امر به معروف و نهی از منکر ـ بخش سوم

بهار چشمان، ماه محرم و صفر

 

یکی از آثار وجودی حضرت اباعبدلله الحسین علیه‌السلام در زندگی بسیاری از ما زمزم شدن چشمه‌ای است که بدون یاد اباعبدلله علیه‌السلام خشکیده است، اما به مجرد توجه به اباعبدلله علیه‌السلام به تعبیر روایات انسان دارای «عبره »می‌شود، «عبره» با «دمع» تفاوت دارد، «دمع» در زبان عرب به معنی اشک است اما «عبره» اشکی است که از گونه عبور می‌کند.

نمی دانیم توجه با اباعبدلله علیه‌السلام با ما چه می‌کند گویا عصای مولا به چشمه خشکیده چشم ما زده می‌شود و این چشم که در شرایط عادی اصلا تحت تاثیر امری قرار نمی‌گیرد همین که یک لحظه دلش متوجه کربلا می‌شود همین که به گوشش این صدا را می‌شنود که «لا یوم کیومک یا اباعبدلله» در این چشم انقلابی رخ می‌دهد، بهار چشمان شما محرم و صفر است بهار زمانی است که بارندگی زیاد است، مطمئن باشید بارش‌ها بی‌رویش نیست، مطمئن باشید وقتی اشک خالصانه در مصیبت اباعبدلله علیه‌السلام از چشمان ما خارج می‌شود این اشک در سرزمین وجودی ما وارد می‌شود و بسیاری از استعدادهای نهفته و کمالات پنهان ما را ظاهر می‌کند مطمئن باشید سرسبزی مزرعه فضائل ما با همان اشک خالصانه‌ای است که به مجرد توجه به اباعبدلله علیه‌السلام جاری می‌شود، قدر این بهار را بدانید، این بهار بهاری است که برکات و آبادی‌های خاصی را در زمین وجودی ما ایجاد می‌کند. برکات و ثمراتی که تا قیامت هم باقی است و هم رشد می‌کند و افزون می‌شود. در این روزها پاهایمان را طوری دیگر دوست داریم که در این مجالس حاضر می‌شود، صورتمان را هم طوری دیگر دوست داریم که اشک اباعبدالله علیه‌السلام بر آن جاری می‌شود، زبانمان هم به نحوی دیگر دوست داریم این زبان توفیق سلام پیدا می‌کند و گوشمان را هم جور دیگر دوست داریم این گوش توفیق شنیدن جواب سلام را دارد. مگر می شود هر روز سلامی دهید و جوابی نشنوید، اصلا آنها به شما سلام می‌کنند امام حسین علیه‌السلام به شما سلام می‌کنند شما جواب می‌دهید. آغاز کردن به سلام شصت و نه ثواب دارد و انسان کامل همیشه عمل افضل را انجام می‌دهد او خود به شما سلام می‌کند بعد می‌گویم با من بودید آقا؟

 

امر به معروف و نهی از منکر

 

امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهمترین انگیزه‌های قیام حضرت اباعبدالله علیه‌السلام است همچنانکه فرمودند:

«ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر»

«می‌خواهم آمر به معروف و ناهی از منکر باشم»

 

عدم مقابله با امر به معروف و نهی از منکر

 

مرحوم شهید مطهری ره می فرماید: یگانه چیزی که در هیچ زمانی ممکن نیست به طور کامل مقابل آن ایستاد و مانعش شد امر به معروف و نهی از منکر است، به این معنا که این دو برای همه ما قابل اجرا است.

اگر با خود می گویید امر به معروف و نهی از منکر کاری بسیار سخت و دشوار است و بسیاری اوقات با امر و نهی ما ایجاد فتنه و مشکل می‌شود می‌گوییم ما طریقه اجرا را نمی‌دانیم، که چنین اتفاقی رخ می‌دهد و الا این دو فضیلتی است که ما را در زمره بهترین افراد امت پیامبر قرار می‌دهد، در بعضی از روایت امر به معروف و نهی از منکر اشرف فضائل عنوان شده و در برخی دیگر این دو به عنوان قله فضایل شمرده شده است. در ماه محرم و صفر می‌خواهیم کنار سفره معرفتی حضرت اباعبدالله علیه السلام آموزش‌های لازم را داشته باشیم.

 

تقدم بر تقوا

 

در روایتی آمده است:

فردی خدمت پیامبر آمد در حالی که حضرت بر منبر نشسته بودند و به ایشان گفت یا رسول الله بهترین مردم چه کسانی هستند حضرت فرمودند کسی که بیش از دیگران امر به معروف و نهی از منکر و تقوا دارد.

در این روایت امر به معروف و نهی از منکر حتی بر تقوا مقدم شده است. تقوا در جایگاه امر به معروف و نهی از منکر این است که از آنکه به واسطه امر و نهی امتیازی را برای خود در نظر گیریم و امر به معروف و نهی از منکر را به خود نسبت دهیم و توفیق این فعل را از آن خود بدانیم پرهیز کنیم.

 

قوی‌ترین نوع امر به معروف

 

روایات هم به کلمه امر و هم به ائتمار اشاره کرده است، ائتمار باب افتعال به معنی امر پذیری است، بنابراین گرچه ما در نظر خود برای امر به معروف گفتاری اعتبار خاصی قائلیم اما امر به معروف صرفا گفتاری نیست، بلکه قوی‌ترین نوع امر، رفتاری است که از انسان صادر می‌شود.

در اجرای امر به معروف و نهی از منکر و برای شناخت معروف و منکر باید در کنار سفره قرآن و عترت قرار گرفت و از هر گونه سلیقه شخصی پرهیز کرد.

 

امر به معروف نشانه قدرت

 

جلسه گذشته روایتی عنوان کردیم که خدای سبحان مومن ضعیف را دوست ندارد، او کسی است که امر به معروف و نهی از منکر را ترک می‌کند.قرآن کریم نیز اشاره به همین معنا می کند و گروهی را معرفی می‌نماید که اگر در زمین قدرت یابند اقامه نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر دارند و در آیه 41 سوره حج می‌فرماید:

«الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور»

 

باور قلبی

 

در باب امر به معروف و نهی از منکر گفتیم معروفیت معروف و نکره بودن منکر را باید قلباً باور داشت در روایات آمده اگر کسی به صورت صوری و ظاهری امر به معروف و نهی از منکر دارد، اما حسن معروف یا قبح منکر را قلباً باور ندارد منافق محسوب می‌شود. در بسیاری روایات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر بحث ایمان مطرح شده به این معنا که باور قلبی باید در باطن تمام امر و نهی‌ها قرار گیرد.

 

شروعی از خود

 

در این باب گفته شد که باید ابتدا باید شناخت صحیحی صورت بگیرد و همان طور که گفته شد شناخت لازمه اجرای صحیح است و علاوه بر آن باید اخلاص وجود داشته باشد و هدف از امر و نهی فقط رضای خدا باشد نه عنوان شدن خود، بی‌آنکه منیت یا هوی و هوسی در کار باشد و بدانیم برای نشر امر به معروف و نهی از منکر باید معروف در وجود ما نهادینه شود و منکر از وجود ما رخت بر کند تا ما خود مصداقی عملی برای امر و نهی باشیم.

وجود مبارک پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

 « لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ.» [1]

«همیشه مردم در بهترین جایگاه قرار دارند تا زمانی که امر به معروف و نهی از منکر دارند و بر نیکویی و تقوا یکدیگر را کمک می‌کنند، اگر این عمل ترک شود برکت از زندگی افراد برداشته می‌شود (در این هنگام گرچه آنان وقت مال، جان، علم و … دارند اما هیچ یک برکت ندارد و از آن بهره‌ای نمی‌برند) و بعضی بر بعضی مسلط می‌شوند (یا اشرار بر اخیار مسلط می‌شوند) (در روایت دیگر آمده گمان نکنید تسلط تنها سلطه حکومتی است، بلکه بسیاری اوقات سلطه فکری است و انسان تحت سلطه فکرهای ناصحیح قرار می‌گیرد) و هیچ نیروی کمکی در زمین و آسمان به او نخواهد رسید.»

 

امر کنندگان به معروف چه کسانی هستند؟

 

اولین امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر خدای سبحان است. قرآن کریم در سوره مبارکه نحل آیه 90 می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون‏»

دومین آمر به معروف و ناهی از منکر پیامبر صلی الله هستند و سومین آن حضرات معصومین علیهم‌السلام و اگر ما در این زمره قرار بگیریم در سلسله طولیه جای گرفته‌ایم به همین جهت حق مخالفت و اعمال نظر مخالف نداریم.

 

ناامیدی نوعی منکر است

 

قرآن در آیه 4 تا 6 سوره مبارکه مریم می‌فرماید:

«قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا»

«گفت پروردگارا من استخوانم سست گرديده و [موى] سرم از پيرى سپيد گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو نااميد نبوده‏ام»

«وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا»

«و من پس از خويشتن از بستگانم بيمناكم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشينى] به من ببخش »

«يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا»

«كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب [نيز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسنديده گردان»

آیات بیانگر داستان حضرت زکریا است که هنگام کهن سالی به خداوند می‌گوید استخوان هایم سست شده و موهای سرم سپید شده است و همسرم نازاست و نگران ورثه‌ام هستم اما هرگز از تو نا امید نبوده‌ام.

زمانیکه بسیاری از اسباب در زندگی‌مان فراهم نیست، نباید دست از دعا بر داریم بلکه باید قوت مسبب الاسباب را مشاهده کنیم. با آنکه با اسباب ظاهری فرزند دار شدن برای حضرت زکریا فراهم نبود اما از رحمت حق نا امید نشد و دعا کرد : «فهب لی من لدنک ولیا»

 

دعای کامل

 

در آیات 4 تا 6 سوره مریم، دو معروف معرفی شده که یکی دعا کردن و نا امید نبودن زمانیکه ظاهراً هیچ سبب مادی‌ای وجود ندارد و دیگری کامل دعا کردن است. حضرت زکریا درخواست فرزند نکرد بلکه به خداوند گفت: «هب لی من لدنک ولیا» و از خداوند درخواست فرزندی کرد که با خداوند رابطه صحیحی داشته باشد و با خودش نیز دوست باشد و علاوه بر آن تمام کمالات را از او و مادرش به ارث ببرد «یرثنی و یرث من ال یعقوب»

کامل و جامع دعا کردن را بیاموزیم، در محضر خدای سبحان درخواست کم، نوعی منکر و قبیح به شمار می‌رود.

 حین مگو ما را بر آن در کار نیست

با کریمان کارها دشوار نیست

 

 

تاریخ جلسه: 98.6.11- جلسه 3

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] تهذیب الاحکام، ج 6، ص 181

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *