بررسی فرازهای: «اِنِّی أَسْئَلُک-الْغَوْثَ و خَلِّصْنا»

«انّی أَسْئَلُک»

 

چند نگاه به «انّى‏ أَسْئَلُک‏» «انّا» (به معنای ما) نیست. «انّی» (به معنای من) است. «انّ» حرف تاکید است حتماً و قطعاً من اعلام نیاز می‌کنم، به این معنا که من بی‌تأمل و بی‌تدبر گدایی نمی‌کنم، حتی با تردید و مقطعی گدایی نمی‌کنم. فعل مضارع است افاده حال و آینده می‌کند. حتماً من همیشه گدایی می‌کنم، هم الان گدای کوی تو هستم و از همه عوالم مستغنی هستم و هم برای آینده‌ام این برنامه را دارم که گدای تو باشم.

 

دانی به عالی

 

در دعای جوشن حکایت، حکایت دانی به عالی است. درخواست و پیوست پایین‌تر از بالاتر است. عرب به این درخواست «سأل» می‌گوید.

«سؤال» در رابطه دانی از عالی جای می‌گیرد، به مجرد این که ما وارد آستان فقر می‌شویم در جایگاه حقیقی خودمان قرار می‌گیریم. چون خدای سبحان فرمود:

«یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمید»[1]

«ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!»

خدای سبحان محتاج من نیست بی نیاز است بلکه من علی الدوام به او نیاز دارم و باید عرض نیاز به درگاه او داشته باشم. به همین دلیل در شب‌های قدر منِ «دانی» از خدای «عالی» با عبارت «اسئلک» درخواست می‌کنم، درخواست در شب قدر جمعی و همگانی نیست تا از فعل «نسئلک» استفاده شود. شب قدر حجله وصلی است که هرکسی خودش به تنهایی گدایی کند، خلوتی است که به تک تک ما جداگانه اذن حضور داده شده، گاهی افراد را به طفیل دیگری می پذیرند. مثلاً مرا به طفیل شما می‌پذیرند. در دعای جوشن همه ما را فقط به طفیل وجود پیامبر (ص) پذیرفته‌اند، به همین دلیل احساس شخصیت می‌کنیم. حال من در امتداد وجود پیامبر (ص) قرار می‌گیرم و حضرت حق مرا به تنهایی می‌پذیرد زیرا کد ورود درست است.

مفسری می‌گوید میم مشدد نشانی از مقام غیب الغیوبی حضرت حق دارد. در ابتدای بحث اشاره کردیم که «میم» جایگزین «یا» شده. و ابجد «یا» با «هو» برابر است. و «هو» ضمیری است که جایگزین اسم «الله» شده و الله اسم جامع خدای سبحان است. حال که به پنهانی مقام غیب الغیوبی حضرت حق اعتراف کردی و اسم جامع خدای سبحان را به کار بردی در یک خلوت از خدای سبحان بخواه آنچه می خواهی.

من در «انّى‏ أَسْئَلُک‏» و در این گدایی فقط یک چیز را طلب می کنم، آن هم وصال به محبوب را نه جدایی از آتش و نه رسیدن به بهشت را. بلکه

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی           که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

در جوشن همه فرازها با «اللَّهُم‏» شروع شده و ختم همه فرازها با نام مشترک «یارب» است و باز با «اللهم انی اسئلک» و همچنان با «یا رب» دو مرتبه فراز جدید انتهایش چنین است.

 

همیشه حاضر، همیشه در حضور

 

با به کار بردن عبارت بعد از هر ده نام خدای سبحان به حضرت حق عرضه می‌داریم خدایا تو منزه هستی که چنین نباشی. منزهی که علیم و حکیم و قدیم نباشی یعنی اگر این صفات را نداشته باشی العیاذ بالله تو ناقص هستی در حالیکه از هر نقصی منزه هستی.

در تمام فرازها «یا» می‌گوییم، این حضور دائم است، آخر هر فرازی «سبحانک» ضمیر خطاب است، نمی‌گویم «سبحان الله»

 

«الْغَوْثَ»

 

مرحوم حاج ملاهادی (ره) می‌گویند: «الْغَوْثَ» یعنی «الغیاث و الامان» یعنی فرد دچار یک گرفتاری سنگین شده و تقاضای کمک و دادرسی دارد. با تکرار الغیاث اعلام می‌داریم گرفتار سنگینی و قبح عمل شده‌ایم و اثر ارحم الراحمینی حق را ملاحظه کنیم. گرفتاری مرا از پای درآورده اما در همین حال پناهنده به او می‌شوم «أَعُوذُ بِک مِنْک‏» «خدایا از خودت به خودت پناه می‌برم» زیرا همان خدایی که ارحم الراحمین است، اشد المعاقبین است. خدا از اشد المعاقبینی تو به ارحم الراحمین بودنت پناهنده می‌شوم.

«غوث» نام قطب عالم وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) است. این وجود در لسان فلاسفه به عنوان مدبر عالم، «انسان المدنیه» معرفی می‌شود، اینکه قطب عالم است یعنی همه عالم حول محور این وجود زندگی می‌کند.

واژه «الغوث» معرفه است نکره نیست. در شب‌های قدر معروف بودن نام «غوث» به خوبی ادراک می‌شود. هر کس در هر فراز دوبار « غوث» را صدا می‌زند. «الغوث الغوث» واسطه نجات خود را از آتش فراق ختم اولیا (وجود مقدس امام زمان) قرار می‌دهد. همچنان در ابتدای فراز با عبارت «اللهم» واسطه فیض خود را ختم رسل وجود مقدس پیامبر (ص) می‌داند.

در جوشن رابطه‌ای میان ما و ختم اولیاء برقرار می‌شود و این رابطه برای ما شناخته شده است، الغوث، اصلا وقتی انسان در حضور قرار می‌گیرید، گویا غیر از ولیّ خدا کسی نیست. گویا همه کاره عالم به اذن حق اوست، گویا همه اسباب غیر از سبب ولایت برای شما ناکارا می‌شود، هیچ واسطه دیگری در شب قدر عَلَم نمی‌شود، هیچ کس را واسطه قرار نمی‌دهم. شاعر می‌گوید:

گر تو را آیینه دیده جلی است            در هر آیینه موآیینه علی است

 اگر حقیقتاً در شب قدر چشم دل باز شود فقط ولی الله و امیرالمؤمنین (ع) را خواهی دید. کسی به دنبال واسطه دیگری نیست کسی از پول و مقام و سبب و نسب سخن نمی‌گوید.

جز اسد الله در این بیشه نیست           غیر علی هیچ در اندیشه نیست

 ولایت در زمان ما در وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) جلوه‌‌گری می‌کند.

 

سالک شوید

 

در شب‌های قدر و در دعای جوشن به سراغ انسان کامل می‌رویم. برای حضور در محضر انسان کامل باید سالک شد و حرکت کرد. انسان کامل صراط مستقیم را می‌پسندد نه انحراف، وقتی به واسطه فیض مراجعه می‌کنید یعنی حقیقتاً خواستار ترک ظلمت و رسیدن به نور و خواستار هدایت و بصیرت هستید.

 

«خَلِّصْنا»

 

«خلصنا» خلاصی برای کسی مطرح می‌شود که الان گرفتار است. برای کسی که گرفتار نیست این عبارت به کار نمی‌رود. کلمه رهایی برای گرفتاری مطرح است. مرحوم حاج ملاهادی (ره) می‌گوید: نگاه کنید این قسمت از دعا هماهنگ با یک قسمتی از دعای کمیل است:

«فَلَئِنْ صَیرْتَنِی لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِک وَ جَمَعْتَ بَینِی وَ بَینَ أَهْلِ بَلَائِک وَ فَرَّقْتَ بَینِی وَ بَینَ أَحِبَّائِک وَ أَوْلِیائِک فَهَبْنِی یا إِلَهِی وَ سَیدِی وَ مَوْلَای وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِک فَکیفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِک‏»

«پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی، و بین من و اهل عذابت جمع کنی و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی اندازی، ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبائی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم؟!»

مرحوم حاج ملا هادی (ره) می‌گوید در این قسمت از دعا می‌گویید: «خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رَب‏» نار، آتش فراق از خدا است و طبق پیوست از دعای کمیل آتش فراق از اولیای خدا است.

«خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رَب‏» خدایا من طاقت فراق از دوستانت را ندارم و اگر بین من و دوستان تو جدایی افتاده است تو اجازه نده این جدایی دوام پیدا کند، دلیل این که طاقت مفارقت از دوستان تو را ندارم چون تو را در میان دوستانت می‌یابم و خدا را در میان آنها می‌یابیم، آنها نشان خدا را به خواهان وصل می‌دهند و هرگز نشان از خود را به کسی نمی‌دهند به همین جهت پیامبر (ص) فرمودند: «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ» «هرکس من را ببیند خدا را دیده است»، به همین جهت خدایا من نه طاقت جدایی از تو و نه طاقت جدایی دوستانت را دارم و هرکس احساس می‌کند گرفتار این درد هست.

 درد عشقی کشیده‌ام که مپرس           زهر هجری کشیده‌ام که مپرس

نار ممکن است آتش محبت دنیا باشد، ما در جوشن، وجود مقدس حضرت ولی عصر (عج) را به عنوان واسطه فیض قرار می‌دهیم که ما را از آتش عشق به دنیا خلاص کند.

«إِنَّ الَّذِینَ یأْکلُونَ أَمْوَالَ الْیتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیصْلَوْنَ سَعِیرًا»[2]

« کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می‌خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می‌خورند؛ و بزودی در شعله‌های آتش (دوزخ) می‌سوزند.»

کسانی که به واسطه عشق به دنیا مال یتیم می‌خورند آتش می‌خورند زیرا دنیای حرام آتش است.

«إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْک الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا»[3]

«منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت!»

یعنی منافقین ته دنیا افتاده‌ و در عمق دنیا قرار گرفته‌اند.

باطن دنیا سوزنده است اشاره به آیه:

«وَإِن مِّنکمْ إِلَّا وَارِدُهَا کانَ عَلَى رَبِّک حَتْمًا مَّقْضِیا»[4]

«حتما همه شما وارد جهنم می شوید این قانون الهی است»

در ذیل این آیه روایت است که حتما همه وارد دنیا می‌شوید ، حکم قطعی خدا این است که همه وارد دنیا می‌شوند منتها بعضی در دنیا نمی‌سوزند و به سلامت از آن عبور می‌کنند همچنان که گروهی قیامت به سلامت عبور می‌کند.

«خَلِّصْنَا مِنَ النَّارِ یا رَب» خدایا ما را از آتش عشق به دنیا خلاص کن، یعنی اگر آتش عشق دنیا بر من وارد شود تو را از من می‌گیرد و بین من و تو فاصله می‌اندازد، یا عاشق مولا هستم یا دنیا، اگر عاشق دنیا شوم نمی‌توانم عاشق مولا شوم.

 

 

تاریخ جلسه: 1397/4/25 – ادامه جلسه 1 – بخش2

«برگرفته از کلام استاد زهره بروجردی»

 

» جلسه 1- بخش 1- شناخت دعای جوشن کبیر

 


[1] سوره فاطر، آیه 15

[2] – سوره مبارکه نساء، آیه 10

[3] – سوره مبارکه نساء، آیه 145

[4] – سوره مبارکه مریم، آیه 71

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *