امید ـ بخش هشتم

تلازم میان یقین و امید

 

در جلسات سابق بحث امید را پی گیری می‌کردیم و عرض کردیم امید پیش نیاز و مقدماتی نیاز دارد که برخی از آن عنوان شد.

یکی دیگر از مقدمات امید یقین است. گرچه ایمان از لوازم امید است اما برای دستیابی به امید، به تنهایی کفایت نمی‌کند بلکه بالاترین حد ایمان که یقین نام دارد باید وجود داشته باشد تا فرد امیدوار باشد.

وجود مبارک امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«من حسن يقينه يرجو»[1]

«کسی که یقینش نیکواست امیدوار است»

و در جایی دیگر می فرمایند:«من ایقن رجاء» کسیکه یقین کند امیدوار است.

 

امیدواران از خواصند

 

وجود مبارک امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «و ما قسم فی الناس شَیْ‏ءٌ أَقَلُّ مِنَ الْیَقِین» کم‌ترین چیزی که میان مردم تقسیم شده یقین است و از طرفی مطابق روایت فوق می‌دانیم لازمه امید، یقین است و از سویی دیگر باور داریم امیدواران حقیقی در اقلیت قرار دارند بنابراین با درخواست امید، درخواست قرار گرفتن در زمره خواص افراد را داریم، خواصی که از زمره لا یعلمون لا یشکرون لا یعقلون و… به دورند.

 

کفایت امور دنیا و اخرت

 

هرکس می‌خواهد در امور دینی و دنیوی تأمین باشد و نیازمند به کسی نباشد آنچنان که نه تنها رجوعی به دیگران نکند بلکه دیگران به او رجوع کنند و نیاز آنان را مرتفع سازد کافی است امیدوار باشد.

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«مَنْ جَعَلَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ مَوْئِلَ رَجَائِهِ كَفَاهُ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ»[2]

«کسى که خداوند را محل بازگشت امید خود قرار داده است، خداوند کار دین و دنیاى او را تأمین مى‌کند.»

 

با این مقدمه رجوع مجددی به آیات قرآن می‌کنیم:

 

پناهندگی به خداوند مصداقی از امیدواری است

 

یکی از مصادیق امیدواران مادر حضرت مریم است. زمانیکه مادر حضرت مریم ایشان را به دنیا آورد به خداوند گفت:

«…وِإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»[3]

«خداوندا من او و ذریه اش را از شر شیطان رجیم در پناه تو قرار می‌دهم»

کسی که امیدوار به خداوند باشد و خداوند را بهترین امین و امانت‌دار بداند موجودی خود را به او می‌سپارد تا از هرگونه آسیبی مصون باشد.

حقیقت استعاذه امید است، هر زمان به خداوند پناه می‌بریم و «اعوذ بالله» می‌گوییم امیدوار به حفاظت او هستیم و باور داریم پناهدگی به حق ما را در حصنی امن قرار می‌دهد.

 

امید به رزاقیت

 

قرآن کریم در سوره مبارکه ال عمران، آیه 37 می‌فرماید:

«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»

«خداوند، مریم را به طرز نیکویی پذیرفت؛ و به طرز شایسته‌ای، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او می‌شد، غذای مخصوصی در آن جا می‌دید. از او پرسید: «ای مریم! این را از کجا آورده‌ای؟!» گفت: «این از سوی خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بی حساب روزی می‌دهد»».         

آنچه را که مادر حضرت مریم امیدوار به آن بود تحقق یافت و خداوند فرزندش مریم را به بهترین شکل پذیرفت و او را به بهترین شکل پرورش داد.

حضرت مریم بندگی حق را به جا می‌آورد و در عین حال امیدوار به خداوند است و می‌داند خداوند هرکس را بخواهد بی‌حساب روزی می‌بخشد و امید به رزّاقیت او دارد. آنچه که حضرت مریم امیدوار به آن است رازقیت خداوند نیست بلکه رزاقیت (روزی بسیار) اوست.

 

انفاق از آنچه محبوب است

 

«لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ»[4].

«هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است.»

یکی از اموری که باید به ان امید داشت رسیدن به «برّ» است. قرآن کریم شرط رسیدن به «برّ» را انفاق بعضی از آنچه محبوب است عنوان می‌کند. تفاسیر عرفانی وجوه مختلفی را در ارتباط با «برّ» عنوان کرده‌اند برخی آن را خیرات وسیع می‌دانند و برخی وصال به حق و برخی دیگر گسترش زمین وجود انسان. برای دستیابی به بر لازم نیست انسان تمام آنچه نزدش محبوب است را انفاق کند بلکه کافی برخی از آنچه دوست دارد را در راه خدا خرج کند خواه جان باشد یا مال یا ابرو و… .

هرکه از تن بگذرد جانش دهند

نیم جان بستاندو صد جان دهد

آنچه در وهم تو ناید آن دهد

 

توحید لازمه رسیدن به «بر»

 

یکی از معانی «برّ» خیرات گسترده است و زمانی تحقق می‌یابد که توحید در زمین وجودی انسان حاکم شود و منیتی از او باقی نماند. در این صورت بنده به جایگاهی می‌رسد که حتی ملائک مقرب بر ان غبطه می‌خورند، جایگاهی که «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»[5] در جایگاه صدق نزد پادشاهی توانا متنعّمند.

«وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»[6]

«چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می‌رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.»

یکی از آداب امیدواری همراهی با خوبان است، آیه از کسانی سخن می‌گوید که با نبی خدا همراه بودند و در این همراهی سست نشدند و احساس ناتوانی نکردند در نهایت محبوب خداوند شدند در این صورت به تمام نظام عالم بخشنامه می‌دهد آنکس که محبوب اوست را دوست بدارند و در خدمتش باشند. اگر در زیارت عاشورا درخواست همراهی با وجود مبارک حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و اصحابشان را داریم و می‌گوییم: «و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین» مرا نزد خودت ثابت قدم بدار به صدق و صفا با حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و اصحابش، به نوعی درخواست امید را کرده‌ایم.

 

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  غرر الحکم

[2] غررالحکم، ص 659

[3] سوره مبارکه آل عمران، آیه 36

[4] سوره مبارکه آل عمران، آیه 92

[5] سوره مبارکه قمر، آیه 54

[6] سوره مبارکه آل عمران، آیه 146

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *