در محضر امام سجاد علیهالسلام آخرین مباحثی را مطرح میکنیم که تحت عنوان آسیبشناسی قرار میگیرند.
اعتماد بر توان خود
در دعای چهل و هفتم صحیفه سجادیه آمده است:
«وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِك»
«خدایا، مرا بدون قدرت و تواناییات، به قدرت و تواناییام وامگذار.»
در فرازهای گذشته، از خدای سبحان توفیقات فراوان از جمله اعمال نیکو، گفتار پسندیده و نیات خالص را طلب کردهایم؛ اما خطری که ما را تهدید میکند و اگر حتی لحظهای در زندگی ما وارد شود، موجب سقوطی جدی خواهد بود، این است که همۀ این توانمندیها را از خود ببینیم و لطف خاص الهی را برای دفع موانع و ایجاد مقتضیات مشاهده نکنیم؛ زیرا هرچه عروج بیشتری از طریق اعمال صالح داشته باشیم، سقوط ما شدیدتر خواهد شد و علت این سقوط، واگذاری به خود، به جای اعتماد بر خدای سبحان است.
همین که کمالات را به خود نسبت دهیم و نبود معاصی را نیز ثمرۀ تلاش خویش بدانیم، حتی به نظر بنده اگر گناه نکردن را به مراقبۀ خود نسبت دهیم، نوعی واگذاری به خود است.
به عبارتی دیگر عملکرد ما آفتزده شده و مقبول حق واقع نمیشود؛ چون مراقبه، گرچه امری بسیار مؤثر برای سلوک صحیح محسوب میشود. اما نکته حائز اهمیت آن است که توفیق مراقبه را نیز خدای سبحان به بنده عطا میکند.
واگذاری به خود، نوعی عقوبت خدای سبحان است که خود موجب این عقوبت شدهایم؛ چون «رحمتی وسعت کل شیء»؛ رحمت او هرگز اجازه نمیدهد گرفتار عذاب شویم؛ ولی غرور و عُجب، عذاب را به خود جذب میکند.
قناعت در امور معنوی
«وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ، وَ حَمْدِي إِيَّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِين»
«خدایا، شوقم را به سوی خودت بالاتر از شوق مشتاقان و سپاسم را نسبت به حضرتت، برتر از سپاس سپاسگزاران قرار ده.»
در این فراز درخواستی مطرح شده است که از مفهوم مخالف آن میتوان به آسیبی اشاره کرد.
خطر این است که به نمرۀ متوسط راضی باشیم و هرگز تقاضای بالاترین جایگاه را در عرصۀ شوق و عشق نداشته باشیم. راغبین و حامدین در جایگاه رفیعی قرار دارند؛ اما از امام سجاد علیهالسلام میآموزیم، با وجود رغبت و ثناگویی، از خدای سبحان طلب کنیم در آن جایگاه از امتیاز ویژهای برخوردار شویم و هرگز به امتیاز معمولی راضی نباشیم.
حال اگر هر یک از ما زمانی که در صف خوبان قرار میگیریم، به جایگاهی برتر نیندیشیم، درخواست سبقت و سرعت از آنان را نداشته باشیم، به خود اجازۀ تقاضای مقامهای برتر را ندهیم و به قرارگرفتن در صف خوبان اکتفا کنیم، گرفتار این آسیب شدهایم. شاید با ادبیات دیگر بتوان گفت اصلاً قناعت در مقامات معنوی خطری است که همۀ ما را تهدید میکند، از خدای سبحان درخواست میکنیم که ما را از این آسیب مصون و محفوظ بدارد.
سودای بی سود
در فراز دیگری از دعای چهل و هفتم آمده است:
«وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً»
«خدایا، تجارتم را سودمند قرار ده.»
آسیب این است که هم وارد تجارت بشویم و هم تجارت سودی برای ما نداشته باشد. صرفاً دلخوشیم به این که کاری انجام دادهایم؛ اما گویا صرفا خود را مشغول کردهایم و در این سودا، سودی نصیب ما نشده است.
به نظر بنده شاید هر تلاشی که میکنیم یا خالصانه نبوده است یا بر مبنای شریعت انجام ندادهایم؛ یعنی به نحوی حظّ نفس در آن دخالت داشته است؛ در این صورت تجارتی است فاقد سود که فقط خستگی آن باقی میماند و برای ابدیّت ما توشهای به همراه ندارد.
تجارت سودآور تجارتی است که دائم همۀ موجودی خویش را به خدای سبحان عرضه کنیم و حضرت حق با صمدیّت خود سرمایه را افزون کند و دوباره تمام سرمایه را در خدمت حق به کار بگیریم.
به بیان دیگر در ظاهر خود را مالک میبینیم؛ اما در حقیقت مالک خداست و ما فقط گدایی از درگاه خدا را حرفۀ خویش میدانیم.
گدایی در میخانه طرفه اکسیری است
گر این عمل بکنی خاک، زر توانی کرد
نداشتن درخواست جامع
در ادامه دعای چهل و هفتم صحیفه میخوانیم:
«وَ اجْمَعْ لِيَ الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الْعَافِيَةَ.»
«خدایا، توانگری و پاکدامنی و آسایش و بهبودی و تندرستی، گشایش و آرامش و سلامت همه جانبه برایم گرد آور.»
در هنگام دعا، تمرکز بر بعضی درخواستها و غفلت از بعضی دیگر خطر بزرگی در زندگی ما محسوب میشود. گاه ما این درخواستها را مانعة الجمع میبینیم. گمان میکنیم اگر بعضی از آنان را درخواست کنیم، مانع بعض دیگر است و احساس شرم میکنیم درخواست جامع داشته باشیم؛ مثلاً خجالت میکشیم امور ظاهری همچون سلامت و عافیت را طلب کنیم.
آفتی که مانع از درخواست صحیح از محضر حق میشود، این است که گاه درخواست امور ظاهری و مادی را میکنیم و امور باطنی و معنوی را نادیده میگیریم و گاه به عکس عمل میکنیم؛ یعنی جمع بین این درخواستها را ممکن نمیدانیم؛ در حالی که در این عبارت از خدای سبحان میخواهیم، هم سلامت جسمی داشته باشیم و هم عافیت روحی. هم در زندگی از آرامش کامل بهره ببریم و هم عافیتبخش به دیگران باشیم. هم از خلق بینیاز باشیم و هم در راحتی عجیبی زندگی کنیم.
درخواست از خلق
«وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ»
«و آبرویم را از اینکه دست گدایی نزد کسی از جهانیان دراز کنم حفظ فرما.»
آسیب دیگری که با آن آشنا میشویم و آبروی ما را تهدید میکند، این است که به جای اعلام نیاز به خالق، دست نیاز خویش را به سوی خلق دراز کنیم. گویا گرفتار فتنهای شدهایم که به آن توجه نداریم و برای رهایی از آن فتنه هیچ اقدامی نمیکنیم:«مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِك». صحبت از تهدید نیست، بلکه عموم ما گرفتار این خطر شدهایم و گاه این گدایی از خلق را بسیار موجّه میدانیم. به نظر بنده «أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ» شامل همۀ نزدیکان ما نیز میشود. طبیعی است که با این اعلام نیاز، آبروی ما به خطر میافتد و بیآبرویی گرفتاری بزرگی است.
درخواست اندک
در دعای چهل و هشتم صحیفه آمده است:
«مَهْمَا قَسَمْتَ بَيْنَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ: مِنْ خَيْرٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَرَكَةٍ أَوْ هُدًى أَوْ عَمَلٍ بِطَاعَتِكَ، أَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ تَهْدِيهِمْ بِهِ إِلَيْكَ، أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً، أَوْ تُعْطِيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّي وَ نَصِيبِي مِنْه».
«هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت کردهای از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق طاعت، یا خیری که بر اهل ایمان انعام میکنی، و به سبب آن به سوی خود هدایتشان مینمایی، یا در پیشگاهت مقام آنان را به آن بلند میکنی، یا بدان سبب خیر دنیا و آخرت به آنان میبخشی، از تو میخواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنی.»
خطر، درخواست اندک از خدای سبحان است. این که برای خود در همۀ درخواستها رتبۀ برتر را طلب نکنیم. به هدایت یا طاعت اندک، عافیت یا برکت کم یا خیری ناچیز قناعت کنیم و اگر برترینها را هم طلب کنیم، فقط در مسائل اخروی باشد نه دنیوی.
پشتوانۀ این دعا این است که دریافت از خدا را منوط به فضل خدا بدانیم نه قابلیت خود، «أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّي وَ نَصِيبِي مِنْه» «از تو میخواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنی».
در عبارات قبل ممکن بود، درخواست جامع نداشته باشیم؛ یعنی آسیب در کیفیت درخواست بود؛ اما در این فراز، با توجه به مفهوم مخالف عبارت، آفت در کمیّت درخواست است.
گاه تصور میکنیم «رَبّ زِدنی» نوعی بیادبی در حریم حق محسوب میشود؛ در حالی که مأمور به درخواست زیاد هستیم و بایسته است همۀ کمالات را به میزان فراوانی درخواست کنیم؛ مقداری که شاید دیگران طالب این میزان نباشند. اگر دیگران مقدار زیاد را طلب نمیکنند، دلیل بر این نیست که ما هم یشترین میزان لطف و رحمت و برکت را دریافت نکنیم.
غفلت از مُنعم
در ادامه دعای چهل و هشتم صحیفه آمده است:
«وَ أَسْعِدْنِي بِمَا تُعْطِينِي مِنْه»
«خدایا، مرا به آنچه عطا مىکنى نیکبخت ساز.»
گاه دریافتیهای ما موجب کبر یا غفلت میشود و در نهایت به سوء عاقبت میانجامد؛ یعنی عطاهای الهی ما را از سعادتی ابدی که رسیدن به منعم است، دور میکند.
با ادبیاتی دیگر میتوان گفت آنچنان زرق و برق عطا چشم ما را میگیرد و به آن مشغول میشویم که مُعطی را فراموش میکنیم. این خطری است که هر یک از ما را تهدید میکند.
فراوان دیدن عمل
در دعای پنجاه و دوم صحیفه آمده است:
«اللَّهُمَّ إِنِّي أُصْبِحُ وَ أُمْسِي مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِي»
«خدایا، روز را به شب و شب را به روز میرسانم، در حالی که عملم را اندک میشمارم.»
انسان الهی همیشه عمل خود را اندک میشمارد؛ حال اگر مقدار عمل در چشم ما فراوان جلوه کند، خطری جدی است که نه تنها سرمایۀ ما را نابود میکند؛ بلکه به شخصیت انسانی ما نیز آسیب میرساند.
از حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام آموزش گرفتیم:
«اَللَّهُمَّ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ»[1]
خدایا مرا به گونهای قرار ده که همواره خود را گرفتار کوتاهی و تقصیر ببینم و هرگز عمل خود را به عنوان بندگی زیاد، به درگاهت عرضه نکنم.
این خطر افرادی را تهدید میکند که توفیقات بسیاری دارند و خدمات زیادی انجام میدهند و همین کثرت موجب میشود در پیشگاه حضرت حق نیز عمل خود را فراوان ببینند. درمان این آسیب آن است که هر یک از ما کار خود را با کار دیگرانی مقایسه کنیم که به مراتب بیشتر از ما خدمت میکنند؛ در این صورت شرمندۀ کمکاری خود نیز میشویم.
نقصان درخواست
در دعای پنجاه و چهارم صحیفه آمده است:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِي مَسْأَلَتِي مِثْلَ رَغْبَةِ أَوْلِيَائِكَ فِي مَسَائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتِي مِثْلَ رَهْبَةِ أَوْلِيَائِك»
«خدایا، اشتیاقم را در خواستههایم مانند اشتیاق عاشقانت درخواستههایشان و ترسم را مانند ترس دوستانت قرار ده.»
گاه در دعاها، از حضرات معصومین علیهمالسلام درخواستهایی را مشاهده میکنیم که گمان میکنیم این درخواستها با وضعیت فعلی ما سازگار نیست؛ به همین جهت نوع خواستۀ خود را تقلیل داده و به خود اجازۀ چنین مطالباتی را نمیدهیم. این نیز خطری است که هر یک از ما را تهدید میکند. اگر در محضر این بزرگواران قرار نگیریم، چنین دعاهایی را مطرح نمیکنیم و سطح تقاضای خود را در سطح اولیای الهی قرار نمیدهیم؛ در این صورت درخواستهای متعالی صرفاً برای آنها منظور میشود؛ در حالی که در این دو عبارت، هم میزان شوق را باید به اندازۀ اشتیاق آنها طلب کنیم و هم میزان خوف باید به مقدار رهبت آنان باشد؛ یعنی با وجود رعایت ادب، هیچگونه نقصانی در عرصۀ دعا نداشته باشیم؛ چون هر نوع کمکاری در این زمینه، نوعی ظلم محسوب میشود و آفتی است که بر دعاهای ما وارد میشود.
ان شاءلله خدای سبحان به حول و قوۀ خود ما را از همۀ آفات مصون و محفوظ نگه دارد.
تاریخ جلسه: 1399.10.29- جلسه چهاردهم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] الکافی، ج2، ص579