امام رضا شناسی ـ بخش اول

ضرورت اقدام به شناخت حضرت

 

خدای سبحان را شاکریم که توفیق شناخت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را نصیب ما فرمود. همه ما جیره‌خوار بیت رضوی هستیم، از این رو وظیفه‌ خود دانستیم تا کلاسی درباره شناخت و معرفت علی بن موسی الرضا برگزار كنیم، شاید که ثامن‌الحجج برگ سبز ما را بپذیرند.

 

عالم آل محمد (ص)

 

وجود مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام به عنوان «عالم آل محمد صلی‌الله علیه وآله» شناخته شده است، زیرا حضرت در عصر حکومت مأمون علیه‌اللعنة زندگی می‌کردند که در ظاهر حاكمی عالم دوست بود، همین عامل باعث شد تا ویژگی عالم بودن امام رضا علیه‌السلام تا حدودی به نمایش گذاشته شود. در آن زمان سفره علم اسلامی بسیار گسترده شد، مأمون به بهانه‌های مختلف جلسات علمی خاصی را تشکیل می‌داد و علما را از ملیّت‌ها و مذاهب و اقلیم‌های مختلف دعوت می‌کرد. او حتی از فرصت‌های کوتاه دیدار حضرت بهره می‌جست و سؤالات علمی مطرح می‌کرد.

 

چه مباحثی در رابطه با شناخت حضرت مطرح می‌شود؟

 

  1. تفاسیر بعضی از آیات خاص که از زبان مطهّر حضرت مطرح شده، به خصوص مباحث کلامی، مثلاً مباحث کلامی جبر و تفویض.
  2. بررسی بعضی از خطبه‎های اعتقادی حضرت، مثلاً حضرت خطبه توحیدیه‌ای دارند که خطبه‌ مفصلی است. در حقیقت این خطبه، الله شناسی است که در آنیک سلسله از مسائل اعتقادی مطرح شده است.
  3. سلسله مباحث امام شناسی که از لسان مطهر ایشان بیان گردیده است. حضرت برای معرفی حضرات معصومین از موقعیت‌های مناسب بهره می‌جست، چرا که اذن این کار از ناحیه‌ حکومت برای حضرت صادر شده بود، زیرا مأمون در ظاهر پیرو مکتب شیعه بود.
  4. سلسله‌ای از احتجاجات حضرت در آن زمان که به دست ما رسیده است. این احتجاجات از زبان مطهر علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، در مقابل علمای مختلف مطرح شده که در نوع خود بی‌نظیرند.
  5. سلسله‌ای از مباحث اخلاقی از لسان ایشان مطرح شده است. امید است، با شیرینی دریافت مباحث اخلاقی از لسان مبارک ایشان، تأثیر خاصی را در زندگی ما ایجاد كند.
  6. بررسی سیره عملی ایشان در ارتباطات اجتماعی. البتهاز مباحث تاریخی عصر حضرت چشم می‌پوشیم تا سایر مطالب بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

 

 معنای حروف 28گانه الفبای عربی

 

علی بن حسین فضال از قول حضرت روایتی نقل می‌کند:

«إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى لِيُعَرِّفَ بِهِ خَلْقَهُ الْكِتَابَةَ الْحُرُوفُ‏ الْمُعْجَمُ‏ وَ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا ضُرِبَ عَلَى رَأْسِهِ بِعَصًا فَزَعَمَ أَنَّهُ لَا يُفْصِحُ بِبَعْضِ الْكَلَامِ فَالْحُكْمُ فِيهِ أَنْ تُعْرَضَ عَلَيْهِ حُرُوفُ الْمُعْجَمِ ثُمَّ يُعْطَى‏ الدِّيَةَ بِقَدْرِ مَا لَمْ يُفْصِحْ مِنْهَا وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي أ ب ت ث قَالَ الْأَلِفُ آلَاءُ اللَّهِ وَ الْبَاءُ بَهْجَةُ اللَّهِ وَ التَّاءُ تَمَامُ الْأَمْرِ لِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ الثَّاءُ ثَوَابُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى أَعْمَالِهِمُ الصَّالِحَةِ ج ح خ فَالْجِيمُ جَمَالُ اللَّهِ وَ جَلَالُه، وَ الْحَاءُ حِلْمُ اللَّهِ عَنِ الْمُذْنِبِينَ وَ الْخَاءُ خُمُولُ ذِكْرِ أَهْلِ الْمَعَاصِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏…‏»[1]

«اولین چیزی که خدای سبحان آفرید تا خلق او نوشتن را یاد بگیرند، حروف الفباست. و هر گاه بر سر كسى ضربه‏اى بزنند و در اثر آن ضربه نتواند به خوبى تكلّم كند، حكم اين است كه: حروف الفبا را بر او عرضه مى‏كنند سپس به تعداد حروفى كه نتوانست تلفّظ كند، به او ديه داده مى‏شود، و پدرم از پدرش و او از جدّش از قول أمير المؤمنين عليه السّلام در باره حروف الفبا چنين نقل نموده است كه أميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود: الف، آلاء و نعم الهى است، باء، بهجت و سرور خداست، تاء، تكميل شدن كار قائم آل محمّد «صلوات اللَّه عليهم» است، ثاء، ثواب مؤمنين به خاطر كارهاى خوب‌شان است. جيم، جمال و جلال خداست، حلم خدا در باره گناهكاران است، خاء، بى‏‌نام و نشان بودن اهل معاصى در نزد خداوند عزّ و جلّ است‏…»

حروف الفبا مخلوق خداوند است، یعنی همان‌طور که خدای سبحان بر تک‌تک مخلوقات خود نظر دارد، بر تک‌تک حروف الفبا نیز نظر داشته‌است.

حضرت در ابتدا مطرح می‌کنند که در پشت پرده‌ هر حکم ظاهری، احکام باطنی فراوانی نهفته است، می‌فرمایند: «اگر بر سر کسی ضربه‌ای وارد شود و به واسطه این ضربه فرد نتواند بعضی از حروف را ادا کند، مثلاً از تلفظ «شین» و «میم» ناتوان گردد، ضارب باید به میزان ناتوانایی فرد به او دیه بدهد. با این توضیح باید بگوئیم 28 حرف الفبا قیمتی دارد که کسی بر اثر ضربه‌ای از تلفظ آن‌ها ناتوان شود ضارب باید به او دیه بدهد.» هر حرفی از حروف الفبا یک بیست و هشتم دیه انسان است و اگر بر اثر سانحه‌ای فرد تلفظ کلیه‌ حروف را از دست بدهد، ضارب باید به میزان کل حروف دیه دهد.

حال اگر کسی به دیدگاه معرفتی دیگران آسیب وارد کند، در عالم معنا به چه میزان به آن‌ها بدهکار می‌شود؟ به طور مثال اگر دیه مادی افراد در این زمان 40میلیون تومان باشد، دیه شخصیت‌کشی افراد در عالم معنا به چه میزانی است؟ وقتی آسیب به مخرج یک حرف، دیه را واجب می‌کند، ضربه‌های اعتقادی و اخلاقی، چه دینی بر گردن فرد می‌آورد؟ در حالی که پرداخت دیه به جهت نقص اعتقادی، از توان ضارب خارج است.

حضرت، ادامه روایت را به امیرالمؤمنین علیه‌السلام نسبت می‌دهند. گویا تا زمان علی بن موسی الرضا علیه‌السلام، جامعه آماده‌ شنیدن این روایت نبوده است و روایت میان حضرات معصومین علیهم‌السلام از یكی به دیگری منتقل شده است. وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام منبع و مصدر توزیع علم در عالم‌اند.

 

حرف الف

 

به نعمت‌های پیوسته خداوند، «آلاء» سبحان می‌گویند. میان آلاء و نعمات فرق است،آلاء یعنی نعماتی که انقطاعی ندارد. بنابراین اولین حرفی که خداوند به بنده آموزش می‌دهد نشان از نعمت‌های لاینفک او دارد تا به بنده بیاموزد در عالم، نعمت‌ها پیوسته‌اند و انقطاعی در آن‌ها نیست و اگر انقطاعی صورت می‌گیرد، از ناحیه‌ خود شماست.

 

حرف باء

 

به معنای بهجتِ حضرت حق است. خوشی و بهجت خداوند سبحان زمانی جلوه‌گری می‌كند كه من و شما استفاده‌ كافی از آلاء را داشته باشیم و وجود آن‌ها را تصدیق كنیم نه تكذیب. «فَبِأَی آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»[2]«پس كدامین نعمت‌هاى پروردگارتان را تكذیب مى‏كنید(شما اى گروه جنّ و انس)؟!»

 

حرف تاء

 

حضرت «ت» را تکمیل امر توسط وجود مقدس قائم آل محمد عجل‌الله عتالی ذكر كرده‌اند. بنابراین می‌توان چنین گفت كه اگر كسی نعمات و آلاء خویش را در راه رضای حضرت حق به بهترین شكل به کار گیرد، تحت بهجت الهی قرار گرفته و خداوند سبحان نوید « تَمَامُ الْأَمْرِ» را به او می‌دهد. یعنی چنین فردی در سایه‌ پربركت وجود مقدس امام زمان عجل‌الله تعالی جای می‌گیرد.

حضرت در توضیح حرف «ت» دو نکته را هم‌زمان متذکر شده‌اند:

  1. افرادی که در رضایت حق گام برمی‌دارند، در سایه‌ ولایت تامه صاحب الزمان قرار می‌گیرند.
  2. تكمیل امر نبوت با وجود مقدس قائم آل محمد عجل‌الله‌تعالی است.

 

حرف ثاء

 

پاداشی كه به مؤمنین داده می‌شود جهت اعمال صالح‌شان است.

 

حرف جیم

 

نمایانگر جمال و جلال خداوند سبحان در عالم است.

 

حرف حاء

 

خداوند سبحان نسبت به گناهان‌کاران حلیم است و به آن‌ها مهلت جبران خواهد داد.

 

حرف خاء

 

خمول: بی‌نشانی، این حرف یعنی اهل معصیت نزد خدا بی‌نام و نشان‌اند، بی‌نام و نشان بودن به معنای بی‌توجهی حضرت حق نسبت به آن‌هاست. به میزانی كه افراد اهل معصیت باشند نزد خدای سبحان نامی ندارند و اگر كسی اهل طاعت حق باشد به اذن خداوند اجازه می‌یابد تا از حضرت حق درخواست كند كه نام او را در میان اهل آسمان ذكر كند. هر ذاكر مؤمنی در سحر‌های ماه رمضان از خداوند سبحان درخواست می‌كند: «اَعْلِ ذكری»[3] «خدایا! اسم من را بالا ببر!»

البته به عقیده برخی، این بی نام و نشانی برای معصیت‌كار، لطف حضرت حق است؛ زیرا سوء‌پیشینه‌ای نزد حضرت حق ندارد كه شرمنده‌ بازگشت خویش باشد. هر كس بر انجام معصیت تعمدی ندارد و از بازگشت به سوی حضرت حق ابائی نداشته باشد، تحت پوشش این لطف حضرت قرار می‌گیرد.

 

تاریخ جلسه: 1386/7/2

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] عیون أخبار الرضا، ج1، ص129

[2] سوره مبارکه الرحمن، آیه13

[3] مفاتیح الجنان(شیخ عباس قمی)، دعای ابوحمزه ثمالی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *