ادامه حدیث 21: انواع ناشکری

علامات انسان شاکر

 

حضرت امام (ره) علامتی برای انسان شکور ذکر می‌کنند، می‌فرمایند:‌ «وقتی انسان شکور شود ارتباط خلق با حق را می‌بیند.» انسان شکور می‌داند تمام انسان‌ها بنده خدای سبحان هستند و اگر بی‌حرمتی یا کم لطفی به آنان داشته باشد در حق خداوند مرتکب قصور شده است. انسان وقتی شاکر شود ارتباط خلق و حق و برعکس، ارتباط حق به خلق را درک می‌کند، می‌بیند در نظام عالم همه چیز به هم مرتبط است.

حضرت امام (ره) علامت دیگری نیز بیان می‌کنند: وقتی انسان شاکر شود ارتباط نعمت‌ها را با یکدیگر درک می‌کند، نعمات را جدای از هم نمی‌داند و باور دارد اگر نعمتی نصیبش می‌شود به دلیل نعمت دیگری است که در زندگی‌اش قرار دارد. اما انسان ناشکر این ارتباط را باور ندارد.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند:‌ «این امر برای هر کسی صورت نمی‌گیرد بلکه قلب بنده تا موحّد نباشد و بر این باور نباشد که «لا مؤثر فی الوجود إلا الله» «هیچ تأثیرگذاری در عالم غیر از خدا نیست» نمی‌تواند این حقیقت را درک کند. لذا کسی که دلش گرفتار کدورت شرک شده است و علاوه بر خداوند دیگران را العیاذ بالله نیز تأثیرگذار می‌داند یا نسبت به خدائی حضرت حق قلباً تردید دارد هیچ‌گاه نمی‌تواند حق شکر را ادا کند».

 

انواع ناشکری

 

کسی که تصور کند هر موجودی مستقلاً تأثیرگذار است و مُسبِّبُ الاسباب (خدای سبحان) را نادیده بگیرد، نمی‌تواند شاکر حقیقی باشد. به عنوان مثال، ذکر گفتن، یک سبب است؛ اگر من تصور کنم با فلان ذکر مشکلم حل می‌شود به اسباب (یعنی ذکر) اعتماد کردم و از مسبِّب الاسباب (یعنی خدای سبحان)‌ که عامل تأثیر ذکر است و می‌تواند اراده تأثیر یا عدم تأثیر ذکر من را کند، غافل شده‌ام.

نوع دیگر از ناشکری که حضرت امام (ره) مطرح می‌کنند نسبت دادن عمل به خود است. هر عمل مثبتی که فرد به خود نسبت دهد برای خود فاعلیت استقلالی در نظر گرفته است و کفران نعمت صورت گرفته است. چون خدای متعال نعمت را در اختیار من قرار داده تا پشت پرده نعمت، یعنی منعم (خدای سبحان) را بشناسم و من با وجود بهره‌مندی از نعمت متوجه نشدم اصل نعمت از خدای سبحان است و وقتی انتساب نعمت به خداوند را نادیده بگیریم نعمات تأثیر خاص خود را در زندگی‌مان از دست خواهد داد.

در این میان گاه اسباب را امور ظاهری می‌بینیم و از مُسبِّب اصلی آن غافلیم مثلاً معتقدیم چون باران آمد هوا خوب شد و توجه نداریم که باران به تنهائی در خوبی آب و هوا نقشی ندارد، بلکه خدای متعال این تأثیر را برای باران در نظر گرفته است. گاهی اوقات نیز هر نعمتی را به صاحب صوری و ظاهری‌اش نسبت می‌دهیم و هیچ تصرفی را برای حضرت حق در نظر نمی‌گیریم. مثلاً می‌گوئیم مرحوم علامه مجلسی (ره) که موفق به تألیف کتاب بحار الانوار شده است توفیق خاصی داشته است، در حالیکه حقیقت امر این است که خدای سبحان لطفش را شامل حال ایشان کرده است که توفیق این تألیف به ایشان عنایت شده است و وقتی حضرت حق را سبب اصلی ندانیم و صاحب نعمت به نظرمان بیاید مرتکب نوعی کفران نعمت شده‌ایم.

خدای سبحان می‌فرماید:

«وَ قالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یداهُ مَبْسُوطَتان…» [1]

«و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دست‌هایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است…»

حضرت امام (ره) می‌گویند:‌ «دست خداوند در همه امور باز است. حال اگر نعمت را به صاحب صوری‌اش منتسب کنید نه به خدای سبحان، دست خداوند اعوذ بالله را بسته دانسته‌اید و قدرت او را نادیده انگاشته‌اید»

دست نمایش قدرت است، تمام عالم نمایشگاه قدرت خداوند سبحان است حال اگر در این نمایشگاه دلداده نعمات باشیم و از توجه به مُنعِم حقیقی غافل باشید گرفتار نوعی ناشکری شده‌اید. ناشکری بیماری است که چشم و قلب انسان را نیز گرفتار می‌کند چشم از دیدن مُنعِم کور می‌شود و قلب از درک ولی نعمت محجوب می‌شود.

 

رابطه معرفت و میزان شکرگزاری

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند:‌ «میزان شکر افراد به میزان معرفت آنان بستگی دارد. مراتب شکر نیز مختلف است، زیرا شکر ثناگوئی نعمت است که خدای سبحان عطا کرده است، یعنی انسان بابت نعماتی که بهره‌مند است با زبان، حمد و ثنای حضرت حق را کند. سپس اگر آن نعمت از قبیل نعمات ظاهریه باشد شکری دارد و اگر از قبیل نعمات باطنیه باشد شکری دیگر و چون جمیع نعمات برای تعداد اندکی از بندگان جمع است، قیام به جمیع مراتب شکر نیز برای تعداد کمی میسّر است.» به عنوان مثال اگر از ما خواسته شود نعمات‌مان را شمارش کنیم تا یک اندازه‌ای که می‌رسیم توقف می‌کنیم، ولی اگر همین امر از وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) خواسته شود بی‌نهایت از موارد را شمارش می‌فرمایند.

حضرت امام (ره) معتقدند اگر کسی این معنا را درک کرد که خداوند سبحان به او تمام نعمات باطنیه و ظاهریه را عطا کرده است، می‌تواند در صدد شکر نعمات خود برآید چون بر این باور است که فیض مُنعِم عام است و این فیض عام را شامل حال او کرده است و نعمات بسیاری را در اختیارش قرار داده است. به همین جهت وقتی اولیاء می‌خواهند شکر کنند با زبان اعضاء و جوارح، دل و روح‌شان شاکر خدای سبحان هستند و از تمام موجودی‌شان استفاده می‌کنند تا حق منعم الهی را ادا کنند.

بنابراین قیام به حق شکر، در توان هر کس نیست، کمتر بنده‌ای است که معرفت نِعَم حضرت حق را چنان که سزاوار است داشته باشد چنانچه خدای سبحان در قرآن می‌فرماید:‌

«وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکورُ»[2]

«تعداد قلیلی از بندگان من شاکرند»

بیشتر افراد به نعمات توجه دارند و از مُنعِم حقیقی خود غافل‌اند.

 

شکر از مقامات عامه است

 

بعضی (مرحوم خواجه عبدالله انصاری) معتقدند شکر جزء‌ مقامات عامه است. انسانی که شاکر است گرچه به توفیق شکر نایل شده است اما هنوز جزء‌ خواص نشده است، زیرا در این مرحله می‌گوید: من توفیق شکر را دارم، من شکر می‌کنم و … برای خودش موجودیتی در نظر می‌گیرد. درحالی که در محضر رب العالمین، در نظر گرفتن خود بی‌ادبی محسوب می‌شود. به عنوان مثال فردی خیلی در زندگی من نقش داشته است و الطاف بسیاری به من کرده است، اگر من تصور کنم با یک هدیه می‌توانم حقش را ادا کنم زحماتش را نادیده و آنان را ناچیز انگاشته‌ام، لذا اینکه بنده تصور کند با شکر حقِّ مُنعِم را ادا کرده است نه تنها تصوری باطل نموده، بلکه بی‌حرمتی به محضر مولا صورت گرفته است.

البته این امر مخصوص غیر اولیاء است و شامل حال غیر اولیاء می‌شود. چون اولیاء الله شکر خود را نیز توفیق و لطفی از جانب حضرت حق می‌دانند و از اینکه حضرت حق به آنان توفیق شکرگزاری عنایت فرموده است، شکر دیگری از خدای سبحان می‌کنند. اولیاءالله در عین کثرت، وحدت را می‌بینند و در عین وحدت، کثرت و هیچ وجودی برای خود در نظر نمی‌گیرند لذا شکر آنان اسائه ادب محسوب نمی‌شود.

 

شاکر، در پس هر نعمتی مُنعِم را نظاره‌گر است

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: با آنکه مرحوم خواجه عبدالله معتقد است شکر جزء مقامات عامه است اما می‌گوید آخرین مرحله شکر آن است که «أن لا یشهدَ العبدُ الّا المنعمَ» «عبد غیر از منعم را نبیند» یعنی تنها شاهد نعمت نباشد بلکه در پس هر نعمتی منعم را ببیند.

مرحوم خواجه (ره) در ادامه می‌فرماید:‌ «اگر بنده‌ای در تمام نعمات نظاره‌گر منعم بود، نعمات در نظرش بزرگ جلوه می‌کند. همان‌طور که وقتی یک انسان بسیار موجه و بزرگ چیزی به من بدهد در نظرم بزرگ و با ارزش می‌آید چون از فرد والایی رسیده است.»

انسان عاشق هیچ‌گاه تصور نمی‌کند معشوق به او کم لطف بوده است بلکه تنها خود خدا را می‌بیند نه نعمت و نه سختی نعمت را، اینکه وجود مقدس حضرت زینب (س) در حادثه کربلا با وجود این همه بلا و سختی فرمودند: «و الله ما رایتُ الا جمیلا»[3]«به خدا سوگند غیر از زیبائی چیزی ندیدم» به این دلیل بود که آنقدر فانی در حضرت حق شده بودند که هیچ وجودی از خود ندیدند تا آن وجود تماشاگر و متحمل سختی‌های آن ایام باشد بلکه تنها خدای سبحان را دیدند.

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: بنابراین آخرین مرحله شکر مخصوص اولیاء و کمّل است نه عوام، و افراد عادی از رسیدن به این مرحله عاجزند.

 

تاریخ جلسه: 87/10/11- جلسه 50

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 21- معنای «ذنب» مطرح شده برای پیامبر (ص)

» ادامه حدیث 21- تعریف شکر و انواع آن

» ادامه حدیث 21- فضیلت شکر در لسان اهل بیت (ع)

» ادامه حدیث 21- بررسی تکمیلی

 


[1] سوره مبارکه مائده، آیه64

[2] سوره مبارکه سبأ، آیه13

[3] اللهوف علی قتلی الطفوف، ص160

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *