امام جلوۀ اسماء الله ـ بخش اول

مقدمه

 

در كلاس امام زمان‌شناسی می‌خواهیم با وجود مقدسی آشنا شویم كه گاه پدر است و گاه معلم، گاه رفیق است و گاه انیس، گاه محّول حال ماست و گاه مدبر امر ما، گاه به اذن حضرت حق واسطه درمان بیماری‌های جسم ماست و گاه التیام بخش دردهای روح ما.

درصدد شناخت امام زمانی هستیم كه در كل مسیر زندگی دلیل راه ماست، چه در زمینه‌های فردی و چه جمعی، چه عبادی، چه اخلاقی و چه سیاسی.

همین امر دلیلی بر ضرورت شناخت نسبت به ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه است. همانطور كه برای حیات مادی‌مان به آب و هوا نیاز داریم، به همان میزان برای زندگی حقیقی نیازمند معرفة‌الامام هستیم، و بدون این شناخت فی الواقع زنده نیستیم.

به اندازه‌ای كه برای زندگی روحمان اهمیت قائلیم، باید برای این معرفت بها بپردازیم.

 

ضرورت معرفت امام

 

جهت آشنایی با ضرورت این معرفت، به چند روایت اشاره می‌كنیم:

 

جایگاه اهل بیت در زندگی

 

پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید:

«اجْعَلُوا أَهْلَ‏ بَیتِی‏ مِنْكُمْ مَكَانَ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ مَكَانَ الْعَینَینِ مِنَ الرَّأْسِ فَإِنَّ الْجَسَدَ لَا یهْتَدِی إِلَّا بِالرَّأْسِ وَ لَا یهْتَدِی الرَّأْسُ إِلَّا بِالْعَینَینِ»[1]

باید جایگاهی كه برای اهل بیت من در زندگیتان قائل می‌شوید، همچون جایگاه سر نسبت به بدن باشد (همانطور كه بدون سر، فرد می‌میرد، باید باور كنیم كه بدون شناخت این بزرگواران، زندگی حقیقی برایمان متصور نیست.) و جایگاه چشم نسبت به سر ( كه مهمترین و شریف‌ترین عضو آن است.)

حبّ اهل بیت، نازله‌ای آسمانی

 

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«…إِنَّ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیتِ ینْزِلُهُ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ‏ خَزَائِنَ‏ تَحْتَ‏ الْعَرْشِ‏ كَخَزَائِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ لَا ینْزِلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ وَ لَا یعْطِیهِ إِلَّا خَیرَ الْخَلْق…‏»[2]

«…حبّ ما اهل بیت را (كه پیامد معرفت است) خداوند از آسمان و از خزائن تحت عرش نازل می‌كند. (از خزائنی كه تحت قدرت خاص حضرت حق است) این محبّت به اندازه نازل می‌شود و به بهترین‌های خلق عطا می‌گردد…»

معرفت و محبّت اهل بیت علیهم‌السلام امری نیست كه از طریق خود ما كسب شود، بلكه نازله‌ای آسمانی است كه از ناحیه حضرت حق عطا می‌شود.

 

محبّت، مولود معرفت است

 

پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرمایند:

«…فَوَ اللَّهِ‏ مَا أَحَبَّهُمْ‏ أَحَدٌ إِلَّا رَبِحَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»[3]

«به خدا قسم اگر محبّت اهل بیت نصیب كسی شود در دنیا و آخرت سود و منفت می‌برد»

ما بنا داشتیم لزوم معرفت حضرات معصومین علیهم‌السلام را مطرح كنیم، ولی از این جهت به احادیث مربوط به حبّ می‌پردازیم كه محبّت مولود معرفت است. به میزانی كه معرفتمان عمیق‌تر و وسیع‌تر باشد، حقایق بیشتری برایمان تبیین می‌شود، كه رهاوردش محبتی افزون‌تر خواهد بود.

 

رسول اكرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید:

«…وَ الَّذِی‏ نَفْسِی‏ بِیدِهِ‏ لَا ینْفَعُ‏ عَبْداً عَمَلُهُ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا»[4]

«قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست عمل هیچ بنده‌ای برایش نافع نیست مگر اینكه حق ما را بشناسد»

اگر طالب نفع دنیایی و اخروی اعمال صالحمان هستیم، باید در پی معرفة الامام باشیم.

 

 محبّ خدا و اهل بیت (ع) عاقبت بخیر است

 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«مَنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حَقِّ أَهْلِ بَیتِهِ مَاتَ‏ شَهِیداً»[5]

«كسی كه نسبت به حق خدای سبحان، پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل بیتش علیه‌السلام معرفت داشته باشد، و لو در بستر بمیرد (و در عرصه رزم حضور نداشته باشد)، با شهادت از دنیا رفته است.»

 

ثمرات تحقق محبت اهل بیت (ع) در قلب

 

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«مَنْ‏ أَحَبَّنَا أَهْلَ‏ الْبَیتِ‏ وَ حَقَّقَ‏ حُبَّنَا فِی قَلْبِهِ جَرَى ینَابِیعُ الْحِكْمَةِ عَلَى لِسَانِهِ وَ جُدِّدَ الْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ»[6]

«هر كس ما اهل بیت را دوست داشته باشد و محبّت ما را در دلش محقق كند (محبتش سطحی و ظاهری نبوده و عشق اهل بیت در قلبش تثبیت شده باشد) چشمه‌های حكمت بر زبانش جاری می‌شود، و ایمان در دلش نو می‌گردد.»

ـ  اگر گفتارمان حكیمانه نیست و مطالب ناصحیح و الفاظ نازیبا بر زبانمان جاری می‌شود، ناشی از مشكلی بنیادی است، نه مسئله‌ای سطحی و ظاهری. مشكل، كاستی معرفت است.

اگر شناخت‌مان نسبت به اهل بیت افزون شود، به همان میزان محبت‌مان هم افزایش می‌یابد و موجب جوشش چشمه‌های حكمت می‌گردد. بنابراین اگر از زبانمان شكایت داریم، به خاطر كم بودن عشقمان است، و این عشق با معرفت افزون می‌شود. پس اگر می‌خواهیم سخنان نادرست بر زبان نیاوریم، برای تحقق این امر گریزی نیست جز شناخت بیشتر و بهتر حضرات معصومین علیه‌السلام.

نكته دیگری كه در روایت قابل تأمل است تأكید امام علیه‌السلام بر «تحقق محبّت در قلب»‌ است. شرط جاری شدن چشمه‌های حكمت این است كه دلمان حقیقتاً معدن عشق اهل بیت علیه‌السلام باشد، دوستی آنها به گونه‌ای در قلبمان رسوخ كند كه دیگر برایمان تفاوتی نداشته باشد كه حاجتمان را بدهند یا ندهند، نگاهمان كنند یا ما را از درگاهشان برانند،،، در هر حال به آنها عشق بورزیم.

عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد

وین عجب من عاشق این هر دو ضد[7]

باید عاشق خودشان باشیم، نه طالب عطایشان.

 

تازگی ایمان با محبّت اهل بیت (ع)

 

نقش دیگری كه حبّ اهل بیت علیه‌السلام در زندگی ما ایفا می‌كند، تازه كردن ایمان ماست. هر چیز تازه‌ای موجب نشاط و شادابی ما می‌شود. «فی كلّ جدیدٍ لذّة» وقتی با عشق اهل بیت علیه‌السلام ایمانمان نو می‌شود، دیگر احساس كهنگی و فرسودگی آزارمان نمی‌دهد، بلكه تازگی‌ ایمان، با نشاطمان می‌كند و در زندگیمان لذّتی دائمی را حاكم می‌‌نماید.

پیامبر اكرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله در ذیل آیه مباركه «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ‏ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب»[8]؛«آگاه باش كه با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد.» می‌‌فرماید:

«ذَاكِرُ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهَ تَعَالَى وَ رَسُولَهُ وَ أَحَبَّ أَهْلَ‏ بَیتِی‏ صَادِقاً غَیرَ كَاذِب‏»[9]

«ذاکر خدا دوست دارد خداوند سبحان و رسولش را و دوست دارد اهل بیتم را صادقانه»‌

آری، كسی كه در دریای مواج مشكلات و در اوج طوفانهای زندگی، ناخدا بودن اهل بیت علیه‌السلام را دریابد و به كشتی نجات آنها راه یابد، هیچ نگرانی و دغدغه‌ای تهدیدش نمی‌كند.

 

محبّت اهل بیت (ع)، بالاترین عبادات

 

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«إِنَ‏ فَوْقَ‏ كُلِ‏ عِبَادَةٍ عِبَادَةٌ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَیتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ»[10]

«بالاتر از هر عبادت، عبادت دیگری است ، و عشق ما اهل بیت بالاترین عبادت است»

در عرصه عبادات، حبّ معصومین از بالاترین امتیاز برخوردار است و سایر عبادات زیر مجموعه محبت اهل بیت علیه‌السلام محسوب می‌شود.

 

محبّ اهل بیت (ع)، محبّ خدای سبحان است

 

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

«…مَنْ‏ عَرَفَ‏ حَقَّنَا وَ أَحَبَّنَا فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏…»[11]

«اگر كسی معرفت حق ما نصیبش شد و ما را دوست داشت، حتماً‌ عاشق خداوند تبارك و تعالی شده است»

خداوند می‌فرماید:

«سَخَّرَ لَكُمْ‏ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض‏»[12]

«آیا ندیده‏اى كه خدا آنچه را در زمین است به نفع شما رام گردانید.»

 اگر كسی محبّ خدا باشد، خداوند همه عالم را برایش خرج می‌كند. و محبّ خدا‌، كسی است كه عارف به اهل بیت و عاشق آنها باشد.

 

معرفت حقیقی چیست؟

 

در روایات دو تعبیر را ملاحظه می‌كنیم«مَنْ‏ عَرَفَنَا» و «مَنْ‏ عَرَفَ‏ حَقَّنَا» معرفت حقیقی چیست كه اگر نصیب كسی شود محبّ خدا محسوب می‌شود، و اگر در بستر بمیرد مقام شهید را دارد و …؟

این معرفت، شناخت خاصّی است كه برای به دست آوردنش باید مراحلی را به عنوان پیش‌نیاز، پشت سر بگذاریم.

 

  • در وهله اول ، باید قلب و دلمان را كه قرار است جایگاه این معرفت باشد، از آلودگی‌ها تطهیر كنیم.

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب

جاروب كن خانه و پس میهمان طلب[13]

باید درونمان را غبار‌روبی كنیم و زنگار معصیت و غفلت را از قلبمان بزداییم، سپس طالب محبت و معرفت خوبان عالم شویم.

  • در مرحله بعد، برای كسب معرفت باید با استمداد از معصومین علیه‌السلام چشم و گوشی قرض كنیم.

“با چشم خودی جمال او نتوان دید”

در آغاز حدیث كساء می‌خوانیم كه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرماید:‌ پدرم را دیدم كه گویا همچون ماه شب چهارده جلوه‌گری داشت.

بنابراین برای معرفة الرسول، باید به دخترش مراجعه كرد و از طریق ام ابیها، پدر را شناخت. در مورد حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه هم بر این باوریم كه باید از وجود مقدس حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها استمداد بطلبیم تا به حق معرفت امام‌مان نائل شویم و به شناختی دست یابیم كه عمیق و وسیع بوده و دائماً‌ در زندگیمان ساری و جاری باشد.

اگر بخواهیم خودمان حضرت حجّت را بشناسیم، شناختی سطحی، موقّت،‌ و محدود و مختصر نصیبمان می‌شود.

معتقدیم كه همیشه باید معرِّف اجلای از معرَّف باشد، كسی كه معرفی می‌كند باید نسبت به چیزی یا كسی كه معرفی می‌شود كامل‌‌تر بوده و جلوه‌گری‌اش بیشتر باشد.

به همین دلیل معرفی امام از عهده ما بیرون است. اگر بخواهیم به معرفتی صحیح دست یابیم باید از طریق قرآن یا اهل بیت علیه‌السلام آن را كسب كنیم.

 

حضرات معصومین (ع) جلوه کامل اسماء الهی

 

بر این باوریم كه حضرات معصومین علیه‌السلام جلوه كامل اسامی حضرت حق هستند، و تعین اسماءالله در آنها به ظهور می‌رسد. امّا باید توجه كنیم كه بین اسم و مسمّی تفاوت قائل شویم.

در دعای جوشن كبیر هزار و یك اسم خدا را می‌خوانیم و بر این باوریم كه تك تك این اسامی در همین عالم، در وجود انسان كامل جلوه‌گر است. انسان كامل هر زمان یك نفر بیش نیست، و در زمان ما كاملترین وجود، حضرت ولی عصر عجّل‌الله‌فرجه است.

به عنوان مثال در دعای جوشن كبیر خدای سبحان را به عنوان « مهیمن» صدا می‌زنیم، (یعنی مسلط بر امور)

خداوند به عنوان واجب الوجود بر همه امور مسلط است. ولی در بین مخلوقات یك نفر به اذن حق این مقام را داراست ( نه استقلالا بلكه بالتبع)

معصوم در بلندترین جایگاه بندگی است واز همه مخلوقات به خدای متعال نزدیك‌تر است. از سوی دیگر خداوند فرموده:‌

«عبدى‏ أطعنى‏ أجعلك مثلى»[14]

«بنده من، مطیع من شو تا تو را  مثل خودم قرار دهم.»‌

پس معصوم ـ بالتبع نه بالاستقلال، به عنوان ممكن الوجود نه واجب الوجود ـ این جایگاه را داراست، یعنی به اذن حق مسلط بر زندگی ما است.

حضرات معصومین علیه‌السلام اسمای حق هستند و اسم خدا غیر از خدا است. اینها باب الله‌اند، زمانی كه سراغ اهل بیت برویم مورد عنایت حق قرار می‌گیریم با وساطت حضرات معصومین علیه‌السلام مشمول فیوضات والطاف خداوند می‌شویم.

 

خداشناسی بدون امام‌شناسی امکان‌پذیر نیست

 

در مورد امام معصوم می‌خوانیم: «الْبَابُ‏ الْمُبْتَلَى‏ بِهِ‏ النَّاسُ‏»، «بَابُ‏ اللَّهِ‏ الَّذِی‏ مِنْهُ‏ یؤْتَى» درِ خانه، غیر از خانه است، اگر بخواهیم وارد خانه شویم باید از درش بگذریم، خدا شناسی بدون امام‌شناسی امكان‌پذیر نیست، اگر بخواهیم به وادی توحید راه یابیم، باید ابتدا وجود مقدس امام را بشناسیم.

با همین انگیزه، كلاس امام زمان شناسی را دنبال می‌كنیم، و با همه وجود سر تعظیم فرود آورده و در پیشگاه خداوند سجده شكر به جا می‌آوریم كه لطفش شامل حالمان شده، و با وجود همه موانعی كه داریم،‌ در نهایت حلم با ما معامله كرده، و توفیق گاه برداشتن در مسیر شناخت امام زمان عجّل‌الله‌فرجه را ارزانیمان نموده است.

مرحوم حاج ملا آقا جان ـ كه تشرّف‌های متعددی خدمت امام عصر عجّل‌الله‌فرجه داشته ـ می‌فرماید:‌ امام زمان عجّل‌الله‌فرجه ظهور صغری دارند. همانگونه كه خورشید از ابتدای طلوع تا زمانی كه همه جا را روشن كند زمان می‌برد، امّا آهسته آهسته این امر صورت می‌گیرد. ما هم اگر در وادی معرفت امام زمان عجّل‌الله‌فرجه گام بگذاریم ، هر چه پیش رویم، خورشید وجود او بیشتر در ما جلوه‌گر می‌شود، تا جایی كه این ظهور سراسر زندگی ما را روشن می‌كند.

نور ابتدای صبح با روشنایی سر ظهر متفاوت است. امّا اگر باور داشته باشیم نور شدید و وسیع ظهر ادامه همان روشنایی ملایم آغاز صبح است، قدر معارف محدودی را كه كسب می‌كنیم، می‌دانیم. مهم این است كه خداوند به ما توفیق داده تا باب معرفة‌الامام برایمان باز شود. و امیدواریم زمانی برسد كه همه عرصه حیاتمان با نور معرفت او منور گردد.

یكی از علما نقل می‌كند صبح جمعه‌ای در مجلس دعای ندبه در خدمت آیت‌الله بهجت بودم وقتی خواننده دعا به این فراز رسید كه«لَیتَ‏ شِعْرِی‏، أَینَ‏ اسْتَقَرَّتْ…»؛«كاش می‌دانستم كجایی …» آقای بهجت به من رو كردند و گفتند:‌ كاش می‌دانستم كجا نیستی».

آری، امام همه جا حضور دارد. وقتی انسان نسبت به امامش شناخت پیدا كرد، دیگر او را در گوشه‌ای از زندگی، یا تنها در زمانهای اضطرار و بیچارگی نمی‌یابد.

امام همچون روح در جسم‌ جاری است. او دائم با ماست، از ما جدا نیست كه بخواهیم حضورش را تمنا كنیم، اگر او را نمی‌بینیم به خاطر شدت تابش وجود اوست.

 

تاریخ جلسه: 92/7/3 ـ جلسه 1

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] أمالی(شیخ طوسی)، ص482

[2] تحف العقول، ص313

[3] بحارالأنوار، ج27، ص116

[4] أمالی، ص187

[5] تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص115

[6] المحاسن، ج1، ص61

[7] مثنوی معنوی

[8] سوره مبارکه رعد، آیه 28

[9] الجعفریات(الأشعثیات)، ص224

[10] بحارالأنوار، ج27، ص91

[11] کافی، ج8، ص129

[12] سوره مبارکه جاثیه، آیه 13

[13] دیوان صائب تبریزی

[14] الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى) ، ص709

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *