تفسیر آیات 1 تا 3 سوره فجر

به حول و قوه حضرت حق قصد داریم در سخنرانی‌های صبح نگاهی به سوره مبارکه فجر داشته باشیم؛ سوره‌ای که به نام مقدس اباعبدالله علیه السلام خوانده شده و در انتهای آن، ولایت حسینی بسیار جلوه‌گر است.

 

قسم، آغازگر سوره

 

سوره مبارکه فجر از سوره‌هایی است که با قسم شروع شده است:

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«وَ الْفَجْرِ وَ لَيَالٍ عَشْرٍ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ»

 

در آغاز سوره چند قسم ذکر شده اما پاسخ قسم‌ها در متن سوره ذکر نگردیده است.

 

«وَالْفَجْرِ»

اولین قسم در سوره مبارکه فجر به سپیده صبح است.

خداوند سبحان در سوره دیگری از قرآن به طور جداگانه به صبح قسم خورده است: «وَ الصُّبْحِ‏ إِذا تَنَفَّس‏»[1] اما در این سوره قسم نسبت به سپیده صبح و فجر صادق می‌باشد.

فجر صادق که اذان صبح است؛ آغاز روز را به نمایش می‌گذارد.

 

«وَلَيَالٍ عَشْرٍ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ»

دومین قسم، قسم به شب‌های ده‌گانه و قسم سوم، قسم به جفت و فرد است.

 

قسم به امور هم سنخ و غیر هم سنخ

 

در نگاه اولیه ملاحظه می‌شود که بین آنچه بدان قسم خورده شده سنخیت وجود دارد، به عنوان مثال اولین قسم به بخشی از زمان خورده شده است. «وَالْفَجْرِ» و دومین قسم به شب که بخش عظیمی از زمان را تشکیل می‌دهد خورده شده است. «وَلَيَالٍ عَشْرٍ»   

در اینجا سنخیتی بین «وَالْفَجْرِ» و«وَلَيَالٍ عَشْرٍ»  وجود دارد زیرا هر دو از جنس زمان می‌باشند.

اما بین این دو قسم و قسم دیگر که «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ» می‌باشد سنخیّتی وجود ندارد زیرا «شفع» و «وتر» از جنس عدد هستند و آن دو از جنس زمان.

بنابراین خدای سبحان به دو چیزی که از جنس یکدیگر نیستند نیز سوگند خورده است.

 

«وَالْفَجْرِ»

 

علت قسم به سپیده صبح

چرا خداوند به فجر، سوگند یاد کرده است؟

 

توجه به سرآغاز

 

  1. اولین دلیل، قداستی است که این زمان دارد.

فجر سرآغاز روز افراد است که اگر مورد توجه قرار بگیرد؛

سالی که نکوست از بهارش پیدا است

و اگر مورد توجه واقع نشود،

خشت اول گر نهد معمار کج

تا ثریا می‌رود دیوار کج

 

فجر، آغاز بندگی

  1. فجر زمانی است که بندگی، احسان و انجام اعمال خالصانه آغاز می شود.

آغاز هر کار خیر، قداست دارد از این رو خداوند بدان قسم خورده است، قداستی که آغاز هر کار دارد موجب شده در شروع هر فعل مثبت «بسم الله الرحمن الرحیم» گفته شود، آغازی که فرد از ابتدا خود را نادیده گرفته و به خویش امید نبسته است؛ زمانی که تنها با حول و قوه الهی شروع شده و تنها خدا در آن مشاهده می شود آنچنان مقدس است که خداوند بدان سوگند یاد کرده است.

 

زمان مناجات

  1. «وَالْفَجْرِ» قسم به گشایشی است که زمان مناجات بنده با خداست.

پرونده روزانه زندگی انسان الهی با مناجات و بندگی گشوده می‌شود، گشودن این پرونده بسیار زیباست؛ زیرا با امر مقدسی باز شده است، و خدای سبحان به این امر مقدس سوگند یاد کرده است.

 

پایان تاریکی

  1. «فجر» نماد پایان یافتن شب و تاریکی است، تاریکیِ معصیت، تاریکیِ جهالت، تاریکیِ ضعف، تاریکیِ اقامت در عالم ماده، تاریکیِ وجود بشری.

آیا وجود بشری تاریک است؟ در صورتی که افراد تنها زندگی مادی داشته باشند و افکارشان فقط متوجه مادیّات باشد وجود تاریکی دارند.

خداوند در «والفجر» به آغاز سپری شدن مادیّات زندگی انسان، و جلوه گر شدن نور معرفت و رحمت در زندگی آن‌ها سوگند یاد می کند.

 

فجر، زمان صادر شدن فعل خیر از بنده

  1. بعضی از مفسرین معتقد هستند خداوند در این قسم به زمانی سوگند یاد کرده که از بندگان حسنه‌ای صادر شده است. ثمره آن «وَ لَيَالٍ عَشْرٍ» است؛ بدین معنا که خداوند هر کار خیر افراد را حداقل 10خیر محاسبه می‌نماید. «مَنْ‏ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها».[2]

خداوند بدان حسنه خالصانه قسم یاد می‌کند زیرا آن حسنه به طور قطع افزون می‌گردد و خداوند هم به اصل حسنه و هم به افزایش آن سوگند می‌خورد.

بنابراین بندگان حتی یک حسنه را غنیمت شمارند زیرا همان حسنه به قدری برای خداوند ارزشمند است که بابت آن قسم یاد می‌نماید.

 

فجر، صبح روز عرفه

  1. «فجر»، صبح روز عرفه است که لطفی است در ادامه لیلة القدر .

زندگی انسان با معرفت، از شبانه‌روزی تشکیل شده که روز آن، عرفه و شب آن لیلة القدر می‌باشد.

خداوند در «والفجر» به صبح روز عرفه سوگند می‌خورد، به زمانی که روز معرفة النفس، معرفة الرب، معرفة النعمة، معرفة المُنعِم است و انسان در آن بدین معرفت می‌رسد که چگونه از طریق نعمت به مُنعِم می‌رسد. فی‌الواقع عرفه روز معرفت است و این معرفت آن چنان مقدس است که خداوند بدان قسم خورده است.

طبق نظر بعضی از مفسرین عرفه از آن جهت قداست دارد که انسان به فقر خویش معترف گشته و همه نیازش را به درگاه آن بی‌نیاز عرضه می‌نماید.

زمانی که تمام وجود انسان نیاز گردد و به سوی کامل علی الاطلاق پناه گیرد به قدری زیبا و مقدس است که خداوند بدان قسم می خورد.

 

فجر، روز اول محرم

  1. «وَالْفَجْرِ» روز اول سال یعنی روز اول محرم است.

شروع سال با بندگی آغاز می‌گردد. ریان بن ‌شبیب روز اول محرم خدمت حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام مشرف می‌شود و حضرت در مورد این دهه با او صحبت کرده و می‌فرمایند:

«يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ»

« ای پسر شبیب! اگر بر چیزی اشک می ریزی، بر حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السّلام) گریه کن.»

بنابراین اول محرم روزی است که با پیوست به ولایت اهل‌بیت آغاز می‌شود؛ پیوستی که قلبی است نه صوری و ظاهری.

اگر سوال شود چگونه آغاز محرم با فجر مرتبط می‌گردد گفته می‌شود: تمام معرفت‌ها و رحمت‌ها از آغار محرم در زندگی سالک جریان می‌یابد.

در محرم چشمانی که گرفتار قساوت شده چون نام حسین علیه‌السلام را می‌شنود به جوشش در آمده و دل سنگ می‌شکند و از آن آب می‌جوشد.

«فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا»[3]

«پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید.»

 

فجر، زمان نمایش نور معرفت

  1. فجرِ زندگی انسان زمانی است که نور معرفت از قلب او نمایان می‌شود از این رو می‌تواند هر زمان از شبانه‌روز باشد، ممکن است یکبار در ماه و یا سالی یکبار و یا ده مرتبه در روز برای شخص اتفاق بیافتد.

ممکن است در زندگی فردی انفجار نور صورت نگیرد و تمام زندگی او شب باشد و ممکن است زندگی فردی سریال فجر باشد و پی در پی نور معرفت از درون وجود او ظهور پیدا ‌کند.

 

فجر، وجود مقدس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

  1. فجری که خداوند بدان قسم خورده است وجود مقدس پیامبر خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله است.

با وساطت حضرت در قلب عالمِ مُلک و در دل هر مؤمن نور ایمان مشاهده می‌شود، به همین جهت خدای سبحان به پیغمبرش قسم یاد کرده است زیرا به واسطه ایشان ظلمت کفر و ظلم مرتفع می‌شود و نور ایمان جلوه‌گری می‌کند.

 

فجر، زمان دمیده‌شدن روح در جسم

  1. «فجر» آن لحظه‌ای است که نور روح در جسم دمیده می‌شود و زندگی فرد آغاز می‌گردد، در واقع همان چهار ماهگی جنین است. پیش از آن امور جسمانی او تکمیل شده و در چهارماهگی با دمیده شدن روح، حیات حقیقی او آغاز می‌گردد از این رو اگر مادری در این زمان جنین را سقط نماید دیه کامل به آن تعلق می‌گیرد.

طبق این معنا خداوند در «وَالْفَجْرِ» به زمان دمیده شدن روح در زندگی افراد قسم می‌خورد، در حقیقت قسم به زمانی است که زندگی فرد از حیات خاکی و مادی جدا شده و حیات روحانی را آغاز می‌نماید.

اگر سوال شود با فجر (که زمان دمیده شدن روح در بدن افراد است)؛ چه تاریکی‌ای مرتفع می‌شود؟ گفته می‌شود تاریکی امور مادی از بین می‌رود.

طفلی که در او روح دمیده شده؛ دیگر انسانی خاکی نیست بلکه وجود مقدسی است که اگر کسی اقدام به قتل او نماید گویا به همه مردم صدمه وارد کرده است.

 

فجر، زمان تابیدن نور حق

  1. «فجر» زمانی است که نور حق در وجود هر فردی شروع به تابش می‌کند.

اگر سوال شود این اتفاق چه زمانی رخ می‌دهد؟

در این زمینه دو نگاه داریم:

1.عهد اَلَست، زمانی‌که به افراد قدرت انتخاب داده و از آن‌ها میثاق گرفته شد و آنها تعهد را امضا نمودند؛ فجر زندگی افراد است. «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏»[4] ،

همان زمانی که انسان تعهد داد خالصانه بندگی خدا را نماید و از بندگی غیر حق سرباز زند. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ‏ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ* وَ أَنِ‏ اعْبُدُوني‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ »[5]

 

  1. هرگاه در زندگی افرادی همچون حُر، تولد دوباره‌ای رخ دهد آن زمان، فجر زندگی آنان رخ داده است.

در دیدگاه دوم اگر کسی از تعهد خود در عهد اَلَست جدا شده و بجای حیات افلاکی، زندگی خاکی را برگزیده باشد؛ آنگاه تغییر نگرش داده و زندگی جدیدی را آغاز نماید فجر زندگی‌اش را رقم زده است.

بایزید به شهری رفت؛ مشاهده کرد روی همه سنگ قبرها نوشته شده 3 سال و 2 سال و … سوال نمود آیا همه در این سن از دنیا رفته‌اند؟ گفتند: نه. بر روی سنگ قبرها عمر حقیقی افراد نوشته شده است.

 

فجر، زمان جلوه‌گری خدا بر بنده

  1. در معنای دیگر، فجر زمان جلوه‌گری خدای سبحان بر بنده است، آغازی که حاکی از آن است که بنده می‌تواند همه یا بخش اعظم جلوه‌گری خدا را ادراک نماید و با وجود لباس خاکی‌اش، به صفات الهی متصف شود.

آغاز جلوه‌گری خدای سبحان بر بنده فجر زندگی او محسوب می‌شود.

سوالی که در ذهن ایجاد می‌شود آن است که خداوند ازلی، ابدی و سرمدی است اما آیا جلوه‌گری او نیز همیشگی بوده است؟

یک بحث است که یک عالم عمی (پوشیده) داریم که در آن عالم عمی جلوه حق دیده نمی‌شود، و در این عالم چیزی غیر ذات نیست و ذات هم غیب است و نمی‌تواند جلوه‌گر شود.

اما در این سوره این آموزش داده می‌شود که زمان جلوه‌گری خدای سبحان از زمان خلق روح اول یعنی پیامبر خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله بوده است، گرچه خلق وجود نوری حضرت در عالم تعیّن نیست اما خداوند بدان زمان و به نقطه آغاز خلقت قسم یاد کرده است.

 

قسم به تمام زمان‌ها

  1. در این معنا خداوند به همه زمان‌ها (صبح، ظهر، پیش از ظهر، شب و مجموع روز) سوگند خورده است.

 

قسم به زمان نزول ملائک در روز

در آغاز روز و هنگام سحر ملائک روز‌های سابق تغییر کرده و ملائک جدیدی مأموریت می‌یابند انسان را در طول روز همراهی نمایند؛ از این رو گزارش پرونده سابق افراد و سوء سابقه آنان را ندارند.

بعضی از مفسرین مضافی در تقدیر در نظر گرفته و معتقدند خداوند در «والفجر» به «ملائک فجر» سوگند خورده است.

 

اهمیت آغازها

اجمالاً آنچه از تفاسیر بدست می‌آید آن است که انسان باید نسبت به آغازها توجه بیشتری داشته و روز را سالم آغاز نماید، گفته شده فجر و سحر را دریابید چرا که برکت در سحر است و انرژی که در آن زمان وجود دارد با انرژی کل روز برابری می‌نماید. حافظ تمام عنایاتی که به او مرحمت شده را از نفس سحر می‌داند.

در زندگی، شروع‌ها نیز بسیار حائز اهمیت است، به عنوان مثال اگر ازدواج با اعتماد آغاز شود ادامه پیدا می‌کند اما اگر با تزلزل شروع شود متوقف می‌گردد؛ انتخاب شغل، رشته تحصیلی و … نیز اگر با تأمل صورت بگیرد تداوم دارد و اگر بی‌توجه انتخاب شوند برکت خاصی در زندگی نخواهند داشت.

زمانی که کام زندگی بچه با تربت اباعبدالله علیه‌السلام برداشته می‌شود یا زمانی که در گوش او اذان خوانده می‌شود فجر زندگی او است؛ فجری مبارک که آغاز خوب، ادامه زندگی او را نیز مبارک می‌گرداند.

وقتی پرونده اعمال را بررسی می‌نماییم  به اباعبدالله علیه‌السلام عرض می‌کنیم: «من از کودکی عاشقت بوده‌ام» پس فجر مبارکی داشته‌ایم که جریان عاشقی در زندگی ما تداوم یافته است، و اگر فجری با غفلت داشته‌ایم تمنای نفخه، جذبه و عنایت غیبیه‌ای را می‌نماییم.

 

سوگند به وجود مقدس اباعبدالله‌ علیه‌السلام

در یکی از معانی فجر به وجود مقدس پیامبر خاتم صلّی‌الله‌علیه‌وآله اشاره شد، خداوند به حضرت محمد صلّی‌الله‌علیه‌وآله سوگند خورده است؛ از سویی در روایات پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»[6] بقای اسلام و ایمان با وجود اباعبدالله نیز صورت گرفته است بنابراین اگر خداوند به پیامبر خویش قسم خورده است به وجود مقدس اباعبدالله علیه‌السلام نیز سوگند یاد کرده است؛ چشمه چشم و انفجاری که در دل سنگ قلب صورت می‌گیرد با نام امام حسین علیه‌السلام است

حضرت خود فرمودند: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ.»‌[7] حضرت مقتولی هستند که انفجار در چشمه‌ی چشم با نام ایشان صورت می‌گیرد.

اگر در کربلا این انفجار صورت نگرفت برای آن بود که امام حسین علیه‌السلام را ندیدند و گوششان کلام حضرت را نشنید.

امام حسین علیه‌السلام در شب قبل از عاشورا بیعت را برداشتند تا تنها افراد طیّب در سپاه ایشان باقی بمانند و اگر در روز عاشورا صدای استغاثه ایشان بلند می‌شود از آن رو است که اگر طیّبی در سپاه مقابل وجود دارد به حضرت بپیوندد.

 

 

تاریخ جلسه؛ 99.6.10 ـ جلسه اول

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1] سوره مبارکه تکویر، آیه 18

[2] سوره مبارکه انعام، آیه 160

[3] سوره مبارکه بقره، آیه 60

[4] سوره مبارکه اعراف، آیه 172

[5] سوره مبارکه یس، آیه 60 و 61

[6] کامل الزیارات، ص52

[7] کامل الزیارات، ص108

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *