شناخت خطرات مختلفی که نعمتهای ما را تهدید میکند، شاید از بیتوجهی و سوءمصرف موجودی ممانعت کند و موجب استفادۀ صحیح از نعمتها شود.
احساس بینیازی از حق
در دعای هجدهم صحیفه سجادیه آمده است:
«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَائِكَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنِّي مِنْ بَلَائِكَ، فَلَا تَجْعَلْ حَظِّي مِنْ رَحْمَتِكَ مَا عَجَّلْتَ لِي مِنْ عَافِيَتِكَ فَأَكُونَ قَدْ شَقِيتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَيْرِي بِمَا كَرِهْت»
«خدایا، تو را سپاس بر سرنوشت خوبی که مقرر میکنی و بر بلا و مصیبتت که از من میگردانی، پس بهرهام را از رحمتت در این عافیت که در زندگی دنیا به من عنایت کردهای منحصر مکن؛ که در نتیجه به سبب آنچه که دوست دارم، بدبخت شوم؛ و دیگری به خاطر آنچه که خوش ندارم، خوشبخت شود.»
این دعا را امام سجاد علیهالسلام هنگام مرتفع شدن خطر یا برآورده شدن حاجت مطرح میکردند. سؤال اینجاست که مگر در این مواقع هم آسیبی ما را تهدید میکند؟
بله، آسیبی که ما را تهدید میکند، آن است که نیاز را فقط در همان حاجت بدانیم و خطر را هم تنها همان خطری بدانیم که از ما رفع شده است و از خطرات دیگر غافل باشیم. با این تنگ نظری، گرفتار شقاوت میشویم؛ چون نه نعمت منحصر در این نعمتی است که اکنون در اختیار ماست و نه خطر منحصر در خطر دفع شده است. چه بسیار نعمتهای دیگری که باید از خدای سبحان دریافت آنها را طلب کنیم و چه بسیار خطرهایی که با پناهندگی به خدای سبحان باید خواستار دفع و رفع آنها باشیم.
با وجود چنین آسیبی، ناخودآگاه دست نیاز خویش را از حق منصرف میکنیم و میزان التجاء(پناهندگی) و اضطرار ما در پیشگاه حق کاهش مییابد. به عکس اگر زمان دریافت الطاف، ضمن شکر، نعمتهای ابدی را هم درخواست کنیم و هنگام دفع بلاهای دنیوی، خواستار دفع خطرهای ابدی نیز شویم؛ این دریافت و آن امنیت، برای ما آسیبی ایجاد نمیکند؛ زیرا ما را در آستانۀ بندگی ثابت قدم قرار میدهد و بیش از پیش خود را نیازمند جلب منفعت و دفع ضرر از سوی حق میبینیم.
به بیانی دیگر، همان زمان که با دریافت نعمت یا دفع خطر، احساس بینیازی از حق کنیم، آسیب جدی بر موجودی ما وارد میشود و از نعمتهای ابدی یا دفع خطرهای همیشگی، محروم میشویم؛ چون دریافت نعمت دنیوی ما را از نعمت اخروی بینیاز نمیکند.
به عنوان مثال
اجابت دعای دختری که درخواست ازدواج یا خانهای بزرگ داشت، سبب افزایش بندگیاش نشد؛ چون نیازش را محدود به همان حاجت دید و احساس بینیازی کرد. در حالی که برای حفظ و شکر نعمتها و فریفتهنشدن به آن الطاف، محتاج خدای سبحان هستیم.
مثالی دیگر
در امان ماندن از بیماری کرونا موجب نشود خیالمان راحت باشد، زیرا آفتهای دیگری ما را تهدید میکند. یا در صورتی که خدا ما را از خطر بخل نجات داد، هزاران خطر دیگر مثل کبر، دروغ، حسد و غیبت و…در کمین ماست. آسودگی خیال پس از رها شدن از خطر، آسیبی است بسیار جدی، برای امنیت یا رفع نیازی که در زندگی ما وارد شده است.
محاسبه ناصحیح
در پایان دعای هجدهم صحیفه سجادیه آمده است:
«فَغَيْرُ كَثِيرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَيْرُ قَلِيلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ»
«هرچیز مادی و فانی اندک محسوب میشود و هرچیز پایدار و باقی، فراوان.»
آسیبی که فکر و موجودی ما را تهدید میکند، نداشتن محاسبۀ صحیح است. اندک را فراوان حساب میکنیم یا فراوان را اندک. زیادۀ دنیا به نظرمان زیاد و کمی معنویات در نظر ما اندک است.
