التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه ـ بخش دوم

«وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه»‏

 

«سلام بر كسانی كه در محبت الهی تمام و كمال هستند»

 

محبت دو طرفه، کمال آفرین است

 

در جلسه‌ی قبل در خدمت فراز «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه» توضیحاتی در رابطه با بحث محبت ذكر كردیم اما به دلیل گستردگی بحث ادامه‌ی آن را به این جلسه واگذاشتیم.

در این جلسه به لطف حضرت عبارت «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه» را از دیدگاه ادعیه و قرآن بررسی می‌كنیم. محبّت، لطف و فضیلتی الهی است كه حقیقت آن قابل ادراك نیست و محبت زمانی به كمال خود می‌رسد كه میان دوكس باشد همچنانكه در جلسه‌ی قبل عرض كردیم كه هم حضرات معصومین مُحِبّ خداوند هستند و هم خداوند مُحِبّ آنهاست. رابطه‌ای است دوطرفه و دوجانبه، جذبی است كه اگر از دو طرف باشد به یقین برای بنده كمال آفرین است، هرچه محبوب باقی‌تر و كامل‌تر باشد بهره‌مندی مُحب از او شدیدتر و بیشتر است.

  •  بالاترین محبوب خداست پس بالاترین نوع محبّت نسبت به خداست.

 

محبت به خدا دلیل نمی‌خواهد

 

اهل دل معتقدند در عالم جز محبّت نسبت به حق چیز دیگری نیست. اگر آنان در رابطه با محبّت به این نتیجه رسیده‌اند از آن روست كه معتقدند خداوند بدون هیچ علت و سببی بنده را دوست دارد و از آن رو همه‌ی نعمات را در اختیار او قرار داده است، از نعمت وجود تا نعمت حیات و نعمت زیستن، پس محبّت نسبت به حق نیز به دلیل و برهانی نیاز ندارد. حضرات معصومین برای دوست داشتن حضرت حق در پی دلیل و برهان نبوده‌اند.

درفرازی از مناجات شعبانیه آمده است:

«…إِلَهِی هَبْ لِی قَلْباً یدْنِیهِ مِنْكَ شَوْقُه‏…»[1]

«…خدایا دلی به من عطا كن كه شوق نزدیكی به تو روز به روز در آن افزون شود و هیچ‌گاه از اشتیاقم نسبت به تو كم نشود..»

امام سجاد علیه السلام از خداوند سبحان قلبی را طلب می‌كنند كه هر روز شوق و اشتیاقش نسبت به حق افزون شود زیرا همه‌ی موجودات در عالم به سوی اصل و مبدأ خویش باز می‌گردند.

عرفا معتقدند هر ذره در عالم به سوی مبدأ خویش در حركت است، دل حضرات معصومین نیز لحظه به لحظه در راه وصال به معشوق در حركت است و عامل این حركت محبّت نسبت به محبوب است، زیرا اگر محبوب، ازلی و ابدی نباشد به یقین كشش و حركت به پایان می‌رسد و شوقی روزافزون و زیاده طلب نمی‌شود.

 

محبت بر امر فناپذیر، عبث است

 

خداوند در سوره مباركه‌ی توبه آیه 24 می‌فرماید:

«قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشیرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ»

«بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى كه به دست آورده‌‏اید، و تجارتى كه از كساد شدنش مى‌‏ترسید، و خانه هایى كه به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است، در انتظار باشید كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند؛ و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمى‏كند»

آیه از محبّت تعلقاتی فناپذیر و نابودشدنی سخن می‌گوید و بیم دلخوش كردن و محبّت ورزیدن به آنها را بیان می‌كند. هر آنچه فانی و بقا ناپذیر است محبّت ورزیدن بر او امر عبث و بیهوده‌ای است. اگر پدر و مادر و اخوان و عشیره به نظر كسی محبوب و مقصود باشد چنین فردی گرفتار محبّت و عشقی كاذب و مجازی است.

 

محبت به خدا انسان را مقرّب می‌کند

 

روایتی از قول حضرت عیسی علیه السلام نقل شده است كه حضرت عیسی علیه السلام از كنار گروهی گذر كردند، دیدند رنگ آنها تغییر كرده و بدنهایشان توانا نیست به عبارتی ظاهر آنها شاداب و سرحال نبود.

حضرت عیسی علیه السلام پرسیدند چه چیزی شما را به این روز انداخته؟

گفتند: خوف از خدا. حضرت عیسی علیه السلام فرمودند: حق بر مؤمن آن است كه از خدا بترسد و حق بر خدا آن است كه به مؤمن امان دهد.

حضرت عیسی علیه السلام به جماعت دیگری رسیدند كه بدنهای آنها از گروه اول ضعیف‌تر بود. از ایشان سوال كردند: چه چیزی شما را به اینجا رسانده است؟

گفتند: شوق وصال به جنّت. حضرت فرمودند: حق بر خداست كه بهشت را برای شما قرار دهد.

و حضرت به جماعت دیگری برخورد كردند كه مانند گروه‌های قبل بودند اما چهره‌هایشان به شدت می‌درخشید. حضرت فرمودند: چه چیزی شما را به اینجا رسانده است؟

گفتند: حُبّ الله، ما عاشق خداییم و عشق به حق ما را چنین كرده است.

حضرت فرمودند: «أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُون‏» شما همان كسانی هستید كه به خدا نزدیك هستند.[2]

  • با توجه به گفته‌ی حضرت عیسی علیه السلام گروه اول از آتش دور می‌شوند و گروه دوم به بهشت می‌رسند اما قرب به حق نصیب هیچ یك از این دو گروه نمی‌شود تنها گروه سوم به وصال حق دست می‌یابند چون در پی محبّت حق بوده‌اند. محبّت مانع‌ها را مرتفع می‌كند و افراد را به لقاء حق می‌رساند.

 

امام حسین علیه‌السلام در فرازی از دعای عرفه می‌فرمایند:

«…أَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ یحِبُّوا سِوَاكَ وَ لَمْ یلْجَئُوا إِلَى غَیرِك…‏»[3]

«خدایا! تو آن كسی هستی كه بیگانگان را از قلوب دوستانت راندی تا دوستانت تنها تو را دوست بدارند و پناهنده‌ی به غیر تو نشوند.»

دوستانت پناهنده‌ی غیر تو نمی‌شوند چون فقط تو را دوست دارند.

قبل از آنكه دعای عرفه را از زاویه‌ی محبت به حق بررسی كنیم به نكته‌ای اشاره می‌كنم كه خالی از لطف نیست.

 

علامت محبت

 

در ادعیه علامتی برای محبّت مُحِبّ وجود دارد اینكه اگر كسی را دوست دارید باید با زبان اعلام كنید. حقیقت این سخن در امر نماز به وضوح هویداست، نماز نمایشگاه عاشقی و محبّت به محبوب است، خداوند سبحان مصلی را در هر روز پنج بار به ضیافت خانه‌ی خویش دعوت می‌كند تا هر بار محبّت خود را نسبت به معشوق اعلام كند.

 

نكته‌ای كه به آن اشاره شده و در دعای عرفه‌ی امام حسین علیه‌السلام نیز وجود دارد آن است که حضرت می‌فرمایند:

«یا مَنْ أَذَاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلَاوَةَ الْمُؤَانَسَةِ فَقَامُوا بَینَ یدَیهِ مُتَمَلِّقِین‏»[4]

«ای خدایی كه به دوستانت شیرینی انس با خودت را چشاندی و به آنها اجازه دادی در مقابل تو قیام كنند در حالی كه تملق گویی تو را می‌كنند»

 

اگر امام حسین (علیه السلام) از عبارت تملق استفاده می‌كنند شاید از آن روست كه بنده باید فقر و نیاز خود را نزد محبوب بر زبان ‌آورد. كلمه‌ی تملّق و املاق هم ریشه‌اند و هر دو به معنای فقر و بی‌چیزی است، مُحب هر چه خود را نیازمندتر به محبوب نشان دهد نزد او از جایگاه والاتری برخوردار است.

اصلاً محبوب، مُحبّ خویش را صفر الید می‌خواهد زیرا صفرالیدی و فقر، او را به كمال محبّت نزدیك می‌سازد.

حضرات معصومین چون خود را فقیر محض و بنده‌ی نیازمند درگاه حق می‌دانند در جایگاه محبّین به حق، بالاترین رتبه را دارند. بیشترین اعلام محبّت به درگاه خدای سبحان از لسان مطهر ائمه‌ی اطهار است زیرا هركس محبوب شناس‌تر باشد از وصف او بیشتر سخن می‌گوید.

حضرات معصومین چون «التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّه»اند حتی در اعلام محبّت خود نسبت به خدا ذره‌ای فروگذاری نكرده‌اند بلكه به طور صحیح و كامل محبّت قلبی خود را ابراز كرده‌اند.

 

امام سجاد علیه‌السلام  در مناجاتی می‌فرمایند:

«…و عِزَّتِكَ لَقَدْ أَحْبَبْتُكَ مَحَبَّةً اسْتَقَرَّتْ فِی قَلْبِی حَلَاوَتُهَا وَ آنَسَتْ نَفْسِی بِبِشَارَتِهَا…»[5]

«…خدایا! به عزتت قسم می‌خورم تو را چنان دوست دارم كه شیرینی این دوست داشتن در قلب من مستقر شده است و با بشارت محبت‌ تو مأنوس شده‌ام…»

در توضیح سخن امام سجاد علیه السلام می‌توان گفت: عبارت بشارت به معنای خبر خوش‌آیند و دل‌پذیری است كه فرد از شنیدن آن خوشحال می‌شود و حضرت با به كار بردن این كلمه به خدا اعلام می‌كند: خدایا! من با بشارت تو اُنس گرفته‌ام از آن رو كه تو محبّت مرا نسبت به خود پذیرفته‌ای.

اگر خداوند محبّت بنده‌ای را بپذیرد و به او بشارت دهد حقیقتاً بنده را پسندیده است.

 

پایداری در امر محبت

 

باید دقت داشت قدم گذاشتن در وادی محبّت خداوند سبحان كافی نیست بلكه باید در آن مقام مستقر شد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در فرازی از مناجات شعبانیه می‌فرمایند:

«…إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلَایتِك مُقَامَ [مَنْ ] رَجَا الزِّیادَةَ مِنْ مَحَبَّتِك…‏»[6]

«خدایا مرا در جمع دوستانت پایدار نگه دار، پایداری كسی كه دائماً امید دارد كه عشق او به تو برسد و عشق تو نسبت به او بیشتر شود »

جمع دوستان حضرت حق در حقیقت همان جمع محبّین به او هستند. امام سجاد علیه السلام از خداوند سبحان پایداری در این جمع را طلب می‌كنند.

مُحبّ هر لحظه خواهان افزون شدن محبّت محبوب نسبت به خویش است.

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در فرازی دیگر از مناجات شعبانیه می‌فرمایند:

«…وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیتَهُ فَأَجَابَك‏…»[7]

« … خدایا مرا به گونه‌ای قرار ده كه چون صدایم كردی اجابت كنم…»

 همچنان ‌كه اوایل این بحث عرض كردیم: محبت تحرك آفرین و جهت دهنده است.

حضرت از محبوب خود می‌خواهد تا در میدان عاشقی از انجام هر امری كه به او واگذار می‌شود كوتاهی نكند و چون محبوب او را صدا كند، گوش به فرمان محبوب خود باشد.

 

محبّت به ذات یا صفات

 

اجازه بدهید قبل از ادامه‌ی بحث به مطلبی اشاره كنم، آیا افراد باید نسبت به ذات حق محبت داشته باشند یا نسبت به صفات حق؟ آیا بنده باید ذات حق را بیشتر دوست داشته باشد یا صفات او را؟

در جواب می‌گوئیم صفات و ذات خداوند عین یكدیگرند و جدا نیستند، اصلاً مُحب چشم به ذات یا صفات حضرت حق ندوخته است كه یكی را بر دیگری ترجیح دهد.

اگر انسان چشم به داده‌های خدا داشته باشد می‌داند كه خداوند مُعطِی و قابض است گاه با صفت معطی نعمت عطا می‌كند و گاه با صفت قابض آن را می‌گیرد. وقتی امام حسین علیه السلام در گودال قتلگاه می‌گویند: «رضاً برضائك»؛« خدایا من راضی هستم به رضای تو» یعنی اراده‌ی تو بر هر چیز و به هر شكل جاری شود من به اجرای اراده‌ی تو راضی هستم سخن از صفات و ذات حضرت حق نیست بلكه سخن از رضایت خود خداوند است.

 

مُحبّ، در حضور محبوب

 

اگر سوال شود فرد چگونه خود را در حضور محبوب می‌بیند؟ در پاسخ می‌گوییم: هركس به میزان محبّتش به محبوب در محضر است و بالعكس.

اگر فرد خود را در حضور ببیند خدا برای او همیشه حاضر است (غیبت از جانب بنده است)

اگر محبّت ما نسبت به خدای سبحان زیاد باشد، دائم خود را یا در محضر یا در حضور می‌بینیم و خود را اصلاً غایب از خدا نمی‌دانیم.

حضرات معصومین به علت شدّت محبّت، دائم الحضورند.

در دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام می‌گوئیم:

«مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِیلٍ یدُلُّ عَلَیْکَ»[8]

«كی تو غایب شدی كه محتاج راهنمایی برای پیدا كردنت باشم»

 

كی رفته‌ای ز دل كه تمنا كنم تو را                  كی بوده‌ای نهفته كه پیدا كنم تو را[9]

 

بحث محبّت را در جلسه‌ی بعد دنبال می‌كنیم، ان شاء الله.

 

تاریخ جلسه: 90/7/20 ـ جلسه 40

این مبحث ادامه دارد…

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] بحارالانوار، ج91، ص98

 [2]مجموعۀ الورام، ج1، ص224:  وَ یرْوَى أَنَّ عِیسَى مَرَّ بِثَلَاثَةِ نَفَرٍ قَدْ نَحِلَتْ أَبْدَانُهُمْ وَ تَغَیرَتْ أَلْوَانُهُمْ فَقَالَ لَهُمْ مَا الَّذِی بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَى فَقَالُوا الْخَوْفُ مِنَ النَّارِ فَقَالَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یؤْمِنَ الْخَائِفَ ثُمَّ جَاوَزَهُمْ إِلَى ثَلَاثَةٍ آخَرِینَ فَإِذَا هُمْ أَشَدُّ نُحُولًا وَ تَغَیراً فَقَالَ مَا الَّذِی بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَى قَالُوا الشَّوْقُ إِلَى الْجَنَّةِ فَقَالَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ یعْطِیكُمْ مَا تَرْجُونَ ثُمَّ جَاوَزَهُمْ إِلَى ثَلَاثَةٍ آخَرِینَ فَإِذَا هُمْ أَشَدُّ نُحُولًا وَ تَغَیراً كَانَ عَلَى وُجُوهِهِمُ الْمَرَایا مِنَ النُّورِ فَقَالَ مَا الَّذِی بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَى فَقَالُوا نُحِبُّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُون‏

[3]  مفاتیح الجنان، دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه

[4] مفاتیح الجنان، دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه

[5]  بحارالأنوار، ج91، ص170

[6] مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه

[7]مفاتیح الجنان،مناجات شعبانیه

[8]مفاتیح الجنان، دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه

[9]  فروغ بسطامی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *