در محضر امام سجاد علیهالسلام تعامل صحیح با مردم آموزش داده میشود. از آنجا که در روابط اجتماعی اساس بر سلامت جامعه است در تعامل، هر دو طرف باید در امنیت و سلامت کامل باشند تا به عبودیت آنان لطمهای وارد نشود.
در دعای مکارمالاخلاق امام سجادعلیهالسلام از خداوند سبحان اینگونه درخواست میکنند:
ملاک تجمع و تفرق
«لا مُجامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ، وَلامُفارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ اِلَيْكَ»
«مپسند که به کسى که از تو دور است نزدیک شوم، و از آن که با تو همراه است جدا گردم»
بارالها! مرا به وسیله همیاری با افرادی که از تو بریدهاند آزمایش نکن و هم چنین به جدایی از اهل طاعت مبتلا نکن.
انسانی که در پرتو ایمان به خداوند، پیام رسالت و امامت فرستادگان خداوند را پذیرا باشد وظایفی به عهده دارد که باید در قول و عمل او تجلی پیدا کند. از جمله این وظائف این است که با منکرین خداوند و رسالت و ولایت، رابطه دوستی و پیوند محبت برقرار ننموده و از آنان دوری داشته باشد.
ملاک رابطه صحیح
در تعامل صحیح با خلق، شناخت طرف مقابل اهمیتی خاص دارد. با توجه به این که آیا او در زمره «مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ» قرار دارد تا از او فاصله بگیرد یا در صنف «مَنِ اجْتَمَعَ اِلَيْكَ» قرار دارد تا با او ارتباط صمیمانه برقرار کند. به وسیله این شناخت، امیال انسان جهتیابی میشود تا پیوست صمیمانه با افرادی که از حق بریدهاند نداشته اما، میل و رغبت به روابط صمیمانه با افرادی که در جاده شریعت هستند، داشته باشد.
گسست از حق (لا مُجامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ)
«تَفَرُق» از باب تفعل بوده و «مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ» به افرادی اطلاق میشود که آگاهانه و عالمانه از الطاف و فیوضات خداوند جدا شده و گسست و جدایی از حق را اختیار کردهاند.
«مُجامَعَه» مجامعه از باب مفاعله طرفینی است. یعنی باب میل و رغبت، دوستی و پیوست صمیمانه در مرحله اول از سوی مؤمن بسته شود، هم چنین در مؤمن جاذبهای برای کشش و جذب افراد معاند نباشد.
هر گونه بیتفاوتی نسبت به احکام شرع و ارتکاب معاصی، فضایی برای جذب این افراد ایجاد میکند که انسان را با آنها در یک مسیر مشترک قرار میدهد.
دراین فراز از دعا از خداوند درخواست داریم که خدایا مقید نبودن به شریعت، برای اهل معصیت جاذبه ایجاد میکند، چنین امری از من دیده نشود تا آنان تمایل به پیوست با من پیدا کنند.
سلامت عقیده اساس مراوده
ائمه معصومین علیهمالسلام به سلامت عقاید اصحاب خود اهمیت بسیار داده، مراوده و دوستی با افرادی را سفارش میکردند که از نظر اعتقاد قلبی در مسیر صحیح قرار داشتند. زیرا فردی که دارای عقیده انحرافی و بدعت باشد، مانند شخص بیماری است که بیماری خود را به دیگران منتقل میکند.
ارتباط با «مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ» به تدریج در عقاید و اخلاق انسان تأثیر داشته و انسان به رنگ آنان درمیآید. زیرا آنچه در جوار زباله قرار گیرد، بوی تعفن به خود میگیرد.
پیوست به حق (وَلامُفارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ اِلَيْكَ)
دوست داشتن دوستان خداوند و دشمن داشتن دشمنان خدا از فروع ایمان است.
افرادی در کمال اخلاص، اطاعت و بندگی خداوند را دارند. ایشان در نهایت طهارت و ایمان به درجات عالی انسانیت رسیدهاند. خدایا مرا به جدایی از آنان مبتلا نکن، چرا که انسان الهی دوستدار آنها بوده و از مفارقت آنان رنج میبرد.
توکل بر حق جایگزین توکل به خلق
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَاَسْئَلُكَ عِنْدَ الْحاجَةِ. اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ….»
«الهى چنان کن که با نیرو و قدرت تو به شداید حمله کنم، و به وقت نیازمندی از تو درخواست کنم»
خدایا در موقعیتی که ضرورت ایجاب میکند حرکت سریع و جدی داشته باشم و مرا به گونهای قرار ده که در وقت نیاز، تنها از تو مدد و کمک بخواهم.
دنیا جایگاه وسایل و اسباب است و این اسباب مجرای فیض حضرت باری تعالی میباشند. مؤمنین در عین طلب عطایای الهی از آن مجاری، باید توحید افعالی داشته و در مشکلات و گرفتاریها تنها تضرع و زاری به درگاه خداوند برده، امداد الهی را طلب کنند.
در تعامل صحیح با خلق باید این امر رعایت شود که:
- وَاَسْئَلُكَ عِنْدَ الْحاجَةِ
- اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ
در هنگام احتیاج بر خلق تکیه نداشته و تنها بر حلال مشکلات اعتماد داشته باشیم. توکل بر حق جایگزین اعتماد بر خلق باشد.
عزت انسان
عبارت «اسئلک» یعنی از تو درخواست میکنم «اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ» یعنی تضرع خود را به سوی تو میآورم. دراین دو عبارت این نکته قابل توجه است که در گرفتاریها، استغاثه و تضرع باید تنها به درگاه خداوند صورت گرفته و کمبودها و حوائج، به خلق عرضه نشود.
عزت مؤمن در عدم ابراز حاجات به خلق است. انسان نیازمند به درد دل است اما به جای خلق باید آن را بر خدا عرضه کند تا در رویارویی با خلق نیازی به آن نداشته باشد.
در واقع انسان زخمهای زندگی خود را تنها باید به طبیب نشان دهد تا او در صدد شفا و درمان زخمها برآید.
در تعامل صحیح، افراد باید از یکدیگر نیروی مثبت دریافت کنند اما ناله و تضرع به خلق، مانع از این امر میشود. انسانی که مشکلات خود را با مردم درمیان میگذارد، آنها را به صورت جدی بر خدای سبحان عرضه نمیکند تا از امداد الهی بهرهمند شود.
استعانت از غیر
«وَلاتَفْتِنّى بِالاِسْتِعانَةِ بِغَيْرِكَ اِذَا اضْطُرِرْتُ»
«در هنگام اضطرار و ناچاری به یاری خواستن از غیر خود مرا آزمایش مکن»
فتنه به معنای علم به کنه و حقیقت چیزی، امتحان، گمراهی، گناه، کفر و … میباشد.
راغب در مفردات میگوید «أصل الْفَتْنِ: إدخال الذّهب النار لتظهر جودته من رداءته[1]» فتن به معنای داخل نمودن طلا در آتش است تا بدین وسیله طلای عالی و پست از یکدیگر متمایز شوند.
«لاتَفْتِنّى» به معنای «لا تَضلِنی» خدایا در یاری خواستن از خلق، گمراهی و ضلالت نهفته است. اگر در گرفتاریها، انسان به غیر خدا مراجعه داشته باشد، در وادی گمراهی و ضلالت وارد شده است.
«لاتَفْتِنّى» به معنای «ولا الضّالین» مراجعه کننده به خلق در هنگام گرفتاریها مصداق « الضالین» است. مؤمن در شبانه روز حداقل ۱۰ بار از خداوند تقاضا دارد که خدایا من جزء ضالین قرارنگیرم و گم نشوم.
«لاتَفْتِنّى» به معنای عذاب، در مراجعه و استعانت از خلق، عقوبت و عذاب خداوند نهفته است زیرا انسانی که از مسیر توحید منحرف شده، در هنگام اضطرار به جای خالق، به خلق خدا رجوع دارد.
از مصادیق تعامل صحیح با خلق این است که در گرفتاریها آنان را ملجأ و پناهگاه قرار ندهیم.
جلسه هفتم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] مفردات الفاظ القرآن، ص 623