به تعبیر دیگر، با زیاد دیدن نعمتهای مادی که فناپذیرند، به موجودی خود صدمه میزنیم؛ زیرا در حقیقت این نعمتها اصلاً زیاد نیستند؛ همین طور اگر توفیقات پایداری را که خدای سبحان نصیبمان کرده است، اندک ببینیم، شکر آن را به جا نمیآوریم و در نتیجه توفیقاتمان نیز آسیب میبینند. میتوان گفت دیدگاه ما دربارۀ مادیات و معنویات صحیح نیست، به همین جهت اموری که در نگاه حق بینهایتند، در نظر انسان مادی ناچیز جلوه میکند.
به عنوان مثال:
پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
«يَاأَبَاذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ … مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ كُلِّهِ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ مَرَّةٍ …»[1]
«ای اباذر، یک ساعت نشستن در مجلس علم، نزد خدای سبحان محبوبتر است از دوازده هزار ختم قرآن.»
سریع خواندن یک ختم قرآن، حدود نُه ساعت زمان میبَرد، در حالی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله یک ساعت علم را برتر از دوازده هزار ختم قرآن میدانند؛ زیرا اصلاً جنس آنها با هم متفاوت است.
آسیبی که اعمال ما را تهدید میکند این است که درگیر عدد و رقم میشویم و با میزان مادی امور را میسنجیم، کیفیّت عمل را لحاظ نمیکنیم و تنها کمیّت آن را مشاهده میکنیم.
مثال دیگر:
در روایت آمده است:
«…وَ مَا بَكَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِينَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَيْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِي جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا يُوجَدَ لَهَا حَر…»[2]
«…هیچ کس به خاطر ترحم به ما و به جهت مصائبی که بر ما وارد شده گریه نمیکند مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش حق تعالی او را رحمت خواهد کرد و هنگامی که اشکش روان گردد اگر یک قطره از آن در جهنم بیفتد حرارت و آتش آن را خاموش میکند تا اینکه برای آن حرارتی پیدا نمیشود…»
یک قطره اشک خالصانه برای حضرت اباعبدلله علیهالسلام جهنم معصیت را خاموش میکند. چون آن را یک قطره میبینیم تعجب میکنیم؛ در حالی که یک قطره نیست: «غَيْرُ قَلِيلٍ» بلکه اشک خالصانه، یک نهر است و این که نهری، جهنم را خاموش کند، شگفتانگیز نیست.
ارزش هر کاری که با خدا معامله کنیم با معیار مادی محاسبه نمیشود. اگر میخواهیم عمل ما از آسیب مصون بماند، باید آن را با میزان الهی بسنجیم. اشتغال به کثرات و ارزش قائل نشدن برای روح عمل به اعمال ما صدمۀ جدی وارد میکند. به بیان دیگر عمل فانی و باقی را یکسان میدانیم.
مثال دیگر
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«إذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَة…»[3]
«چون نام پیامبر برده شد بسیار بر او صلوات بفرستید، زیرا هرکس یک صلوات بر پیامبر فرستد خداوند هزار بار در هزار صف از ملائکه بر او صلوات فرستد»
اثر یک صلوات خالصانه بر پیامبر صلیاللهعلیهوآله این است که خدا و جمع بسیاری از ملائکه برای ما صلوات میفرستند. آسیب این است که جاودانگی عمل را ارزشمند نمیدانیم، به همین جهت در محاسبات خود دچار خطا میشویم و این اشتباه در اعمال روزمرۀ ما تأثیرگذار است.
سوء استفاده از نعمت
در دعای نوزدهم، دعای استسقاء(طلب باران) صحیفه سجادیه آمده است:
«اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنَا سَمُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنَا حُسُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَینَا رُجُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَینَا أُجَاجاً.»
امام سجاد علیهالسلام پس از درخواست باران فرمودند:
«خدایا سایه آن ابر را برای ما مسموم و خنکای آن را برای ما تیز و برّان و اصابت آن باران را برای ما عذاب قرار نده تا موجودی ما را از بین ببرد و آب آن باران را بر ما تلخ قرار نده.»
