در آیه 19 سوره مبارکه دخان آمده است:
«وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّی آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ»
«و در برابر خداوند تکبر نورزید که من برای شما دلیل روشنی آوردهام!»
«وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ»
آیه از خود بزرگبینی و تکبر قوم فرعون سخن میگوید و آنها را از این امر بازمیدارد، در حقیقت
پیام موسی آن است که علوّ بر خدا نداشته باشید!؛ خود بزرگ بینی و تکبر نسبت به پیامبر خدا همان علوّ بر خداست.
علوّ بر خداوند سبحان
- علوّ بر خدا چگونه اتفاق میافتد؟
- توهین به کلام خدا
- توهین به رسول خدا
- توهین به مقدسات
توهین به موارد فوق نوعی خودنمایی و خود بزرگبینی در مقابل خداست.
- نگاهی دیگر: اگر سؤال شود انسان چه زمانی علوّ بر خداوند دارد؟
در پاسخ گفته میشود:
- وقت معصیت
- وقت تحقیر عباد او
- زمانی که بسیار گرفتار خودبزرگ بینی شود و خود را فاعل خیراتش ببیند.
زمانی که انسان خود را در مقابل حضرت حق مقتدر و توانا ببیند ربوبیت خدا را نادیده گرفته است.
- معصیت
یکی از مفسرین میفرماید: معصیت، دل و جان نسپردن به فرمان خدای سبحان و حرکت در جهت خلاف اراده حضرت حق است. این معنای علو برخداست. زیرا زمان مخالفت با فردی بر این عقیدهایم که کاری از او نمیآید و او را کوچک میبینم به همین جهت به امر او بیتوجهم.
- احساس نیاز به خداوند نداشتن
یکی از مفسرین میفرماید: علوّ بر خدا زمانی صورت میگیرد که انسان خود را کامل ببیند. در آن زمان احساس نیاز به خدای کامل را ندارد.
رجوع نکردن به خداوند سبحان
مراجعه زمانی معنا دارد که انسان احساس نیاز کند و مخاطبین آیه چون علو و برتری نسبت به حضرت حق دارند کمبودی را برای مراجعه به خدای سبحان احساس نمیکنند.
زمانی که بنده فقر خود را به خدای سبحان ابراز کند، حضرت حق نه تنها نیاز او را برطرف میکند بلکه اسباب رشد و کمال و بارور شدنش را فراهم میکند. از صفر تا صد داشتههای بنده از اوست و در هیچ یک از اموری که به خود نسبت میدهد خود نقشی نداشته است!
صاحب همه برتریها
«عَلَى اللَّهِ» همچنانکه گفته شده «الله» نام جامع خدای سبحان است، به این معنا که او کل الکمال، کل القدرة، کل العلم و کل الرحمة … است.
موسی یادآوری میکند: شما در مقابل خدایی قرار دارید که صاحب همه برتریهاست و من پیک چنین خدایی هستم، کلامی که از من میشنوید پیام اوست.
دستور العمل نجات انسان
مفسری میگوید: دستورالعمل همه رسولان الهی برای نجات انسان از ورطه پر پیچ و خم زندگی، خضوع و خشوع در برابر حق بوده است. زیرا با خضوع بیشتر در برابر حق، دریافت کمالات بیشتر و آسانتر میشود و به عکس با تکبر و خود بزرگبینی راه دریافت کمال را بر خود میبندد.
نکته کاربردی
اگر فردی با علمی اندک بر دین خرده میگیرد و شریعت را منطبق با افکار خود نمیبیند و گمان میکند پیام قرآن و سنت مربوط به هزار و چهارصد سال پیش است، گرفتارخود برتربینی نسبت به خدای سبحان گشته است.
از آن سو افراد هر چه بیشتر از رشد و بلوغ فکری برخوردار شوند در مقابل کلام حق و اولیاء الهی بیشتر سر تعظیم فرود میآورند.
«إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِين»
اگر موسی از حرف تأکید «إِنِّ» در معرفی خود استفاده میکند از آن روست که مردم بدانند رسولان الهی بر قدرت خدای سبحان تکیه کرده و همان قدرت را عرضه میدارند، قدرتی که میتواند دشمن را مجاب کند.
معانی سلطان مبین
مفسری از سلطان مبین به معنای مجهز بودن موسی به ید بیضا و عصای اعجاز آمیز که خدای سبحان در اختیار او قرار داده است یاد میکند.
یکی از مفسرین «سُلطلانِ مُبِین» را به معنای دلیل واضح گرفته است.
موسی به عنوان دلیل واضح با تکیه بر قدرت الهی در مقابل فرعون قد علم میکند او که پشمینه پوشی بیش نبود یک تنه با حشمت و جلال اعلام میدارد: مبادا خود را بزرگتر از من (رسول) ببینید! زیرا خدای من قدرت مطلقه عالم است و هرکس مرا کوچک ببیند خدای مرا کوچک شمرده است.
علامت حقانیّت رسولان الهی
علامت حقانیت رسولان الهی تکیه بر حول و قوه الهی است هرچند به ظاهر از امور مادی بیبهرهند اما بدون هیچ هراس و ضعفی در مقابل همه شکوه و جلال ظاهری باطل میایستند.
تعبیر دیگر آیه: موسی میگوید: من برای شما دلایلی واضح و آشکار آوردم که او رب شما و مسلط بر شماست، و همه کاره زندگیتان است. و ربوبیت او را با دلایل عقلی و نقلی (سُلْطَانٍ مُّبِينٍ) برای شما اثبات میکنم.
تعبیر دیگر: موسی وقتی گفت: «سلطان مبین»؛ یعنی من برای شما دلیلی غیر قابل انکار میآورم که هر عقل سلیمی تسلیم دلیل من میشود. هیچ کس نمیتواند منکر ادله من شود. «سلطان مبین»؛ دلیل واضحی است که اثبات میکند رب عالَم، سید و سالار عالَم، یکی است و کسی غیر از او نیست.
نکته کاربردی آیه:
اگر ما متدینی را بدلیل نداشتن امکانات یا موقعیتهای اجتماعی، حقیر بدانیم؛ در حقیقت پشت پرده چنین نگاهی این است که برای تدین او در عالم اعتبار کمی قائل شدهایم و این اعلام جنگ با قدرت خداست چرا که یک سوز شبانه و یا یک دعای وی میتواند عالمی را دگرگون کند و ما از این نکته غافلیم.
امام زینالعابدین علیهالسلام میفرماید:
«مَن اَحبَّ اَعداءَنا فَقَد عادانا وَ نَحنُ مِنهُ بَراءٌ واللهُ عزَّ وجلَّ مِنهُ بَریءٌ.»
«کسی که دشمنان ما را دوست بدارد با ما دشمنی کرده و ما از او بیزاریم و خداوند متعال نیز از او بیزار است»[1]
این روایت بیان میدارد دوستان خدا از او جدا نیستند و با توجه به این حقیقت موسی به قوم فرعون میگوید: به بنیاسرائیل توهین نکنید! توهین به بنی اسرائیل توهین به خداست زیرا بنیاسرائیل در زمان موسی مؤمنان روزگار خود بودهاند.
در آیه 20 سوره مبارکه دخان آمده است:
«وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ»
«و من به پروردگارم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگسار کنید [یا برانید یا متهم کنید] پناه میبرم؛»
آیه به چند نکته اشاره دارد:
- زمانی که فردی پیک حق شود وارد عرصه جهاد در برابر باطل گشته است.
- باطل از تمام توانش برای خاموش کردن نور حق استفاده میکند.
- پیام آوران حق بر قدرت الهی تکیه دارند و تهدید و ترساندن آنها مانع انجام رسالتشان نمیشود.
پناهنده شدن به خدای سبحان
«عُذْتُ» «اعاذه» به معنای پناهندگی است.
مؤمن تا زمانی که به آغوش خدای سبحان پناه ميبرد آسیب ناپذیر است زیرا با پناهندگی در حصن الهی اعلام میدارد: من توان حفاظت از خویش را ندارم و حفاظت و حصانت من با خدای سبحان است.
موسی در اولین گام پناهندگی خود را به خداي سبحان اعلام میدارد و با عبارت «ربکم» به امت خویش اميد ميبخشد و ميگويد: خداي من خدای همگان است و رب من مربی، مصلح، سید و مالک شما نيز هست، من پیک او هستم تا به شما این نوید را بدهم که شما چنانچه اراده كنيد میتوانيد به او پناهنده شويد، برای شما امكان ورود به مسير هدايت هست اگر بخواهيد میتوانيد در این مسیر قدم بگذارید و از هر ظلم و ستمی در امان بمانيد.
- مفسری میگوید: این شیوه دعوت به اوج شجاعت موسي اشاره دارد زيرا وي در ابتدای راه اعلام میکند: من از قدرت و تهدید و عذابهاي شما هیچ ترسی ندارم و دست از رسالت خويش نخواهم كشيد. زمانی که عبد به مربی خود پناهنده شد ایمان دارد مربی او حفیظ، قدیر و مهیمن و مسلط بر همه قدرتهاست .
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
یکی از مفسرین میفرمایند: «اِنِّي عُذْتُ» یعنی «توکلت علی الحی الذی لا یموت»
من وكيلی بسیار توانا دارم که هرگاه بر او توکل کنم جای هيچ نگرانی برای من باقی نمیماند من بر خداي زندهاي توكل كردهام كه مرگی ندارد.
مفسر دیگری میفرماید: در عبارت «وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي» سه مرتبه عبارت «مّن» بکار رفته؛ یعنی پناهندگی من به قدرت خدای سبحان ظاهری نیست. اعتماد به خدا ریشه در همهی لایههای وجودی من دارد و ذرهای ترس از تهدیدهای شما ندارم.
اعلام احتیاج به خدای سبحان
در دعای جوشن کبیر آمده است:
«يَا عَاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ»
«هرکس طلب کند که خدایا تو مرا حفظ کن! او حفاظتش میکند.»
این فراز نشان میدهد بنده باید احتیاج و پناهندگی خود را به خدای عاصم اعلام کند تا در تیررس حوادث سوء قرار نگیرد.
«وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ» مفسر ديگری میفرماید: این که موسی فرمود: «رَبِّي وَرَبِّكُمْ»، یعنی من هم از شر نفس خودم به خدا پناه میبرم وهم از شر نفس شما!
حضرت موسی کاملترين فرد زمان خویش است و نگاهش کامل و درنهایت دقت است از اينرو
هم دشمن درونی را میبیند و هم دشمن بیرونی را و در مقابله با هر دو به خدا پناه میبرد.
«عُذْتُ» فعل ماضی است و نشان میدهد موسی پیش از قدم نهادن به میدان مبارزه آموزش و آگاهی کامل را دریافت کرده است. از این رو با تأکید اعلام میدارد من ذرهای واهمه و هراس از این جنگ به ظاهر نابرابر ندارم زیرا یقین دارم خدای سبحان اراده کرده تا بواسطه من اقتدارش را به قدرتهای پوشالی نشان دهد.
یکی از مفسرین در توضیح واژه «تَرْجُمُونِ» میگوید:
سنگ نماد مادیات است و در نگاه انسان الهی مادیات پستترین امر است.
موسی میگوید: آیا شما بهرهمندی خود را از مادیات به من يادآور ميشويد، به اصطلاح به رخ من میکشید؟ مادیات و امکانات شما در نظر من سنگی بیش نیست! شما با دید مادی خويش بر مال و مقام و قدرت و حشمت خود تكيه كردهايد در حاليكه هر يك از اين امور در نظر من به اندازه پستترین چیز دنیا (سنگ) است .
نکته کاربردی
اگر زمانی که میخواهيم مسؤلیتی را به بهترين وجه انجام دهيم و یا عقیده صحيح و نظر حقهای را اعلام داريم از انجام يا اظهارش ترسي در دل داريم حقيقتاً به قدرت حضرت حق پناهنده نشدهايم.
مؤمن هم ایمان و باور قلبی داشته و هم آن ایمان را اظهار و اعلام میدارد، از این رو اثر ایمان در زندگیاش نمود و ظهور دارد حتي اگر همه عالم با عقیده او مخالفت کنند و او را از انجام كار صحيح باز دارند او همچنان با تکیه بر قدرت مربی خویش ثابت قدم میماند و زبان حالش چنين است:
«تَحَصَّنْتُ فِی دارٍ سَقْفُهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَجِدارُهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُاللَّهِ وَبابُهُ عَلِیٌّ وَأَرْکانُهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ ولی اللَّه»
«جای گرفتم در حصار و قلعهای که سقف آن لا اله الاّ اللَّه و دیوارش محمّد رسول اللَّه و درب آن علی وَلِیُّ اللَّهِ و پایه و ارکانش لا حول و لا قوّة إِلّا بِاللَّهِ است.»
حال در چنین جایی چه کسی میتواند به مؤمن کوچکترین آسیبی برساند؟
ترس از قدرتهای ظاهری زمانی ممكن ميگردد که فرد برحول و قوهی خود تكيه کند نه حول و قوه خدای قدیر!
تاریخ جلسه؛ 98.10.23 ـ جلسه 9
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] بحار، ج ٢٧، ص 60