درخواست صحیح نشانهی امید است
«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ»[1]
«و چون (موسى) به سوى مدين روى نهاد، گفت: اميد است كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد.»
هرجا درخواست صحیحی از اهل معرفت مشاهده میکنید، آنجا یکی از جلوههای کامل امید است.
موسی علیهالسلام به مجرد ورود به مدین امیدواری خود را به خدای سبحان اعلام میکند: «امیدوارم خدای سبحان من را به طریق میانه هدایت کند.»
فرد امیدوار به جای آنکه فکر خود را در گیر نگرانی کند، میگوید امیدوارم خدای سبحان طریق وصال خود را در اختیارم قرار دهد. به جهت امیدی که موسی به خدای سبحان داشت، خداوند شعیب را سر راه او قرار داد. شعیب، پیر طریق موسی است، موسی ده سال در خدمت شعیب قرار گرفته و به کمال میرسد.
در فضای نگرانی به جای توجه به نگرانی، بایستی به مربّی خود توجه داشته باشیم. موسی امیدوار است مربی، او را، به دور از هر افراط و تفریطی قرار دهد.
در شرایطی که علیالظاهر باید خوف موسی بر رجاء او غلبه داشته باشد، اما رجاء او بر خوف غالب بوده و همین غلبه موجب شد که موسی در آینده و در طور “موسی” شود.
در شرایط نگرانی به جای تمرکز بر نگرانیها بایستی اکسیر امید را به میدان آورده و با روح امید به ضمیر ناخودآگاه خود برنامه دهیم؛ برنامهیِ امید به فراهم شدن صحنهی قرب و وصال و رشد. این امید حضرت موسی محقق شد و درخواست او به ظهور رسید.
مثبت اندیشی نشانه امیدواری است
«فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ»[2]
«پس چون موسى، مدّت (قرارداد خود با شعيب) را به پايان رساند و با خانوادهاش رهسپار گرديد، از سوى (كوه) طور آتشى را ديد. به خانوادهاش گفت: (همين جا) بمانيد، همانا من آتشى ديدهام، (مىروم تا) شايد از آن خبرى بيابم يا مقدارى آتش برايتان بياورم تا (با آن) گرم شويد.»
هنگامی که موسی آتش را دید امیدوار به رحمت حق شد و دریافت که خدای سبحان به واسطهی این آتش، لطف خاص خود را بر موسی و خانوادهی او جاری میکند، گاه در زندگی اموری را مشاهده میکنیم که نماد لطف حق است اما به آن بها نمیدهیم. و از کنار آن بیتوجه عبور میکنیم. فرد امیدوار، دیدن آتش در بیابان را به فال نیک میگیرد، و یقین دارد خدای سبحان به اضطرار او پاسخ مثبت داده و آن آتش را برای اطرافیان او ، منشاء خیر و برکت قرار داده است.
الطاف حق در زندگی ما در قالبهای مختلف جلوه میکند، اما مهم این است که روح امید در ما حاکم باشد، اگر روح امید در ما حاکم باشد، (کلیم الله شدن موسی و سخن گفتن خدای سبحان با موسی از همان زمان شروع شد) جریان خیرات و برکات در زندگی جاری می شود. اما اگر نسبت به پیامها و الطاف الهی بیتفاوت باشیم، بر خود مُهر ناامیدی زده و باب بسیاری از دریافتها را بر خود مسدود کردهایم.
امید به پاداش الهی
«وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ»[3]
«و (امّا) كسانى كه علم و آگاهى (واقعى) به آنان داده شده بود، گفتند: واى بر شما! پاداش الهى براى كسانى كه ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند (از اين مال و ثروت)، بهتر است، و (البتّه) جز صابران، آن (پاداش) را دريافت نخواهند كرد.»
در داستان قارون مشاهده میکنید زمانی که او با آن ثروت عجیب و غریب، میدان میآمد اهل دنیا تا او را مشاهده میکردند، میگفتند: کاش مثل ثروت او را داشتیم، سهم او از دنیا بسیار زیاد است.
اما اهل علم و معرفت، امیدوار به پاداشی هستند که خدای سبحان در اختیار آنان قرار می دهد و آن پاداش را قابل قیاس با دارایی مادی نمیدانند، و از آنرو که امیدوار به آن پاداش هستند همواره احساس استغناء دارند و خود را محتاج کسی نمیبینند. امیدواری به پاداش الهی آنان را از چشم طمع دوختن به اموال دیگران بینیاز کرده است. امیدوار منتظر آینده نیست؛ زیرا خود امیدی که اکنون از آن بهره مند است، برای او سرمایه است.
«رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاء»[4]
امیدوار، گنج گرانبها و پایداری به نام «امید» دارد به همین جهت به سرمایهی دیگران چشم ندوخته و سرمایههای ناپایدار مادی نظر او را جلب نمیکند.
«ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا» امید یعنی غیر از خدا را ندیدن، مشرک نبودن. عملی که با اعتقاد توحیدی انجام میشود قابلیت عرضه به خدای سبحان را دارد و همان لحظه پاداش را دریافت می کند.
من که امروزم بهشت وصل حاصل می شو
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم
عالم ماده محدود است و وعدهی خدا نامحدود. ظرف محدود گنجایش وعدهی نامحدود را ندارد، فرد امیدوار احساس کمبود ندارد. و وعدههای خدای سبحان را تنها افراد توانا ادراک میکنند.
میان امید و توکل، امید و صبوری، امید و حسن ظن، امید و نشاط ملازمه است، ممکن نیست فرد امیدوار باشد بیحال باشد. گرچه نشاط، خارج از حقیقت امید است ولی لازمهی آن امیدواری است.
یکی دیگر از اموری که خارج از ساختار امید است اما لازمهی آن است قوت و توانمندی است. انسان توانا احساس عجز ندارد.
«ارْحَمْ مَنْ رَأْسُ مَالِهِ الرَّجَاء»[5]
امیدوار سرمایه داری است که احساس ضعف ندارد. و ارزش های مادی در نظر او بی مقدار است. احساس ضعف به جهت کم شدن معرفت و سرمایه ی امید است.
«وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُون» این قسمت از آیه را که در کنار روایت:«الصبر مفتاح الفرج»[6] قرار میدهیم درمییابیم: اگر کسی صبوری و مقاومت داشته باشد نه تنها هیچگاه راه را بر خود مسدود نمی بیند بلکه در پیش رو، جریان لطف و رحمت و عنایت حق را در زندگی خود مشاهده میکند.
این امید را صاحبان علم «أُوتُوا الْعِلْمَ» داشتند. بسیاری از ناامیدیهای ما از جهالت ناشی میشود. اگر به خدای سبحان معرفت یابیم هرگز گرفتار ناامیدی نمیشویم.
تاریخ جلسه: 99/7/20 ـ جلسه 48
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1]سوره مبارکه قصص، آیه 22
[2]سوره مبارکه قصص، آیه29
[3]سوره مبارکه قصص، آیه80
[4] مفاتیح الجنان، دعای کمیل
[5] مفاتیح الجنان، دعای کمیل
[6] بحارالأنوار، ج68، ص75