در خدمت حدیث 24 در باب علم بودیم. به روایتی که امام باقر علیهالسلام مطرح فرموده بودند، رسیدیم. روایت را به امیرالمومنین علیهالسلام نسبت دادند که حضرت، علم را به انسانی تشبیه کردند که دارای اجزاء داخلی و خارجی است.
دانش فضیلتهای بسیار دارد:
در ادامه روایت آمده است:
«وَ قائِدُهُ الْعافيَةُ وَ مَرْكَـبُهُ الْوَفاءُ وَ سِلاحُهُ لينُ الْكَلِمَةِ و…[1]»
«جلودارش عافيت، مَركبش وفا، سلاحش نرمى سخن است»
عافیت پیشتاز علم است
«وَ قائِدُهُ الْعافيَةُ» عافیت پیشتاز علم است. وقتی انسان طالب علم است، پشت سر عافیت حرکت میکند. به عبارت دیگر کینه، بخل، حرص و حسد در درون او به تدریج از بین میرود. طالب علم معتقد است میتواند واجد صفات نیک شود.
عافیت، اعم از سلامت روح و جسم است. به میزانی که روح انسان بزرگ شود، مسائل مختلف به جسم او صدمه وارد نمیکند. یکی از بزرگان نام بیماریهای جسمی خود را «مهمان» گذاشته بود. وقتی از ایشان جویای حالشان میشدند، میگفتند: مهمانی داشتیم رفته و مهمان دیگری آمده است.
نقش علم آن است که هم درون ما را از بیماریهای اخلاقی شفا می دهد و هم، در جسم ما اثر می گذارد، تا جایی که آسیب های جسمی را مانع از حرکت خود نمی دانیم.
مرکب علم پرکاری است
«وَ مَرْكَـبُهُ الْوَفاءُ» مرکب علم وفاء است. مرکب وسیلهای است که انسان را سریع و آسان به مقصد میساند. بین سواره حرکت کردن و پیاده رفتن تفاوت زیادی است. نه تنها زمان وصول با مرکب کمتر است بلکه میزان خستگی نیز کاهش مییابد.
«وفاء» به معنای پرو پیمان انجام دادن است. طالب علم میداند برای رسیدن به کمال، اگر از وظایف مختلفی که بر عهده دارد کم بگذارد، خستگی بر او عارض میشود و دیر به مقصد میرسد؛ اما اگر وظایف را پُر و پیمان انجام دهد، بسیار سریع به مقصد نائل میشود. اگر گاهی مسیر به نظر سخت و دشوار میرسد بدان جهت است که از وظایف خود کم گذاشتهایم.
یکی از وفاداریها، پرداخت کامل حق عقل و قلب است. سعی کنید برای خودتان طبیب دلسوز باشید. به عقل و قلب خود رسیدگی وافی داشته باشید. گاهی برای انجام کاری دیگر، از نماز خواندن با حضور قلب غافل میشویم، در حالی که بایستی توجه داشت، ابتدا باید فیض الهی را کامل و جامع دریافت کرد تا بتوان برای دیگران، پرو پیمان کار کرد.
اسلحه عالم، گفتار نرم است
«سِلاحُهُ لينُ الْكَلِمَةِ» اسلحه علم نرم گفتاری است.
یکی از علماء- از شاگردان مرحوم قاضی که بسیار خوش اخلاق بودند- میگوید: زمانی از ایران به نجف مشرف میشدیم، همسفر من انگشتر طلایی به دست داشت، به او گفتم: اگر من خواب باشم و شما روی دست من عقربی ببینید، آیا مرا بیدار میکنید؟
وی گفت: قطعاً بیدار میکنم.
به او گفتم: اگر من هم عقربی روی دست شما دیدم، اجازه میدهی به شما خبر دهم؟
گفت: ممنون شما میشوم که خبر دهید.
به او گفتم: الان یک عقرب روی دست شما میبینم.
گاهی ما با فرزندان خود برخورد نامناسب داریم و گمان میکنیم امر به معروف کردهایم؛ در حالی که این نوع رفتار، علامت جهل است. اگر عالم باشیم یا در مسیر علم قدم برداریم، سرِ معصیت و فتنه را با پنبه میبُریم: «سِلاحُهُ لینُ الکلمَه»
طالب علم با دشمن هم، خوش برخورد است چه رسد به دوست. عالِمی که از گفتار نرم بهرهمند نیست کارآیی لازم را نخواهد داشت.
طالب علم حق را میپسندد
«سَيْفُهُ الرِّضا» شمشيرش خشنودى است. سیف اخص از سلاح است. طالب علم حق را میپسندد، حق هم او را میپسندد. در سیر و سلوک، مقام رضا از ارزش والایی برخوردار است. معمولاً افرادی که از خلق ناراضی هستند، از حق هم ناراضیاند، و بالعکس، افرادی که از خدا ناراضی هستند، از خلق هم ناراضیاند.
اگر انسان عالم شد، شمشیری به نام رضا در دست دارد. همه نارضایتیها، دشمن علم است و عالِم با شمشیر رضا همه ناحشنودیها را از بین میبرد.
بعنوان مثال: انسان در انتخاب والدین نقشی ندارد. اگر گاهی اوقات از رفتار آنها ناراضی است اما معتقد است سیر کمالیِ او از همین طریق میسر میشود، و در قبال رفتار نامناسب آنها سکوت می کند، علامت رضایت اوست.
پرهیز از جدل
«وَ قَوْسُهُ الْمُداراةُ» كمان علم سازگارى است. مدارا یعنی به حداقل رساندن بحث و جدل. وقتی تیر عالِم به هدف اصابت میکند که بتواند با خلق مدارا کند. اهل علم نهایت تلاش خود را به کار میبرند تا با خلق اصطکاکی نداشته باشند.
غرض اصلاح است و با درگیری و جدال اصلاحی صورت نمی گیرد.
عالِم دارای سپاه است
«وَ جَيْشُهُ مُحاوَرَةُ الْعُلَماءِ» سپاه عالم، گفت و گو با دانشمندان است. نقش سپاه، دفاع است. اگر کسی از ما سؤالی می پرسد، نظر بزرگان را ارائه دهیم؛ زیرا معمولاً افراد، علماء را قبول دارند.
ثروت علم ادب است
«مالُهُ الاَْدَبُ»: ثروت علم ادب است. به میزانی که آدمی از ادب بیشتری بهره مند باشد، بی نیاز تر و ثروتمندتر است. عالِمِ فاقدِ ادب، محتاج است.
ادب بحث مفصلی دارد: مع الخالق، مع الخلق و ….
وقتی ادب داشته باشیم چشمگیر هستیم.
پس انداز عالم، اجتناب از معاصی است
«وَ ذَخيرَتُهُ اِجْتِنابُ الذُّنوبِ» اندوخته عالم، پرهيز از گناهان است. حساب بانکی و پس انداز عالم، اجتناب از معاصی است. در شبانه روز از بسیاری از گناهان مانند دروغ گفتن، خیانت کردن و… بدون زحمت اجتناب داریم. و همین امر موجب پُرشدن صندوق ذخیره قیامت است. نکته قابل توجه آنکه نفرمودند طاعت و عبادت، بلکه فرمودند: اجتناب از ذنوب ذخیره است.
توشه عالِم نیکی است
«وَ زادُهُ الْمَعْروفُ» کار پسندیده، زاد و توشه راه عالم است. توشه چیزی است که همیشه، همراه آدمی است. بنابر این معروف، سبک است. خدا کمک می کند و منّت می گذارد که معروف به نظر او سنگین جلوه نمی کند؛ سبک است و همیشه همراه اوست. خود او اهلِ معروف است نه اینکه دیگران را امر به معروف کند؛ گویا با رفتار نیک خود، دیگران را توصیه به معروف می کند. کسی که توشه دارد نیاز دیگران را هم مرتفع می کند و چشم به دست دیگران ندارد.
آسان گیری در امور
«ماْواهُ الْمُوادَعَةُ»: جايگاهش رهاکردن امور است. موادعه از وداع به معنای خداحافظی است. هیچ مسألهای برای او ایجاد دغدغه نمی کند. دنیا را راحت می گیرد. به چیزی تعلق ندارد. می گذارد و می رود. افرادی که با همه چیز بسیار راحت مواجه می شوند، در هر زمان، لذت کافی را می برند.
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
درگیری و کدورت ها و… در زندگی اهل علم بی معناست. از مسائل به سرعت و سهولت عبور می کنند و در آن باقی نمی مانند.
فرد عالم حتماً روی اطرافیان تأثیر گذار است. وقتی او اصلاح شود خودبخود اطرافیان هم اصلاح میشوند.
عالِم کیاست دارد
«وَ دَليلُهُ الْهُدى» هدایت، راهنمای علم است. هدایتی وجود دارد که عالم را به طرف حق سیر می دهد. او در مسائل مختلف درمانده نمی شود، برای هر مسئله ای دلیل دارد و به آنچه که پسند و نظر حق است، راهنمایی می شود.
اهل علم در انفاق کردن ها هم مطابق علم خود عمل می کنند و علم آنها را به راه صحیح هدایت می کند. فردی از بروجرد خدمت آیۀ الله بروجردی مشرف می شود و ایشان 70 تومان به او می دهند و می گویند: نذر شما کرده بودم! آن فرد می گوید: به جدّم قسم محتاج همین مقدار بودم!
اگر اهل علم باشیم خدا به ما می گوید به چه کسی خدمات برسانیم! عالِم کیاست دارد و علمش او را راهنمایی می کند.
کسی که در مسیر علم است خوبان را دوست دارد
«وَ رَفيقُهُ مَحَبَّةُ الاَْخْيارِ» و دوستش عشق به نيكان است. به ما یاد داده اند« الرفیق ثم الطریق»
باید خوبان را دوست داشته باشیم تا بتوانیم در مسیر صحیح حرکت کنیم. محبت خوبان رفیق علم است؛ زیرا به میزانی که با خوبان ارتباط برقرار کنیم، در حق ما دعا می کنند.
امام(ره) می فرمایند: اگر عالم، عالم است باید این صفات را داشته باشد؛ وگرنه اهل علم نیست و از اصحاب جهالت و ضلالت است. تنها قیل و قال دارد و اطراف او را ظلمات فراگرفته است.
علم صحیح، عقل را محکم میکند
علم «آیۀ محکمۀ» است. علم صحیح، عقل را محکم میکند و طمأنینه به ارمغان میآورد. اضطراب ناشی از جهل است.
علم صحیح به واسطه روشنی و نورانیتی که دارد، به قلب آرامش میبخشد.
عالِم یقین دارد که خدا قادر است در یک لحظه کار کسی را درست کند و اگر نمی کند، حتماً حکمت او اینگونه اقتضا می کند.
چه بسا انسان یک عمر درپیِ یافتن استدلال باشد اما قلبِ او مالامال از شک است. چنین فردی تنها به الفاظ زیبا بسنده کرده و علم برای او نفعی نداشته است.
تاریخ جلسه: 1387.12.21 – ادامه جلسه 58
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] کافی ج1 ص48