امید ـ بخش نهم

توبه کننده حقیقی کیست؟

 

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»[1]

«پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را می‌پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است»

 

«وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»[2]

«برای کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند، و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا می‌رسد می‌گوید: «الان توبه کردم!» توبه نیست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می‌روند؛ اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کرده‌ایم».

 

قرآن کریم می‌فرماید برخی افراد عنوان تائب را دارند و برخی از این عنوان بی‌بهره‌اند. تائب کسی است که هرزمان مرتکب عمل سوئی شود به سرعت از خودبینی دور می‌گردد و رجوع به حق می‌کند، کسی‌که بعد از ارتکاب سیئه، متوقف در آن می‌شود بهره‌ای از امید نبرده است، امیدوار کسی است که اگر جاهلانه مرتکب معصیتی شود بر آن تمرکز نکند بلکه به خداوند قادر رحیم کریمی که بر هر امری قادر است توجه کند، قرآن کریم نیز وعده داده به یقین خداوند به او رجوع کند. کسانی‌که بر نواقص و عیوب خود تمرکز می‌نمایند و از آن گذر نمی‌کنند و توجهی به خداوندی خداوند ندارند امیدوار نیستند، امیدوار کسی است که با وجود تمام نواقص و عیوب فقط به لطف و کرامت و… خداوند نظر می‌کند و باور دارد اگر توبه و رجوع به خداوند کند خداوند نه تنها بر عیوب و سیئاتش پرده می‌اندازد بلکه آنان را تبدیل به حسنات می‌کند همچنانکه فرموده:

«فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[3]

«آنان کسانی هستند که خداوند گناهانشان را به حسنه تبدیل می‌کند»

 

رابطه فضل و امید

 

«ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ عَلِيمًا»[4]

«این موهبتی از ناحیه خداست. و کافی است که او، (از حالِ بندگان، و نیّات و اعمالشان) آگاه است.»

آیه سخن از فضل الهی می‌کند، فضل در برابر عدل قرار دارد و مراد از آن زیاده‌هایی است که به بنده عطا می‌شود بی‌آنکه مستحقش باشد. در لسان ادعیه از خداوند می‌خواهیم با فضل خود با ما برخورد کند نه با عدلش و می‌گوییم:

«اللهم عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك‏»[5]

الطافی که از جانب خداوند به بنده جاری می‌شود همانند هدایت به صراط مستقیم فضل خداوند است که بر اثر آن بنده عظیم می‌شود و به اجری عظیم دست می‌یابد.

 

فضل خداوند به چه کسانی اختصاص دارد؟

 

فضل الهی از آن کسانی است که طالب و امیدوار به آن باشند، این امر همان است که در علم روانشناسی قانون جذب نام گرفته است و گفته شده هرکس به آنچه فکر کند همان را جذب می‌کند خواه بدی باشد یا خوبی. اگر فرد در تصور خود خویش را قابل دریافت فضل الهی نداند و امیدوار به آن نباشد به فضل خداوند نخواهد رسید.

 

توقف در معصیت هرگز

 

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا»[6]

«کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان‌] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.»

 

قرآن کریم از دسته‌ای سخن می‌گوید که «مستضعفین فی الارض» نام دارند، به گفته برخی تفاسیر، آنان نا‌امیدانی هستند که هیچ گشایش و فرجی در زندگی خود مشاهده نمی‌کنند به همین جهت حرکت مثبتی انجام نمی دهند، حال آنکه اگر امیدوار باشند امید آنها را توانا می‌کند و از سلطه نفس اماره خارج می‌نماید.

امید برکت‌آفرین است و ناامیدی خسارت‌آور. کسانی‌که به خود ظلم کردند و نفس خود را پیرایش نکردند و به مقدار کم از اعتقادات و اعمال و صفات حسنه  اکتفا نمودند و از حقوق خود و دیگران کم گذاشتند (ظلم به معنای کاستی و کم گذاشتن است) هنگام مرگ ملائک از آنان سؤال می‌کنند شما کجا بودید که اکنون پرونده عملتان چنین ناقص است؟ آنان پاسخ می‌دهند ما در دنیا تحت سلطه نفس اماره بودیم و از همین رو ضعیف و ناتوان شده‌ایم ملائک به آنان می‌گویند آیا امکان هجرت نداشتید؟

 

هجرت چیست؟

 

منظور از هجرت، جابجایی از دیاری به دیار دیگر نیست، مفسرین هجرت را حرکت از صفات ناپسند به صفات پسندیده و از نواقص به کمالات و از ضعف و ناتوانی به قدرت و لطف خداوند تفسیر کرده اند!

در انتهای آیه می‌فرماید کسانیکه هجرت نکنند و در منیت و نفسانیت و سیئات خود توقف نمایند گرفتار عذابی دردناک خواهند شد.

مؤمن علی‌الدوام امیدوار به خداوند است و با وجود تمام ظلم‌ها و کاستی‌ها امیدش را از دست نمی‌دهد، سلامی که روزانه در نماز به محضر مبارک پیامبر می‌دهد و عرض می‌کند: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ أَيُّهَا النَّبِيُ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏» مصداقی از این امیدواری است.

 

نزدیکی اباعبدالله به زائر

 

یکی دیگر از این مصادیق سلام ما به وجود مبارک حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام است. بنده معتقدم هر زمان قصد زیارت حضرت را می‌کنیم ایشان در عالم معنا به ما نزدیک می‌شوند و سلام ما سلام زائری از نزدیک است نه از دور، اگر چنین نبود در میان زیارات حضرت زیارت از بعید (راه دور) نیز وجود داشت.

در روایت آمده:

«انَّ للحسین علیه‌السلام محبه مکنونه فی قلوب المومن»

«به درستی‌که برای حضرت اباعبدالله علیه‌السلام در قلب‌های مؤمنین محبتی پنهانی وجود دارد.»

آیت‌الله بهجت می‌فرمایند چقدر بگویم که در دل هر شیعه یک حسینیه است. مگر ممکن است دل حسینیه باشد و با این وجود مومن مولایش را از دور زیارت کند؟

 

ظالم نیز امیدوار باشد!

 

قرآن کریم می‌فرماید:

«وَمَن يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللّهَ يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا»[7]

 «کسی که مرتکب سوئی شود یا به خود ظلم کند سپس از خداوند درخواست مغفرت نماید خداوند را غفور و رحیم می‌یابد.»

یکی از مصادیق ظلم نسبت دادن حسنات به خود است حال آنکه فاعل حقیقی هر حسنه‌ای خدای سبحان است.

استغفار بویی از امید می‌دهد، استغفار کننده می‌داند گناهانش حتی اگر به وسعت زمین و آسمان باشد با خداوندی روبروست که قدرت، کرامت و رحمانیتش محدودیت ناپذیر است، به همین جهت هرگز از مغفرت او ناامید نمی‌شود از همین رو فوراً پاسخ خود را دریافت می‌کند و خداوند را توبه پذیر و رحیم می‌یابد (از آنجا که آیه به صورت جمله شرطیه عنوان شده و فرموده اگر کسی توبه کند خداوند را تواب و رحیم می‌یابد و جواب شرط فاقد فاء تفریع است: «يَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِيمًا» از حیث نحوی دلالت بر فوریت می کند)

 

بین امید و استجابت دعا ملازمه است

 

روایت انسان امیدوار را مستجاب الدعوه می‌داند و می‌فرماید:

«إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لَايَسْأَلَ رَبَّهُ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ، فَلْيَيْأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ، وَ لَا يَكُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلَّا عِنْدَ اللَّهِ»[8]

اگر یکی از شما بخواهد که خداوند حاجتش را برآورد، باید امیدش را از دیگران قطع کند و به غیر خداوند امیدی نداشته باشد، و هنگامی که خداوند، این وضع را در قلبش ببیند، آنچه او طلب کند اجابت می‌شود.

 

تاریخ جلسه: 99/6/7 ـ بخش 9

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

 


[1] سوره مبارکه نساء، آیه 17

[2] سوره مبارکه نساء، آیه 18

[3] سوره مبارکه فرقان، آیه 70

[4] سوره مبارکه نساء، آیه 70

[5] دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان

[6] سوره مبارکه نساء، آیه 97

[7] سوره مبارکه نساء، آیه 110

[8] کافی، ج3، ص381

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *