ادامه حدیث 20: اخلاص در عبادت

در جلسه‌ قبل ویژگی‌های احسن العمل را از قول حضرت امام (ره) بیان کردیم و گفتیم احسن‌العمل عملی است که دارای دو خصیصه باشد: ۱. خشیّت نسبت به خدای سبحان. ۲. نیّت خالصانه.

خشیّت یعنی خشوع و خضوع در برابر مولا همراه با خوفی که در حین انجام عمل وجود دارد.

به تعبیر امام (ره) خوف یعنی ترسی که موجب می‌شود نفس‌مان را از هر گونه کوتاهی، تقصیر و معصیتی در برابر خدا پیرایش کنیم.

 

خشیّت، زمینه‌ساز تقواست

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: خوف از خدای سبحان موجب تقوا و پرهیزگاری نفس می‌شود و این تقوا باعث قبولی بیشتر اعمال می‌شود. زیرا هر یک از اعمال حسنه و یا سیئه در نفس انسان دارای تأثیری است و اگر آن عمل از سنخ عبادات باشد تأثیرش به این نحو است که قوای طبیعیه و نفسانیه وجود انسان را در برابر قوای عقلیه رام و خاضع می‌کند و موجب غلبه قوای ملکوتی و روحانی بر قوای نفسانی و طبیعی در وجود انسان می‌شود تا به مقامی برسد که هر عملی که با آن بیشتر بندگی و خدمت خدای سبحان را کند آن عمل در نظر او درست‌تر و بهتر می‌آید و ملاک او فضیلت و برتری اعمال نیز غالباً همین امر است. روایت مشهور«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»[1] «بهترین کارها، سخت‌ترین آن‌هاست.» بیانگر همین نکته است.

پس به نظر امام (ره) یکی از عوامل اصلاح نفس، خشیت است به این معنا ‌که انسان در درگاه بندگی خداوند سبحان خائف و نگران این مطلب است که مبادا اعمالش کیفیّت یا کمیّت لازم را نداشته باشد. ایشان یادآور این آیه‌ قرآن می‌شوند:

«إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»[2]

«خداوند تنها از متقین قبول می‌کند.»

پس من نگرانم آیا جزء متقین هستم یا خیر؟ نشانه متّقی این است که در طول شبانه روز چندین بار حقیقتاً خواهان وصال به صراط مستقیم است و می‌گوید: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»[3]

به میزانی که متّقی باشم در اعمالم تقوا دارم از اینکه خودم را مطرح کنم و همیشه لطف و عنایت خدای سبحان که سبب حقیقی انجام اعمال و کسب توفیق برای من شده است را در نظر می‌گیرم.

 

نیّت روح عبادت است

 

حضرت امام (ره) می‌فرماید: همانطور که خشیّت رفع مانع می‌کند، نیّت خوب نیز ایجاد مقتضی می‌نماید. نیّت به منزله‌ قوه فاعله است یعنی اصل کار را نیّت انجام می‌دهد. هر قدر نیت، نیتی خالصانه‌تر و صادقانه‌تر و فاقد هر گونه شرک و ریا باشد، عبادت عبادتی کامل‌تر محسوب می‌شود. هیچ چیز در عبادات به اندازه‌ نیت اهمّیت ندارد، زیرا در حقیقت نیّت روح عبادت است.

حضرت امام خمینی (ره) در اینجا تمثیلی بیان می‌کنند، می‌فرمایند: نسبت نیّت به عبادت، نسبت روح به بدن است. چطور بدن بدون روح مرده‌ و فاقد حیات است و هیچ‌گونه، حرکت و کارآیی ندارد؛ عبادات هم بدون نیّت صادقانه و خالصانه کارآیی ندارد. آنچه عبادت را در دنیا و آخرت تأثیرگذار می‌کند، نیّت است. نیّت به عبادت روح می‌دهد و آن را مقبول درگاه حضرت حق می‌کند.

 

شرک در عبادت

 

اگر عبادت، عبادتی از روی ریا و برای جلب نظر مردم باشد باطل است، گویا اصلاً عبادتی انجام نشده است. گاهی عبادت اصالتاً ریایی نیست ولی در حین انجام با ریا آمیخته می‌شود. این عبادت گرچه از نظر شرع ظاهراً قبول شده است اما باطناً مقبول نیست، بنابراین بین صحت عبادت و قبول آن ملازمه‌ای وجود ندارد. مثلاً ممکن است نمازی که خوانده‌ام از نظر شرع صحیح باشد و نیازی به تکرار نداشته باشد، ولی همین نماز اگر ذره‌ای ریا در آن باشد مشرکانه است و مورد قبول حضرت حق واقع نمی‌شود.

شرک یعنی داخل کردن رضایت غیر حق در انجام اعمال. یعنی اگر عملی را برای جلب رضای خود یا دیگران انجام دهیم، عمل عملی مشرکانه و فاقد خلوص نیت است.

حضرت امام (ره) در این زمینه مثال‌هایی می‌آورند که باور کردن مشرکانه بودن آن موارد برایمان سخت است! مثلاً فردی نماز شب می‌خواند به نیّت وسعت رزق این عبادت مشرکانه است، یا صدقه می‌دهد برای رفع بلا. اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: «کانَ أَکثَرُهُمْ مُشْرِکین»[4] «اکثریت مشرک‌ بوده‌اند.» به همین جهت است.

این عبادات هر چند ظاهراً صحیح است ولی مورد قبول نیستند یعنی گرچه عبادت محسوب می‌شوند ولی قرب آور نیستند و هیچ اثری از آن به عالم دیگر منتقل نمی‌شود بلکه این عبادات برای تعمیر دنیا و رسیدن به خواسته‌های دنیوی است و تنها گرفتاری‌های دنیوی را رفع می‌کنند. «ما قُصد لَم یَقَع» چیزی که با این عبادات قصد شده (قرب به خدای سبحان) واقع نشده است.

حضرت امام (ره) می‌فرماید: می‌توان گفت: این عبادت، خالص برای شیطان و نفس است، چون انسان رضای حق را داخل عمل نکرده تا عملش خالص برای رضای خدا باشد زیرا حتی گوشه‌ای از کار را هم به خاطر خدا انجام نداده است، بلکه برای نیت‌ها و خواسته‌های دنیوی‌اش مرتکب این عمل شده مثلاً می‌گوید: صدقه می‌دهم که بلا از من رفع شود. البته خدای سبحان این‌ها را با رحمت واسعه‌اش عبادت محسوب کرده است و مرحله‌ای از قبول را برایش در نظر گرفته است و این اعمال را دارای اثر قرار داده است در حالیکه اگر همین اعمال با نیتی خالص صورت پذیرد هم آثار دنیوی دارند هم باعث قرب به حق می‌گردند.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: حتی اگر عبادت برای ترس از جهنّم و یا رسیدن به بهشت باشد باز هم خالصانه نیست و عملی شیطانی است. در اینجا من عبادت می‌کنم که گرفتار عذاب آخرت نشوم و با این نیّت مرتکب گناه نمی‌شوم. پس در واقع گناهی نمی‌کنم تا به جهنم نروم و وارد بهشت شوم اما بهشت رفتن هنر نیست، چون دیوانگان نیز به بهشت می‌روند، هدف رسیدن به جنّت لقاءی خداوند سبحان و رسیدن به قرب حضرت حق است که نصیب هر فردی نمی‌شود. چنین انسانی به هیچ وجه رضایت خدای سبحان را در انجام عملش مد نظر قرار نداده است.

خدای سبحان به دلیل ضعف ما و با رحمت واسعه‌ خود مراتبی از قبول را برای این گونه عبادات قرار داده است که اگر انسان شرایط ظاهری عبادت را به جا بیاورد و با حضور قلب سعی به انجام آن داشته باشد تا حدودی مورد قبول حضرت حق واقع می‌شود.

 

عبادت عاشقانه

 

آنچه تاکنون بیان شد، حال کسانی بود که عبادات را خالص برای خدا انجام نمی‌دادند اما گروهی که عاشقانه بندگی می‌کنند و عبادت احرار و آزادگان را دارند قرب حق نصیبشان شده و خداوند کلید همه‌ عالم را به آنان می‌دهد. خطاب خداوند سبحان به آنان این است:

«کن لی أکن لک»[5]

«تو مال من باش من تمام موجودی‌ام را در اختیارت قرار می‌دهم.»

«وَ سَخَّرَ لَکمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»[6]

«او آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته‏»

یعنی ای انسان تو بندگی کن، من همه چیز را تحت فرمانت قرار می‌دهم.

 

اخلاص در عبادت بسیار دقیق است

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: مادامی که نفس توجه به عبادت، عابد و معبود دارد، خالص نیست.

اگر هنگام عبادت توجه من به عبادتی است که انجام می‌دهم و بگویم: «این نماز را خواندم یا روزه را گرفتم، یا بندگی خدای سبحان را کردم» و اعمالم در نظرم بزرگ جلوه کند؛ در قید و بند عبادت هستم، نه کسب رضایت خداوند سبحان.

اگر وقت عبادت به خودم که عابدم توجه دارم به این معنی که بندگی از من صادر می‌شود و عملم به چشمم بیاید باز گیر هستم چون خود را در کنار خدا قرار داده‌ام.

اگر توجه به معبود دارم از این جهت که معبودم رزّاق است، شافی است، فتّاح است و گره‌های زندگی‌ام را باز می‌کند باز هم خالص نیستم چون خودش را نمی‌خواهم بلکه شافی بودن، فتّاح بودن و… خدا را طلب می‌کنم نه کسب رضایت و قرب او را.

گفته شده نام دیگر سوره‌ توحید، سوره‌ اخلاص است. «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[7] یعنی ای انسان! تو مقام غیب الغیوبی خدا را در نظر بگیر (هو). فقط بندگی کن و کاری به روزی، رفع گرفتاری و … نداشته باش.

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن                    که دوست خود هنر بنده‌پروری داند

چطور کارگر یک خانه وقتی خوب و به احسن وجه کار کند صاحب خانه رهایش نمی‌کند و آنچه لازم دارد در حد توان در اختیارش می‌گذارد، بلا تشبیه، خدای سبحان هم که عالم به بندگان است و قدرت کمال دارد هیچ گاه بندگانش را رها نمی‌کند.

 

تاریخ جلسه: 1387/9/13- جلسه47

این جلسه ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 20- ویژگی‌های عمل صالح

» ادامه حدیث 20- ویژگی‌های قلب سلیم

» ادامه حدیث 20- اخلاص بعد از عمل

» ادامه حدیث 20- اهمیّت خلوص نیّت

 


[1] بحارالانوار، ج67، ص237

[2] سوره مبارکه مائده، آیه27

[3] سوره مبارکه حمد، آیه5

[4] سوره مبارکه روم، آیه42

[5] الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، ص162

[6] سوره مبارکه جاثیه، آیه13

[7] سوره مبارکه توحید، آیه1

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *