تلخیص نیّت، کار دشواری است
خالص کردن نیّت از هر امر غیر خدایی و مراقبت بر آن امری سخت و دشوار است. حتی بعضی مراتب اخلاص تنها در حق دستهای از اولیاءالله میسّر است و نصیب دیگر افراد نمیشود. به عنوان مثال در بحث نیّت حضرت امام (ره) در کتاب آداب الصلاة فرمودند: حتی اگر برای رضای خدا کار کنید هنوز عملتان خالص نیست! چرا که خلوص یعنی دیگر انسان خودش مطرح نباشد و هرچه هست فقط خدا باشد. وقتی به خدا میگویم میخواهم طوری کار کنم که من را بپسندی، بازهم پسند خدا را در نظر آوردید نه خود خود خدا را. در این حالت تنها تا محدودهای وارد حیطه اخلاص شدید.
استمرار نیّت خالصانه، تا پایان کار!
نیّت عبارت است از ارادهای که انسان را به انجام عمل تحریک میکند و باعث انجام دادن عمل میشود. این اراده تابع ملکات نفسانی هر فرد است که باطن و شاکله فرد را تشکیل میدهد. نیّتی که در انتهای کار بوده است مهم است، یعنی انگیزه اولیه انجام کار خیلی مهم نیست. مهم این است که نیّت خالصانه تا انتهای کار باقی بماند. اعمال ما صورت و باطنی دارند که صورت باطنی کار صورت پنهان آن است. آنچه مهم است صورت باطنی انتهای کار ما است که خالص و بدون قصد ریا باشد.
به عنوان مثال اگر من روز اولی که به دنبال کسب علم میروم نیّتم کسب شهرت و مقام باشد، ولی بعد از مدتی به این نتیجه برسم که شهرت و مقام در نهایت برای آخرتم مفید نیست و آنچه مهم است، نیّت خالص است که در انتها میماند، خداوند همین نیّت آخر من را حساب میکند بر عکس اگر من اول کارم فردی متقی و متدینی باشم ولی خدایی نکرده پس از مدتی حب مقام من را درگیر کند کارم از بین میرود.
حضرت امام (ره) میفرمایند: مادامی که خودخواهی و خودبینی در کار باشد، حتی اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحانی نیز اقدام کند، برای خود و نفسانیّتش است و معلوم است که خودخواهی و خداخواهی با هم جمع نمیشود. لذا معلوم شد که تخلیص نیّت از هرگونه شرکی کار بسیار سخت و بزرگی است که در توان هر کسی نیست.
اعمال مشابه، نیّتهای متفاوت!
کمال و نقص اعمالمان تابع نیاتی است که داریم. زیرا نیّت صورت ملکوتی عمل است. در روایت بیستم آمده بود: «النیة افضلُ من العملِ، ألا و انَّ النیةَ هی العملُ» «نیّت از خود عمل برتر است بلکه نیّت تمام عمل است.»
امام (ره) میفرمایند: نیّت یعنی صورت کامله عمل، اگر این صورت صحیح و مبرّا از نقص بود، نیّتی خالص بوده است. همان طور که یک عمل به دلیل تفاوت نیّتی که افراد در انجامش دارند، صورتهای مختلفی پیدا میکند. به عنوان مثال نماز را در نظر بگیرید، این نماز را یکی با نیّت اینکه انجام وظیفه است و باید بخواند میخواند تا تمام شود و دیگری با نیّت اینکه نمازش او را تا عرش خدای سبحان صعود بدهد میخواند.
امام (ره) میفرمایند: امیرالمؤمنین (ع) نماز میخواندند، فلان منافق هم نماز میخوانده است، تصور نکنید صورت ظاهری نماز حضرت با نماز آن منافق تفاوت خاصی دارد، خیر، هر دو یکسان است. یکی با نمازش به معراج میرود و صورت عملش ملکوت اعلی میشود و دیگری با عملش به جهنم سقوط میکند و صورت ملکوتش اسفل میشود و عملش آنقدر ظلمانی و تاریک میشود که هیچ شبیهی ندارد.
مثال دیگر: بسیاری از مردم انفاق دارند اما خداوند جریان انفاق چند قرص نان که اهل بیت پیامبر (ص) در راه خدا دادند را با چندین آیه، در قرآن مدح کرده است. اما فرد جاهلی گمان میکند با چند روز گرسنگی و دادن غذا به فقرا کار مهمی انجام داده است و غافل است که آنچه اهمیّت دارد صورت و نیّت عمل است.
مثال دیگر: صورت ظاهری پیامبر (ص) با دیگر اعراب تفاوتی نداشت، به همین جهت بعضی اعراب که به حضور حضرت در جمعی میرسیدند، نمیدانستند کدامیک از حاضرین وجود مبارک پیامبر (ص) است و برای شناخت حضرت از دیگران سؤال میکردند. لذا آنچه پیامبر را از دیگران ممتاز میکرد، روح بزرگ و قوی حضرت است نه جسم و بدنشان. روحی که با خلوص ساخته شده است.
کاملترین تعریف از نیّت
در ادامه امام (ره) یک مسئله منطقی را بیان می کنند: در منطق وقتی میخواهیم چیزی را تعریف کنیم، مثلا انسان را، اگر بگوییم «الانسان حیوان»، این تعریف تعریفی بسیار گسترده است که نیمی از شخصیت انسان را معرفی میکند (تعریف به جنس). یک زمان تعریف انسان را کاملتر میکنیم و میگوییم «الانسان حیوان ناطقٌ» یعنی ناطق بودن را نیز بر تعریف اضافه کردیم «تعریف به فصل»
حضرت امام (ره) میفرمایند: وقتی قصد دارید چیزی را تعریف کنید اگر تنها فصلش را ذکر کنید (مثلا ناطق بودن را در مثال) حد تام است، یعنی تعریف کاملی کردهاید، اما اگر جنس و فصل را برای تعریف بیاورید «حیوانٌ ناطقٌ» تعریف ناقص میشود زیرا اختلاط به اجانب و غرائب و معرفی به منافی شیء، به حقیقت شی و تعریف ضرر وارد میکند.
در بحث نیّت هم وقتی میگوییم: «النیةُ هی العمل» این تعریف کامل است. یعنی عمل خود نیّت است نه چیز دیگری. چون نیّت باطن کار است وقتی باطن کار درست باشد دیگر منیّتی در انجام عمل وجود ندارد هر چه هست همه خداست.
بنابراین تمام عمل همان پشت پرده عمل است. به همین جهت است که امام صادق (ع) فرمودند: «نیّت افضل از عمل است» و یا اینکه «نیّت خود عمل است»، همانطور که میگوییم روح افضل از بدن است، بدن بدون روح گرچه بدن است اما حیات و زندگی ندارد، عمل بدون نیّت خالص هم عمل هست اما در زمان جریان ندارد یعنی از این عالم (دنیا) به عالم دیگر (آخرت) منتقل نمیشود، فقط الان من را می سازد.
اهمیّت اصلاح نیّات
هریک از اعمال من یک جزء صوری دارد که پشت پرده عمل است و یک جزء ظاهری. جزء ظاهریاش تنها عمل است، جزء ملکوتیاش تنها نیّت است. پس هر عملی معجونی مختلط از عمل و نیّت است که جزء صوری ملکوتی آن از جزء مادیاش برتر است. در روایت گفته شده است: «نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِه»[1] یعنی اینکه کار خیر شما ظاهر و باطن داشته باشد بهتر از این است که تنها دارای ظاهر باشد. اینکه روایت میگوید :«الا و انَّ النیةَ هی العمل» یعنی عمل چیزی غیر از نیّت نیست، تمام اعمال در نیّات فانی است و از خودش استقلالی ندارد. اگر باطن کار را که با نیّات ما ساخته شده به ما نشان بدهند، گاهی بابت زیباییاش تعجب میکنیم و گاهی از زشتیاش.
بنابراین مطابق تعریف حضرت امام (ره) شاکله و درون و صورت ملکوتی هر فرد را نیّاتش میسازد. به همین جهت است که در قرآن آمده است:
«قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ»[2]
«بگو هرکسی مطابق شاکلهاش عمل میکند.»
اگر انسان بخواهد نیّتی خالص نصیبش شود باید در اصلاح نفسش بکوشد. این اصلاح سرچشمه تمام اصلاحات و سر منشاء جمیع مدارج و کمالات است. اگر انسان حبّ دنیا را با ریاضت از قلبش خارج کند، مطمئناً غایت مقصد و هدف او دنیا نخواهد بود.
اصلاح نفسی که جهت تخلیص نیّتم باید صورت بگیرد با حول و قوه خودمان میسّر نیست. برای اصلاح نفس باید بدانیم اگر موفق به ذبح و از بین بردن نفسانیّتمان بودیم این تنها یک مقدمه است، بعد از آن باید این نفس ذبح شده را به خدای سبحان بسپارم که تسلیم محض بعد از این جریان پیدا میکند.
حضرت امام (ره) میفرمایند: اگر موفق به این تخلیص شدید تازه از شرک اعظم رها میشوید ولی شرک اصغر باقی میماند. یعنی اگر این اصلاح را در نفس انجام دادید دیگر گرفتار شرک اعظم نیستید یعنی گرفتار جلب قلوب مردم و کسب موقعیت در نظر آنها نیستید و از این جهت خالص شدهاید اما به میزانی که خودخواهی در دل او وجود دارد گرفتار شرک اصغر است.
حضرت امام (ره) جملهای بسیار جالب دارند، میفرمایند: به میزانی که دل انسان از خودخواهی رها شود خداخواه میشود و مادامی که خودخواهی و حب نفس در دل او وجود دارد و در بیت ظلمانی نفس قرار دارد، مسافر و سالک الی الله نیست بلکه از مخلّدین در زمین است.
پاسخ به یک سؤال
شاید پرسیده شود در روانشناسی حبّ نفس امر مهم و حائز اهمیتی است و روانشناسی امروز، راه علاج بسیاری از بیماریهای اخلاقی را حبّ نفس میداند. مثلا معتقد است برای ترک رذایل اخلاقی انسان باید به خودش بگوید: «من چون خودم را خیلی دوست دارم حسادت نمیکنم، از خلق توقع ندارم، به مردم بد بین نیستم و…» اما این بحث با فرمایش حضرت امام (ره) معارض است چون ایشان حب نفس را عامل گرفتاری و ظلمت نفس میدانند.
در پاسخ باید گفت: میتوان بین این دو نظر تلفیق ایجاد کرد. به این نحو که باید خودی را دوست داشت که خدابین است نه خودی که مانع وصول به خداست. خودی که الهی باشد و نفسانیّتی از خود نداشته باشد باید باقی باشد. این خود فطری الهی، عامل کسب تمام کمالات است و از آن طرف خودی که نفسانی باشد و دائم منیّت خود را بیان کند و مانع رشد انسان باشد، باید ذبح شده و از بین برود.
ترک حبّ نفس
حضرت امام (ره) میفرمایند: اولین قدم در سفر الی الله، ترک حبّ نفس و قدم بر انانیّت (منیّت) است. خدای سبحان در قرآن میفرماید:
«وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»[3]
«کسی که از خانه اش به سوی خدا و رسول هجرت کند سپس مرگ او را در بر گیرد اجرش بر خداست.»
به عقیده برخی از مفسرین، منظور از مرگ در این آیه، تنها مرگ ظاهری نیست. یعنی چنین نیست که کسی از خانهاش بیرون برود و هجرت کند و از دنیا برود اجرش با خداست، بلکه حتی اگر کسی قصد کند از منیّت جدا شود و از این رذیله برای همیشه هجرت کند، اما در این سیر هنوز به مقام و جایگاه معنوی خاصی نرسیده است و هنوز به رشد و کمال لازم نائل نشده است، با این وجود آنقدر در بارگاه حق مقدّس و عظیم شده است که تنها خدا به او اجر و پاداش میدهد. اجر خدای سبحان برای این فرد بقای بعد از فنا است. خداوند به این بنده میگوید: «از این به بعد با اسم حیّ من زندگی کن نه با اسم خودت» او زندهای است که نمیمیرد: «الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت»[4]. لذا بنده را هم زندهای میکند که زندگی را از خود نداند و منیّتی نداشته باشد و بقای کامل نصیبش میشود.
کار وقتی با اخلاص باشد، بسیار سبک و راحت انجام میشود. چون در کار خالصانه انسان خودی نمیبیند تنها خدا را میبیند خدایی که محسِن است و دائم در انسان ایجاد زیبایی میکند.
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس[5]
با وساطت حضرات معصومین از خدای متعال درخواست میکنیم ما را از بندگان خالص درگاهش قرار دهد.
تاریخ جلسه: 87/9/20- ادامه جلسه 48
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
» ادامه حدیث 20- اخلاص در عبادت
» ادامه حدیث 20- ویژگیهای قلب سلیم
» ادامه حدیث 20- اخلاص بعد از عمل
[1] مصباح الشریعه، ص53
[2] سوره مبارکه إسراء، آیه84
[3] سوره مبارکه نساء، آیه 100
[4] سوره مبارکه فرقان، آیه58
[5] اوحدی مراغهای