با لذت و رغبت انجام دادن کارها

در دعای هشتم خط چهارم درخواست دیگری داریم، در این دعا بحث پناهندگی است كه به دنبال آن درخواست نیز وجود دارد.

 

«اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِن … تَعَاطِی الْکُلْفَةِ»

«خدایا! من به تو پناه می برم از اینکه كارهایم را با تكلف و سختی انجام دهم»

 

در واقع درخواست می‌كنم كارهای روزانه را با لذت و رغبت انجام دهم نه از روی اجبار و تكلف زیرا در همه امور با خدا معامله می‌كنم و پسند او برایم مهم است.

وقتی متوجه می‌شویم خداوند مشتری کارهای ماست و چگونه كارهای ریز و كوچك ما را به قیمت هنگفت می‌خرد، منّت او را هم می‌کشیم که اجازه انجام آن کارها را به ما داده است.

وقتی باور کنم هر کاری داوطلب‌های زیادی دارد، و اگر کار به نظر ما سنگین بیاید آناً از ما گرفته می‌شود، با میل و رغبت و سرعت آن را انجام می‌دهیم. در دعای ماه رمضان هر شب می‌گفتیم:

 «لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیْرِی»

«خدایا! جایگزین من کسی را قرار نده»

از آشپزی و خانه‌داری گرفته تا كارهای دیگر مثلاً بچه‌ها به خانه ما می‌آیند می‌گوییم مهمان داریم! و كلی كار داریم؛ از طرفی یک نفر شصت تا مهمان دارد، کار برایش سخت نیست، همین نگاه کار را سخت می‌کند. درست است که پذیرایی من کمی فرق می‌کند امّا کار را نباید سنگین كرد. قدیم هر تعداد بچه‌ها که به منزل والدین می‌آمدند کار سنگین نبود. تلفن نبود، سر زده می‌آمدند، زندگی آماده بود.

خصوصیتِ «کار را سخت دیدن» طبق فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام خصوصیت منافقین است، مومن کار را سبک می‌داند، زیرا می‌داند اگر روی حول و قوه خدا حساب باز کند همه کار‌ها آسان می‌شود اما اگر روی حول و قوه خود حساب کند، هیچ کار از او نمی‌آید.

مثلاً می‌گویند: آیا امكان دارد هم بچه‌داری کنیم، هم شوهرداری، هم مهمانداری، هم درس بخوانیم و هم …؟  بله اگر من باشم، نمی‌شود ولی اگر من نباشم، می‌شود، اینکه می‌گویند با یک دست نمی‌شود دو تا هندوانه برداشت راست می‌گویند، این دست اگر دست من است یک هندوانه‌اش هم می‌افتد، اما اگر دست، دست خداست یک تریلی هندوانه را می‌توان با آن برداشت. ما متدین‌ها در این قضیه مشکل داریم و از کاه کوه می‌سازیم.

امیرالمومنین علیه‌‌السلام می‌فرمایند:

«أَهْنَأُ الْعَيْشِ‏ إِطْرَاحُ‏ الْكُلَفِ‏»[1]

«گواراترین زندگی‌ها دور انداختن کلفت‌ها و دشواری‌ها است»

دور انداختن را دو معنی می‌کنیم:

در یک معنا من آدم راحت‌طلبی هستم می‌گویم ول کن، سخت نگیر، همین که هست بگذار جلوشون می‌خورند.

اما در یک معنا می‌گویم هر کس بر من وارد می‌شود حرمت و اکرام خاص لازم دارد، و اتفاقاً کار خاصی انجام می‌دهم زیرا خدا خودش دستور به اکرام داده، خودش هم همه امور را تامین می‌کند، در واقع من کار خاصی نمی‌کنم. سخت به نظر آمدن کارها برای این است که که دیدگاه ما و اعتقادات ما نادرست است. اگر دیدگاه ما این است که خداوند «عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[2] است و با قوه او کار انجام می‌شود، پس خدا کمک می‌کند آن کار به احسن وجه انجام می‌‌گردد؛ من با خدا معامله می‌كنم، آیا وقتی خدا می‌بیند، من برای خودش کار می‌کنم، کمکم نمی‌کند؟ غیر ممکن است برای خدا کار کنم و خدا مرا کمک نکند.

امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرماید:

«وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَیهِ أَمْرُهُ»[3]

«هر کس سخت بگیرد، راهها بر او تنگ می‌شود و امر بر او دشوار می‌شود»

مثلاً شب می‌گویم وای، فردا چند جور مطالعه دارم! اما یک وقت می‌گویم خدا کریم است و خودش وقت را بسط می‌دهد.

هر چقدر کار از نظر ما با مشقت باشد خودبخود اثر روانی‌اش را روی ما می‌گذارد.

ما در امور دینی هم حق نداریم کار را با مشقّت انجام دهیم؛ یعنی باید عاشقانه انجام بدهیم، هر چقدر نگاهمان در همه جا و همه زندگی به امور این باشد که «بِحَوْلِ اللَّه وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُدُ» پس وقتی به حول و قوه خداست، سخت نیست، كم آوردن هم نیست.

 

 

تاریخ جلسه؛ ۹۴.۷.27 ـ جلسه 2 ـ بخش چهارم

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]  غررالحکم و درر الکلم، ص 191

[2]  سوره مبارکه آل عمران، آیه 189

[3]  نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، حکمت30

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *