استقبال از مهمانی خدا

مهمانی خداوند در ماه مبارک رمضان

 

کارت دعوت

 

عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که رزقی من حیث لا یحتسب نصیب‌مان فرمود. سال گذشته در هنگامه وداع ماه رمضان هرگز تصور نمی‌کردیم توفیق حضور در ماه رمضان دیگری نصیب‌مان شود و از خداوند عاجزانه درخواست کردیم اگر این ماه رمضان آخرین ماه رمضان زندگی‌مان است ما را مشمول مغفرت خاص خود قرار دهد، اما باز هم عنایت خاص خدای سبحان بدرقه راه‌مان شد، کارت دعوتی از جانب خداوند دریافت کردیم و به ضیافت الهی دعوت شده ایم: «دعیتم الی ضیافة الله»

 

ضیافتی متفاوت

 

ضیافتی که قابل قیاس با هیچ ضیافتی نیست، ضیافتی که میزبانش خدای سبحان است و میهمان درجمعی حضور می‌یابد که بسیاری از خوبان عالم نیز در آن حضور دارند، ضیافتی یک ماهه و بس طویل، شیرین و گوارا، ضیافتی که پذیرایی آن با دیگر ضیافت‌ها تفاوت دارد، پذیرایی نه تنها با رزق مادی از خوان الهی است که میهمان از رزق معنوی و کلام وحی نیز مرتزق می‌شود  و اذن مناجات شبانه و خلوتی خاص با میزبان را می‌یابد و قابلیت نائل شدن به مقام عند اللهی را دارا می‌شود و آنچه را که شاید سال‌ها انتظار می‌کشید یکباره و با سهولت در اختیار می‌گیرد و نه تنها یک جنبه از وجود میهمان که تمام اطوار وجودی او را بهره‌مند می‌کند.

 

خلعت بندگی

 

ضیافتی که خلعت آن خلعت بندگی است و از ابتدای ورود بر میهمان پوشانده می‌شود. ضیافتی که رزقی خاص در اختیار میهمان قرار می دهد رزقی خاص روح، رزقی خاص عقل، رزقی خاص قلب، رزقی خاص سر. گرچه اسباب سرور بنده متعدد است و از ارزاق و عنایات خاصی بهره می‌برد اما شاید هیچ سروری بالاتر از حضور در محضر میزبان نباشد گرچه یکی از اسامی خدای سبحان «حاضر» است و خداوند همیشه حضور دارد اما گاه مانعی از جانب بنده امکان درک این حضور را نمی‌دهد، در این ضیافت موانع حضور بنده مرتفع می‌شود و به قرب حق راه می‌یابد.

 

شوق ورود

 

گرچه این ضیافت بسیار عظیم و با شکوه است و حضور بنده‌ای ناچیز در خوانی وسیع و گسترده و همراه با جمعی والا مقام و بلند مرتبه باید علی القاعده دغدغه و نگرانی بر بنده عارض کند اما در این ضیافت هیچ نگرانی‌ای بر بنده عارض نمی‌شود بلکه ذوق ورود به این ضیافت رنگ هرگونه نگرانی‌ای را از بین می‌برد، شاید به این دلیل که از ابتدای ورود به ماه رجب بنده سعی می‌کرد آماده حضور در این ضیافت شود.

 

آداب ضیافت

 

اما با وجود تمام این اوصاف لازم است بنده آدابی را در ورود به میهمانی رعایت کند و همراه با به جا آوردن اعمال خاص این ضیافت آداب ان را نیز به کار گیرد. برای توجه به اهمیت ادب همراه با عمل برخی بزرگان مثالی را عنوان کرده‌اند و گفته‌اند میزان ادب نسبت به عمل همانند میزان آرد نسبت به نمک برای طبخ نان است، همانطور که میزان آرد در مقایسه با نمک قابل قیاس نیست و مقداری زیاد آرد تنها نیازمند مقدار اندکی نمک است میزان ادب نیز باید بسیار بیشتر از عمل باشد و اصالت با ادب است تاحدی که اگر توجهی به این آداب نشود ممکن است انسان در زمره خسارت زدگان قرار گیرد.

 

سال نو مبارک!

 

آنچه که در ماه مبارک رمضان بسیار مهم است و مرحوم مجلسی در جلد ۹۴ بحار صفحه ۳۲۶ به شدت مورد تاکید قرار می‌دهد این است که:

ماه مبارک رمضان (مطابق بسیاری روایات) آغاز سال عبادی محسوب می‌شود، به همین دلیل دقت و مراقبه خاصی نیاز دارد زیرا :

خشت اول گر نهد معمار کج

تا ثریا می رود دیوار کج

اگر آغاز کاری به خوبی صورت نگیرد پایان خوشی در انتظار آن نیست. توصیه و ادعیه‌های بسیاری که از حضرات معصومین علیهم‌السلام در ارتباط با این ماه به دست ما رسیده به این جهت است که از این ماه بهترین و کامل‌ترین بهره‌مندی صورت گیرد.

حافظ در ارتباط با اهمیت سه ماه رجب شعبان رمضان بیتی دارد که می گوید:

مگویمت همه ساله می پرستی کن

سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش

لازم نیست کل سال در پی کسب معرفت باشد بلکه کافی است از این سه ماه حسن استفاده را کند و بهره گیرد ،سه ماهی که دو ماه آن مقدمه ورود به ماه دیگر است، همچنان که یکی از دعاها در ماه رجب درخواست ورود به ماه رمضان است.

 

شاه کلید آداب

 

از نگاه بنده شاه کلید آداب معرفت است، هرقدر معرفت بیشتر باشد انسان خود به خود بیشتر ملزم به رعایت آداب می‌شود. اگر سوال شود در این ضیافت نسبت به چه اموری باید معرفت داشت عرض می‌کنم:

معرفت نسبت به چند امر:

  •  شناخت میزبان
  •  شناخت میهمان نسبت به خود
  •  پذیرایی در چه قالبی صورت می گیرد؟
  •  حمایت کنندگان از میهمان چه کسانی هستند؟

 

میزبان کیست؟

 

علامه مجلسی در جلد ۹۴ در صفحه ۳۴۸ میزبان را معرفی می‌کند و می‌فرماید میزبان کامل علی الاطلاق است که بنده را به ضیافت خود راه داده است.

مثل فقر میزبان مثل کلام حضرت موسی است که به خدای سبحان عرضه داشت، خداوندا من در جایگاه بندگی‌ام دارایی‌ای دارم که تو در جایگاه خداوندی‌ات از آن محرومی، من خداوندی همچو تو دارم که تو از آن محرومی.

 

معرفت نفس

 

میهمان این ضیافت بنده ایست که بالقوة امکان اتصاف به صفات الهی و جدا شدن از عیوب و نواقص را داراست، کافی است در این ضیافت راه یابد و موانع را مرتفع سازد.

 

عطایای این میهمانی چیست؟

 

عطایای این میهمانی به قدری زیاد است که نه تنها بنده در طول ضیافت از آن بهره می‌برد بلکه کل سال او را حمایت می‌کند. این عطایا کلام حق است که انسی میان خالق و مخلوق برقرار می‌کند و مخلوق در آن جلوه‌گر می‌شود، جلوه‌گری هایی که هر لحظه‌اش با دیگری متفاوت است و تکرار پذیر نیست.

 

واسطه فیض

 

علامه مجلسی می‌فرمایند هنگام بهره‌مندی از سفره خانه معرفتی حق باید بدانیم واسطه فیضی وجود دارد که از طریق ارتباط با او می‌توان از کلام حق بهره‌مند شد، واسطه‌ای که نه تنها کلام حق را به بندگان می‌رساند و از طریق ارتباط با او می‌توان از کلام حق بهره‌مند شد بلکه عیوب و نواقص بندگان را نیز مرتفع می‌کند. واسطه‌ای که هرگونه اطعام مادی و معنوی در این ماه به وساطت اوست.

واسطه‌ای که بزرگ‌ترین لطف خدای سبحان در این ماه همراهی دائم این واسطه با میزبانان الهی است، همراهی‌ای دائمی و آن به آن، همراهی‌ای توأم با اموزش‌های لازم.

المنة لله که در میکده باز است

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

 

واسطه‌ای که ولی الله اعظم و امام عصرماست، گرچه در تمام زندگی از اکرام و عنایات حضرت بقیة الله بهره‌مندیم اما وجود مبارک حضرت بقیة الله در این ماه اکرام ایتام آل محمد را به طور خاص متکفل می‌شوند، اکرامی به بهترین و کامل‌ترین شکل که هم در برگیرنده امور مادی است و هم معنوی، مگر ممکن است انسانی کامل متکفل اکرام شود و اکرام به کامل‌ترین شکل صورت نگیرد؟!

 

اولویت با عمل قلبی است نه ظاهری

 

مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار به امری بسیار قابل توجه اشاره می‌کنند و می‌فرمایند وقتی حضرت ولیعصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ما را تحت الحفظ قرار بدهند اولین عملی که به ما متذکر می‌شوند، عمل ظاهری نیست بلکه عمل قلبی است که این عمل قلبی در تمام اعمال ظاهریه انسان جریان و سریان دارد. اگر سوال شود آن عمل قلبی چیست؟ ایشان پاسخ می‌دهند اخلاص. بنابراین اولین عملی که وجود مبارک امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه هنگام فرا رسیدن ماه مبارک رمضان به میهمانان الهی متذکر می‌شوند اخلاص است. مهمان باید چنان در این ضیافت ارتقا یابد که هیچ وجود نفسانی‌ای از او باقی نماند؛ هرچه هست خداوند باشد و لا غیر و از او غیر از فقر و احتیاج به میزبان چیزی عیان نگردد.

هرکس می‌خواهد با قرائت دعای جوشن کبیر در شب‌های قدر این ضیافت اسماء و صفات الهی در دلش کاشی کاری شود باید از من خویش رها گردد، از همین رو مهم‌ترین ادب حضور در این ضیافت اخلاص است. بنده زمانیکه خودی نمی‌بیند و همه امور را خالصانه برای خدا انجام می‌دهد خواست و اراده‌ای از خود ندارد و خواست او خواست مولا می‌شود و تنها چیزی را اراده می‌کند که مولا برای او پسندیده و برگزیده است. به همین جهت است که در این ضیافت میهمان درخواست‌هایی دارد که به خودی خود مستحق آن نیست و اگر در این ضیافت راه نمی‌یافت قابلیت عرضه انرا نداشت.

 

رژیم نگیرید

 

بنده محتاج کمالات و فیوضات الهی است و مولا نیز کمالات و فیوضات را در این ضیافت بر او عرضه می‌کند، آنچه نگران کننده است اینکه مبادا او اشتها و میلی به دریافت این فیوضات نداشته باشد و با این تصور که قابلیت برخورداری از این فیوضات را ندارد از دریافت آن خودداری کند.

هین مگو ما را بر آن در بار نیست

با کریمان کار ها دشوار نیست

داد حق را قابلیت شرط نیست

بلکه شرط قابلیت داد اوست

 

ادعیه ورود به ماه مبارک رمضان

 

پناهندگی به حق

 

در برخی از ادعیه ورود به ضیافت الله عبارت «اللهم انی اعوذ بک …» آمده تا میهمان با پناه بردن به میزبان از هرگونه شیطنت و نفسانیتی رها شود و به محدودیت خویش نیاندیشد و بداند وسعت وجودی عطیه ایست که در این ضیافت به او عطا خواهد شد.

 

هرکس خود به خداوند پناهنده شود

 

نکته دیگری که در ادعیه ورود به این ضیافت به چشم می‌خورد استفاده از ضمیر متکلم وحده است، در درخواست‌هایی که در ادعیه ورود به این ماه وارد شده غالبا بنده برای خود درخواست می‌کند و از جانب خود استغفار می‌کند و به خداوند پناه می‌برد …. بی‌آنکه ضمیر جمعی در میان باشد و این استغفار و پناهندگی همراه با جمع صورت گیرد، شاید به این جهت که میزبان در انتظار یکایک میهمانان هست همچن آنکه بلاتشبیه نزد والدین حضور یکایک فرزندان حایز اهمیت است و هریک جایگاهی جداگانه دارد.

 

لباس ضیافت

 

«اتزین بذلک للناس… » مطابق توصیفی که در ادعیه ورود به ماه مبارک آمده در این ضیافت میهمان خواستار لباسی است که به قدری او را مزین کند که دیگران او را نشناسند، لباسی از جنس بندگی که انسان خاکی را افلاکی نماید و او را همنشین بهترین‌های عالم کند.

 

جرم‌شناسی

 

در این ضیافت میهمان دیگر خطاهایش را توجیه نمی‌کند و به دنبال سرپوش گذاشتن بر آن نیست بلکه ابتدا جرم شناس می‌شود و جرمش را شناسایی می‌کند و به این باور می‌رسد که: «رب انی ظلمت نفسی» و سپس از بابت آن عذرخواهی می‌کند و به جهت آنکه خود را مقصر می‌داند و تقصیر را بر گردن دیگری نمی‌اندازد، رابطه فرد با دیگران اصلاح می‌شود و انس بیشتری میان افراد برقرار می‌گردد.

 

ظلم هایی که مرتکب شده‌ایم

 

بنده به جرم‌هایی پی می‌برد و از بابت آن نادم می‌شود که در طول سال آن را به دیده خطا و جرم نمی‌نگریست، همچنان که در لسان ادعیه ورود به ماه مبارک به برخی از این خطاها اشاره شده و می فرماید:

 

«ظُلْمِ احَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فِي أَمْوالِهِمْ وَ أَشْعارِهِمْ وَ أَعْراضِهِمْ وَ أَبْشارِهِمْ وَ ما رَآهُ بَصَرِي وَ سَمِعَهُ سَمْعِي، وَ نَطَقَ بِهِ لِسانِي، وَ بَسَطْتُ إِلَيْهِ يَدِي، وَ نَقَلْتُ إِلَيْهِ قَدَمِي وَ باشَرَهُ جِلْدِي، وَ حَدَّثَتْ بِهِ نَفْسِي»

کم گذاشتن در مال دیگران یا در مو و  پوست و ابرویشان و انچه چشمم دیده است و گوشم شنیده است و زبانم به ان سخن گفته و پاهایم به ان قدم برداشته و نفسم نسبت به ان حدیث نفس کرده است.

 

کوتاهی در ذکر محاسن دیگران

 

«شعر» به معنای مو نماد دقت و آراستگی است. گاهی در تعریف کردن از دیگران و ذکر محاسن آنان مرتکب کوتاهی و قصور شده‌ام و آنچنان که باید حق تعریف را به جا نیاوردم.

«بشر» به معنی پوست و نماد چیزی است که از افراد ظهور دارد، گاهی در مشاهده محاسن و خوبی‌های دیگران ظلم کرده‌ام و از ملاحظه آن ابا کردم.

 

فال بد ممنوع

 

یکی از اموری که در ادعیه ورود به ماه مبارک از ان استغفار می‌کنیم تطیر و فال بد زدن است. فال بد زدن به ناخود آگاه وجودمان انرژی‌ای صادر می‌کند که هرگز نابود نمی‌شود و از بین نمی‌رود و در نهایت ایجاد می‌گردد به همین جهت در لسان ادعیه از آن استغفار می‌کنیم.

حتی یکی از گناهانی که از آن استغفار می‌کنم تطیر است. فال بد زدم و به ضمیر نخودآگاهم اجازه دادم یک فکر بد برسد و بابت آن استغفار نکردم و این را ناخودآگاهم جدی گرفته و یک سرنوشت شوم برایم رقم زده است.

علی الدوام رسم ما بر این بوده که هر زمان احساس عقب ماندگی داشتیم و تصور می‌کردیم دستان‌مان خالی است در عوض مایوس شدن و نا امید بودن خود را به کشتی ای می‌رساندیم که جامانده‌ها را در آن جا می‌دهند و با سرعت نور و ما فوق نور سریع به مقصد می‌رساند همان کشتی‌ای که در لسان حضرات معصومین علیهم‌السلام توصیف آن بیان شده و فرموده‌اند:

«کلنا سفن النجاة اما سفینة الحسین اوسع و اسرع»

«کشتی‌ای که خود به دنبال مسافرانش می‌گردد و آنان را در کشتی جا می‌دهد».

بنده از ناخدای این کشتی درخواست می‌کنم آقا اگر ما مسافرها در این ساعات پایانی عشق و شوق ورود به آن کشتی را نداشتیم، شما مانند همیشه فرستاده‌ای به دنبال‌مان بفرست و ما را صید کن.

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را

که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد

آقا! در این ساعات پایانی ماه شعبان از شما می‌خواهیم از وزیر و دفتردارتان وجود مقدس ابالفضل العباس علیه‌السلام خواهش کنید نگاهی به ما کند تا کسی جا نماند. اقا دعایمان کنید جزء خواص میهمان‌های این ضیافت باشیم، خواصی که: «وَ اجعَلنا مِن اَنصاره وَ اَعوانِهِ وَ الفائزینَ بلِقائه»

 

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *