مقدمه
ما گاه بازاندیشی، نگاه دوباره و تجدید نظری در بعضی از امور زندگی لازم داریم. در این بازاندیشی و تجدید نظر متوجه بعضی از ایرادات خود میشویم و از اولیای الهی استدعا میکنیم با کرامت خود ما را تربیت و اصلاح کنند. گاهی اوقات حتی بعضی از امور زندگی ما خلاف نیست! اما نیاز به بازنگری دارد. هر کس خود را باید بازنگری کند که آیا میزان را رعایت میکندیا از حد نصاب صحیح عقبتر است.
بازنگری در هماهنگی میان گفتار و رفتار
«وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا في قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ»[1]
«و [به يادآوريد] زمانى را كه از شما پيمان گرفتيم؛ و كوه طور را بر فرازتان برافراشتيم؛ [و گفتيم:] «آنچه را [از آيات و فرمانها] به شما دادهايم با قدرت بگيريد، و بشنويد [و اطاعت كنيد]». آنها گفتند: «شنيديم؛ ولى مخالفت كرديم». و دلهاى آنها، بر اثر كفرشان، با محبّت گوساله آميختهشد. بگو: «ايمان شما، چه فرمان بدى به شما مىدهد، اگر ايمان داريد!»
خداوند میفرماید: ما از شما تعهد گرفتیم به کتاب آسمانی عمل کنید. تعهد محکمی هم گرفتیم. حتی شما را در یک فضای رعب قرار دادیم. کوه طور را بالای سرتان قرار دادیم؛ اما شما چه کردید؟
گروهی ظاهراً میشنوند؛ اما بنا بر اطاعت ندارند. گفتار و رفتارشان هماهنگ نیست. گفتار حکایت از سرسپردگی و رفتار، حکایت از خودسری و ایستادگی بر باورهای نادرست دارد!
در بازنگری به وضعیت خود توجه کنیم ما در زندگی چقدر «سمعنا» میگوییم و چقدر مبتلا به معصیت هستیم؟ چقدر از مسائل دینی را قبول داریم؛ اما اجرا نمیکنیم و به جای اطاعت و قبول، مخالفت میکنیم!
یکی از آثار گریه بر اباعبدالله این است که غرور انسان از بین میرود. هیچکدام نمیتوانیم خود را مبرّای از غرور بدانیم. در اجرای بعضی از امور اشکال داریم.
بازنگری در رعایت ادب
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ أَليمٌ»[2]
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نگوييد: «راعنا»؛ بلكه بگوييد: «انظرنا». و گوش فرادهيد! و براى كافران عذاب دردناكى است.»
ای مؤمنین وقتی با پیامبر صحبت میکنید، ادبیات گفتاری را رعایت کنید. به جای اینکه از لفظی استفاده کنید که سوءاستفاده شود، کلمات مؤدّبانه بکار ببرید. نسبت ادب به عمل مثل نسبت آرد است به نمک.
بازنگری که میکنیم درمییابیم که عمل ما بر عکس است؛ یعنی آنقدر که برای ما کمیت عمل مهم است توجه به کیفیت آن نداریم؛ توجه به ادب عمل نداریم. حتی در نماز دلخوش هستیم که خیلی نماز میخوانیم؛ اما چرا بیتوجه؟! چرا بیحضور قلب؟!
بسیاری از اوقات نگاه ما روی عمل متمرکز میشود، نه روی ادب آن عمل. ادب یعنی ظرافت و زیبایی و مراقبه و دقت نظر. گاهی کار کمی انجام میدهیم؛ اما خیلی به چشم میآید و گاهی خیلی کار انجام دادهایم؛ اما چون مؤدبانه نبوده است، چیزی از آن دیده نمیشود و دوام ندارد.
ادب یک نوع تکلف شیرین و لذتبخش است، چرا؟ چون موجب وصل و قرب است. اگر فقط گرفتار آداب میشدیم، قربی نبود.
پس یک بازنگری داشته باشیم که در همه امورات زندگی چقدر ملتزم به آداب و مؤدب به آداب هستیم و چقدر دور از آدابیم.
بازنگری در مرزبندیها
«وَ قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كانَ هُوداً أَوْ نَصارى تِلْكَ أَمانِيُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»[3]
«آنها گفتند: «هيچكس جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهدشد». اين [پندار و] آرزوى آنهاست. بگو: «اگر راست مىگوييد دليل خود را [بر اين موضوع] بياوريد.»
بازنگری ما در خطکشیهایی است که برای خود ترسیم میکنیم. گاهی راست و چپ میکنیم! گاهی اقلیمی میکنیم! گاهی مذهبی و غیرمذهبی میکنیم!
چرا امام حسین علیهالسلام اجازه میدهد، ارمنی هم از روضهاش استفاده کند و از اطعام او بهرهمند شود؛ چون میداند وقتی خورد و نمکگیر شد، میمانَد.
چرا ما با ادبیات مختلف مرزبندی میکنیم؟ اسلامِ خود را قبول و اسلام دیگران را رد میکنیم. در باز اندیشی باید باور کنیم که شاید ما هم دچار اختلالاتی هستیم.
کنار قران که مینشینیم باید خود را مخاطب بدانیم. نه یهود به بهشت میروند و نه نصارا؛ بلکه مسلمان وارد بهشت میشود. نه مادیگری صِرف نه معنویگری صِرف، بلکه فقط راه مستقیم پذیرفته میشود.
تاریخ جلسه: 1403/4/19 ـ جلسه 4
«برگرفته از بیانات استاده زهره بروجردی»
[1]. سوره بقره، آیه 93.
[2]. سوره بقره، آیه 104.
[3]. سوره بقره، آیه 111.