ادامه حدیث 4: مفاسد و عاقبت تکبر

کبر بالذات دارای مفاسد بسیاری است و علاوه بر آن مفاسد، خلقیات سوء دیگری نیز در پی آن ایجاد می‌گردد. کبر مانع کسب کمالات دنیوی و اخروی است زیرا مردم با متکبّر مقابله به مثل می‌کنند و همانگونه که او به تحقیر و پست کردن دیگران اقدام می‌کند، دیگران نیز او را تحقیر می‌کنند چنین فردی خود را بالاتر از مردم می‌داند درحالیكه مردم او را حقیر می‌دانند.

 

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:

«مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ فِی رَأْسِهِ حَكَمَةٌ وَ مَلَكٌ‏ یمْسِكُهَا فَإِذَا تَكَبَّرَ قَالَ لَهُ اتَّضِعْ وَضَعَكَ اللَّهُ فَلَا یزَالُ أَعْظَمَ النَّاسِ فِی نَفْسِهِ وَ أَصْغَرَ النَّاسِ فِی أَعْینِ النَّاسِ وَ إِذَا تَوَاضَعَ رَفَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ لَهُ انْتَعِشْ نَعَشَكَ اللَّهُ فَلَا یزَالُ أَصْغَرَ النَّاسِ فِی نَفْسِهِ وَ أَرْفَعَ النَّاسِ فِی أَعْینِ النَّاسِ.»[1]

«هیچ بنده‌ای نیست مگر آنکه در سر او لجامی است و فرشته‌ای او را نگاه می‌دارد . چون تکبّر کند فرشته گوید: پایین بیا، خدا تو را پایین آورده است این فرد همیشه نزد خود بزرگترین مردم است و در چشم مردم کوچکترین آنها و هنگامی‌که تواضع کند خداوند آن لجام را مرتفع کند و به او گوید: بزرگ شو، خداوند تو را بزرگ و رفیع خواهد كرد او همیشه نزد خود کوچکترین مردم است و نزد مردم رفیع‌ترین آنها.»

 

حضرت امام (ره) می‌فرمایند: هر تفكّری انسان نسبت به دیگران دارد همان تصور را دیگران نسبت به او خواهند داشت. از این رو اگر كسی به مردم تواضع کند آنها به او احترام خواهند کرد و او را بزرگ و گرامی می‌دانند اما اگر تکبّر کند و مردم را حقیر و ذلیل بداند ایشان هم به وی با چشم حقارت و ذلّت می‌نگرند و توجّهی به او نخواهند کرد و در نزد آنها هیچ مقام و منزلتی نخواهد داشت لذا انسان متکبّر از کسب کمالات دنیوی و حتّی بهره بردن از لذات دنیا عاجز خواهد بود. حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمایند: اگر کسی خواهان بزرگی و احترام است باید نسبت به دیگران متواضع و فروتن باشد، تكبّر نتیجه عكس خواهد داشت.

 

عاقبت متکبّر در قیامت

 

صورت اخروی تكبّر در قیامت، ذلت و خواری است. همانطور که در روایت از امام صادق (ع) آمده است:

«إِنَّ الْمُتَكَبِّرِینَ یجْعَلُونَ‏ فِی صُوَرِ الذَّرِّ یتَوَطَّأُهُمُ النَّاسُ‏ حَتَّى یفْرُغَ‏ اللَّهُ مِنَ الْحِسَابِ.»[2]

«به درستیکه متکبّران به صورت مورچگان ضعیف در قیامت قرار می‌گیرند و مردم آنها را پایمال می‌کنند تا خدا از حسابرسی فارغ شود.»

 

و یا در وصیّت‌های امام صادق (ع) به اصحاب خود آمده است:

«إِیاكُمْ وَ الْعَظَمَةَ وَ الْكِبْرَ فَإِنَّ الْكِبْرَ رِدَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ نَازَعَ‏ اللَّهَ رِدَاءَهُ خَصَمَهُ اللَّهُ وَ أَذَلَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ.»[3]

«بترسید از عظمت و کبر زیرا که کبر مختص به خدای متعال است و کسی که با آنچه مخصوص خداست با او منازعه کند خدا او را درهم شکند و روز قیامت ذلیلش کند.»

 این روایت به تنهایی برای دوری از کبر کافی است، زیرا خوارشدن در آخرت و عذابهای اخروی هرگز قابل قیاس با خواری و عذاب دنیوی نخواهد بود همانطور که نعمات و لذّات اخروی نیز چنین است.

 

در روایتی دیگر آمده است:

«الْكِبْرُ مَطَایا النَّارِ.»[4]

«کبر (از آن) مركبهايى است كه (سوار خود را) به سوى آتش (دوزخ) مى‌برد.»

 

متکبّر روی بهشت را نخواهد دید همانطور که از پیامبر (ص) روایت شده است:

«لَا یدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ‏ مِنَ الْكِبْر.»[5]

«کسی‌که در قلبش به اندازه دانه‌ خردلی کبر و خودخواهی باشد هرگز داخل بهشت نخواهد شد.»

 

امام باقر (ع) فرمودند:

«الْعِزُّ رِدَاءُ اللَّهِ وَ الْكِبْرُ إِزَارُهُ فَمَنْ تَنَاوَلَ شَیئاً مِنْهُ أَكَبَّهُ اللَّهُ فِی جَهَنَّمَ.»[6]

«عزّت و کبریایی از آن خداست بنابراین کسی که چیزی از آن را داشته باشد خداوند متعال او را واژگون در جهنّم می‌اندازد.»

جهنّمی که افراد متکبّر در قیامت در آن داخل می‌شوند غیر از جهنّم سایر معصیت‌کاران است.

 

در روایت از امام صادق (ع) آمده است:

«إنَّ فِی جَهَنَّمَ‏ لَوَادِیاً لِلْمُتَكَبِّرِینَ یقَالُ لَهُ: سَقَرُ، شَكَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى شِدَّةَ حَرِّهِ، وَ سَأَلَهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَنْ یأْذَنَ لَهُ أَنْ یتَنَفَّسَ، فَأَذِنَ لَهُ، فَتَنَفَّسَ فَأَحْرَقَ جَهَنَّمَ.»[7]

«در جهنم وادی برای متكبّران است که به آن «سَقَر» گویند، این وادی از شدت حرارت خود به خدای متعال شکایت می‌كند و از خداوند خواست تا به او رخصت دهد نَفَس بكشد پس نفس کشید و جهنّم را آتش زد و شعله‌ورتر کرد.»

 

با اینکه سَقَر خود جایگاه عذاب است ولی از شدت حرارتش به خداوند شکایت کرد و بعد از آن جهنّم از نفس او می‌سوزد، انسانی که در دنیا طاقت عذاب ندارد چگونه عذاب آتش را تحمّل خواهد كرد؟ ما در این عالم نمی‌توانیم سختی و شدّت عذاب قیامت را درک کنیم زیرا قوه‌ ادراک ما نسبت به آخرت ناقص است و حرارت و آتش جهنّم نسبت به آتش دنیا خیلی قوی‌تر و شدیدتر است و بدن دنیوی با بدن اخروی متفاوت است. جسم دنیایی اگر ساعتی در آتش بسوزد تبدیل به خاکستر می‌شود و از آن چیزی باقی نمی‌ماند اما در قیامت هزاران سال بدن در آتش جهنّم می‌سوزد، به سر حد مرگ می‌رسد و دوباره قوه ادراک پیدا می‌کند و عذاب را می‌چشد. آتش دنیا نسبت به آتش جهنّم هفتاد بار سرد شده است به همین دلیل اول پوست و سپس گوشت و بعد استخوان را می‌سوزاند اما آتش جهنّم آنچنان قوی است که یکباره باطن و ظاهر، قلب و درون را می‌سوزاند.

 

آتش جهنّم آنچنان قدرتی دارد که به بیان حضرت جبرئیل:

«…وَ لَوْ أَنَّ حَلْقَةً مِنَ اَلسِّلْسِلَةِ اَلَّتِي طُولُهَا سَبْعُونَ ذِراعاً وُضِعَتْ عَلَى اَلْجِبَالِ لَذَابَتْ مِنْ حَرِّهَا وَ لَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنَ اَلزَّقُّومِ وَ اَلضَّرِيعِ قُطِرَتْ فِي شَرَابِ أَهْلِ اَلدُّنْيَا لَمَاتَ أَهْلُهَا مِنْ نَتْنِهَا…»[8]

«…اگر یک حلقه‌ از سلسله هفتاد هزار زراعی آتش جهنّم بر سر كوهها نهاده شود، از حرارت آن ذوب مى‌شوند و اگر قطره‌اى از آبهاى«زقوم» و«ضريع» دوزخ در آبهاى دنیا بريزند، همۀ اهل آن از بوى تعفّنش بميرند…»

 

عوامل کبر

 

امام خمینی (ره) در بیان موجبات تکبّر می‌فرمایند: کم ظرفیتی، بی‌حوصلگی و پستی از عوامل تکبر هستند، كسی كه گرفتار این خصوصیات باشد اگر امتیازی را در خود مشاهده كند گمان می‌کند مقام و منزلتی نسبت به سایرین دارد درحالیکه اگر کمی دقت کند درمی‌یابد آنچه را که کمال نامیده بود یا در اصل کمال نیست و یا اگر کمال باشد در مقایسه با کمالات دیگران قدر و جایگاه قابل ملاحظه‌ای ندارد.

در‌واقع متکبّر عاقل نیست زیرا اگر عاقل بود به شیطان اجازه‌ تصرف در مملکت وجودی‌اش را نمی‌داد. کبر در افراد مختلف ممکن است وجود داشته باشد مثلاً فردی ممکن است تنها خود را دارای شهود و بصیرت بداند و به دیگران با تحقیر بنگرد، با آنکه قلب جایگاه خدای سبحان است آنرا محل درک جمال خود قرار دهد.

 

تاریخ جلسه: 86/7/18- جلسه13

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

» حدیث 4- کبر و آثار آن

» ادامه حدیث 4- علاج بیماری کبر

 


[1] اصول کافی، ج2 ص312

[2] اصول کافی، ج2 ص311

[3] وسائل الشیعه، ج11 ص300

[4] وسائل الشیعه، ج11 ص301

[5] وسائل الشیعه، ج11 ص307

[6] اصول کافی، ج2 ص309

[7] اصول کافی، ج2 ص310

[8]  إرشاد القلوب ج 1 ص 106

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *