امید ـ بخش سی و دوم

شیطان بر چه کسانی مسلط می شود؟

 

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»[1]

«به درستی که او(شیطان)، بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند، تسلّطی ندارد.»

«إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ»[2]

«تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‌اند، و آنها که نسبت به او [= خدا] شرک می‌ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می‌نهند)»

 

قرآن کریم می‌فرماید شیطان سلطه‌ای بر مؤمنین و متوکلین ندارد، تنها سلطه او بر کسانی است که ولایتش را بپذیرند و از او اطاعت کنند.

انسان امیدوار تحت سلطه حق است، به همین جهت در تمام امور به خداوند اعتماد دارد و به تبع از آرامشی درونی برخوردار است.

 

تفاوت ولایت شیطان و ولایت خداوند

 

آنکس که ولایت خداوند را بپذیرد و او را ولی زندگی خود بداند به لطف و رحمت او امیدوار است، اما آنکس که ولایت را از آنِ غیر خدا بداند و ولی‌ای غیر او برگزیند نتیجه‌ای غیر ناامیدی و سردرگمی ندارد، مگر ممکن است عاجزی به عاجزی دیگر امید بخشد و ناتوانی به ناتوانی توان دهد؟!

امید انسان را موحد می‌کند، انسان امیدوار فقط ولایت حق را می‌پذیرد و تنها بر او اعتماد می‌کند و سبب حقیقی را خدای سبحان می‌داند؛ خداوندی که بر همه چیز قادر است و بر آنچه بنده می‌خواهد و در دل دارد آگاه است، خداوندی که «علیم بذات الصدور» است و چون اراده کند آنچه بنده در دل دارد محقق می کند.

 

مراتب شرک

 

آیه سخن از شرک گفته است، شرک دارای مراتب خفی و جلی است. مشرکینی که خداوند را به طور کل انکار می کنند گرفتار شرک جلی هستند و آنکس که برخی صفات حق را به طور خاص انکار می‌کند گرفتار شرک خفی شده است؛ به عنوان مثال کسی که خداوند را قبول دارد اما رزاقیت او را باور ندارد و رزق را در دستان مردم جستجو می‌کند یا کسی که قدرت خداوند را انکار می‌کند و باور ندارد خداوند بر هر امری قادر است گرفتار شرک خفی شده است.

 

مقدمات امید

 

«ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»[3]

«امّا پروردگار تو نسبت به کسانی که بعد از فریب‌خوردن، (به ایمان بازگشتند و) هجرت کردند؛ سپس جهاد کردند و در راه خدا استقامت نمودند؛ پروردگارت، بعد از انجام این کارها، بخشنده و مهربان است (و آنها را مشمول رحمت خود می‌سازد.)»

 

آیه مقدماتی را برای امید ذکر می کند:

 

1.هجرت

 

لازمه امید هجرت و حرکت است. انسان امیدوار به حول و قوّه حق اعتماد می‌کند و با لطف و عنایت او به پیش می‌رود و به وظیفه بندگی‌اش عمل می‌کند اما هرگز بر فعل و قوّه خود اعتماد نمی‌کند بلکه اعتمادش تنها و تنها به فضل اوست.

گرچه خداوند غفور و رحیم است، اما بنده زمانی می‌تواند امیدوار به غفران و رحمت الهی باشد که نقش واسطه بودن پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله را در افاضه فیض خداوند بر بندگان باور کند، در آیه دو بار کلمه «ربّ» همراه با ضمیر مخاطب «ک» عنوان شده و گفته شده «اِنَّ رَبَّكَ»  که اشاره به نقش واسطه‌گری وجود مبارک پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله دارد این امر حاکی از این است که برای امید به رحمت حق و دریافت عطایای الهی توسل به این واسطه لازم است.

 

توصیه به صلوات قبل از عرضه حاجت و بعد از آن

 

علت اینکه توصیه به صلوات هنگام عرض حاجت در محضر خداوند و بعد از عرض آن شده توجه به نقش واسطه‌گری وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله است.

برای برخورداری از امید نیز باید به وجود مبارک پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نزدیک شد، به میزانی که انسان قرب بیشتری به وجود مبارک ایشان داشته باشد امیدوارتر می‌شود.

 

2. حرکت

 

گام بعد برای برخورداری از امید، حرکت است. انسان امیدوار علی الدوام هجرت و حرکت دارد؛ حرکتی با وساطت وجود مبارک پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، حرکتی مفید که او را به کمال می‌رساند و رحمت و مغفرت الهی را دریافت می‌کند.

 

ناامیدی عیوب را آشکار می‌کند

 

خداوند غفور است و مغفرت او اقتضا می‌کند کسی‌که در راه او هجرت کند و امیدوار به رحمتش باشد عیوبش مستور  شود «إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» اما این ستاریت در ارتباط با کسی‌که ناامید از رحمتش باشد وجود ندارد و عیوب او آشکار می‌شود.

 

مغفرت، لباسی که خداوند بر بنده می‌پوشاند

 

مغفرت لباسی است که خدای سبحان بر بنده می پوشاند؛ لباسی که عیوبش را مخفی می‌کند و به او چنان اعتبار و منزلتی می‌بخشد که شایسته همنشینی با پیامبر و حضرات معصومین علیهم‌السلام می‌کند و درخواستی که روزانه در زیارت عاشورا عنوان می‌کند را تحقق می‌بخشد که :«أنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» درخواستی که امید به ثبات در قدم صدق دارد و به یقیین روزی این خواسته محقق می‌شود.

 

 

تاریخ جلسه: 99/7/1 ـ جلسه 32

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه نحل، آیه 99

[2] سوره مبارکه نحل، آیه 100

[3] سوره مبارکه نحل، آیه 110

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *