کفر چیست؟
«وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ»[1]
«کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد؛ امّا هنگامی که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد، و خدا را نزد آن مییابد که حساب او را بطور کامل میدهد؛ و خداوند سریع الحساب است!»
آیه سخن از کفار میگوید باتوجه به اینکه کفر دو معنا دارد تفسیر آیه نیز بر دو گونه است:
1.کفر به معنی کتمان
اگر کفر به معنی کتمان باشد قرآن کریم میفرماید کسانی که حقیقت را پنهان میکنند اعمالشان مانند سرابی است که وقتی تشنه از دور مشاهده کند آن را آب میپندارد اما زمانیکه به آن نزدیک شود ناامید میشود و آبی نمییابد.
کسانیکه بر اعمالشان اعتماد میکنند نیز چنین وضعی دارند، آنان به این امید که اعمال خیرشان روزی نافع باشد و به کارشان آید بر آن اعتماد میکنند غافل از آنکه حسن عمل یک امر است و اعتماد نکردن بر آن امری دیگر، عمل مثبتی که انسان در آن خود را درنظر گیرد و فاعلیتی برای خود ملاحظه کند حسنی ندارد و قابل اعتماد نیست. آنچه باقی و قابل اعتماد است خداوند است و بس اوست که اول و آخر و ظاهر و باطن هر امری است «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» و اعتماد به او نتیجه بخش است.
2.کفر به معنی ناشکری:
اگر کفر به معنی ناشکری و کفران نعمت باشد آیه چنین معنی میشود که قرآن کریم ناشکری را مانند سراب معرفی میکند.
آنکس که بر عمل خویش اعتماد میکند آن را آب مییابد درحالیکه آن آب، سرابی بیش نیست او چند خصوصیت دارد:
- علی الدوام دست خالی است و سرمایهایای ندارد.
- همیشه مضطرب و نگران است زیرا سرمایه باخته است.
- تلاشهایش پوچ و بی فایده است.
در مقابل چنین فردی انسان امیدوار قرار دارد که چون سعی و تلاشش را در مسیر خداوند میبیند و با حول و قوه او اقدام به عمل میکند و از آنجا که اعتمادی به خود و موجودیاش ندارد و تنها امید و اتکالش به خداوند است هرگز احساس کاستی و کمبود ندارد و علی الدوام سرمایه دارد.
جوینده یابنده کیست؟
جمله مشهوری است که میگوید عاقبت جوینده یابنده است حال آنکه هر جویندهای یابنده نیست جویندهای که تلاش کند و به دنبال امری باقی باشد یابنده است، آن کس که جوینده رحمت حق است یابنده رحمت است اما آن کس که جوینده اثر کار خود باشد آن هم کاری که به خود نسبت میدهد و خود را فاعل میداند اثری غیر از پوچی و خسران نمیبیند.
مرکب زمان
«يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ»[2]
«خداوند شب و روز را دگرگون میسازد؛ در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت!»
آنکس که با چشم دل مینگرد قدرت خداوند را درمییابد قدرتی که حتی تصرف در روز و شب دارد و قادر است روز را شب کند و شب را روز.
انسان امیدوار از روز و شب زندگی خویش بهترین بهره را میبرد، او روز را زمانی برای تلاش و فعالیت قرار میدهد و شب را مرکبی برای سیر و سلوک.
او میداند خداوند انسان را از ظلمت به نور خارج میکند همچنانکه قرآن کریم میفرماید: «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيما»[3] لذا هرگز در ظلمات باقی نمیماند.
تصرف در سختیها
انسان امیدوار تغییراتی که خداوند در نظام عالم ایجاد میکند را حکیمانه میداند و یکایک این تغییرات را زیبا میبیند از همین رو هرگز شاکی و معترض به خداوند نیست. چنین فردی نه تنها هنگام نعمت و گشایش امیدوارست که در هنگامه سختی و گرفتاری نیز امیدش را از دست نمیدهد و هرگز احساس ناخوشی نمیکند. او میداند همانطور که خداوند در شب و روز تصرف میکند در نعمت و سختی انسان نیز تصرف میکند و اگر اراده کند نعمت را به نقمت تبدیل میکند و یا نقمت را به نعمت؛ از همین رو اگر گرفتار قبض روح شد و یا در تنگنا قرار گرفت امیدش را از دست نمیدهد و همچنان در انتظار فرج و گشایش است و اگر در بسط و گشایش قرار گرفت امیدوار است که بسط و گشایش مایه عشرت و عیاشی او نشود و او را از یاد خداوند غافل نکند بلکه سببی برای وصال باشد.
سروری مدام
چنین فردی علی الدوام خوشحال و شادمان است؛ زیرا خداوند را قادر مطلق میداند و در همه حال قدرت بیکران خداوند را مشاهده میکند و امید به رحمتی دارد که همه چیز را احاطه کرده همچنانکه قرآن کریم می فرماید:«وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء»[4]
جهنم ناامیدی
«وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا»[5]
«چون آنان را در حالى كه با غل و زنجير به هم بسته شدهاند در مكانى تنگ از آن آتش سوزان بيفكنند ، در آنجا فرياد مرگخواهى سر دهند.»
جهنم چه مکانی است؟
اگر از زاویه امید و ناامیدی به آیه بنگریم میگوییم هنگامیکه امیدوار هستیم در مقابل خود وسعت و فراخی مشاهده میکنیم و هر زمان احساس ناامیدی کنیم فرارویمان تنگی و ناخوشی میبینیم.
قرآن کریم میفرماید زمانیکه جهنمیان در دوزخ افکنده میشوند آن را مکانی تنگ مییابند که همه چیز به یکدیگر زنجیر شده و گشایش و رحمتی وجود ندارد در آن هنگام شروع به ناله و فریاد میکنند.
ناامیدی جهنمی است که انسان را تحت فشار قرار میدهد و زنجیری از هلاکت را بر گردنش میاندازد زنجیری که قدرت پرواز و صعود را از انسان سلب میکند و او را روز به روز بیشتر اسیر ماده و مادیات میگرداند.
انسان ناامید، محبوبیتی ندارد
حضرت اباعبدلله علیهالسلام میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ مَعَالِيَ الْأُمُورِ وَ يَكْرَهُ سَفْسَافَهَا»[6]
«خدای سبحان کارهای بزرگ را دوست دارد و از امور پست کراهت دارد.»
انسان ناامید در عوض گرایش به کمالات به دنبال پستیهاست از همین رو درخواستهایش درخواستهایی پست و دون است نه درخواست متعالی و کمالی از همین رو محبوب خداوند نیست و با جایگاه حب فاصلهای بس طولانی دارد.
تاریخ جلسه: 99/7/13 ـ جلسه 42
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]سوره مبارکه نور، آیه 39
[2] سوره مبارکه نور، آیه 44
[3] سوره مبارکه احزاب، آیه 43
[4] سوره مبارکه اعراف، آیه 156
[5] سوره مبارکه فرقان، آیه 13
[6] عوالی اللئالی، ج1، ص67