شناخت همراه و همسایه
«سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ»[1]
«پيش از حركت، از همسفر بپرس، و پيش از خريدن منزل همسايه را بشناس»
حضرت در این فراز بر شناخت همراه و همسایه تأکید دارند و میفرمایند قبل از این که مسیر زندگیات را ادامه دهی و مسیر بندگیات را پیگیری کنی، حتماً در پی یک همراهِ موافق باش.
البته باید دانست رفیق حبیب نیست، رفیق جلیس نیست، رفیق مصاحب نیست، بلکه رفیق از ماده «رفق» به معنای مدارا کردن است. رفیق کسی است که قبل از هر حرکت صحیحی با شما مدارا میکند، در حرکتهای زندگی باید در پی همراهی باشیم که اهل مدارا است.
امام ، رفیقی دلسوز
حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام در خطبهای که حضرات معصومین را معرفی میکنند یکی از عناوینی که برای معرفی معصوم به کار میبرند، «رفیق» است.
حضرت میفرمایند:
«الْإِمَامُ الْأَمِينُ الرَّفِيق»[2]
امام رفیق دلسوزی است که نگران شما است و دغدغه شما را دارد اما بحث ما در اینجا ولایی نیست بلکه اصول اخلاق اجتماعی است، در مسیر زندگی برای درامان ماندن از افراط و تفریط حتماً نیازمند مصاحب دلسوزی هستیم که سختگیری نکند و بیتوجه نیز نباشد.
شاعر میگوید:
نخست موعظه پیر معرفت این است که از مصاحب ناجنس احتراز کنید[3]
اهل مدارا باشیم
هرکس باید خود در پی پیدا کردن رفیق باشد، باید کسی را به عنوان رفیق انتخاب کرد که حساس، زود رنج و شکننده نبوده و اهل مدارا باشد؛ زیرا دوستانِ اهل مدارا سختیهای زیادی را از زندگی ما برمیدارند.
آن کس که دوست دارد دیگران او را به رفاقت بپذیرند باید شکننده و سخت گیر و حساس و زود رنج و آسیبپذیر نباشد تا جرأت ارتباط صمیمانه با وی را به خود بدهند و در خفای از او سخنی نگویند فلانی زود رنج است یا حالش معلوم نیست. گاهی به شدت سرحال و خوشحال و گاه بی هیچ دلیلی ناراحت و غمگین است و تمام فاکتورهای غیر توازنی سبب نداشتن رفیق مناسب است.
پیامبر (ص)، رفیق طریق
حضرت امام (ره) در آداب الصلوۀ میفرمایند: قبل از آنکه وارد نماز شوی وقتی میگویی «اشهد أنّ محمّد رسول الله» در حقیقت اعلام می کنی رفیق طریق تو پیامبر صلّیاللهعلیهوآله است. رفیق طریق در نماز پیامبر و آل پیامبر علیهمصلواتاللهاجمعین هستند، یعنی کسی که اهل مداراست همراه شماست و با شماست، حال در روابط اجتماعی نیز ما نیازمند رفیق موافقی هستیم که در بزنگاهها و جایگاههای خطری زندگی انعطافپذیر باشد و به یاری ما همت گمارد. البته خودمان نیز باید نسبت به دیگران انعطافپذیر بوده و شکننده و سختگیر نباشیم تا عنوان رفیق طریق بر ما بار شود.
سعه صدر
اصلیترین خصوصیت فردِ انعطاف پذیر «سعه صدر» اوست که مشکلات را کوچک میبیند و مشکل در نگاهش حاد و بزرگ جلوه نمیکند. حتی بزرگترین مصیبتها در گردنه پر نشیب و فراز زندگی وی را از پا در نمیآورد، چنانچه مشکلی در زندگی ما پیش آید به ما یادآوری می کند تو اولین یا آخرین کسی نیستی که گرفتار این مصیبت شدهای، چنین نگاه عمیقی به ما کمک میکند تا مسیر زندگی بر ما سهل شود و روزگار به سهولت بگذرد.
همسایه
«عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ» قبل از آنکه در پی یافتن خانه باشید، دقت کنید همسایههای آن چگونهاند «اول همسایه، سپس خانه». این سخن حضرت به عنوان یک ضربالمثل عمومی نیز به کار میرود در توضیح گفته میشود پیش از اینکه ذهن شما بر چیزی متمرکز شود و به آن مشغول گردد جوانب امور را در نظر بگیرید، همسایه جانب خانه است، جوانب امور را در همه چیز در نظر بگیرید، شاید با مثالی راحتتر بتوان سایر امور را توضیح داد.
فردی با یکی از بزرگان وصلتی کرده بود بدون آنکه از حواشی زندگی ایشان اطلاع کسب کند، در ابتدای امر شاید همه چیز خوب و پسندیده بود، اما در فاصله کوتاهی شکایتها آغاز شد و کار به جدایی کشید و این زمانی است که ما بدون توجه بر حواشی بر اصل مطالب تمرکز می کنیم. مثلاً خانهای که ما انتخاب می کنیم خوب است اما همسایهها آسایش را از بین می برند. در این وصلت جوانب امور سنجیده نشده بود که به جدایی انجامید.
در عبارت کوتاه گفته میشود: در ارتباطات اجتماعی همان طور که بر امری متمرکز هستیم اطراف و جوانب مسئله را هم باید در نظر بگیریم.
تعیین مسئولیتها
« وَ اجْعَلْ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِكَ عَمَلًا تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْرَى أَلَّا يَتَوَاكَلُوا فِي خِدْمَتِكَ»[4]
«كار هر كدام از خدمتكارانت را معيّن كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى، كه تقسيم درست كار سبب مىشود كارها را به يكديگر وا نگذارند، و در خدمت سستى نكنند»
حضرت در این فراز به تبیین شرح وظایف اشاره می کنند و میفرمایند هرکس به تو خدماتی میدهد شرح وظایف او را تبیین کن که به جهت آن عمل بتوانی از او سؤال کنی. باید در انجام امور نقطه نظرها مشخص شود.
مثلاً آن کس که خود خیلی به تمیزی اهمیت میدهد، حتماً باید توجه خویش را بیان دارد و آن کسی که اهل نظم است باید به خدمتکارانش متذکر شود.
- هرکس باید دغدغه خاطر خود را مطرح کند، چون شایسته نیست که در خدمت تو دیگران اموری را که تو به آنها واگذار کردهای به دیگری واگذارند(فَإِنَّهُ أَحْرَى أَلَّا يَتَوَاكَلُوا فِي خِدْمَتِك) چنانچه تقسیم کار صورت گیرد هر کس میداند که چه امری وظیفه اوست و چون کاری انجام نشود، معلوم می گردد چه کسی کمکاری کرده.
وظایف را متذکر شوید
گاهی از دیگران انتظاراتی داریم و گمان می کنیم که آنها باید واقف به وظایفشان باشند، باید عقلشان برسد که فلان کار مسئولیت آنهاست. اما با توجه به فرمایش حضرت این تصور، تصور درستی نیست.
حضرت میفرمایند وظایف باید تبیین شود، اگر وظایف قبل از انجام کاملاً واضح و آشکار شود به یقین یا مشکلی اصلاً پیش نخواهد آمد و یا به حداقل خواهد رسید.
آن کس که وظایف را تبیین نکند حق مؤاخذه ندارد و اجازه ندارد دیگران را به دلیل کمکاری یا اشتباه انجام دادن کار مؤاخذه کند. اگر زیردستان شما وظایف خود را دقیق انجام نمی دهند بدانید که شما به عنوان کارفرما کار را درست انجام ندادهاید. تبیین وظایف کار شما بوده که در انجام آن سهلانگاری کردهاید.
حفظ حرمت خویشاوندان
«وَ أَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُكَ الَّذِي بِهِ تَطِيرُ وَ أَصْلُكَ الَّذِي إِلَيْهِ تَصِيرُ وَ يَدُكَ الَّتِي بِهَا تَصُولُ»
«خويشاوندانت را گرامى دار، زيرا آنها پر و بال تو مىباشند، كه با آن پرواز مىكنى، و ريشه تو هستند كه به آنها باز مىگردى، و دست نيرومند تو مىباشند كه با آن حمله مىكنى.»
حضرت به هر یک از ما توصیه میکنند برای فامیل حرمت قائل باش، زیرا آنها بال و پر پرواز تو هستند و از طریق بستگانت میتوانی پرواز کنی به عبارتی رشد و کمال خاص و دریافت فیض خاص از طریق آنان برای تو صورت میگیرد.
فامیل ریشه تو هستند، برای ریشهات احترام قائل باش تو شاخه همان ریشه هستی اگر ریشهات را ضایع کنی به تبع تو نابود خواهی شد. توصیه حضرت سبب می شود که هر کس خود محاسن و خوبیهای فامیل را بزرگ کند و از خدا بخواهد فضائل فامیل در او نیز جریان پیدا کند و به شهود گذاشته شود.
فامیل تو قدرت تو هستند. (صولة به معنای حمله است) تو به وسیله فامیلت میتوانی با دیگران برخورد درست داشته باشی، فامیل تو میتواند مشاور فکری و معرفتی خوبی برای تو باشد و تو را توانمند کند.
- یکی از اصول اخلاق اجتماعی این است که باور کنیم بسیاری از توفیقاتی که نصیبمان شده به واسطه خویشاوندان ما بوده و بسیاری از الطاف خدای سبحان از طریق آنان به ما رسیده است. از سوی دیگر باید باور داشت که پشتوانه فامیل پشتوانه مطلوبی است اگر من از آن به خوبی استفاده کنم.
از سوی دیگر هیچکس اجازه ندارد حسرت دیگری را بخورد. از همین رو اجازه نداریم حسرت فامیل دیگران را بخوریم. ما گاهی حسرت ارتباطات سایر فامیلها را میخوریم درحالی که اگر به محاسن فامیل خود توجه کنیم مطمئناً چندان خصلت نیکو در آنها مییابیم که شاید در کمتر فامیلی به چشم بخورد. حال اگر این خصوصیتهای مثبت بزرگنمایی شود و در مقابل چشم جوانان جلوه کند به یقین آنان فامیل خود را بر سایرین ترجیح خواهند داد.
مثلاً به جوانان یادآوری کنید فامیل ما اهل تجسس نیستند، اهل حرف و نقل نیستند، نسبت به یکدیگر توجه خاص دارند و … و اینها برای حمایت از فامیل ضروری است. اگر چنین شود جوانان در ارتباطات خویش فامیل را بر غریبه ترجیح خواهند داد و فامیل را به عنوان دوست انتخاب می کنند و این امر به پیوستگی خانوادگی خیلی کمک می کند. با این نگاه حضرت نسبت به فامیل روابط فامیلی بسیار پسندیده و متعالی خواهد شد.
توضیح علت عزل افراد برای پیشگیری از سوء تفاهم
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه 42 نهج البلاغه میفرمایند:
« أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ نُعْمَانَ ابْنَ عَجْلَانَ الزُّرَقِيَّ عَلَى الْبَحْرَيْنِ وَ نَزَعْتُ يَدَكَ بِلَا ذَمٍّ لَكَ وَ لَا تَثْرِيبٍ عَلَيْكَ فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلَايَةَ وَ أَدَّيْتَ الْأَمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِينٍ وَ لَا مَلُومٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا مَأْثُومٍ
فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَى ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّينِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»[5]
«پس از ياد خدا و درود، همانا من نعمان ابن عجلان زرقى، را به فرماندارى بحرين نصب كردم، بى آن كه سرزنشى و نكوهشى براى تو وجود داشته باشد، تو را از فرماندارى آن سامان گرفتم،
براستى تاكنون زمامدارى را به نيكى انجام دادى، و امانت را پرداختى. پس به سوى ما حركت كن، بى آن كه مورد سوء ظنّ قرار گرفته يا سرزنش شده يا متّهم بوده و يا گناهكار باشى،
كه تصميم دارم به سوى ستمگران شام حركت كنم. دوست دارم در اين جنگ با من باشى، زيرا تو از دلاورانى هستى كه در جنگ با دشمن، و بر پا داشتن ستون دين از آنان يارى مىطلبم. انشاءاللّه.»
حضرت علی علیه السلام فردی به نام عمر بن ابی سلمه را کارگزار جایی قرار داده بودند و مسئولیت را از ایشان گرفتند و به جای ایشان دیگری را منصوب کردند.
حضرت بعد از این نصب و این عزل توضیح میدهند که عزل تو و برداشتن تو از این مسئولیت دلیل بر عدم کاراییات نبوده، بلکه توضیح می فرمایند تو زمامداری خویش را به نیکی انجام دادهای و کاستی بر کار تو نیست و در رابطه با خدمات کارگزار خویش است.
توضیح حضرت چند ثمره و فایده دارد:
- اول آنکه اگر حضرت دلیل کار خود را بیان نمیکردند کارگزاری که عزل شده نسبت به خود بدبین میشد و خود را سرزنش می کرد. حضرت میفرمایند تو به خود مظنون مباش، هیچ تهمتی بر تو نیست، خود را گناهکار مدان.
- ثانیاً نگاه مردم نسبت به ایشان نگاه نامساعدی نخواهد بود و کسی وی را متهم و مظنون خطاب نمی کند، زیرا نوعاً افراد گمان میکنند که اگر مسئولیت از کسی سلب شود، حتماً مرتکب خطایی شده که از سلب مسئولیت صورت گرفته است، اما اگر توضیح کافی بیان گردد مردم نسبت به وی گمان نامناسبی نخواهند کرد.
بعلاوه اینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام دلیل عزل خود را بیان میکند که تو را از این مسئولیت باز داشتم از آن روست که تو نیروی قدرتمند و خوبی برای همراهی من در جنگ دیگری هستی.
- کاربرد کلام حضرت در زندگی روزمره ما این است که خودباوری دیگران را نادیده نگیریم و سبب نشویم تا اطرافیان ما خود را به دلیل از دست دادن بعضی از امور ناتوان ببینند. بلکه با توضیح و تبیینی که از سوی ما صورت می گیرد متوجه میشوند که علت جابهجایی آنها تغییر جنس کار آنهاست.
اگر مسئولیت از افراد گرفته میشود نباید آنها را مورد شکنجه روانی قرار دهیم. حضرت فرمودند بر تو سرزنش نیست و این جابجایی دلیل ناکارایی تو نمیباشد، زیرا کسی که روزی کارآمد بوده اگر بیدلیل از مسئولیت کنار گذاشته شود به یقین گرفتار آسیب روانی می گردد، اما حضرت کامل توضیح میدهند که وقتی کار دست تو بود خیلی خوب کار کردی. تأیید حضرت بار روانی را از فرد برمیدارد.
همین جا لازم است به خودمان یادآوری کنیم چنانچه عملی و یا مسئولیتی به ما سپرده شود زمان انجام دقت لازم را داشته باشیم و به طور شایسته آن مسئولیتم را انجام دهیم که اگر روزی به دلایلی جابجا شدیم فضایی برسرزنش دیگران ایجاد نکنیم.
اگر در انجام مسئولیت کم گذاشته باشم حتی اگر دیگران سرزنش شوند گمان میکنم من در جایگاه آنها هستم و سرزنش مربوط به من نیست. مثلاً اگر من درس امروز را خوب مطالعه نکرده باشم، چنانچه استاد درس از دیگری سؤال کند و ایشان در پاسخگویی تعلل ورزد و استاد بفرمایند افراد بیمطالعه در کلاس حاضر می شوند، من گمان میکنم من مدنظر استاد هستم. هرکس که می خواهد مورد مذمت و سرزنش دیگران واقع نشود باید وظیفه خود را به بهترین شکل انجام دهد.
- در ارتباطات افراد را طرد نکنیم. اگر با کسی ارتباط صمیمانه داشتهایم به یکباره وی را از چرخه زندگی کنار نگذاریم و برای خود چنین توجیه نکنیم که با ایشان حرفی برای زدن ندارم، این امر اشتباه است؛ زیرا معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ما خواهد بود، شاید ایشان از این طرد شدن آسیب زیادی ببیند، لازم است شیوه ارتباط را تغییر دهیم. این فراز از سخن حضرت این واقعیت را بیان میکند که ارتباط خود را با افراد به یکباره و بیدلیل قطع نکنید.
حضرت می فرمایند زمانی به کارگزار بودن تو نیاز بوده و حال به زور بازوی تو احتیاج است. زمانی به تو مأموریت داده شد که دور باش و حاکمیت داشته باش و حال مأمور به نزدیک شدن و شرکت در جنگ هستی اما کنار گذاشته نمیشود.
اعتدال در مدارا و سختگیری
« أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ الدِّينِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الْأَثِيمِ وَ … اخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ وَ ارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا يُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ
وَ اخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَكَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ التَّحِيَّةِ حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ وَ السَّلَامُ»[6]
«پس از ياد خدا و درود همانا تو از كسانى هستى كه در يارى دين از آنها كمك مىگيرم، و سركشى و غرور گناهكاران را در هم مىكوبم. …. و درشتخويى را با اندك نرمى بياميز. در آنجا كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن، و در جايى كه جز با درشتى كار انجام نگيرد، درشتى كن،
پر و بالت را برابر رعيّت بگستران، با مردم گشاده روى و فروتن باش، و در نگاه و اشاره چشم، در سلام كردن و اشاره كردن با همگان يكسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نكنند، و نا توانان از عدالت تو مأيوس نگردند. با درود»
در ارتباطات با اطرافیان مدارا و سختگیری را با هم مخلوط کن نه چنان باش که افراد تو را به عنوان چهره دلسوز و عاطفی بشناند که تحت تأثیر بیش اندازه قرار گیری و نه چنان قاطع و سختگیر باش گمان کنند قابلیت انعطاف نداری.
شدت و لین را باید مخلوط داشته باشی اما سیاست اولیه رفق است، با اطرافیانت رفق و مدارا داشته باش تا زمانی که مدارا بیشترین تأثیر را دارد، اساس بر مدارا است نه بر سخت گیری.
از سوی دیگر قدرت سختگیری نیز داشته باش لازم است گاهی اوقات قاطعیت داشته باشی. «حِينَ لَا يُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ» جایی که بینیاز نمیکند تو را مگر قاطعیت و سخت گیری.
در بعضی از زمانها سختگیری و قاطعیت لازم است مثلاً در فضای خانه اصل بر مدارا است. در امور سلیقهای میتواند مدارا حاکم باشد، اما در عقاید اصلاً اصل بر مدارا نیست، کسی حق ندارد عقاید درست دیگری را زیر سؤال ببرد. پایداری بر عقاید حقه باید با بهترین روشها صورت گیرد، نه افراط و نه تفریط، زیرا زیادهروی اهل خانه را از عقاید حقه گریزان می کند و تفریط سبب جسور شدن آنان در برابر عقاید حقه می گردد.
حضرت به نکته کلیدی اشاره می کنند و می فرمایند تا جایی که رفق پاسخگو است، اساس بر رفق است اما آنجا که باید سختگیری به میان آید سختگیری را به میان آور. به عبارتی تو باید پتانسیل و قدرت بر قاطعیت داشته باشی. بر عقیده حقه خود پایداری کن و هرگز نسبت به ترک عقیده یا زیر سؤال بردن عقاید حقه انعطاف به خرج مده.
- طبق فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام از اصول اخلاقی اجتماعی است که فرد باید انعطاف پذیر باشد اگر انعطاف جواب ندهد نباید درمانده شود بلکه باید از سیاست ثانویه قاطعیت استفاده شود.
تاریخ جلسه : 97/10/10 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] نهج البلاغه، نامه 31
[2] عیون أخبار الرضا، ج1، ص219
[3] حافظ
[4] نهج البلاغه، نامه 31
[5] نهج البلاغه، نامه 42
[6] نهج البلاغه، نامه 46