امر به معروف و نهی از منکر ـ بخش نهم

در جلسات سابق بیان شد قوی‌ترین امر و نهی، امر و نهی عملی است که با این روش برای دیگران اسوه و الگو باشیم و دیگران با دیدن ما مبادرت به معروف کنند و از مُنکر بازگردند.

 

بی غیرتی ممنوع

 

روایات ما را از بی‌تفاوتی در برابر مُنکر نهی می‌کنند و به عکس العمل در برابر آن سوق می‌دهند خواه عکس العمل ما باطنی و قلبی باشد خواه زبانی یا عملی.

لازمه زندگی طیّب این است که انسان مُنکر شناس و معروف شناس باشد.

در روایت از امیر‌المومنین علیه‌السلام آمده است:

«مَنْ تَرَكَ إِنْكَارَ الْمُنْكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَهُوَ مَيِّتٌ بَيْنَ الْأَحْيَاءِ»[1]

«اگر کسی نهی از مُنکر را با قلب و دست و زبانش ترک کند (نه باطنا از آن احساس تنفر کند و نه با قوت و توان با آن مقابله کند و نه با زبان دیگران را از آن باز دارد) مرده‌ای است در میان زندگان.»

به فرموده حضرت چنین فردی در حقیقت زنده نیست بلکه مرده است.

 

مصادیق امر به معروف و نهی از مُنکر

 

«وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ»

«و چه بسيار شهرها را كه (مردمش) ستمكار بودند در هم شكستيم و پس از آنها قومى ديگر پديد آورديم»

«فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ»

«پس چون عذاب ما را احساس كردند بناگاه از آن مى‏‌گريختند»

«لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ»

«(هان) مگريزيد و به سوى آنچه در آن متنعم بوديد و (به سوى) سراهايتان بازگرديد باشد كه شما مورد پرسش قرار گيريد»

«قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ»

«گفتند اى واى بر ما كه ما واقعا ستمگر بوديم»

«فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ»[2]

«سخنشان پيوسته همين بود تا آنان را دروشده بى‏‌جان گردانيديم»

 

قناعت به گفتار

 

یکی از مُنکرات اعتراف و اقرار به خطا است، بی آنکه توبه‌ای صورت گیرد و تغییر رویه‌ای ایجاد شود درحالیکه اعتراف به خطا نیمی از راه است و جبران آن نیمی دیگر. اگر فقط اعتراف به گناه کنیم و در صدد جبران بر نیاییم تنها نیمی از راه را رفته‌ایم به عنوان مثال گاهی ما می‌گوییم نسبت به همسر یا فرزندانمان مرتکب کوتاهی و قصور شده‌ایم اما فقط این جمله را بر زبان می‌آوریم و در صدد جبران کم کاری‌هایمان نیستیم و همچنان کم کاری‌ها و اشتباهات گذشته را تکرار می‌کنیم.

این مُنکر در سپاه عمر بن سعد نیز بسیار مشاهده شد، بسیاری از آنان در گفتار، اعتراف به دعوت امام می‌کنند و می‌گویند نامه به امام نوشتیم اما در عمل شمشیرهایشان را بر علیه حضرت کشیدند.

 

استفاده نکردن از فرصت‌ها

 

مُنکر دیگری که در این آیه وجود دارد استفاده نکردن از فرصتها است، قرآن در ارتباط با این افراد می‌فرماید: «فَمَا زَالَت تِّلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِين»

ظالمین زمانیکه مرتکب اشتباه شدند و شواهدی بر عذاب و قهر الهی در زندگی مشاهده کردند با آنکه فرصت توبه و بازگشت داشتند اما همچنان به اشتباهشان ادامه دادند تا آنکه گرفتار هلاکت شدند، گرچه قرآن می‌فرماید ما در ارتباط با ظالمین عذاب را یکباره نازل نمی‌کنیم بلکه به تدریج و مرحله به مرحله نازل می‌کنیم.

 

«وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»[3]

«و ايوب را (ياد كن) هنگامى كه پروردگارش را ندا داد كه به من آسيب رسيده است و تويى مهربانترين مهربانان»

آیه بیانگر چندین معروف است.

 

انتساب مشکل به خود

 

یکی از معروفات این است که در گرفتاری‌ها مشکل را به خود نسبت دهیم و عامل گرفتاری را خود بدانیم نه اعوذبالله خدای سبحان، حضرت ایوب نفرمود: خداوندا تو به من آسیب رساندی بلکه فرمود من مرتکب فعلی شده‌ام که به سبب آن به من آسیب رسیده است. (أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ).

 

رعایت ادب

 

یکی دیگر از معروف‌ها این است که در گرفتاری‌ها ادب در برابر خدای سبحان را رعایت کنیم و گرفتاری موجب گستاخی ما در محضر حضرت حق نشود.

حضرت ایوب با آنکه دچار گرفتاری‌های مختلف شده بود و به مال و جان و فرزندانش آسیب وارد شده بود اما نهایت ادب را در مقابل خدای سبحان به جا آورد و بی‌آنکه کمترین اعتراضی کند زیباترین گفتار را در این هنگام با خداوند داشت و به خداوند فرمود: تو مهربان‌ترین مهربانانی.

ما نیز در هنگام بروز مشکلات و گرفتاری‌ها باید در برابر خدای سبحان ادب را رعایت کنیم و از هر اعتراضی بپرهیزیم و بدانیم گرفتاری‌ها برای تربیت ماست و اگر اعتراضی کنیم به فرموده آیت‌الله‌بهجت (ره) گرفتار اعراض از خدای سبحان می‌شویم.

بعضی از مفسرین می‌گویند: ابلیس بر ایوب وارد شد و گفت: در مقابل من سجده کن تا آنچه از تو ستانده شده به تو بازگردد، حضرت ایوب به خداوند فرمود: چرا ابلیس طمع کرده به او سجده کنم و در برابر او خاضع باشم؟! گرفتاری‌هایی که بر من نازل شده عذاب تو بر من نبوده بلکه رحمی از جانب تو بر من بوده است.

 

نا امیدی ممنوع

 

یکی دیگر از معروفات این است که در هنگام مشکلات به ارحم الراحمین بودن خداوند توجه کنیم و هرگز از رحمت حق ناامید نشده و انتظار فرج را داشته باشیم.

بعضی تفاسیر می‌گویند: بعد از آنکه آسیب جسمانی به ایوب وارد شد ایوب قادر نبود برای نماز شب برخیزد و در این زمان از آنکه پیوست او با خداوند کم شده حزن زیادی براو وارد شد، در روایات آمده بزرگترین مصیبت، مصیبت در دین است به همین جهت یکی از دعاها این است که: «اللهم لاَ تَجْعَلْ مُصِيبَتَنَا فِي دِينِنَا»[4]

 

مشکلات عرصه حضوری قوی‌تر در محضر حق

 

معروف دیگر این است که در هنگام مشکل نه تنها از خداوند غافل نشویم بلکه حضورمان قوی‌تر و پررنگ‌تر از سابق باشد و زیباترین ارتباط را با خداوند داشته باشیم، زیباترین ارتباطات را در سخت‌ترین مواقع زندگی با خدای سبحان به کار بگیریم، حضرت اباعبدلله علیه‌السلام در گودال قتله‌گاه به خداوند فرمود: «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ.»[5]

مشکلات اعوذ بالله هنگامه‌ی قهر و اعراض از حق نیست بلکه عرصه حضور شدیدتر و جدی‌تر در محضر حق است تا موانع برطرف گردد و ارتباط ما با خدای سبحان بیشتر شود.

 

 

تاریخ جلسه: 98.6.17 ـ جلسه نهم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]   تهذیب الاحکام، ج6، ص181

[2]  سوره مبارکه انبیاء، آیات 11 تا 15

[3]  سوره مبارکه انبیا، آیه 83

[4]  إقبال الأعمال، جلد 2،  صفحه 699

[5] شرح اصول کافی(صدرا)، ج 1، ص 96

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *