مقدمه
به لطف خدای سبحان، در محضر قرآن کریم به بررسی بشارتهای محققالوقوعی که از ناحیه خداوند و رسولش به گروهی از افراد رسیده است، میپردازیم. در بطن این بشارتها قرب و وصال به خدای سبحان نهفته و همین امر موجب خوشی و سرور فرد خواهد شد.
در برخی از آیات قرآن بشارت صراحتا مطرح شده و در برخی دیگر، از محتوا و مفهوم آنها برداشت میشود.
انسان خلیفه خداست
«وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ…»[1]
«و او کسی است که شما جانشینانی (در) زمین قرار داده است…»
برخی از مفسرین، معنای آیه را اینگونه در نظر گرفته اند: «خدای سبحان، شما بنیآدم را، به نوبت جانشین یکدیگر در زمین میکند؛ گروهی رفته و گروهی دیگر جای آنان را میگیرد» با توجه به این معنا، بشارتی در آیه نبوده و مرتبط با بحث ما نمیباشد.
گروه دیگری از مفسیرین، معنای آیه را اینگونه در نظر گرفتهاند: «خدای سبحان، شما بنیآدم را جانشین و خلیفه خود در زمین قرار داده است» با توجه به این معنا، آیه دارای بشارت و مرتبط با بحث میباشد.
خلیفه کیست؟
خدای سبحان، هنگام آفرینش انسان، او را «خلیفة الله» خواند[2] تا به همگان ثابت شود؛ هر انسانی توانایی بهرهمندی و اظهار تمام صفات جلالی و جمالی خداوند را دارد.
«خلیفه» به معنای جانشین دیگری بودن، فردی است قدرتمند و توانا، که ویژگیها و صفات فردی را که جانشین او شده است؛ داراست. به عنوان مثال، فرمانروایی فردی را به عنوان خلیفه خویش انتخاب میکند که از توانمندی او اطمینان داشته و صفات او را، مشابه صفات خویش یافته باشد.
به بیان دیگر، جایگاه خلیفه، جایگاه والایی است که به افراد ضعیف، ناتوان و فاقد کمالات عطا نمیشود.
همچنین خلیفه، نافذالامر و نافذالکلام است یعنی امر و نهی او(خواست او)، مؤثر بوده و باید اجرا شود.
حال در این آیه، به انسان بشارت داده میشود که خدای سبحان، او را خلیفه خود قرار داده است(قد جعل: فعل ماضی بعید)؛ بنابراین قطعا توانمند، نافذ و صاحب کمالات است.
خواستن، توانستن است
گاه افراد در مواجهه با نفس اماره و عادات و افکار نادرست خویش، دچار ضعف شده و گمان میکنند توانایی مقابله و اصلاح آنها را ندارند؛ لکن با درک این بشارت، به توانایی و استعداد خویش پی برده و در زمینه تربیت نفس و ترک عادات و افکار نادرست مقاوم میشود. همچنین به این باور میرسد که امور، با خواست آنان اجرا میشود؛ زیرا ایشان «نافذالامر» هستند.
همچنین، به افراد بشارت داده میشود که همگان توانایی انجام هر امر صحیح و خیری را دارند. با این دید، بنده با انجام عمل خیر، مغرور نمیشود زیرا میداند توانایی انجام کارهای دیگری را نیز داشته لکن آنها را انجام نداده است.
قدرت تصرف
با بیان دیگر، خدای سبحان به آدمی قدرت تصرّف عنایت نموده است؛ بدین معنا که او توانایی تصرف در نفس خویش را داشته تا آن را از تمایلات حیوانی منصرف و به سوی تمایلات متعالی سوق دهد.
به عنوان مثال، اگر فردی خواستار تنظیم مقدار خواب خویش یا نرمخویی با افراد است؛ این آیه، به او بشارت میدهد که او از آن جهت که خلیفه خداوند است؛ به اذن الهی توانایی انجام این امور را خواهد داشت؛ کافیست اراده کرده و اقدامات صحیح را به کار گیرد. اینجاست که «خواستن، توانستن است» معنا پیدا میکند.
انسان قدرت تصرف در افکار خویش را دارد؛ میتواند افکار ناامیدوارانه اصلاح و امیدوارانه بیندیشد.
انسان قدرت تصرف در اخلاقیات خود را دارد؛ میتواند بخل خویش را تبدیل به کرامت نماید.
انسان قدرت تصرف در کیفیت عمل خویش را دارد؛ میتواند تکالیف به ظاهر سخت را، عاشقانه و مشتاقانه انجام دهد و یا توانایی اقامه نماز با حضور قلب کامل را دارد.
تصورات ذهنی، در عملکرد فرد اثر دارد
به عبارت دیگر، در این آیه، ضمن بشارت به افراد، دیدگاه آنان را نسبت به میزان توانایی خویش اصلاح میکند.
خدای سبحان فرموده است:
«وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فىِ الْأَرْضِ…»[3]
«به راستی ما، به شما در زمین قدرت و توانایی دادیم»
تصور ناتوان بودن، انسان را به سوی ناتوانی حقیقی سوق داده و او را از انجام بسیاری از امور صحیح بازمیدارد. خدای سبحان، انسان را توانمند به قدرت الهی کرده و اگر او این توانایی را باور نداشته باشد؛ مانند فرد سالمی است که تظاهر به علیلی و ناتوانی میکند.
چه کسانی مخاطب این بشارت هستند؟
همه افراد بشر، مخاطب این بشارت هستند؛ لذا همه افراد مقام خلافت دارند؛ لکن برخی این استعداد را شکوفا کرده و حقیقتا خلیفه و جانشین خدا هستند و گروهی دیگر، این استعداد را زیر لایههای غفلت، جهالت و معصیت مدفون میسازند.
کبوتر با کبوتر، باز با باز!
« …إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذِینَ لَا یؤْمِنُونَ»[4]
«ما شیاطین را دوستان و سرپرستان كسانى كه ایمان نمىآورند قرار دادیم»
بشارت در این آیه، به صراحت مطرح نشده و از مفهوم برداشت میشود. در آیه بیان میشود که بین شیطان و افراد بیایمان جاذبه وجود داشته و مناسب یکدیگر هستند و بالعکس بین شیطان و مؤمنین جذبهای برقرار نیست. بشارت آن است که شیاطین، توانایی نزدیک شدن و ورود در حریم مؤمن را نداشته و وساوس و مکر آنها به عنایت الهی تأثیری در ایمان او ندارد.
طبق قانون حاکم بر عالم، شخص جذب افرادی میشود که خصوصیاتی مشابه او را دارند؛ یعنی افرادی که با یکدیگر تناسب دارند؛ جذب یکدیگر میشوند.
مؤمن، تناسبی با شیطان ندارد بنابراین جذبهای بین این دو برقرار نخواهد شد. اگر به صورت موقت و در ظاهر ارتباطی بین او و شیطان برقرار شود؛ این ارتباط پایدار نمانده و به سرعت از بین میرود. مؤمن به محض مشاهده خطا در عقاید یا اعمال خود، آن را توجیه نکرده و بلافاصله در صدد توبه و اصلاح برمیآید.
شیطان به کسانی نزدیک شده و قدرت نفوذ و سلطه بر افکار و اعمالشان را دارد که با او متناسب و متشابه باشند. تسلط شیطان برابر است با ذلت، فقر، ناتوانی، رسوایی، نگرانی و… لکن این بشارت به مؤمنین داده میشود که از همه این امور در امان خواهند بود.
توان وسیع مؤمن
«وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا…»[5]
«کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند؛ هیچ كس را جز به مقدار توانش تكلیف نمىكنیم…»
در این آیه اشاره میشود که خدای سبحان به اندازه وسع افراد بر آنان تکلیف قرار میدهد؛ بنابراین توان و وسع انسان بسیار زیاد بوده که خداوند تکالیف بسیاری برای او تعیین نموده است.
به بیان دیگر، در این آیه به مؤمنین بشارت میدهد که وسع ایشان بسیار گسترده بوده و در کسب فضائل و کمالات گوناگون توانا هستند.
اهل ایمان و عمل صالح، انجام تمام تکالیف را در وُسع خویش دانسته و هیچگاه احساس ناتوانی نمیکنند. به عنوان مثال، اگر مصیبتی بر او وارد شود؛ بر این باور است که توانایی صبر و شکر پیش از این به او داده شده است. یا آن که اگر ماه مبارک رمضان در تابستان واقع شود؛ هیچیک از مؤمنین فکر شکستن روزه را هم در ذهن نخواهند داشت!
بشارت به از بین بردن کینهها
«و َنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ…»[6]
«هر گونه كینهاى را كه در سینههاى آنان بود بركنده و زدودیم»
در این آیه، خدای سبحان بشارت میدهد که کینه را از دلهای مؤمنین میزداید(آیه قبل با الذین آمنوا و عملوا الصالحات آغاز شده است)
و این بشارتی بسیار خوشحال کننده است.
در بسیاری از مواقع، فراموش کردن و بخشیدن خطای دیگران بسیار سخت است لکن پاکسازی دلهای مؤمنین از کینه و کدورت را خدای سبحان بر عهده گرفته و به همین دلیل، این امر با سهولت انجام میشود.
کینه آثار نامطلوب فراوانی دارد که یک نمونه از آن، عدم دریافت فیوضات و الطاف الهی است.
تاریخ جلسه: 98/7/3 ـ جلسه 22
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] سوره مبارکه انعام، آیه165
[2]سوره مبارکه بقره، آیه30:«إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَة»
[3] سوره مبارکه اعراف، آیه10
[4] سوره مبارکه اعراف، آیه27
[5] سوره مبارکه اعراف، آیه42
[6] سوره مبارکه اعراف، آیه43