي بَغْيٍ أَوْ مَا أتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْيَاناً»
«خدایا، ثروتی که برای من خودبینی ایجاد کند، یا به ستمگری کشاند، یا به دنبال آن دچار طغیان و سرکشی شوم، از من بگیر.»
در این عبارات با بعضی از آفات مال آشنا میشویم.
خودبزرگبینی
اولین آسیب این است که مال فراوان در قوّۀ خیال ما اثر سوء بگذارد و گرفتار خودبینی شویم. با بیان عامیانه: «خود را کسی حساب کنیم.»
گاهی اوقات با نعمتهای ظاهری مانند ثروت، گرفتار خودبزرگبینی میشویم و در حقیقت از انسان بودن دور میمانیم. به همین جهت حضرت از خدای سبحان درخواست میکنند: مالی که آثار منفی دارد، در زندگی ظهور پیدا نکند.
تعدّی به حریم دیگران
«َتَاَدِّياً اِلَي بَغْيٍ»: آفت دیگر ثروت این است که ما را ستمگر و متعدی میکند.
گاه به علت تموّل، حق ضعیف را پایمال میکنیم و با زورگویی به دیگران و کم گذاشتن یا نادیده گرفتن حق آنها، گرفتار ظلم میشویم. در حقیقت از جایگاه خود تعدّی میکنیم و به حریم دیگران وارد میشویم. حضرت درخواست دور شدن ثروتی را میکنند که در زندگی خطر بغی و تعدّی را از خود بجای بگذارد.
«رَحِمَ اللّه امرَءً عَرَفَ قَدرَهُ وَ لَم يَتَعَدَّ طَورَهُ»[1]
«رحمت خدای سبحان نصیب کسی میشود که اندازۀ خود را بشناسد و از جایگاه خود تعدّی نکند.»
عمل به این روایت ما را مشمول رحمت الهی میکند.
شایسته است پیش از دریافت مال، از خدای سبحان بندگی در همۀ حالات را تقاضا کنیم.
طغیان
«أَوْ مَا أتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْيَاناً»: آسیب دیگری را که حضرت برای مال بیان میکنند این است که کثرت مال موجب طغیان ما بشود؛ بهگونهای که به هیچ حد و مرزی توجه نکنیم. بلکه با برتر دانستن خود، خواهان دریافت امتیازات خاصی شویم و احساس نیاز به بندگی در محضر حق نکنیم و متوجه این سرکشی نیز نباشیم.
قرآن کریم با صراحت میفرماید:
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[2]
«انسان زمانی که خود را ثروتمند و بینیاز ببیند، قطعاً سرکشی میکند.»
گاه به سبب کثرت ثروت خود را بینیاز از خدا میبینیم و به فقیر بودنِ دائم خود، در محضر حق بیتوجه میشویم و چون به هیچ قاعده و قانونی ملتزم نیستیم، هیچ آدابی را هم در ارتباط با خالق یا خلق رعایت نمیکنیم؛ به همین جهت حضرت از خدای سبحان درخواست میکنند: مالی که چنین آفتی را در زندگی من ایجاد کند، از من دور کن.
آفات توبه
در دعای سی و یک صحیفه سجادیه آمده است:
«اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِي بِالتَّوْبَةِ إِلَّا بِعِصْمَتِكَ»
«خدایا، جز به نگهداری تو، قدرت وفای به توبه را ندارم.»
توبه، نعمتی از جانب خدای سبحان است و چون امکان آسیب رسیدن به آن وجود دارد، بایسته است مراقبۀ خاص داشته باشیم تا توبۀ ما از هر خطری مصون بماند.
گمان حفظ توبه
خطر این است که گمان کنیم، توان حفظ توبۀ خویش را داریم؛ یعنی هنگام توبه، خود را محتاج حق بدانیم؛ اما برای حفاظت از آن نیازی به خدای سبحان احساس نکنیم. شاید میپنداریم زمانی که توفیق توبه نصیبمان شد، سعادت ابدی به ما داده شده است و نیازی به نگهداری آن نیست. در حقیقت آفت توبه این است که یا خود را حافظ توبۀ خود میدانیم و معتقدیم که با ذکر و مراقبه این توبه از هر گونه آسیبی مصون میماند یا اصلاً نیازی به حفاظت از آن نمیبینیم؛ بلکه توبه را برای رسیدن به سعادت کافی میدانیم.
اعتماد بر توان خود
«لَا اسْتِمْسَاكَ بِي عَنِ الْخَطَايَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِكَ»
«خدایا، توان خودداری از خطاها نیست مگر از ناحیۀ نیرو و توان تو»
آفت دیگری که به ساختار توبه وارد میشود این است که به جای توکّل بر قدرت حق، بر قوّۀ خود اعتماد کنیم؛ یعنی برای توبه از گناهان کبیره یا برای در امان ماندن از ارتکاب آنها، به خدای سبحان پناهنده شویم؛ اما برای ترک خطاهای ناچیز بر قوّۀ خویش تکیه کنیم؛ در حالیکه در هر دو صورت فقط باید بر قدرت خدا اعتماد کنیم و توان خویش را نادیده بگیریم.
رجوع به گناه
در دعای سی و یکم صحیفه آمده است:
«اللَّهُمَّ أَيُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَيْكَ وَ هُوَ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ ، وَ عَائِدٌ فِي ذَنْبِهِ وَ خَطِيئَتِهِ ، فَإِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَكُونَ كَذَلِكَ»
«خدایا، هر بندهای که به پیشگاهت توبه کند در علم غیب، نزد تو معلوم است که شکنندۀ توبه است و بازگشت کننده است به گناه و خطایش؛ به تو پناه میآورم از این که چنین باشم.»
آفت دیگر این است که واقعنگر نباشیم و فسخ توبه و به دنبال آن رجوع به گناه سابق را تصور نکنیم. در حالی که فسخ توبه بسیار آسان منعقد میشود و میتواند به سرعت ما را به گذشتۀ نازیبای خود برگرداند. این گمان که به مجرد توبه، ماندگاری آن امضا شده است، گمانی ناصحیح است.
نارضایتی از اختیار خدا
در دعای سی و سوم صحیفه آمده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ»
«خدایا، به سبب دانشت که محیط بر همه چیز است، از تو درخواست خیر دارم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و به خیر و نیکی در حقّ من حکم فرما.»
حضرت از خدای سبحان طلب خیر میکنند و علم جامع خداوند به همۀ امور را علت این طلب میدانند.
آفتی که در این زمینه وجود دارد این است که پس از طلب خیر گرفتار تردید شویم و تسلیم حکم خدا و راضی به قضاء الهی نباشیم؛ یعنی پس از طلب خیر، در اثر جهالت، از آثار مثبت طلب خیر دور شویم.
در نگاهی دیگر: انسان ابتدا کار را به خدای سبحان واگذار کند، سپس در مقابل حکم او تسلیم نباشد و به گونهای نارضایتی خویش را اظهار کند.
از منظری دیگر میتوان گفت: آفتِ طلبِ خیر این است که به واسطۀ این طلب به یقین نرسیدیم و در مقابل نظر الهی، گاه صریح و گاه قلبی، کراهت خود را اعلام میکنیم و امری را اختیار میکنیم که پیمودن مسیر کمال را سخت و ما را از سعادت دور میکند.
محبوب خدا محبوب ما نیست
در دعای سی و سوم صحیفه سجادیه آمده است:
«وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِكَ حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيَّرَ مَا كَرِهْتَ»
«و گردن نهادن آنچه از مشیّت و ارادهات بر ما وارد کردی، به ما الهام کن؛ تا عقب انداختن آنچه را پیش انداختی و پیش انداختن آنچه را عقب انداختی، دوست نداشته باشیم و هر آنچه را دوست داری ناپسند نشماریم؛ و آنچه را ناپسند داشتی، انتخاب نکنیم.»
حضرت از خدای سبحان درخواست میکنند: پس از طلب خیر ما را تسلیم اراده خودت قرار ده، میزان تسلیم ما در حدی باشد که در باطن تأخیر یا تعجیل را دوست نداشته باشیم و آنچه در نگاه تو محبوب است، نزد ما محبوب باشد و آنچه نزد تو مکروه است، مورد انتخاب ما واقع نشود.
خطر دیگر این است که خیر را طلب میکنیم و ملتزم به انجام آن هستیم، اما در باطن با خدای سبحان درگیریم و محبوب خدا را محبوب خویش نمیدانیم.
در نگاهی دیگر، گاه با وجود طلب خیر در ظاهر، چیزی را انتخاب میکنیم که پسند خدا نیست درحالیکه در باطن از ناخشنودی خدا به آن آگاهیم.
آفت طلب خیر این است که انتخاب ما با انتخاب خدا متفاوت شود و گرفتار شرک شویم؛ زیرا در مقابل خدای سبحان برای خود وجودی در نظر گرفتهایم.
مثال
کسی که استخارۀ او خوب میآید و میگوید: دلم میخواست بد باشد. این که خواست خدا را نمیپسندیم و در قلب قبول نداریم، آفت است و نشان از خودخواهی و تسلیم نبودن ما دارد.
حسادت
در دعای سی و پنجم صحیفه آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِمَا أَعْطَيْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِي فَأَحْسُدَ خَلْقَكَ ، وَ أَغْمَطَ حُكْمَكَ»
«خدایا، بر محمّد و آل محمد درود فرست و مرا به آنچه به بندگانت عطا کردی امتحان مکن و ایشان را به آنچه از من منع کردهای میازمای؛ تا به بندگانت حسد ورزم و حکم و فرمانت را سبک انگارم.»
حسادت آسیبی است که در هنگام رویارویی با نعمتهای دیگران، ما را تهدید میکند؛ یعنی نه تنها تحمل مشاهدۀ نعمتهای دیگران را نداریم؛ بلکه در نهایت، فقدان آن نعمتها را از خدای سبحان درخواست میکنیم.
از خدا میخواهیم، نبود بعضی از امور در زندگی ما، موجب آزمایش دیگران و جداشدن آنها از ارزشها و اعتراض به خدا نشود. هم چنین موجودی دیگران نیز به چشم ما نیاید؛ چون اگر مفتون دارائی آنها شویم، خواهان سلب آن نعمتها و دچار آفت حسادت میشویم؛ یعنی سلب نعمت دیگران ما را خوشحال میکند؛ در حالی که طبق قاعده بایسته است، سعۀ صدر داشته باشیم.
مثال
در بزرگراه ماشینی مدل بالایی که خیلی هم تند و بیتوجه میرود، مسافتی جلوتر تصادف میکند. در این هنگام میگوییم حقش بود! گویا طاقت دیدن این مقدار تفاوت را نداشتیم.
شاکر نبودن در هنگام فقدان نعمت
در دعای سی و پنجم صحیفه سجادیه آمده است:
«وَ اجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاك عَلَي مَا خَوَّلْتَنِي»
«و شكر مرا بر آنچه از من دور و دريغ داشتهاى بيش از شكرم بر آنچه به من مرحمت فرمودهاى قرار ده.»
نداشتنِ بسیاری از نعمتها خود نعمتی است و بایسته است در این خصوص شکری فراوانتر از شکر بر نعمتهای فعلیمان داشته باشیم. آفت این است که شکر بر نداشتههای ما بیش از شکر بر عطایا نباشد.
دفع ضرر، مقدم بر جلب منفعت است. نعمتهای فعلی به نفع ماست و محروم بودن از بسیاری از نعمتها، قطعاً به جهت وجود ضرر بوده است. اینکه جلب منفعت را برتر از دفع ضرر بدانیم، آفت ادراکی است. ظاهربینی ما موجب میشود، آسیبهایی را که خدای سبحان از ما دور کرده است، ملاحظه نکنیم و به همین جهت بابت دفع آن خطرها شکر نکنیم و اگر هم سپاسگزار باشیم، شکری بیش از شکرِ داشتنِ نعمتهای فعلی نداریم و این امری بسیار خطرناک است.
مثال
کسی که قد بلندی ندارد، شکرش به جهت نداشتنِ این نعمت باید بیش از شکر بر داشتنِ دیگر نعمتها باشد؛ در حالی که نگاه اکثر ما به عطاهایی است که از آن بهرهمندیم.
تاریخ جلسه: ۱۳۹۹.۹.10 – جلسه هشتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»