تفسیر آیات 13 ـ 11 سوره فجر

آیه 11:«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ»

«همانان که در شهرها، طغیان وسرکشی کردند؟»

آیه 12: «فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ»

«و در آنها فساد و تباه کاری فراوانی به بار آوردند؟»

همه این افراد ـ قوم عاد و قوم ثمود و فرعون ـ اهل طغیان بودند.

 

سبب طغیان

 

احساس بی‌نیازی و استغنای از خداوند، انسان را در زمره طغیانگران قرار می‌دهد. فرعون و قوم عاد و ثمود از لحاظ علمی و مالی و عاطفی و… برای خود نقش و وجودی قائل بودند که موجب طغیان آنان شد:

«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى*أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى»[1]

اما انسانی که خود را نیازمند محض خدای سبحان و فقیر ‌الی ‌الله می داند، اهل خضوع و خشوع است و از سرکشی و طغیان جدا می‌شود.

“صلاح” در مقابل “فساد” است؛ همانگونه که همه خوبی‌ها تحت عنوان صلاح قرار می‌گیرد، همه بدی‌ها هم تحت عنوان فساد قرار دارد.

گفتنی است زمانی که قوای شهویه و واهمه و غضبیه انسان، تحت قوه حق قرار گیرد، از فساد جدا می‌شود.

هر نوع معصیت در مقابل سلطان عادل(خداوند) سوء ادب محسوب می‌شود.

هر تجرّی و سوء‌ادبی در مقابل خداوند به میزانی عظیم است که ذره‌ای ظلم هم در نظام عالم، کثیر محسوب می‌شود. قوم عاد و قوم ثمود و فرعون در طغیان به حدی رسیدند که از بندگی و عبودیت حق خارج شدند و به تاخت و تاز نفسانیات پرداختند.

 

طغیان، سرچشمه همه بدی‌هاست

 

«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ»: هر کدام در روش و سنت خود طغیان داشتند و این سرکشی، خط مشی آنان شد.

در آیه از الفاظ ” تفسدوا” و “عصوا ” استفاده نشده بلکه “طغوا” بکار رفته است؛ یعنی ریشه همه بدی‌ها از طغیان سرچشمه می‌گیرد.

انسان به میزانی که خود را بنده خداوند بداند و در عبودیت سیر داشته باشد، از طغیان و سرکشی جدا می‌شود.

در ابتدای دعای ابوحمزه آمده است: «إِلَهِي‏ لَا تُؤَدِّبْنِي‏ بِعُقُوبَتِك‏»[2]، از آنجا که هر تاخت و تازی در نفسانیات انسان را به عقوبت دچار می‌کند، فرد، در این دعا از خداوند می‌خواهد تا از طغیان و سرکشی جدا شود تا در زمره عقوبت شدگان قرار نگیرد.

 

خروج از جاده بندگی با مقاومت در برابر شریعت

 

مفسری می‌فرماید: ایستادگی در مقابل دین و شریعت  انسان را طاغی می‌کند که در نتیجه از جاده بندگی خارج می‌شود.

هر نوع مخالفت و عدم پذیرش احکام و شریعت، نماد جنگ با خداوند محسوب می‌شود؛ یعنی انسان را بسوی طغیان سوق می دهد.

«الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ* فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ»: نتیجه طغیان، کثرت فساد و خروج انسان از عرصه بندگی و عبودیت می‌باشد.

 

تأثیر باطن بر ظاهر

 

مفسری می‌فرماید: هنگامی که انسان در خود توانایی و قدرت را مشاهده کرد، ناخودآگاه  وجود او طاغی شده و این طغیانگری در اعضاء و جوارح او اثر می‌گذارد و علاوه بر این که گوش او آمادگی شنیدن لغویات را می‌یابد، بدون فکر و تأمّل هر سخنی را بر زبان می‌راند.

به عبارتی دیگر باطن بر ظاهر او اثر گذاشته و اعضاء و جوارح  او نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد و حتی بخشش فرد را متوقف می‌کند.

“فساد” به معنای غیر نافع و ضد صلاح است؛ یعنی طغیان، انسان را از بندگی خارج می‌کند و غیر نافع می‌شود.

فرعون با طغیان در مقابل رب العالمین، خود را از سیر بندگی خارج کرد و این خط مشی، ادامه دار بود.

خداوند در قبال این طغیان و فساد  می‌فرماید:

آیه 13: « فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ»

«پس پروردگارت تازیانه عذاب های گوناگون را بر آنان فرو ریخت.»

 

تازیانه عذاب

 

هنگامی که ظرف کاملا برگردانده شود و در آن چیزی باقی نماند «صب» نامیده می شود.

خداوند بر این گروه تازیانه عذاب را فرو ریخت و هر چه عذاب بود بر آنها فرود آورد.

البته قابل ذکر است که صفت خداوند، معذّب نیست؛ بلکه طغیان و فساد فرد در عالم، اختلال ایجاد می‌کند و درنتیجه بازگردان عمل او بصورت عذاب فرود می‌آید. تازیانه عذاب پیاپی و پشت سر هم بر آنان نازل شد. این امر نماد صفت جلالیه و قهر خداوند است.

خداوند کلمه «سیف» یا «سکّین» یا «تیر» را در آیه بکار نبرده است؛ زیرا در “سوط عذاب ” که تازیانه عذاب پی در پی و متعدد است، امید توبه و جریان هدایت در آنان وجود دارد.

ربوبیت و عدالت خداوند اقتضا می‌کند که تازیانه عذاب بر افراد طاغی و فسادگر فرود آید.

 

عذاب، نماد تربیت  الهی است

 

«رَبُّكَ»: پیامبر! خدایی که تو را به عنوان هدایتگر امت فرستاد و از طریق تو، الطاف خود را در عالم به نمایش گذاشت، بیان می‌دارد که عذاب الهی، نماد تربیت اوست.

اساس تربیت خداوند بر صفت مهر و رحمت خداوند سبحان استوار است؛ اما فردی که با رحمت و مهر خداوند تربیت نشود با قهر و عذاب، به ناچار تربیت می‌شود.

مفسری می‌فرماید: ربوبیت خداوند که صاحب عالم هستی است، اقتضا می‌کند که در عالم اختلال و فساد صورت نگیرد؛ زیرا که پیامد فساد تازیانه‌ی عذاب الهی است. هر طغیانگری با عمل فاسد خود، با صاحب این عالم در محاربه و جنگ است.

مفسری می‌فرماید: بازتاب هر عمل فاسدی در عالم به خود فرد برمی‌گردد و بر همین اساس بازگردان عمل فاسد فرعون، معذب شدن او بود.

چاه مَکَن بهر کسی

اول خودت دوم کسی

به بیان دیگر عکس العمل هر ظلم و طغیانی در زندگی بشر به خود فرد آسیب وارد می‌سازد.

 

اصل عذاب، ندیدن خدا و آیات الهی و الطاف حق است

 

مفسری می‌گوید: با وجود اینکه اصل و اساس ربوبیت خداوند انزال رحمت است،«سوط عذاب»  شدت عذابی است که خداوند بر افراد طغیانگر فرود آورد. آنان به جهت فساد در عالم، مشمول عذاب محجوبیت و محرومیت شدند و بین آنان و خداوند جدایی و فاصله ایجاد شد.

اصل عذاب، ندیدن خدا و آیات الهی و الطاف حق است.

خداوند وجود پیامبر را نماد نزول رحمت واسعه قرار داد و مخالفت با پیامبر عذاب‌های الهی را در پی دارد.

هر فردی که خود را از پذیرش و همراهی با پیامبر محروم کند، خداوند عذاب‌های متعدد بر او نازل می‌کند.

 

تاریخ جلسه: 99/6/15

«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

 


[1]سوره مبارکه علق، آیات 7ـ 6

[2] مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه ثمالی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *