تعریف تقوا
در این جلسه با عنایت خدای سبحان به حدیث دوازدهم کتاب اربعین حدیث نگاه مجددی میکنیم. حدیث را از ابتدا بررسی کردیم و به این قسمت از بیان امام صادق (ع) رسیدیم که ایشان از وجود مبارک امیرالمومنین (ع) چنین نقل کردند:
«…وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّک»[1]
«…نسبت به پروردگارت تقوا داشته باش.»
کلمه «تقوا» از «وقایه» به معنی نگه داری است، یعنی انسان باید نفسش را از مخالفت با امر و نهی الهی حفظ کند و خواهان رسیدن به رضایت خدای سبحان باشد. محافظت کمال نفس نیز زمانی ممکن است که انسان نه تنها اوامر خدای سبحان را انجام دهد و از نواهی او پرهیز کند، بلکه از آنچه بر او مشتبه بوده و حکمش را نمیداند نیز پرهیز کند تا مبادا گرفتار حرام الهی گردد.
چنانچه در روایت آمده است:
«مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَک مِنْ حَیثُ لَا یعْلَم»[2]
«کسیکه به شبهات عمل کند، در حرام افتد و از راهی که نمیداند هلاک میشود»
«وَ مَنْ رَتَعَ حَوْلَ الحِمی یوشِک أنْ یقَعَ فیهِ»[3]
«کسیکه اطراف آنچه ممنوع است، چرا کند، زود است که در آن وارد شود.»
تقوا، مقدمه سلوک
تقوا از منازل سالکین نیست و این گونه نیست که یکی از مراحل سلوک باشد، بلکه لازمه سلوک است و کسیکه اهل تقوا نباشد به هیچ کدام از مقامات سالکین نخواهد رسید، چرا که تقوا مقدمه و ابزاری برای سلوک است و هیچ انسانی بدون مزین شدن به زینت تقوا نمیتواند منازل سلوک إلی الله را طی کند. در واقع تقوا وسیلهای است که انسان سالک به کمک آن به مقام صبر، شکر، توکل و رضا و… نائل میشود. بنابراین مهمترین وسیله برای رسیدن به مقامات معنوی، تقواست.
تقوا دارای درجاتی است که به ذکر آن میپردازیم اما قبل از بیان این درجات لازم است که بگوییم دوری کردن از محرمات حتی شامل پایینترین مراحل تقوا نیز نمیگردد، چرا که نفسی که مرتکب محرمات الهی شود حتی وارد وادی انسانیت نیز نشده است تا بخواهد مراحل سلوک انسانیت را طی کند. لذا برای اینکه بتوانیم حتی به پایینترین درجه تقوا نائل شویم، باید از آنچه خدای سبحان حرام دانسته پرهیز نمائیم.
درجات تقوا
درجه اول تقوا: تبعیت نکردن از لذات و شهوات نفسانی است
این درجه به فرموده حضرت امام (ره)، اولین مقام کمالات انسانیت است، یعنی تا زمانی که ما به خواستهها و تمایلات نفسمان بها دهیم و به آنچه نفس از ما میخواهد عمل کنیم، حتی به درجه اول تقوا هم نرسیدهایم.
درجه دوم تقوا: دوری از حبّ و علاقه به دنیا
به فرموده حضرت امام (ره) این درجه، مقام متوسطین و زاهدین است، به این معنی که تا وقتی تعلق به دنیا در ما وجود دارد زاهد نشدهایم. البته این سخن به این معنا نیست که از امکانات مادی هیچ استفادهای نکنیم، بلکه در عین بهرهمند بودن از نعمات دنیایی، باید سعی کنیم تعلقات و وابستگی به آنها نداشته باشیم.
حضرت امام (ره) دوری از دنیا را به عنوان مقام متوسطین ذکر کردند یعنی تا زمانی که ما به دنیا و زینتهای آن علاقمند باشیم هر چند ممکن است وارد وادی سلوک شده باشیم، اما در این وادی پیشرفتی نخواهیم داشت.
درجه سوم تقوا: پرهیز از حب نفس
حبّ نفس ذاتاً مذموم نیست و استفاده صحیح از آن باعث رشد و کمال انسان میشود؛ زیرا کمالاتی که هر یک از ما کسب میکنیم به دلیل حب نفسی است که نسبت به خود داریم. یعنی چون خودمان را دوست داریم، رسیدن به کمالات را برای نفسمان طلب میکنیم.
اما قرآن کریم میفرماید:
«وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»[4]
«کسانی که ایمان آوردند بیشترین علاقهشان به خداست»
لذا انسان باید بیش از آنکه نفس خود را دوست داشته باشد، محب خدای سبحان باشد و رضایت او را طلب کند. به همین جهت تا زمانی که حب نفس در باطن انسان وجود داشته باشد به فرموده امام (ره) به مقام مخلصین و محبین نخواهید رسید، چرا که اگر نسبت به حب نفس تقوا نداشته باشیم آنچه محبوب ماست نفسمان خواهد بود نه خدای سبحان.
اگر انسان به اخلاص برسد اراده خدای سبحان در زندگی او حاکم میشود. اما اگر برای متقی شدن تلاش کنیم و پایبند به مستحبات شویم در این زمان نیز هدف و انگیزه، دستیابی به مقامات معنوی است و قرب خدای سبحان در آن جایی ندارد، در حالیکه اگر جذبه حق نصیبمان شود و به تقوای لازم برسیم از کل ملک و ملکوت صرف نظر میکنیم و تنها وصال به او را میطلبیم.
بنابراین تقوا سه مرحله دارد:
1.تقوای عام: دوری کردن از شهوات و امیال نفسانی
2.تقوای خاص: دوری کردن از تعلق و وابستگی به دنیا
۳.تقوای خاص الخاص: دوری کردن از حب نفس
بیتقوایی، علت بیماریهای روح
حضرت امام (ره) در بیان تقوای عام «پرهیز از تمایلات نفسانی» میفرمایند: همانطور که بدن انسان تا زمانی سالم است که حد اعتدال را در خوردن، آشامیدن، پوشیدن و … رعایت کند و اگر از میزان اعتدال خارج شود بیمار میشود، روح انسان تا زمانی در طریق سلامت گام برمیدارد که از مسیر اعتدال و انسانیت خارج نشود. اگر قدمی از جاده انسانیت خارج شود و رفتاری غیر انسانی داشته باشد بیمار میشود. اما بیماریهای نفس بسیار شدیدتر از امراض جسمانی است، زیرا امراض جسمانی با مرگ مرتفع میشود، اما بیماریهای نفس نه تنها با مرگ انسان پایان نمیپذیرد بلکه در آن عالم چهره حقیقی و سوء آن نمایان میگردد. در حقیقت ورود به عالم برزخ آغاز نمایش و پیدایش بیماریهای نفس است. اگر بیماریهای نفس در این دنیا معالجه نشود، در روایات آمده است:
«آخِرُ الدَّوَاءِ الْکی»[5]
«آخرین درمان، سوزاندن است»
در قرآن کریم آمده است:
«يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُم»[6]
«در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ مىکنند»
در آن روز تمام اعضائی که انسان با آن معصیت خدای سبحان را مرتکب شده در آتش جهنّم سوزانده میشود.
حضرات معصومین، طبیبان دلسوز
حضرات معصومین طبیبان دورهگرد و دلسوزی هستند که برای درمان درد هر یک از ما اقدام میکنند و برای هر کس مناسب با حال و شرایطش نسخه و درمانی خاص میپیچند.
همانطور که امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه پیامبر (ص) را چنین معرفی میکنند:
«طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّه»[7]
«او پزشکی است که با طب خود پیوسته در گردش است»
وجود نوری حضرات معصومین جدای از وجود مقدس پیامبر (ص) نیست، از این رو میتوان چنین گفت، این طبیبان دوّار گاهی برای درمان دارو میدهند و گاه راههای پیشگیری بیماری را بیان میکنند. آنها تقوا را به عنوان یکی از راههای پیشگیری معرفی میکنند، زیرا اگر از معصیت پرهیز کنیم دیگر احتمال مبتلا شدن به بیماری روحی از بین میرود و بر فرض اگر بیماری ایجاد شود به سرعت بهبود پیدا میکند.
بنابراین هر یک از ما اگر نسبت به نفس خود دلسوز باشیم و سلامت نفسمان را طلب کنیم، باید به دستورات و درمانهایی که از ناحیه حضرات معصومین و انبیاءالهی به ما رسیده است، عمل کنیم که آن فرامین در دو چیز خلاصه میشود:
- آنان پایبندی به واجبات را به عنوان اولین راه حل پیشنهاد میکنند. زیرا مصلحت بشر را در انجام واجبات میدانند انجام هر واجبی اطاعت خدای سبحان است.
- از هر چه به حال نفس مضر است پرهیز کنیم، یعنی مرتکب محرمات الهی نشویم. زیرا علت حقیقی حرام شدن محرمات این است که ضرر جسمی یا روحی برای افراد دارد.
اگر کسی این دو مورد را رعایت کند در دنیا و آخرت سعادتمند میشود و از نجات یافتگان خواهد بود.
در مقایسه این دو مورد، امر دوم یعنی پرهیز از محرمات، از اهمیت بیشتری برخوردار است و حضرات معصومین بیشتر به آن تاکید کردهاند، لذا هر یک از ما باید دقت و مراقبت بیشتری بر رعایت آن داشته باشیم؛ زیرا اگر به قول حضرت امام (ره) قدم اول را درست برداریم و پایه را محکم کنیم میتوان امیدوار وصول به مقامات دیگر بود و الّا رسیدن به درجات بالاتر مشکل و گاه محال میشود.
توصیه ذکری و عملی برای اصلاح نفس
حضرت امام (ره) از قول استاد بزرگوارشان، مرحوم آیت الله شاهآبادی (ره)، یک توصیه ذکری و یک توصیه عملی بیان میکند در توصیه ذکری میفرمایند: قرائت و تدبّر در معنی آیات ۱۸ تا آخر سوره مبارکه حشر در تعقیب نمازها و علاوه بر آن در اواخر شب جهت اصلاح نفس انسان بسیار موثر است.
همچنین ایشان در توصیه عملی میفرمایند: دائم الوضو بودن مانند لباس سربازی است، یعنی همانطور که لباس سربازی انسان را از بسیاری از آسیبها مصون میدارد، دوام بر وضو به دلیل نورانیتی که در انسان ایجاد میکند او را از شرّ نفس خود و شیطان محافظت میکند.
چگونه مقامات بالای تقوا را کسب کنیم؟
تقوا عامل رسیدن به تمام مقامات معنوی است به همین دلیل همه خواهان آن هستند که اهل تقوا شوند. این امر در ابتدای کار کمی دشوار است ولی با قدری مواظبت، سختی آن به راحتی تبدیل میشود و لذت روحانی خاصی در انسان متقی ایجاد میشود که قابل قیاس با هیچ یک از لذات مادی نیست. انسانی که طعم گوارای این لذت روحانی را چشید از لذات جسمانی نیز به تدریج صرف نظر میکند.
به تعبیر آیت الله جوادی آملی (ره) به میزانی که تمایل انسان به عالم ماده کمتر شود، انس بیشتری با عالم معنا پیدا میکند. حضرت امام (ره) نیز میفرمایند: به میزانی که انسان علاقهای به لذات نفسانی نداشته باشد و از آن متنفر شود و زینتهای دنیا در نظرش زشت و ناهنجار جلوه کند و دریابد که هریک از لذات این عالم باعث شدت انس و علاقه او به دنیا شده و در هنگام سکرات موت با ذلت و سختی و زحمت از این دنیا وارد عالم برزخ خواهد شد -زیرا علت عمده سختی سکرات موت و جان دادن در هنگام مرگ، شدت علاقه به دنیاست- وقتی متوجه این امور شد، از دنیا و زینتهایش گریزان میشود و این امر یعنی، ارتقا از مقام دوم تقوا و رسیدن به مقام سوم. لذا برای چنین فردی راه سلوک سهل و آسان میشود و به راحتی میتواند از خواستهها و تمایلات نفسش چشم پوشد و ریاضتهایی متحمل شود و در نهایت به مقامی میرسد که نه تنها دنیا با تمام تعلقاتش در نظر او هیچ جلوه میکند، بلکه حتی بهشت با تمام نعماتش در نظرش جلوه نمیکند و تنها عشق به حق در وجود او قرار میگیرد و از توجه کردن به خود و خواستههایش تقوا میکند و به درجه بالای تقوا که پرهیز از حبّ نفس است نایل میشود.
تاریخ جلسه: 86/11/24- جلسه 28
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 12- تفکّر در احوالات نفس
» ادامه حدیث 12- فضیلت نماز شب
[1] اصول کافی، ج2، ص54
[2] اصول کافی، ج1، ص68
[3] ترجمه مصباح الشریعة، ص197
[4] سوره مبارکه بقره، آیه 165
[5] نهج البلاغه، خطبه 168
[6] سوره مبارکه توبه، آیه 35
[7] غررالحکم و دررالکلم، ص437