تاثیر ولایت حضرت جواد الائمه(ع)
حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام روایتی از قول پیامبرصلّیاللهعلیهوآله نقل میکنند که در آن نقش ولایی هر یک از حضرات معصومین ذکر شده است. و مشخص میکند که پذیرش ولایت هر یک از ایشان، چه آثاری در زندگی ظاهری و باطنی انسان بجا میگذارد.
در خصوص جایگاه حضرت جواد الائمه علیهالسلام میفرمایند:
«وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ رُفِعَتْ دَرَجَاتُهُ، وَ بُدِّلَتْ سَيِّئَاتُهُ حَسَنَاتٍ، فَلْيَتَوَلَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْجَوَادَ»[1]
«کسیکه دوست دارد (هنگام مرگ) در حالی خدا را ملاقات کند که دارای درجات رفیعی باشد و سیئات او تبدیل به حسنه شده باشد باید محمد بن علی، حضرت جواد علیهالسلام را ولّی بگیرد.»
با ولایت حضرت جواد الائمه(ع) درجات فرد متعالی میشود
تاثیر ولایت حضرت جواد الائمه علیهالسلام رتبهی فرد را بالا میبرد یعنی زندگی وی را از عالم ماده بالاتر برده و اجازه سقوط در آن را نمیدهد.
به فرموده قرآن، رتبهی متعالی تنها از دو راه برای فرد حاصل میشود. علم و ایمان
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» [2]
بنابراین علم و ایمان (اعتقاد خالص و معرفت خاص) توسط حضرت جواد الائمه علیهالسلام در اختیار افراد قرار میگیرد و رفعت درجه به آنان میبخشد.
حضرت جواد الائمه(ع) مظهر نام مبدّل خدا
دیگر اینکه با ولایت حضرت، تمام سیئات فرد تبدیل به حسنه میشود. به گونهای که یا توفیق توبه حقیقی پیدا میکند که بواسطهی آن تمام نازیبایی هایش تبدیل به زیبایی شود و یا اینکه در پرتو نور ولایت حضرت، چنان تغییر ماهیت برای او صورت میپذیرد که اثری از بدی و زشتی در او باقی نماند.
تردیدی نیست که با تمسّک به حضرت جوادالائمه علیهالسلام خود بخود تبدیل صورت می گیرد.
بعنوان مثال بعضی از افراد قادرند به وسیله علم کیمیا، مس را به طلا تبدیل کنند و از یک شیئ بی قیمت، شیئ ای ارزشی ایجاد کنند.
بنابراین ولایت امام معصوم به طریق اولی، قادر به تبدیل امور در نظام عالم است. ولایت میتواند سیئهی انسان را به حسنه تبدیل کند و انواع کمالات را جایگزین غفلت ها و بیادبی های او نماید.
در دعای جوشن کبیر یکی از اسامی خدای سبحان یا مُبَدِّل(تبدیل کننده) ذکر شده است. و تمام اسامی خداوند در حضرات معصومین جلوهگر است. وجود مقدس حضرت جواد الائمه علیهالسلام مَظهر نام مُبَدِّل خداست و تبدیل زشتیها به زیباییها با وساطت حضرت صورت میپذیرد. تبدیلی که باقی و ماندنی است.
به عنوان مثال گاهی انسان مصمّم میشود بجای کبر، تواضع و بجای بخل، انفاق را در پیش گیرد اما تصمیم او ناپایدار بوده و تداوم نمییابد. به همین جهت دائماً خویش را سرزنش میکند.
طبق فرمایش حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام اگر فرد تصمیم بر تبدیل سیئه به حسنه دارد و خواهان تداوم آن تا هنگام مرگ است اما تصمیم او مقطعی است و پس از مدتی آن را رها میکند، باید تمسّک به وجود مقدس امام جواد علیهالسلام داشته باشد. ایشان مَظهر نام مبدّل خداست تبدیلات به واسطهی حضرت به سهولت و سرعت انجام میشود.
اگر در وجود خود از اموری ناخشنودید و مایل به جایگزینی آن به امور مثبت هستید و در عین حال، خود را از این امر، ناتوان میبینید، حضرت جواد الائمه علیهالسلام را ولّی و سرپرست خود بگیرید.
اگر میخواهید در وجودتان غفلت تبدیل به حضور دائم، جهل تبدیل به علم، کبر تبدیل به تواضع، بخل تبدیل به انفاق و حرص تبدیل به قناعت شود به حضرت جواد الائمه علیهالسلام رجوع کنید و ولایت ایشان را بپذیرید. تمام این تبدیلات با ولایت ایشان حاصل میشود.
توصیهی حضرت علیبنموسیالرضا(ع) به فرزندشان
زمانی که حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام در خراسان بودند چند نامه برای حضرت جواد الائمه علیهالسلام در مدینه ارسال میکنند.[3]
گزیده ای از مضمون دو نامهی حضرت این چنین است:[4]
بسم الله الرحمن الرحیم
به من خبر رسیده که هنگام خروج از منزل، خدمتکاران تو را از درب کوچک بیرون میبرند.(گویا منزل حضرت دو درِ بزرگ و کوچک داشته و بدلیل مراجعین زیاد، حضرت را از در کوچک بیرون میبردند.)
خداوند به تو عمر طولانی دهد و تو را از جانب دشمنت در پناه خود قرار دهد. پسرم !پدرت فدایت.[5]
به حقّی که من بر عهده تو دارم از درب کوچک خارج نشوی. “چه کسی است که به خداوند قرض دهد و خدای سبحان برای او چندین برابر کند قرضش را؟”[6] ، هر که روزیِ وسیعی دارد باید از آن رزق وسیع انفاق کند و آنکس که روزی اش تنگ شده، او هم باید از دادههایی که خدا در اختیارش گذاشته است انفاق کند.[7]
پسرم! پدرت فدایت. خدا به تو روزی وسیع داده است. نکند آن رزقی را که خدا در اختیارت قرار داده از دیگران محروم کنی. خدا خواسته آن را در اختیار دیگران قرار دهی. اگر از آن به دیگران انفاق نکنی از سهم خود نیز محروم میشوی.
امام رضا علیهالسلام در نامه خود توصیه نمودند که به هرکس رزق وسیع دارد باید انفاق کند. ایشان از جواد الائمه علیهالسلام درخواست کردند که سهم وافری در اختیار مراجعه کنندگان قرار دهند. در این امر، رتبه بندی هم کردند که نزدیکان را بگونه ای و دیگران را بگونه ای دیگر بهره مند سازند.
از آن رو که حضرت جوادالائمه علیهالسلام نماد صفت جود خدای سبحان در عالم هستند، غیر ممکن است کسی به ایشان توسلّی داشته باشد و از جود ایشان بی بهره بماند.
نقل است طلبه ای در قم به حضرت جواد الائمه علیهالسلام توسل پیدا کرده بود و مدتی برای خرید منزل صلوات به حضرت هدیه میکرد.
پس از چندی به او خبر دادند که تو خویشاوندی در اهواز داشتی که بسیار متموّل بوده و از دنیا رفته است. او بدلیل آنکه ورثهای نداشته در وصیتش نوشته که پس از مرگ تمام داراییاش به دست تو برسد.
حضرت جواد الائمه(ع) و پر ثمر شدن
حضرت جواد الائمه علیهالسلام از یکی از خیابان های شهر کوفه گذر میکردند و وارد خانهی فردی به نام مسیّب شدند. در خانه او درخت سدر خشکیدهای بود که هیچ ثمری نداشت. حضرت درخواست کردند کوزه ای از آب بیاورند و با آبِ آن، کنار ریشهی آن درخت سدر وضو گرفتند. سپس ایستادند و در همان مکان، نماز مغرب و عشاء را بجا آورده و سجده شکر کردند و سپس بیرون رفتند.
مردم دیدند ناگهان درخت خشکیده با آب وضوی حضرت، ثمردار شد و میوه داد. از میوه سدر آن خوردند و آن را بسیار شیرین یافتند بدون آنکه در طعم آن نارسی و ناخوشایندی بیابند.
شیخ مفید هنگامیکه این روایت را نقل میکند میگوید من خودم از میوه آن درخت سدر خوردم.[8]
معجزات حضرات معصومین منحصر در یک زمان و تاریخ نیست. بلکه در همهی زمانها جاری است. درخت خشکیده میتواند مصداق وجود بی ثمر انسانی باشد که یک عمر زندگی کرده و از او هیچ فایده و خیری به دیگران نرسیده است.
وجودی که همیشه بجای آنکه یار باشد، بار بوده است. یا خدمات رسانی مفیدی برای دیگران نداشته و یا اگر داشته، دوره کوتاهی بوده است.
چنین انسانی اگر مایل است ثمرات و برکاتی را دارا شود و خیراتی از او به دیگران برسد توسل به حضرت جواد الائمه علیهالسلام نیل به این سعادت را برای او فراهم میسازد.
همانگونه که درخت خشکیده، با عنایت جواد الائمه علیهالسلام بیدرنگ سبز میشود، وجود او هم به یکباره صاحب انواع خیرات و ثمرات میشود.
انسانی که به دیگران خیری نمیرساند، گویا وجود ندارد و نزد مردم از محبوبیت برخوردار نیست و دیگران نسبت به او بی تفاوتاند. گویا یکی از رموز محبوبیت، خدمات رسانی به مردم است.
برای رهایی از بی ثمر بودن باید دست نیاز به ساحت مقدس جوادالائمه علیهالسلام گشود تا وجود خشکیده از بیفایده بودن نجات یابد. مگر ممکن است درخت در مرحلهی نباتیِ خویش با آب وضوی حضرت بیدرنگ پر بار شود و انسان با عنایت ولایی حضرت، همچنان بدون حاصل بماند؟!!
چگونه محبوب و محترم شویم؟
در روایتی از حضرت جواد الائمه علیهالسلام برداشت میشود که اگر میخواهید نزد دیگران محترم باشید احتیاجتان را به آنها نشان ندهید. به هر اندازه که انسان خود را نیازمند به دیگران نشان دهد از احترامش کاسته میشود. احتیاج، اعم از مالی، مقامی، عاطفی، و حتی احتیاج مدح و تعریف، ارزش انسان را کم میکند.
حضرت جواد الائمه علیهالسلام می فرمایند:
«مَنِ اسْتَغْنَى بِاللَّهِ افْتَقَرَ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ مَنِ اتَّقَى اللَّهَ أَحَبَّهُ النَّاسُ وَ إِنْ كَرِهُوا»[9]
«هر كه طلب غنى از حق كند مردم به او محتاج باشند ، و هر كه بترسد و بپرهيزد از حق تعالى، مردم او را دوست دارند و اگر چه نخواهند»
اگر کسی به واسطه خدا بی نیاز شد (یعنی برای تامین نیازمندی های خویش تنها روی خدا حساب باز میکند نه دیگری) مردم، محتاج به او میشوند. او نیاز به هیچکس ندارد و نیازش فقط به خداست اما مردم به او نیازمند میشوند. به تعبیری می توان گفت که نزد مردم محترم و معتبر میشود.
و اگر کسی از خدا پرهیز داشته باشد، پرهیز از مخالفت با او و پرهیز از ترک طاعت، نزد مردم محبوب میشود، اگر چه از این محبوبیت کراهت داشته باشند. اما گویا خدا او را به جهت طاعت و ترک معصیت، محبوب مردم قرار داده است. خدا قانون گذاشته که همه متقی را دوست داشته باشند. ولو خود او برایش ناخوشایند باشد. کارگردان این صحنه، خود خداست.
احترام نزد خانواده
در روایت دیگری حضرت جواد الائمه علیهالسلام میفرمایند:
اگر کسی خود را بی نیاز از مردم نشان دهد، نزد خانواده اش بسیار محترم است.
بینیازی در همه امور او باید مشهود باشد. یعنی حتی اگر فرد گلهمند باشد که چرا فلانی نیاز عاطفی من را برآورده نمیکند یا به من سر نمیزند و رسیدگی لازم را ندارد، از این قاعده خارج میشود.
گلهمندی، نماد نیاز است. انسان باید حتی خواستههای عاطفی را که از خانوادهی خود دارد به خدای سبحان اعلام کند نه به خود آنها. در این صورت خداوند کاری میکند که خانواده با میل و رغبت، منت او را هم بکشند تا برایش خدمتی کنند. در روایت حضرت از کلمه استغناء از باب استفعال استفاده کرده اند. در باب استفعال، طلب و خواست منظور شده است.
یعنی فرد خود بخواهد که غنی بماند و احتیاجش را به کسی غیر از خدا نشان ندهد. دراین حالت، نزد اطرافیانش عزیز و محترم میماند.
در ادامه روایت از حضرت سوال شد که آیا چنین شخصی نزد غیر خانواده اش نیز کریم و محترم است؟
حضرت فرمودند: خیر. نزد بقیه عزیز نیست. اگر بخواهد نزد همه محبوب و مورد اکرام واقع شود، باید خیری به دیگران رساند. بدون خیررسانی نمی توان نزد مردم محبوب شد.[10]
در حقیقت حضرت جواد الائمه علیهالسلام دیدگاه زیبایی ترسیم میکنند که با آن مشاهده میکنیم خیری که از ما به دیگری میرسد بیش از آنکه دیگری به آن نیازمند باشد خود به آن محتاجیم.
شاهد مثال این امر، آیه 44، سوره مبارکه مدثر می باشد. صحبت از افرادی است که گرفتار جهنم شدهاند. از آنها سؤال میشود که چه چیز موجب شد که گرفتار جهنم شدید؟ پاسخ میدهند: «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ » ما هیچ وقت مسکین را اطعام نمی کردیم.
درحقیقت مسکین خود فرد است. هر اطعام و خیری که به دیگری میرساند در واقع به خود رسانده است. اگر هر کس باور کند که خود مسکین است و بیش از همه نیازمند، در این صورت مییابد که او محتاج خیررسانی به دیگران است، نه دیگران نیازمند به او. زیرا اگر کسی خیر خود را از دیگری دریغ کند قطعا آن خیر از طریق شخص دیگر به آن فرد خواهد رسید و فقط خود او محروم میماند.
باید باور داشت که همه وجود ما مسکین و نیازمند است.زبان، محتاج ذکر است و قلب، محتاج حضور . قدم، محتاج رفتن بسوی مجالس خیر است و دست،محتاج امداد رسانی به دیگران.
چه کسی بیش از همه نیازمند نیکی است؟
در روایت دیگری حضرت جواد الائمه علیهالسلام می فرمایند : نیکو کاران بیش از نیازمندان محتاج به نیکی کردن هستند. زیرا هنگامیکه نیکوکار خیری را به دیگری میرساند، اجر و افتخار و ذکر خیر نصیب او میشود نه نصیب نصیب دریافت کننده.
به همین جهت، مقدار نفعی که نیکوکار از نیکی خود دریافت میکند، گیرنده از آن سهمی نمیبرد.
در ادامه حضرت می فرمایند:
هر گاه فردی به کسی نیکی کرد فقط به خود لطف کرده است نباید از دیگری تقاضای تشکر داشته باشد. زیرا اصل نفع به خود او باز میگردد.[11]
با کار نیک، انسان تنها یک خیر به دیگری میرساند اما در قبال آن، اجر و افتخار و ذکرِ خیر دریافت میکند. بنابر این نباید انتظار تشکر داشته باشد؛ زیرا بالاصاله برای خود کار کرده است نه دیگری.
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم»[12]
«اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید»
تاریخ جلسه: 91/7/17
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج1، ص524.
[2] سوره مبارکه مجادله، آیه11
[3] مسند امام جواد (ع)، ص26 / عیون اخبار الرضا، ج1، ص658 ترجمه غفاری و مستفید
[4] يا أَبا جَعفَرٍ، بَلَغَني أَنَّ المَواليَ إِذا رَكِبَت أَخرَجوكَ مِنَ البابِ الصَّغيرِ، فَإِنَّما ذلِكَ مِن بُخلٍ مِنهُم؛ لِئَلَّا يَنالَ مِنكَ أَحَدٌ خَيراً، وَأَسأَلُكَ بِحَقِّي عَلَيكَ لا يَكُن مَدخَلُكَ وَ مَخرَجُكَ إِلّا مِنَ البابِ الكَبيرِ، فَإِذا رَكِبتَ فَليَكُن مَعَكَ ذَهَبٌ وَفِضَّةٌ، ثُمَّ لا يَسأَلُكَ أَحَدٌ شيئاً إِلّا أَعطَيتَهُ. وَ مَن سَأَلَكَ مِن عُمومَتِكَ أَن تَبَرَّهُ فَلا تُعطِهِ أَقَلَّ مِن خَمسينَ ديناراً، وَالكَثيرُ إِلَيكَ، وَمَن سَأَلَكَ مِن عَمَّاتِكَ فَلا تُعطِها أَقَلَّ مِن خَمسَةٍ وعِشرينَ ديناراً، وَالكَثيرُ إِلَيكَ، إِنَّي إِنَّما أُريدُ بِذلِكَ أن يَرفَعَكَ اللَّهُ، فَأَنفِق وَلا تَخشَ مِن ذي العَرشِ إِقتاراً
[5] بسم الله الرحمن الرحيم أبقاك الله طويلا و أعاذك من عدوك يا ولدي فداك أبوك قد فسرت لك ما لي و أنا حي سوي، رجاء أن ينميك الله بالصلة لقرابتك و لموالي موسى و جعفر (رضي الله عنهما) فأما سعيدة فإنها امرأة قوية الجزم في النحل و الصواب في دقة النظر و ليس ذلك كذلك: قال الله: «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» و قال: «لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» و قد أوسع الله عليك كثيرا يا بني، فداك أبوك لا تستر دوني الأمور لحبها فتخطئ حظك. و السلام
[6] سوره مبارکه بقره، آیه 245
[7] سوره مبارکه طلاق، آیه 7
[8] وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع لَمَّا صَارَ إِلَى شَارِعِ الْكُوفَةِ نَزَلَ عِنْدَ دَارِ الْمُسَيَّبِ وَ كَانَ فِي صَحْنِهِ نَبِقَةٌ لَمْ تَحْمِلْ فَدَعَا بِكُوزٍ فِيهِ مَاءٌ فَتَوَضَّأَ فِي أَسْفَلِ النَّبِقَةِ وَ قَامَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ سَجَدَ سَجْدَتَيِ الشُّكْرِ ثُمَّ خَرَجَ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى النَّبِقَةِ رَآهَا النَّاسُ وَ قَدْ حَمَلَتْ حَمْلًا حَسَناً فَتَعَجَّبُوا مِنْ ذَلِكَ وَ أَكَلُوا مِنْهَا فَوَجَدُوا نَبِقاً حُلْواً لَا عَجَمَ لَهُ وَ وَدَّعُوهُ وَ مَضَى إِلَى الْمَدِينَةِ قَالَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ وَ قَدْ أَكَلْتُ مِنْ ثَمَرِهَا وَ كَانَ لَا عَجَمَ لَهُ./ ج50 بحار ص 57 / باب 3 معجزاته صلوات الله عليه ….. ص : 37
[9] كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط – القديمة) ، ج2 ، ص 347
[10]نزهة الناظر، ج 1، ص 135: وَ قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنِ اسْتَغْنَى كَرُمَ عَلَى أَهْلِهِ. فَقِيلَ لَهُ وَ عَلَى غَيْرِ أَهْلِهِ؟ فَقَالَ: لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ يُجْدِي عَلَيْهِمْ نَفْعاًمَنِ اسْتَغْنَى كَرُمَ عَلَى أَهْلِهِ
[11] وَ قَالَ ع أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَيْهِ- لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِكْرَهُ- فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ- فَإِنَّمَا يَبْدَأُ فِيهِ بِنَفْسِهِ- فَلَا يَطْلُبَنَّ شُكْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَيْرِه/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج75 ص 36
[12] سوره مبارکه اسراء/7