تربیت دینی ـ بخش پنجم

رفع موانع

 

شهید مطهری در بحث تربیت نکته‌ای دارند که شاید کلید خوبی را در اختیار مان قرار دهد. ما در تربیت ایجاد کمال و حتی اقدام به کامل کردن فردی نمی‌کنیم بلکه فقط باید موانع را مرتفع  کنیم تا فطرت نمایان شود، تربیت یعنی به فعلیت در آوردن استعدادهای بالقوه البته این فعلی از جانب ما نیست، بلکه با مرتفع کردن موانع استعدادهای پنهانی خود به خود ظهور پیدا می‌کند.

 

انواع تربیت

 

شهید مطهری می‌فرمایند تربیت به دو نحو است:

 

تربیت بیرونی

 

این نوع از تربیت شباهت به صنعت دارد و غیر فطری، تصنعی و بی‌ریشه است. در این نوع تربیت انسان را شیئی فرض می‌کنیم که صنعتگری آنرا طبق خواست و سلیقه خود می‌سازد. این تربیت حقیقی و با دوام نیست، زیرا انسان شیئ نیست که با اراده دیگری به هر شکلی در آید. حتی نوزادی که تازه متولد می‌شود و هیچ تربیتی نسبت به او صورت نگرفته را نمی‌توان به هر نحوی که می‌خواهیم تربیت کرد. به عنوان مثال در ساعتی مقرر او را خواباند و یا به گفتن فلان حرف وادار کرد. فردی می‌گفت دو سال اولیه زندگی کودکم به او هیچ گونه شکر و شیرینی‌ای ندادم تا میل به شیرینی در او ایجاد نشود، اما بعد از دو سال به قدری اشتیاق به خوردن شیرینی داشت که نصف استکان چای خود را شکر می‌ریخت.

 

تربیت درونی

 

این تربیت متفاوت از صنعت است. در صنعت انسان ماده را به هر شکلی تبدیل می‌کند، اما تربیت حقیقی پرورش کمالات و استعدادهایی است که درون انسان نهادینه شده است از همین رو با فطرت او سازگار است، تنها کافی است موانع را از راه او مرتفع کرد تا این تربیت محقق گردد.

 

تربیت حقیقی

 

شهید مطهری می‌فرمایند بسیاری از تربیت‌ها جعلی و ساختگی است، اما در تربیت حقیقی خدای سبحان مربی انسان است و چون کمالات مربی نامحدود است برای مربوب نیز کمالات نامحدود در نظر گرفته می‌شود.

 

تربیت همراه با ترس

 

ایشان می فرمایند اگر تربیت با ترس همراه شود و مربی مربوب خود را بترساند و مربوب از روی ترس به انچه مربی گوید عمل کند رشدی نخواهد کرد و حقیقت درونی او شکوفا نخواهد شد.

اینکه گفته شده عبادت بر سه قسم است: عبادت بردگان، عبادت تجار، عبادت عشاق که بالاترین نوع آن عبادت عشاق است. به این جهت است که با این عبادت حقیقت درونی فرد نمایان می‌شود بی‌آنکه عبادتی از روی ترس صورت گرفته باشد.

 

راه‌های تربیت

 

سوره مبارکه بقره، آیه 57

 

«وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»

«و بر شما ابر را سايه‌‏گستر كرديم و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم [و گفتيم] از خوراكی‌هاى پاكيزه‏اى كه به شما روزى داده‏ايم بخوريد و[لى آنان] بر ما ستم نكردند بلكه بر خويشتن ستم روا می‌داشتند»

 

بنی اسراییل با وجود فراز و نشیب‌هایی که داشتند و از میان رفتن موانع تربیت، پذیرای تربیت نبودند.

آیات بعد از نزول عذاب بر بنی اسرایئل نازل شده است. قرآن می‌فرماید ما ابر را بالای سرتان سایبان قرار دادیم و علی الدوام از آسمان برای‌تان مائده نازل می‌کردیم و از ارزاق طیب روزی‌تان می‌کردیم تا استفاده کنید اما شما بر خودتان ظلم می‌کردید.

 

فرصتی مجدد

 

اگر فردی در مقطعی پذیرای تربیت نبود مجدداً باید به او فرصت داده شود. تصور نکنید اگر از فرصتی حسن استفاده نشد امکان تربیت منتفی شده است بلکه در این شرایط نیز باید تمام امکانات را به بهترین و کامل‌ترین شکل برای فرد فراهم کرد، باشد که پذیرای تربیت شود و به کمال راه یابد، همچنان که مائده برای بنی اسرائیل نازل شد و مرغ بریان و عسل و بهترین مأکولات و مشروبات در اختیارشان قرار گرفت.

 

اکرام

 

یکی از راه‌های تربیت اکرام است، با تحقیر هرگز نباید انتظار تربیت را داشت. سایبان بودن ابر برای بنی‌اسرائیل و نزول مائده آسمانی مصداقی از اکرام الهی است.

اکرام هرکس باید مطابق با حال و مقام او باشد، به عنوان مثال اکرام کسی که بهره‌ای از علم و سواد نبرده با معرفی کتاب‌هایی که شخص بنده نگاشته‌ام نیست با این معرفی او گمان می‌کند بی‌سوادی‌اش را عنوان می‌کنیم.

 

بهره‌بری از امکانات

 

یکی دیگر از راه‌های تربیت بهره‌برداری از امکاناتی است که در اختیار داریم. خدای سبحان به بنی‌اسرائیل فرمود: «كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ» از امکاناتی که در اختیارتان قرار دادیم بهره‌مند شوید.

 

ایجاد انگیزه

 

برای تربیت و بهره‌مندی از امکانات ایجاد محرک و انگیزه لازم است. در حقیقت برای تربیت باید علاوه بر قرار دادن انواع امکانات، افراد را برای بهره‌مندی از امکانات تحریک کرد. یکی از این مصادیق مطالعه احوال بزرگان است.

فرمایش حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام که فرمودند:

«صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ»

«در هر نمازی گمان کن آخرین نماز را می‌خوانی»

مصداقی دیگر از ایجاد انگیزه است تا زندگی را عادی نپنداریم و با رغبت عبادت حق را به جا آوریم.

 

سوره مبارکه بقره، آیه 60

 

«… كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ»

«…. [و گفتيم] از روزى خدا بخوريد و بياشاميد و[لى] در زمين سر به فساد برمداريد»

 

همراهی امر و نهی

 

یکی دیگر از طرفندهای تربیت توأم بودن امر و نهی است، از طرفی هم باید محدودیت‌ها بیان شود و از طرفی امکانات بیان گردد. قرآن کریم ابتدا به بنی اسرائیل امر به خوردن و اشامیدن می‌کند و همزمان از فساد در زمین باز می‌دارد.

فساد به معنای غیر نافع بودن است، اگر از امکانات استفاده صحیح نشود فاسد و غیر نافع می‌گردد.

 

بیان خطرات احتمالی

 

از دیدگاه دیگری می‌توان گفت در مسیر تربیت باید خطرات احتمالی را گوشزد کرد، یکی از این خطرات خطر مفسد بودن است و زمانی است که از امکاناتی که در اختیار داریم بهره لازم را نبریم.

 

سوره مبارکه بقره، آیه 61

 

«وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ»

«و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين می‌‏روياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پست‌‏تريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواسته‌‏ايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانه‌‏هاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق می‌كشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند»

 

تغییر ذائقه

 

برخی افراد ذائقه شان تغییر می‌کند و در عوض انتخاب بهترین‌‌ها پست‌ترین‌ها را بر می‌گزینند. در این هنگام باید به جای تحقیر آنان  سابقه متعالی‌شان را یادآوری کرد و این یادآوری به صورت سوالی باشد نه خبری، به عنوان مثال نگوییم شما اکنون اینطور هستید بلکه بگوییم آیا به یاد دارید قبلا چه عملکرد و انتخاب خوبی داشتید و با این روش آنان را به فکر واداریم. اگر به افراد فرصت فکر کردن ندهیم سرعت رشدشان را کم کرده‌ایم.

لحظات در حکم طلاست. آیه الله حائری شیرازی قبل از انقلاب می‌فرمودند زمانیکه با  تلفن سکه‌ای می‌خواهید صبحت کنید در کلام خود دقت می‌کنید تا بهترین و مهم‌ترین سخن‌ها را بگویید، حکایت عمر ما نیز مانند صحبت کردن با تلفن سکه‌ای‌ست باید در تک تک لحظات آن دقت کرد .

 

سوره مبارکه بقره، آیه 64

 

«… فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ»

«… و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما از زيانكاران بوديد»

 

توقف هرگز

 

تربیت توقف پذیر نیست حتی در شرایطی که بارها به اقدام به تربیت کرده‌ایم و نتیجه نگرفتیم. نباید انتظار قبول و پذیرش تربیت را داشت بلکه باید به وظیفه عمل کرد و اگر موفقیتی در کار نبود در شیوه عمل تجدید نظر کرد. زمانیکه افراد از فرصتی که در اختیار دارند حسن استفاده نمی‌کنند و از لحاظ کمالی عقب‌گرد دارند باید با فضل و رحمت با آنان برخورد کنیم و امکانات جدیدی فراهم نماییم و هرگز آنان را رها نکنیم.

 

 

تاریخ جلسه: 98/7/15 ـ جلسه 5

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *