در محضر امام سجاد علیهالسلام تعامل صحیح با مردم آموزش داده میشود. از آنجا که در روابط اجتماعی اساس بر سلامت جامعه است در تعامل، هر دو طرف باید در امنیت و سلامت کامل باشند تا به عبودیت آنان لطمهای وارد نشود.
در دعای مکارمالاخلاق امام سجادعلیهالسلام از خداوند سبحان اینگونه درخواست میکنند:
خیررسانی
«وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى يَدِىَ الْخَيْرَ»[1]
«خدایا خیر و خوبی را به دست من برای مردم جاری ساز»
در این عبارت دو مطلب قابل ذکر است:
- از کلمه«اجر» به معنی جریان داشتن اینطور برداشت میشود که خیر انسان باید به صورت مداوم به مردم برسد. یعنی در ارتباطات اجتماعی اساس در خیررسانی دائم به مردم است نه خیر پذیری.
خدایا مرا در زمره افرادی قرار ده که دستان ایشان در محضر تو خالی از خیرات نبوده بلکه به صورت گسترده، مجرای خیررسانی در جامعه باشم. به عبارت دیگر، از خداوند جریان خیر رسانی مستمر تمنا میشود.
- «اَجْرِ لِلنّاسِ عَلى يَدِىَ الْخَيْرَ» خدایا خیر واسع و کامل را، تو بر دستان من جاری ساز بهگونهای که در این امر، تنها فاعلیت تو دیده شود. از آنجا که جاری کننده خیر خداوند سبحان است، این امر را به خود نسبت نمیدهیم.
خیر رسانی نامحدود
واژه «اَجر» به معنی جاری بودن متذکر این مطلب است که امام خیررسانی موقت و مقطعی را تقاضا ندارند، بلکه آن را مانند آب جاری، بدون سر و صدا، با سهولت و بدون تکلف و توقف، تمنا میکنند. بنابراین خیر رسانی به دیگران باید نامحدود، وسیع و دائمی مانند آب جاری باشد.
اما خیری که در آن منیت و فاعلیت فرد مطرح باشد، مانند آب قلیلی است که دوام نداشته و به علت محدود بودن، نجاست بر آن اثر گذار است.
خیر رسانی گسترده
«اَجرِ للناس»
- در این عبارت قید «للناس»، عام و گسترده بودن خیر رسانی را تأکید میکند. بنابراین خیررسانی اختصاص به مؤمنین نداشته، باید شامل همه افراد شود.
- قید «للناس» خانواده انسان اعم از والدین، فرزندان، خواهر و برادر و … را در بر میگیرد که نمونه کوچکی از جوامع بشری است.
انسان باید بهگونهای عامل خیرات باشد که موجد انگیزه و ترغیب برای دیگران بوده، آنان نیز عامل خیرات گردند. در این صورت خیرات حبس و محدود به شخص خاص، نمیگردند.
خیر رسانی بالمباشره
«علی یدی»
قید «علی یدی» «به دست من» مؤکد این مطلب است که خیررسانی بالمباشره صورت گیرد. یعنی فرد از تمام وجود و توان خود برای خیر رساندن به دیگران استفاده کند و در میدان خدمت به مردم، تنها مشوق نبوده بلکه خود حاضر و عامل باشد.
آیةالله بهجت قدسسره میفرمودند: نام خود را در هر کار خیری ثبت کنید، زیرا معلوم نیست کدامیک مورد قبول خداوند قرار میگیرد.
به عبارت دیگر در انجام کار خیر به اعمال خاص اکتفاء نکرده، انسان در هرکار خیر که میتواند شرکت داشته باشد.
خیر رسانی خالصانه
«علی یدی»
«ید» به معنی دست، نماد قدرت و توان فرد است. خیررسانی باید با قوت و قدرت تمام صورت گیرد که رمز توانمند شدن در آن، اخلاص است. زیرا اخلاص، انسان را پرتوان و قدرتمند میکند. کسی که مخلصانه اقدام به خیررسانی میکند، ازآنجا که خدای سبحان را فاعل خیرات میداند، احساس خستگی و کسالت ندارد. به همین دلیل توان و قدرتی خاص در انجام آن دارد.
در خیررسانی خالصانه، عمل فرد ظاهراً به او نسبت داده میشود، اما در اصل «لاحول و لا قوة الا بالله» است.
خیررسانی ضعیف
خیررسانی خالصانه، دارای وسعت و برکت است. اما آنجا که منیت و انانیت فرد مطرح شود، خیر رسانی محدود و ناچیز میگردد. زیرا انسان بدون حول و قوه خداوند ضعیف و ناتوان بوده و چنین فردی امکان خیررسانی به معنای حقیقی را ندارد.
معنای خیر
«عَلی یَدِیَ الخَیر»
خیر عنوانی کلی است که تمامی اعمال صالح را اعم از رفتار، گفتار، نیات و …شامل میشود. خیر به عملی گفته میشود که به وسیله آن، نفع انسان در قالب قول یا عمل به دیگران برسد.
رحمت و برکت خداوند دائماً در حال بارش و ریزش است. خداوند هر روز خیرات جدید و همگانی را بر خلق خود فرود میآورد.
«كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»[2]
« خدا هر روز پدیده تازه و خلق جدید دارد»
امام در این فراز درخواست میکنند: خدایا در این خیرات مرا واسطه قرار ده تا این امور به دست من در جامعه جلوهگر شود، چراکه در این صورت از فاعلیت شرور، در امان میمانم. زیرا اگر بنده فاعل خیرات نباشد در لشکریان دشمن قرار گرفته، فاعل شرور میگردد.
خیر رسانی افراد در طول یکدیگر
در این دعا تعداد کسانی که طالب خیر رساندن هستند محدود نبوده، هر کس در هر موقعیتی میتواند طالب خیررسانی به مردم باشد. چراکه خیررسانی افراد با یکدیگر، تزاحم و تعارض ندارد. مبدأ و مقصد مشترک در این امر موجب همسوئی اهل خیر میشود.
حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«لَوْ جَرَى الْمَعْرُوفُ عَلَى ثَمَانِينَ كَفّاً لَأُجِرُوا كُلُّهُمْ فِيهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ صَاحِبُهُ مِنْ أَجْرِهِ شَيْئا» [3]
«اگر احسان و كمك، هشتاد دست بگردد، همه آنها به سبب آن پاداش مىيابند، بى آنكه از اجر صاحبش چيزى كم شود»
اگر کار خیری به دست هشتاد نفر انجام شود به همه آنان اجر داده میشود، بدون این که از اجر یکی از آنان کم شود.
عامل تقاضای خیر رسانی
انسان هنگام درخواست خیررسانی از خداوند، به دو نکته توجه دارد:
- او دوستدار خیرات و خیررسانی به مردم است و آنچه که مورد علاقه اوست، درخواست میکند.
- در این نوع درخواست سهولت و لذت خیررسانی برای مردم مطرح شده تا این امر محبوب آنان گردد.« و أجر علی یدی» جریان خیر از سوی خداوند بوده برای فرد زحمتی ندارد.
حضرت امام باقر علیهالسلام فرمودهاند:
«إِنَّ مِنْ أَحَبِ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ لَمَنْ حَبَّبَ إِلَيْهِ الْمَعْرُوفَ وَ حَبَّبَ إِلَيْهِ فَعَالَه» [4]
«محبوبترين بندگان خدا نزد او ، كسى است كه (خداوند) او را به كار نيك همچنین به انجام دادن آن، علاقهمند كرده باشد»
از محبوبترین بندگان نزد خداوند کسانی هستند که نه تنها کار خیر را دوست دارند بلکه انجام آن را نیز دوست دارند. بنابراین، علاقه به خیر رسانی به تنهایی کافی نیست بلکه انسان باید وارد میدان عمل شده و در حد توان اقدام به آن داشته باشد.
محوشدن خیر
امام سجاد علیهالسلام در ادامه دعا میفرمایند:
«وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ»
«خدایا خیری که با دستان من جاری میسازی با منتگذاردن محو و نابود نکن»
«مَحَقَ» به معنای «ذَهبَ اَثَرَه» یعنی اثر آن باطل شده و از بین برود.
طبق این عبارت اهل خیر ممکن است با منت گذاشتن خیرات خود را باطل و بیاثر کنند. در حالیکه خیرات انسان باید تا قیامت در نسل و ذریه او باقی بماند. اما منت گذاردن عامل محو و باطل شدن خیرات او میگردد.
تعریف منت
چنانچه انسان در خیرات خود را فاعل دانسته و این اعمال در چشم او بدرخشد، اقدام به شمردن و به حساب آوردن اعمال خود میکند. چنین فردی دیگران را موظف به جبران خیرات خود میداند. بدین ترتیب در زمره منتگذاران قرار گرفته، اعمال خیر خود را باطل میکند. اما کسی که در اعمال مثبت، خود را تنها وسیله میداند، آثار و برکات خیرات تا قیامت برای او باقی میماند.
فردی که اعمال خیر خویش را محاسبه کند با منت گذاردن، از تعامل صحیح با خلق خارج میشود. این رفتار عامل خروج از آرامش و آسایش باطنی بوده و برکت کار خیر را از آن سلب میکند.
حفاظت از مفاخره
«وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ»
«و از فخرفروشى محافظتم کن»
امام سجادعلیهالسلام در این بخش از دعا از خداوند تقاضا دارند که، بار الها از این که به مکارم اخلاق و فضائل، مباهات و افتخار نمایم مرا مصون و محفوظ بدار.
خود برتربینی عامل فخر فروشی و مباهات انسان بوده و از صفات مذموم در اسلام است.
تلازم فخر فروشی و خود برتر بینی
فخر فروشی و مباهات، از خودبرتربینی و تکبر که از صفات شیطان هستند، ناشی میشوند. ثروت، مدرک تحصیلی، فضائل اخلاقی و آباء و اجداد بزرگ، از موجبات مباهات میباشند. در بطن خودبرتر بینی، تحقیر مردم نهفته که از موارد منهیعنه در اسلام است.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند:
«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرَ وَ إِنَّمَا أَوَّلُهُ نُطْفَةُ مذرة وَ آخِرُهُ جِيفَةُ قَذِرَةُ …….»
«ابن آدم را چه کار به فخر فروشی؟ در حالیکه در ابتداء نطفه گندیده و در آخر هم مردار است…….»
تعادل بین ظاهر و باطن
«وَلاتَرْفَعْنى فِى النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسىمِثْلَها»
«خدایا هیچ رفعت درجهای در بین مردم به من نده، جز آن که معادل آن منزلت، در نزد نفسم مرا پست گردانی»
از مهمترین عوامل فضائل انسانی، تعادل و موازنه بین روح و جسم است. به این ترتیب که بین حالات درونی و اعمال بیرونی فرد، تعادل وجود داشته باشد .
ترقی و رفعت درجه، موجب خودبرتربینی و فخرفروشی انسان میشود، اما تواضع در مقابل خداوند او را به اعتدال و تعادل میرساند.
به میزانی که انسان تواضع و بندگی در مقابل حق را افزایش دهد، مقامات دنیوی او را از مسیر فضیلت منحرف نکرده و موجب مباهات او نمیشود.
تلازم رفعت و خضوع
منزلت حقیقی انسان، مانع از تکبر و خود برتربینی او میشود. به میزانی که بنده خضوع در مقابل مولا داشته باشد، خداوند به او رفعت درجه میدهد.
علماء اسلام با تواضع در مقابل رب آنچنان منزلتی یافتند که، حتی بعد از رحلت، نام و یاد آنان باقی است.
به میزانی که فرد رفعت درجه را از سوی خدای سبحان بداند، در نفس خود حالت انکسار و ذلت دارد. به این ترتیب از خودبرتربینی و فخرفروشی پرهیز کرده، تعاریف مردم و رفعت دنیوی را حقیقی و دائمی نمیداند.
تبدیل کینهها
«وَ اَبْدِلْنى مِنْ بِغْضَةِ اَهْلِ الشَّنَانِ الْمَحَبَّةَ»
«بار الها کینه شدید دشمنان مرا به دوستی مبدل فرما»
«بِغضَه» در لغت عرب به معنای «دشمنی شدید» است.
«اَبدِلنی» به معنای «جابهجایی و جایگزین کردن» به کار رفته است.
بار الها صفات و اخلاق رذیلهای که در انسان وجود دارد، تخریب و شرارت را در پی دارد. خداوندا این رذائل را بهطور کامل به صفات و کمالات الهی تبدیل فرما.
امام سجاد علیهالسلام از خداوند درخواست میکنند:
بغض و کینه دشمنان مرا به دوستی مبدل نما، چراکه خداوندمتعال «مُقَلِّبُ القلوب» است و تنها او میتواند دشمنیها را دفعتاً از بین برده، دوستی و محبت را جایگزین آنها کند.
اگر حب و بغض بر پایه ایمان باشد، نهتنها برای مؤمن ضرری ندارد بلکه از فرائض اسلام محسوب شده و نشانه ایمان واقعی است. اما اگر منشأ آن هوای نفس باشد، مضرات و خساراتی بر افراد وارد میکند و امام سجاد علیهالسلام در این دعا، درخواست رفع این نوع از حب و بغض را دارند.
جلسه پنجم
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] صحیفه سجادیه، دعای 20
[2] سوره مبارکه الرحمن، آیه 29
[3] الکافی، ج 4، ص 18
[4] الکافی، ج 4، ص 25