مقدمه
یکی از مهمترین نیازهای روزمرۀ ما داشتن ارتباط صحیح با دیگران است. ارتباطی که متضمن دریافت و پرداخت انرژی متقابل با آنان باشد، با همان کیفیتی که قرآن تحت عنوان«سلام» معرفی میکند. در واقع وقتی ما به یکدیگر سلام میکنیم، هر دو طرف از آفات و آسیبهای احتمالی به یکدیگر، نهتنها سالم و مصون میمانیم، بلکه خیرات و برکات نیز از یکدیگر دریافت میکنیم.
هدف از ارتباط سازنده
آنچه که بنا داریم بیشتر بررسی کنیم آن است که در ارتباط سازنده، غرض، ساخت دیگری نیست. بلکه در این مباحث بر آنیم که هر شخص در ارتباط صحیح با دیگران از اصلاحات لازم بهرهمند شود تا بتواند ارتباط مناسبی با دیگران داشته باشد. به عبارت دیگر، غرض از ارتباط سازنده، ارتباطی است که منش، روش و گویش فرد اصلاحشده باشد و در واقع ، صِرفِ ارتباط، نوعی آموزگار است و از این طریق میتوان به دیگران آموزشهای لازم را داد.
ارتباط از نگاه اسلام
اسلام هرگونه انزوا و کنارهگیری از جمع را منع میکند و نشانۀ فرد سالم را حضور در جمع میداند. توصیههای متعددی هم در این زمینه وجود دارد از جمله تأکید بر حضور در نماز جماعت، تشییع جنازه، عیادت بیمار و شرکت در مجامع مشابه، در زمره اموری تلقی میشود که بهعنوان شاخص سلامت روانی فرد، در نظر گرفته شده است. چه بسا هر شخصی در هنگام بروز مشکل خاصی در روح و روان خود، احساس میکند که تحمل حضور در جمع را ندارد. اولین عارضۀ مشکلات روحی و روانی، گریز از جمع و تراشیدن بهانهای برای انزواست.
مبنای این ادعا که اسلام اهمیت زیادی برای جمع قائل است، روایتی از پیامبر اکرم است:
«لا رُهْبانِیَّةَ فِى الإِسلامِ»[1]
«در اسلام رهبانیت وجود ندارد.»
انزوا و گوشهگیری مانع رشد است. اگر گاهی ملاحظه میشود یک ولیّ خدا،مثل وجود مقدس حضرت خاتم در کوه حرا یا یک عالمی،در کوه یا خلوتی، چلّهای دارد، امری موقتی و مقطعی است. وگرنه در اسلام، هرگز انزوا، سیرۀ دائم هیچ مربی دینی و هیچ انسان الهی نبوده و هیچ توصیهای بر این امر نشده است. رشد افراد در جماعات، ظهور و بروز پیدا میکند. اگر انسانها بر تربیت خود اهتمام ورزیده باشند، تا زمانی که با دیگری در ارتباط نباشند، نمیدانند که در مقابل غیبت یا تهمت، چه موضعی باید اتخاذ کنند. نمیدانند تا چه اندازه باید به دیگران احترام گذاشت و…
زمینههای ظهور و بروز آموزههای دینی و سنجش آنها و نیز تبرّی از عیوب، مستلزم وجود ارتباط با انسانهای دیگر است.
رشد فردی لازمۀ رشد جمعی
چنانچه پیشتر عنوان شد، غرض از ارتباط سازنده رابطهای است که بیش از اصلاح طرفِ مقابل، اصلاح خودِ فرد قصد اصلی باشد. رابطه، نقش معلمی را ایفا میکند که افراد را از هرگونه منفینگری و منفیاندیشی و رفتار مسموم و نامناسب، جدا میسازد.
در این مباحث بنا داریم الگوی روابط صحیح را ارائه دهیم تا از طریق این روابط، هر فردِ عامل، نهایت رشد را داشته باشد. در عین این که ناخواسته، دیگری نیز با اصلاح روابط، از کمال و رشد خاصی بهرهمند شود. غرض از روابط سازنده، ساخت شخصیتِ خود ماست. هر رابطهای میتواند یا به اصلاح فرد منجر شود، یا عیوب وی را آشکار کند. این ارتباط، یک نیاز بنیادی، نه برای بقای جسم، بلکه برای بقای روان و شخصیت سالم و در واقع برای نمایش انسانیت است.
اساس روابط در اسلام
با نگاهی سطحی به قرآن و روایات، مییابیم اساس روابط مسلمانان، بر مبنای «سلام» است. «سلام» یکی از مصادر باب مفاعله بر وزن فعال، بهمعنای سالم ماندن دو طرف از یکدیگر است. با اظهار کلمۀ «سلام»، طرفین رابطهای را آغاز میکنند که از آسیبهای احتمالی یکدیگر، در امان میمانند. در عین اینکه ،«سلام» نام خدای سبحان و دارای حرمت خاصی است. با ذکر «سلام» در ابتدای رابطه نهتنها اعلام میکنیم که آغازگر رابطه هستیم؛ بلکه اعلام میکنیم این ارتباط، مبتنی بر آسیب نرساندن و آسیب ندیدن طرف متقابل است.
همۀ آنچه که در این مبحث مطرح است، زیرمجموعۀ نام «سلام» است. این نام چنان قوی و عمیق است که تمامی ارتباطات مسلمانان، تحتالشعاع این نام قرار میگیرد. اساس بر این است که در ارتباطات، سلامت افراد محفوط بماند.
ضرورت آموزش
علیرغم آن که در یک نگاه ابتدایی ،گمان میرود این مطالب نیازی به آموختن ندارد؛ اما ما در عصری زندگی میکنیم که همۀ امور نیاز به آموختن دارد و اگر آموزش نبینیم، خودمان را از بسیاری از امکانات محروم کردهایم. مثلاً برخی لوازم برقی برای بسیاری از مردم، یک کارآیی معمولی و روزمره دارد درحالی که برخی دیگر، از انواع برنامههای همان وسیله، خدمات متعدد و متنوعی دریافت میکنند. وقتی یک وسیلۀ برقی میتواند خدمات مختلفی ارائه دهد، روابط انسانها که بسیار نامحدود است؛ از این عالم آغاز میشود و هیچ پایانی ندارد، در برزخ و قیامت هم ادامه دارد، به طریق اُولی دارای اهمیت و ظرایف برای آموختن است.
امتداد روابط تا قیامت
باید یادآور شد که قرار است روابط انسانها با یکدیگر، جاودانه باشد که اوج آن در بهشت دیده میشود و هیچگونه آفتی آن را تهدید نکند. در بهشت افراد بدون اینکه از یکدیگر ملول و خسته شوند یا خواهان جدایی باشند، یا آزار رفتاری و کلامی از یکدیگر ببینند، رابطهای کاملا سالم دارند. ما مایل هستیم که روابط را از همین عالم آغازکنیم؛ زیرا در عالم دیگر، امر جدیدی احداث نشده است، بلکه از ملکوت امور انسانها پردهبرداری میشود. اگر کسی بخواهد در بهشت جزو افرادی باشد که روابط بسیار زیبایی با یکدیگر دارند و روابطشان آزاردهنده نیست، باید از همین عالم شروع کند تا در عالم دیگر هم بتواند در جایگاه رفیع قرار گیرد.
اصول ارتباط سازنده
1. ارتباط حقیقی و واقعی
اولین نکتهای که در ارتباط سازنده باید مورد توجه قرار بگیرد، حقیقی و واقعی بودن ارتباط است. نه صوری و ظاهری بودن آن. گاهی افراد در محضر یکدیگر خود را غیر از آنچه هستند، نشان میدهند. این رفتار هم به طرف مقابل ضربه میزند و هم دروغگویی به خود است. اساس در ارتباط این است که افراد «خودشان» باشند. گاهی اشخاص ویژگیهایی دارند که مایل به دیده شدن آن توسط دیگران نیستند. مثلا عصبانی یا اهل تجسس است و در مواجهه با دیگران سعی دارد که خود را کنترل کند تا این ویژگیها برای دیگران افشا نشود. اگر کسی مایل است از وی شخصیتی دیده شود که واقعا نیست و شخصیت تصنعی از وی مشاهده نشود، باید دائم به تربیت خود اقدام کند. تظاهر به رفتاری که از درون ما نشأت نمیگیرد، رفتاری منافقانه است که خوشایند خدای سبحان و بندگان او نیست. چنین فردی بهنوعی دروغگوست.
در ارتباطات،یکی از اصولی که باید رعایت شود و به اصلاح فرد کمک میکند، آن است که رفتار، تصنعی نباشد. اگر اظهار دلتنگی برای کسی داریم، واقعاً اینگونه باشد و ظاهر و باطن ما این دلتنگی را نشان دهد. در مراودات خود محبت واقعی را ابراز کنیم و از تظاهر بپرهیزیم.
رفتار تصنعی؛ زمینۀ سوء ارتباط
بسیاری از مشکلات، ناشی از رعایت نکردن اصول صحیح ارتباطی است که منجر به ایجاد حرص، طمع، کینه، بیاحترامی به یکدیگر میشود و اختلافات را دامن میزند. به عبارتی دیگر اگر بحث ارتباط سازنده را در زندگی جدی بگیریم، بسیاری از وکلا و دادگاهها و مراجع دعوا و اختلاف، بیکارمیشوند!
بنابراین قرارمان در ارتباطات، شفافیت در روابط و تصنعی رفتار نکردن و نشان دادن خودِ حقیقی است. از آنجا که انسان برای خود عزت قائل است، تمایل ندارد که مورد تمسخر یا تحقیر دیگران قرار گیرد بنابراین باید حتماً روی شخصیت خود کار کند و خود را تربیت کند.
نباید در حالی که آدم بی نظمی هستیم، خود را منظم جلوه دهیم زیرا بینظمی یک ضد ارزش است و به روابط آسیب وارد میکند. وقتی از ارتباط سازنده سخن میگوییم،یعنی همانگونه که حقیقت افراد به دیگران اظهار میشود، قرار بر این است که معایب، نهتنها موجب افتخار نباشد، بلکه اصلاح شود. با این نگرش، فرد، در جهت اصلاح خود،گام موثری بر میدارد.
2. مثبت اندیشی
گام دوم در ارتباطات این است که افراد در مواجهه با یکدیگر، هیچ پیشینۀ نامناسبی در نظر نگیرند و در ابتدا، ذهنیتی مثبت نسبت به یکدیگر داشته باشند. البته اگر در زمانهای زتدگی میکنیم که بدی بر مردم حاکم است، نمیتوانیم به همه خوشبین باشیم. امیرالمومنین میفرماید:
«إِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ»[2]
«اگر بدى بر زمانه و مردم آن غالب شود، و كسى به ديگرى خوش گمان باشد ، خود را فريب داده است.»
اگر فساد بر مردمانی مستولی بود، در آن زمان، حق نداریم هر کسی را با ذهنیت مثبت بپذیریم؛ اما در جمعهای محدود که شناخت افراد از یکدیگر بیشتر است، اساس ارتباط بر مثبتاندیشی است و باید از هرگونه قضاوت شتابزده، ذهنیت منفی و کنکاش و جستجوی امور منفی افراد، اجتناب کرد.
روایات، تأکید زیادی دارند که اگر سوءظنی نسبت به طرف مقابل برای مؤمن ایجاد شد، هفتاد مرتبه، حمل بر صحت کند. در حالیکه بسیاری از مردم، حتی سه مرتبه نیز فرصت به یکدیگر نمیدهند!
3. احترام متقابل
اگر انسانها واقعا برای یکدیگر احترام قائل باشند، هم نظر افراد را خوب گوش میدهند، هم خوب اجرا میکنند و هم از هرگونه تحقیری پرهیز دارند و حتی در صدد شناسایی عوامل تحقیر افراد بر میآیند. اگر کسی برای دیگری احترام و ارزش قائل باشد، بهدنبال شناسایی راههایی است که موجب رنج دیگری است و درصدد اجتناب از آنهاست.
جنس بیاحترامی به خانمها و آقایان، متفاوت است. نوع احترامی که خانمها مطالبه میکنند با نوع احترامی که آقایان توقع دارند، فرق دارد. البته برخی رفتارهای محترمانه میان زن و مرد و کوچک و بزرگ، مشترک هستند، مثل ایفای عهد و انجام وعده.
یا مثلاً اهالی یک شهر، تعارف زیاد را بیاحترامی میدانند و در شهر دیگر، برای احترام به افراد باید از تعارف زیاد بهره برد. اگر قرار است ارتباط سازندهای داشته باشیم، باید بر خود لازم و وظیفه بدانیم که چنانچه به خانوادهای جدید وارد میشویم، به قوانین اعتباری آن خانواده بها دهیم و بدانیم که چه رفتار و اموری را احترام به خود تلقی میکنند.
یا در سایر جوامع نیز برخی آداب را شناسایی و لحاظ کنیم، مثلاً، مؤمنین جهت ادای احترام، هنگام خروج از حرم حضرات معصومین، رو به حرم و پشت به درب خروج، عقب عقب خارج میشوند؛ ولی همین رفتار در جای دیگر، رعایت حرمت محسوب نمیشود. در واقع باید مصادیق و چگونگی احترام به اشخاص گوناگون را شناخت.
4. صداقت
یکی از نکات اساسی در ارتباط سازنده، وجود صداقت است. باید مبنا این باشد که دیگران را دور نزنیم؛ زیرا پشتپردۀ صادقنبودن، نادان فرض کردن دیگران و وجود این گمان است که دیگران، متوجه خطای ما نمیشوند. گاهی گفته میشود: «کمی جابجایی حقایق را کسی نمیفهمد!»؛ ولی اگر در ارتباطات، قرار بر صداقت باشد چنین توجیه و رفتاری پذیرفته نیست. ممکن است در آن زمان، بیصداقتی و حقیقت آشکار نشود؛ اما بالاخره در طول زمان، این دروغ،نمایان خواهد شد.
مثلاً در ملاقاتها اگر واقعاً دلتنگ طرف مقابل بودیم، آن را اظهار کنیم و صِرف تعارف نباشد که در این صورت مصداق دروغگویی است. رعایت صداقت باید به قدری باشد که وقتی به کسی ابراز دلتنگی میکنیم یا اگر اظهار ارادتی به دیگران داریم با صداقت و از اعماق وجود باشد؛ زیرا وقتی صداقت نداریم، هیچ انرژیای به وی منتقل نمیکند. اگر تکتک عباراتی را که در ارتباطات استفاده میکنیم، باور و قبول داشته باشیم، هم دریافت و هم پرداخت انرژی خواهیم داشت.
شاید گفته شود: « پرهیز از تعارف موجب خشکی در رفتار خواهد شد و ارتباطات را سخت و دشوار میکند!» در پاسخ میگوییم: «باید هم اظهار محبت داشته باشیم و هم این اظهار محبت مبتنی بر صداقت باشد.»
4. تعصب نداشتن
یکی از نکاتی که در ارتباطات باید لحاظ کنیم و کمتر به آن توجه میشود، متعصب نبودن و جهتگیری نداشتن است. معمولا بسیاری از مؤمنین در ارتباطات، جهتگیری دارند. راست، چپ، انقلابی، ضدانقلاب و…، در حالی که باید اساس در روابط مشترک حق و ناحق بودن باشد. آنچه حق است، اعم از جناح چپ یا راست را بپذیریم و آنچه ناحق است را قبول نکنیم. اینگونه نباشد که اگر دخترمان رفتاری را انجام داد، گرچه ناپسند، تحسین کنیم و اگر همین رفتار از عروس خانواده سر زد، تقبیح شود! یا وقتی اقوام کاری انجام دادند، گرچه ناشایست پذیرفته شود؛ ولی اگر قوم و قبیلهای دیگر انجام داد، ناپسند پنداشته شود! به عبارتی دیگر باید از تعصب قومی و قبیلهای و خطی احتراز کنیم.
تواضع و برابری
جهتگیری باید به گونهای باشد که به تنش منجر نشود. وقتی در ارتباطها متعصبانه برخورد نکنیم، هنگامی که رفتار شایستهای از ما مشاهده شود، موجب الگوگیری دیگران از ما میشود.
در روابط باید خود را درسطح دیگران ببینیم نه بالاتر. گاهی توصیههای افراد به یکدیگر، اعم از رابطه با همسر، دوست، شاگرد، معلم و… مبتنی بر نگاه از بالا به پایین است! امام صادق علیهالسلام به مؤمنین توصیه میکند که خود را بالاتر از دیگران نبینید.
وقتی در ارتباطات خود را همسطح سایرین بدانیم نوع تعاملات ما متفاوت میشود. در حالی که اگر یک درجه خود را بالاتر ببینیم، هرچند که غرضمان تحقیر دیگری نباشد؛ اما پشت پرده، طرف مقابل را تحقیر کردهایم و گفتار ما ناخودآگاه همراه با عُجب و غرور خواهد بود. همین امر موجب قطع دریافت و پرداخت انرژی متقابل از دیگران میشود.
در ارتباط سازنده باید دائم بر تربیت خود، تلاش کنیم. حتی نسبت به فرزندان هم احساس برتری نداشته باشیم. وقتی بیستسال از فرزندمان بزرگتر هستیم؛ یعنی بیست سال بیشتر گناه کردهایم، بنابراین جایی برای خودبرتربینی باقی نمیماند. تجربههای ما در عین این که بسیار سازنده است؛ اما نمیتواند موجب برتردیدن خود نسبت به همسر، فرزند و… شود.
تواضع فکری
در ارتباط با دیگران باید تواضع فکری داشته باشیم که غیر از تواضع ظاهری است. باور کنیم که در بسیاری از موارد، اشتباه داریم. البته این امر نباید منجر به خودکمبینی شود و فرد را منفعل کند. در تمام ارتباطاتی که با دیگران داریم، خودکنترلی نسبت به خود داشته باشیم، مثلاً دیگران نباید عصبانیت ما را مشاهده کنند. این خودکنترلی، «تقوا» نام دارد.
شاید این شبهه ایجاد شود که با توصیۀ سابق مبنی بر اینکه افراد باید خودِ واقعی خود را نشان دهند، در تضاد است! در واقع، خودکنترلی، کنترل خودِ واقعی است. ناراحتیهای شخصی ما نباید در ارتباط ما با دیگران تأثیر بگذارد. باید به حول و قوۀ الهی خود را به گونهای تربیت کنیم که کنترل جزو واقعیت وجود ما باشد و اموری که موجب آزار دیگران میشود،بروز نکند.
تاریخ جلسه: 1401/7/9 – جلسه 1
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] . بحار الأنوار، ج 68، ص 319.
[2] . نهج البلاغه، حکمت 114