گر چه از حضور رسمی در خدمت دوستان محروم هستیم، اما عاجزانه خدای سبحان را سپاسگزاریم که در این شرایط هم توفیق حضور در محضر قرآن را هر چند به شکل مجازی نصیب ما فرمود. امیدواریم به برکت این ماه آنچه میآموزیم آب روانی باشد در زندگی یکایک ما و از برکت این آموختهها تا قیامت بهرهمند باشیم.
خدای سبحان در ادامه آیه 195 سوره آل عمران برای گروهی که حرکت زیبایی را انتخاب کرده و توانمندانه مبارزه کردند و در این راه آزارهایی را متحمل شدند و گروهی از این افراد که خلعت زیبای شهادت را به تن کردند وعدههای خاصی را مطرح کرده است:
«لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ»
«همانا بدیهای آنان را بپوشانم و آنها را به بهشتهایی درآورم که زیر درختانش نهرها جاری است. این پاداشی است از جانب خدا، و نزد خدا است پاداش نیکو.»
خدای سبحان پاداش این گروه را با تاکید شدیدی مطرح میکند و میفرماید: «لأُكَفِّرَنَّ … ولأُدْخِلَنَّهُمْ»
حضرت حق خود پاداش آنان را به عهده گرفته است، از این رو فعل را به صورت متکلم وحده ذکر میکند.
جزای مخاطبین آیه فوری و نقدی نیست زیرا نون تاکید ثقیله در پایان فعل مضارع افاده معنای آینده را میکند.
«لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ»
اولین پاداش؛ نادیده گرفتن سیئات
برای پاداش ابتدا کتمان سیئات در نظر گرفته شد، کتمان به گونهای است که هیچگونه اثر سویی از سیئات باقی نمیماند. (سیئات عبارت است از بیادبیهایی که افراد جاهلانه در مسیر صحیح مرتکب میشوند)
سیئه؛ خودبینی
«لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ» انسان گاه در عین حرکت صحیح گرفتار خودبینی شده و حرکت را به خود نسبت میدهد و گرفتار خودبینی میگردد كه سیئهای نابخشودنی است، اما به فضل و کرم حضرت حق، كتمان سيئات امتیازی است که به اهل سلوک عطا میشود، در حقیقت این کتمان به نوعی كسب آبرو برای سالک است، جالب اینجاست که نه بعضِ از سیئات، بلکه تمامی سیئات فرد مکتوم میشود. پوشش نواقص مخاطبینِ آیه لطف خدای سبحان است.
گاه سالک در مسیر سلوک قرار دارد اما اعمال خویش را با تمامی شرایط لازم به جای نمیآورد به همین جهت نیازمند مکملی است که از آن طریق اعمال و احوال وی به کمال برسد.
«وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ»
دومین پاداش: ورود به جنت وصال
در مرحله بالاتر خدای سبحان وجود سالک را پوشانده تا بقایایی از منیّت در او باقی نماند و آمادگی ورود به جنت وصال را پیدا کند به همین جهت لطف دیگری که از ناحیه حضرت حق نصیب سالک می شود :«وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» است.
این که ورود به بهشت از طریق خدای سبحان صورت میگیرد لطفی وصف ناشدنی است، این امر اولاً به جهت اکرامی است که خدای سبحان نسبت به این گروه اعمال مینماید، ثانیاً نمایش فضل عظیم حضرت حق نسبت به آنان است، هر چند همه جِدّ و جَهد خویش را به کار گرفتهاند اما صرفاً به لطف حضرت حق وارد این بهشتها میشوند.
«وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ» تنها ورود به یک بهشت برای این گروه در نظر گرفته نشده بلکه چون این گروه در وجود خویش لایههای متعدد ظاهری و باطنی داشتهاند پاداششان هم یک بهشت نمیباشد، آنها هم نیّت خالص داشته، هم متخلق به اخلاق الهی بودهاند و هم عملکردشان مطابق شریعت است از اینرو خدای سبحان بهشتهای متعددی در اختیارشان قرار میدهد.
- «وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» عبارت «جنات» نکره ذکر شده تا بيان دارد حقیقت وصف بهشت در این عالم قابل شناخت نیست، هر چند كه خود این افراد جناتی هستند که تحت اراده خدای سبحان قرار دارند و ارادهشان مقهور اراده خدا و در طول اراده حق است.
در راس لذات اهل بهشت؛ معرفت
در میان همه خصوصیات بهشت به روان بودن دائمی نهرها اشاره میشود؛ گویا این وصف بهشت دیگر اوصاف را تحت الشعاع قرار داده و در راس لذات اهل بهشت است، مفسرین میگویند: باطن این نهرها جریان معرفتی است که در قلب سالک علی الدوام جاری بوده و عمل او بر طبق این معرفت صورت میپذیرد.
اینکه قرآن برای انهار «تحْتِهَا» را در نظر گرفته بدان معناست که لایه زیرین اَنهار معارفی است که در وجود سالک علی الدوام در جریان است، معارفی لذت بخش و تکرار نشدنی.
«وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» خدای سبحان صرف ورود به بهشت را پاداش این گروه قرار نداده است، بلکه اصل پاداش ادخال خدای سبحان در این بهشتها است، گاه در قرآن میخوانیم که گروهی وارد بهشت میشوند اما افرادی که در این آیه جد و جهد خاصی مینمایند تنها لطف حق را در همه جد و جهد خود مشاهده میکنند به همین جهت از این میزان کرامت خاص بهرهمند هستند.
«وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» شاید این نوع دخول در بهشت همان درخواستی است که اینان در آیه 194 داشته و میگفتند:
«رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ»
«پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودی، به ما عطا کن!»
«ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَ اللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ»
خدای سبحان ورود به بهشت را با این عنوان نامگذاری میکند: «ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ» پاداشی از نزد خدای عظیم.
عبارت «ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ» نشان میدهد که اینان در محضر حضرت حق مستحق پاداش بوده و اگر این پاداش به اسم جلاله الله نسبت داده شده به جهت عظمت خاص این پاداش است، سلطانی جامع جمال و جلال، لباسی در نهایت شرافت و پاداشی که نمایشگاه جامعیت خویش است برای عبد قرار داده است.
مقام عندیّت
«ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ» شدت شرافت این پاداش در پایان آیه ذکر شده و مجددا به مقام عندیت اشاره شده و قرآن به توصیف این پاداش از نگاهی دیگر میپردازد «وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ».
«ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» شاید علت آن که این پاداش دو مرتبه به «الله» نسبت داده شده این حقیقت باشد که سالک در محضر حق از هیچ امری فروگزاری ننموده است، او زمان هجرت، هجرت کرده و به گاه صبوری صبر، در هنگام نمایش قوت، قتال کرده است و در همه این احوال به مقام شهود رسیده است یعنی همانگونه که او همه موجودی خویش را در محضر حضرت حق در طَبَق اخلاص نهاده خدای سبحان نیز در مقام پاداش از نام شریف «الله» استفاده نموده و این پاداش را «ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ» نامگذاری کرده است، به گفته بعضی از مفسرین چون «الله» اسم ذات است و پاداشی وراء این پاداش وجود ندارد به همین جهت در پایان آیه صرفاً به حُسن این پاداش اشاره شده است.
«ثَوَابًا … الثَّوَابِ» آنچه در پایان آیه قابل تامل است این است که کلمه ثواب در ابتدا نکره و در مرتبه دوم معرفه ذکر شده است یعنی حقیقت این پاداش برای دریافت کنندگان غیر قابل تصور است اما از این جهت که مُعطِی خدای سبحان است ارسال چنین پاداشی را از ناحیه حضرت حق ناشناخته نمیبیند و این تفضل و احسان در مرحله دوم برای اینان معرفه جلوه میکند.
ملکوت عمل این افراد به جهت شدت اخلاص در حدی است که نهایت زیبایی را دارا است به همین جهت خدای سبحان برای پاداش خویش کلمه «حُسْن» را در نظر میگیرد.
- «وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ» مقام عندیّتی که این گروه به آن نائل میشوند بالاتر از ورود به جناتی است که داخل آن شدهاند، یعنی در مقام عندیت آنچنان قرب و لذتی نصیب این گروه میشود که شاید جنات در مقایسه با این مقام عندیّت طبق آیه 198«نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللّهِ» نزل محسوب شود. به عبارت دیگر ورود به بهشت، پذیرایی مقدماتی برای آنان است نسبت به جایگاه خاصی که نصیبشان گردیده است، پس نفس ورود به بهشت پاداش این گروه نیست بلکه مقام عندیت و حضور در محضر رب العالمین اصل پاداشی است که در اختیار آنان قرار داده میشود، به عبارت دیگر این گروه در بهشت نیز به لذات بهشتی مشغول نمیشوند بلکه طالب لذات دیگری هستند که شاید بعضی از بهشتیها از این نوع لذات محروم باشند.
در آیات 196 و 197 سوره آل عمران آمده است:
«لاَ يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِي الْبِلاَدِ»
«رفت و آمد کافران در شهرها (با وسایل و ابزار فراوان و شوکت ظاهری) تو را به طمع نیندازد.»
«مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ»
«این متاع ناچیزی است؛ و سپس جایگاهشان دوزخ، و چه بد جایگاهی است!»
«لاَ يَغُرَّنَّكَ» این فعل از ماده غرور به معنای فریب.
«تَقَلُّبُ» به معنای دگرگونی و داشتن حالات مختلف است.
امکانات فراوان دشمنان و آزمایشات سخت مومنین
ظاهرا وجود مقدس پیامبر صلیاللهعلیهوآله مخاطب آیه است اما در حقیقت مخاطبین آیه مومنینی هستند که همواره این سوال در ذهنشان نقش میبندد که چرا دشمنان از امکانات فراوانی بهرهمند هستند و مومنین در آزمایشات سخت قرار میگیرند؟
در این دو آیه خدای سبحان میفرماید: رفت و آمد کفار در شهرهای مختلف و بهرهمندی آنان از امکانات تجاری و زراعی و مادی موجب فریب شما نشود به عبارت دیگر ظاهر نگر نباشید و ظواهر دنیوی کفار چشم شما را به خود متوجه نکند زیرا زمان بهرهبرداری از این امکانات اندک است «متَاعٌ قَلِيلٌ» و بعد از مدتی بازگشت آنان به سوی جهنم است و بد آرامگاهی است. «ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ»
با مراجعه مجدد به این دو آیه اولاً در مییابیم که گاه مومنین ظواهر زندگی کفار را در نظر آورده و این ظواهر موجب تعجب آنان میشود که اگر فردی کافر است چگونه از این امکانات مادی وسیع بهرهمند است.
غفلت از عالم آخرت و توجه به ظواهر مادی خطری است که مومنین را در هر بُرحهای تهدید میکند به همین جهت خدای سبحان نون تاکید را برای فعل «لاَ يَغُرَّنَّكَ» به کار میبرد تا تاکید کند هرگز فریب ظواهر فریبنده و امکانات وسیع کفار را نخورد.
در روایتی از قول پیامبر خاتم صلیاللهعلیهوآله آمده است:
«مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَ تَرْجِعُ»[1]
نسبت دنیا به آخرت نسبت رجوع انگشت به دریا است چه مقدار رطوبت از آب دریا به انگشت میچسبد، وقتی این نسبت در نظر گرفته میشود مومن هرگز به این میزان محدود راضی نمیگردد به همین جهت در آیه 197 از کلمه «مَتَاعٌ» استفاده شده است، «مَتَاع» خود به معنی بهره موقت است و ذکر صفت «قَلِيلٌ» به دنبال «مَتَاعٌ» نشان کمتر بودن این بهره است.
«متاع و قلیل» هر دو نکره آمده بدین معنا که عموم مردم موقتی بودن بهره دنیوی را نمیشناسند، و اهل دنیا استفاده از همه لذات را به جهت کسب آرامش خویش انجام میدهند به همین جهت در پایان آیه میفرماید: «وَبِئْسَ الْمِهَادُ» یعنی بدتمهیداتی برای خود در نظر گرفته و بد امری را آماده نمودهاند.
به خاطر دارید که خدای سبحان در سوره مبارکه نبا آیه 6 فرمود:
«أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهادا»
زمین مقدمه و آرامگاهی است که باید فعالیت لازم در آن صورت گیرد و زمان معین از آن خارج شد، اگر فردی همه همّ خویش را مبذول امور مادی نماید استفاده بهینه را از این جایگاه ننموده است.
محروم شدن از آرامش حقیقی
«الَّذِينَ كَفَرُواْ» چون به عالم دیگر معتقد نیستند همه لذات و تمتعات خویش را در عالم ماده جستجو میکنند، نفس امّاره نیز اگر مورد پرورش شریعت قرار نگیرد دنیا را به عنوان محلی ابدی انتخاب مینماید و هر چقدر این انتخاب را بیشتر مورد توجه قرار دهد از حضور در محضر حق دورتر شده و برای همیشه از آرامش حقیقی محروم میشود. «ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ»
بهرهبرداری از دنیا اندک است زیرا این بهرهمندیها در خود دنیا آمیخته با آفات و حسرت است و زمانی که نعمت سبب ضرر عظیمی شود دیگر نعمت محسوب نمیشود.
قرآن با کلمه «وَبِئْسَ الْمِهَادُ» که در پایان آیه به کار گرفته است به این حقیقت اشاره میکند که اینان در همین عالم از آرامش بهرهمند نیستند.
«لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ»[2]
گاه فرصت دادن و وسعت مادی بخشیدن به گروهی امتیاز محسوب نمیشود بلکه مکری در حق آنان است که آنان این مکر را درک نمیکنند.
مصادیق «الذین کفروا»
یکی از مفسرین «الَّذِينَ كَفَرُواْ» را با نگاهی گستردهتر مورد توجه قرار داده و میفرماید: کسانی که در حرکات و اعمال روزمره خویش خدای سبحان را کتمان نموده و صرفا به خواهش نفس توجه میکنند اینان نظر تو (پیامبر) را به خویش خیره نکنند، یعنی گاه فرد ظاهرا طالب علوم ربانی است اما برای نمایش خود، و یا گفتار فصیح و بلیغی را به کار میگیرد اما به جهت اثبات خود، یا حالات بسیار زیبایی در او مشاهده میشود اما به جهت جلب توجه مریدان خویش، خدای سبحان به پیامبر و همه مومنین میفرماید: این افراد حتی قابلیت توجه را هم ندارند زیرا شما با دیدن آنان مرا نمیبینید در حقیقت اقبال دنیا به آنان لطفی از ناحیه من نیست، بلکه نوعی عذاب است که آنان در این عذاب خوش هستند.
مفسری دیگر در ذیل این آیه میفرماید: اینکه اکثر دنیا را جُهال فرا گرفته و افراد به نعیم دنیا مغرور بوده و بر یکدیگر تکبر مینمایند نباید موجب فتنه مومنین شود، زیرا اینان در دنیا توشه آتش را تدارک میبینند.
در نگاهی دیگر با مشاهده امکانات کفار گمان نکنید که آنان نزد حضرت حق قدر و قیمتی دارند زیرا به دنبال این نعمات ظاهری غصههای انبوهی است که هرگز مرتفع نمیشود.
در نگاهی دیگر «الَّذِينَ كَفَرُواْ» کسانی هستند که در مقامات معنوی خویش محجوب مانده و در حالات خاص خود غوطهور شدهاند و از مقامات و حالات خویش گذری به سوی حق نداشتهاند، گویا مقامات و حالات آنان را فریب داده است و در پیله این مقامات و حالات گرفتار شدهاند، این گرفتاری نیز موجب بُعد از حق است یعنی از مقامات برتر و وصال به حق خود را محروم و بد آرامشی را برای خویش در نظر گرفتهاند زیرا حقیقت آرامش، وصال به حق است، وصالی که با هیچ مقامی قابل قیاس نیست.
شاید لازم به ذکر باشد که به احوال مرحوم شیخ جعفر مجتهدی (ره) اشاره شود؛ عارف بزرگی که پس از سالیان متمادی ریاضت زمانی که درخواست شهود حضرت مولی الموحدین علیهالسلام را نمود در عالم مکاشفه به وی گفته شد اگر این مقام را طلب کنی هر آنچه تاکنون به تو عطا کردهایم از تو پس خواهیم گرفت و ایشان بدون اندک تاملی عرض کرد حاضرم برای یک بار مشاهده جمال حضرت مولا همه موجودی خود را به یکباره از دست بدهم، این آزمایشی است که هر کسی در این آزمون صاحب رتبه نمیشود، البته مرحوم شیخ جعفر مجتهدی بعد از سربلندی در این آزمون همه عنایات قبل خویش را هم به دست آوردند.
تاریخ جلسه: 98.12.10
«برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»
[1] روضة الواعضین، ج 2، ص441
[2] سوره مبارکه زمر، آیه 16