باران، نماد رحمت و معرفت است. خطری که ما را تهدید میکند این است که در سایۀ معرفت و رحمت، گرفتار مسمومیت شویم و با ورود سَم موجودی ما از بین برود؛ یعنی گمان کنیم مستحق دریافت علم و رحمت الهی بودهایم و نه تنها قدردان رحمت و علم نباشیم؛ بلکه علم، موجب طغیان ما بشود.
«حُسوم» به معنای تیز و قاطع و برنده است؛ یعنی از دریافت رحمت و معرفت سوء استفاده کنیم، لطافت را به طور کامل از دست بدهیم و از موضع قدرت به دیگران صدمه وارد کنیم.
باران عذابآور
«وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنَا رُجُوماً»
«اصابت آن باران را برای ما عذاب قرار نده»
آسیب آن است که خنکای این علم و معرفت و رحمت، موجب آسیبرسانی ما به دیگران شود.
رسیدن این رحمت به ما، گاه موجب معذب شدن ما میشود؛ زیرا ظرفیت دریافت این رحمت را نداشتیم و گرفتار کبر و غرور میشویم. رحمت را دریافت میکنیم؛ اما نه تنها از منفعت آن بیبهرهایم؛ بلکه موجب عذاب ما میشود.
آب ناگوار
«وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَيْنَا أُجَاجا»
«و آب آن باران را بر ما تلخ قرار نده»
گاه معرفت برای ما ناگوار و تلخ است و تنها دیگران از معرفت ما بهرهمند میشوند. برای دیگران این آب مبارک است؛ اما خودمان در عرصۀ عمل، این معرفت را به کار نمیگیریم یا لذت معرفت خویش را ادراک نمیکنیم؛ بلکه رحمت و مغفرت، موجب تکلف ما میشود و طاعات را با زحمت انجام میدهیم. گویا آب معرفت بر ما ناگوار است به همین جهت در فرصتهای مناسب از دریافت آن رویگردانیم.
افراط و تفریط
اگر از زاویۀ دیگری بخواهیم نگاه کنیم:«اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنَا سَمُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنَا حُسُوما»؛ گاه معرفت موجب افراط و تفریط میشود، باد گرم و سردی در زندگی میوزد و ما را از مسیراعتدال منحرف میکند، این خطری است که هر فردِ با معرفتی را تهدید میکند.
به عنوان مثال
علاء حارثی از اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام، خانۀ بزرگی داشت. حضرت به او فرمودند: اگر میخواهى با فراخى اين خانه، فراخى خانۀ آخرت را هم دريابى با آن مهمانداری کن، علاء گفت: از برادرم نزد شما شکایت میکنم که گوشه نشینی را اختیار کرده و لباس خشن پوشیده و از زندگی عادی خود جدا و گرفتار تفریط شده است. حضرت او را احضار و عتاب کردند. او گفت به شما تأسی میکنم. حضرت فرمودند: خدا بر پیشوایان حق واجب کرده است مثل ضعفاء زندگی کنند؛ اما تو حق نداری چنین باشی.[4]
باور کنیم افراط و تفریط هنگام داشتن علم، خطری جدی است که میتواند زندگی ما را خدشهدار کند.
موارد مذکور، برخی از خطرهایی است که معرفت و علم و مجموعۀ رحمتهای جاری در زندگی ما را تهدید میکند و باید عاجزانه از خدای سبحان رفع این آسیبها را درخواست کنیم.
منّت گذاشتن
در دعای بیستم (دعای مکارم الاخلاق) صحیفه سجادیه آمده است:
«وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْر»
«خدایا خیر وسیعی را به دست من بر عموم مردم جاری کن، اما آسیب منت بر این خیر وارد نشود چون از طریق منت نابود می شود.»
منّت، بزرگدیدن لطف است.
آسیب دیگری که ما را تهدید میکند این است که هم به دیگران خدمت کنیم و هم خدمت خود را بزرگ ببینیم؛ در آن صورت منافع آن اِنعام و احسان برای ما باقی نمیماند و هبط میشود.
خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»[5]
«ای اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید.»
مثلاً خانمی میگوید: برای همسر یا فرزندم کم نگذاشتم و از هیچ خدمتی فروگذار نکردم. این تفکر که کار او در چشمش عظیم جلوه کرده است، همۀ موجودی او را از بین میبرد.
[1] بحارالانوار،ج1، ص203
[2] بحارالانوار، ج44، ص290
[3] کافی، ج2، ص492
[4] نهج البلاغه، خطبۀ200
[5] سورۀ مبارکه بقره، آیۀ264